نگرانی وزیر از شیوع بیماری‌های خطرناک‌ در زندان‌ها

روزنامه اعتماد ضمن انتشار گزارشی از تجمع دهم اسفند ماه معلمان با تاکید براینکه «معلمان سراسر ایران در سکوت خواستار رسیدگی به وضعیت معیشتی خود شدند»، نوشته است: «معلمان که تاکنون بار‌ها پیگیر مطالبات خود شده‌اند و روز یکشنبه در اقدامی هماهنگ در تجمع سکوت حاضر شدند تا این‌ بار بدون کلمات صدای خود را به گوش وزیر و نمایندگان برسانند.»

این روزنامه از قول علی‌اکبر باغانی، دبیر شورای هماهنگی کانون‌های صنفی معلمان، نوشته است: «روی سخن ما هم با رئیس‌ جمهور است که چرا وزارت آموزش و پرورش را نادیده می‌گیرد، هم با وزیر آموزش و پرورش» و هم «با نمایندگان مجلس.»

روزنامه قانون هم در شماره دوشنبه خود از «تجمعات صنفی معلمان در تهران و دیگر شهرستان‌های ایران» گزارش داده و نوشته است: نکته اصلی در تجمع دهم اسفند ماه معلمان «کشوری بودن» آن بود و چرا که بر تهران، «معلمان سایر شهر‌ها» نیز «رأس ساعت‌های مشخص و با قراری مجازی، در ادارات آموزش و پرورش جمع شدند و خواستار احقاق حقشان شدند.»

اسماعیل عبدی، دبیر کانون صنفی معلمان ایران هم به روزنامه قانون گفته است: «یکی از نقاط قوت این تجمع، سکوتش بود به طوری که حتی نیروی انتظامی هم از این‌ همه سکوت تعجب کرده» بود.

روزنامه شهروند از بازدید وزیر بهداشت از زندان قزلحصار گزارش داده و از قول حسن قاضی‌زاده هاشمی و همچنین اصغر جهانگیر رئیس سازمان زندان‌ها، نوشته است: «وضع بهداشتی زندان قزلحصار، مناسب نیست، انواع و اقسام بیماری‌های واگیر و خطرناک در زندان‌ها شایع است، گفته می‌شود شیوع بیماری در این مکان ۱۰ برابر بیشتر از جامعه است، همه اینها در شرایطی است که این زندان دو برابر بیش از ظرفیتش زندانی دارد و زندانیان برای نیازهای ضروریشان با مشکلات زیادی مواجه هستند» و این در حالی است که «زندانیان نه بیمه هستند و نه به‌طور ویژه در طرح تحول نظام سلامت جایی برایشان تعریف شده است.»

روزنامه ایران در گزارشی از «ناگفته‌های» سقوط یک بالگرد در شمال تهران، خبر داده است که «پیکرهای دو خلبان و مهندس پرواز بالگرد امداد که در ارتفاعات مه‌آلود دربند سقوط کرده است صبح یکشنبه تشییع شد.» در حالی که پیشتر وزارت دفاع ایران این بالگرد را متعلق به هلال احمر اعلام کرده بود و هلال احمر نیز اعلام کرده بود که چنین بالگردی ندارد، روزنامه ایران ضمن انتشار گفت‌و‌گوهایی با اعضای خانواده کادر پرواز این بالگرد نوشته است: قربانیان این سقوط آتشین خلبان بازنشسته «سیدعبدالله سیدی»، خلبان «جمشید رسولی» و مهندس پرواز بازنشسته «رحیم قائمی الوارسی» بودند که «همگی در استخدام شرکت پشتیبانی و نوسازی هلی‌کوپترهای ایران، پنها»، وابسته به وزارت دفاع بوده‌اند.

روزنامه شرق در شماره دوشنبه خود گزارش داده است که دانشگاه خواجه نصیر تهران یک استاد فیزیک به نام «قاسم اکسیری‌فرد» را که به دلیل داشتن «صدای نازک و زنانه» رد صلاحیت کرده و به وی گفته‌اند «استاد باید انسان کامل باشد.»

دو ویژگی تجمع دهم اسفند ماه معلمان؛ اعتراض «سراسری» و «سکوت»

روزنامه اعتماد ضمن انتشار گزارشی از تجمع دهم اسفند ماه معلمان نوشته است: «معلمان سراسر ایران در سکوت خواستار رسیدگی به وضعیت معیشتی خود شدند.»

به نوشته این روزنامه «در طول چند ماه گذشته نمایندگان مجلس دو بار وزیر آموزش را به کارت زرد مهمان کردند و بهمن ماه زمزمه‌های استیضاح او را پیش کشیدند، از سوی دیگر وزیر آموزش و پرورش در نشست‌های خبری و همایش‌های گوناگون در خصوص کمبود بودجه آموزش و پرورش و برنامه‌های این وزارتخانه برای رسیدگی به وضعیت معیشتی فرهنگیان سخن گفت» اما روز یکشنبه «معلمان در شهرستان‌ها به سراغ ادارات کل آموزش و پرورش و در تهران به سراغ مجلس رفتند تا بگویند تمامی نهادهای مدیریتی را مسئول رسیدگی به وضعیت معیشتی خود می‌دانند.»

اعتماد نوشته است: «معلمان که تاکنون بار‌ها پیگیر مطالبات خود شده‌اند و روز یکشنبه در اقدامی هماهنگ در تجمع سکوت حاضر شدند تا این‌ بار بدون کلمات صدای خود را به گوش وزیر و نمایندگان برسانند.»

این روزنامه از قول علی‌ اکبر باغانی، دبیر شورای هماهنگی کانون‌های صنفی معلمان، نوشته است: «روی سخن ما هم با رئیس‌جمهور است که چرا وزارت آموزش و پرورش را نادیده می‌گیرد، هم با وزیر آموزش و پرورش که چرا تلاش نمی‌کند کمی مانند وزیر بهداشت باشد و اینقدر آرام و غیرموثر نباشد و هم با نمایندگان مجلس که چرا به وضعیت بودجه آموزش و پرورش توجه ندارند.»

روزنامه قانون هم در شماره دوشنبه خود از «تجمعات صنفی معلمان در تهران و دیگر شهرستان‌های ایران» گزارش داده و نوشته است: نکته اصلی در تجمع دهم اسفند ماه معلمان «کشوری بودن» آن بود و علاوه بر تهران «معلمان سایر شهر‌ها» نیز «رأس ساعت‌های مشخص و با قراری مجازی، در ادارات آموزش و پرورش جمع شدهند و خواستار احقاق حقشان شدند.»

به نوشته این روزنامه، تجمع معلمان در تهران مقابل «ساختمان شیشه‌ای مجلس» برگزار شد و «حدود دو هزار نفر» از معلمان در این تجمع شرکت کردند که در کاغذهایی که به دست داشتند با فونت‌های بزرگ نوشته شده بود «همه جامعه به معلمان مدیونند»، «سکوتم از رضایت نیست»، «ما از فرق می‌نالیم، نه از فقر»، «معلم فرهنگ‌ساز جامعه را دریابید»، «معلم بیدار است، از تبعیض بیزار است»، «بر روی تخته‌های خود بنویسید یک با یک برابر نیست»، و «معلمان خواستار تاثیرگذاری تشکل‌های صنفی بر تصمیمات آموزش و پرورش هستند.»

این روزنامه همچنین به برگزاری همزمان تجمع معلمان در استان‌های دیگر از جمله در «استان‌هایی چون خراسان رضوی، لرستان، هرمزگان، کردستان، خوزستان، فارس و قزوین» خبر داده و یادآوری کرده است که «داستان این تجمع از ۱۰ روز پیش شروع شده است» از وقتی که کانون صنفی معلمان ایران تصمیم گرفت برای اعتراض به اجحاف‌ها، تجمع برگزار کند و درخواست‌ مجوز تجمع را به وزارت کشور ارائه کرد اما «وزارت کشور با درخواست آنها موافقت نکرد» و معلمان نیز در بیانیه‌ای «روز و زمان مقرر» تجمع خود را اعلام کردند.

مهدی بهلولی، از اعضای کانون صنفی معلمان ایران، به روزنامه قانون گفته است: «در قدم اول اعتراض ما به بودجه‌ای است که برای حقوق سال آینده معلمان در نظر گرفته شده است. افزایش ۱۴ درصدی حقوق اصلا جوابگوی معیشت خانواده نیست و معلمان تقاضای حقوق بیشتری دارند. همچنین معلمان به تبعیض بین معلمان و کارکنان دیگر ارگان‌ها نیز معترض هستند چرا در ارگان‌های دیگر یک لیسانسه باید تا سه میلیون تومان حقوق بگیرد در صورتی که معلمان باید ‌‌نهایت یک میلیون و دویست هزار تومان بگیرند.»

این عضو کانون صنفی معلمان گفته است: «من با دو فرزند و ۲۴ سال سابقه کاری تنها یک میلیون و صدهزار تومان حقوق دارم در صورتی که کسانی را می‌شناسم که در ارگان‌های دیگر نصف سابقه من را دارند ولی نزدیک سه میلیون تومان حقوق می‌گیرند» و از طرفی «ما به شرایط بد آموزش‌ و‌ پرورش هم معترض هستیم.»

اسماعیل عبدی، دبیر کانون صنفی معلمان ایران هم به روزنامه قانون گفته است: «چیزی که برای ما مهم بود مسالمت‌آمیز برگزار شدن تجمع بود. ما از همکاران خواسته بودیم در این تجمع سکوت کنند و شعار جناحی ندهند و پلاکارد‌ها هم با‌‌ همان مضامین باشند. نمی‌خواستیم جهت سیاسی داشته باشیم و صرفا می‌خواستیم پیگیر خواسته‌های صنفی و حقوقی بدنه آموزش و پرورش باشیم. از تمام شهرهای اطراف تهران برای حضور در این تجمع آمده بودند؛ از اسلامشهر، رباط کریم، شهریار، کرج، ملارد، پاکدشت، ورامین و شهرری.»

به گفته اسماعیل عبدی «یکی از نقاط قوت این تجمع، سکوتش بود به طوری که حتی نیروی انتظامی هم از این‌ همه سکوت تعجب کرده و گفتند: «مرتبا تجمعاتی در مقابل مجلس تشکیل می‌شود اما ندیده بودیم جمعیتی به این گستردگی بیایند و حتی کلمه‌ای شعار ندهند و این فرهیختگی معلمان را می‌رساند.»

روزنامه قانون همچنین نوشته است: «خیلی از نمایندگان تقاضا کرده‌اند به جمع بیایند تا سخنرانی کنند اما چون در آستانه انتخابات مجلس به سر می‌بریم، ممکن بود از این سخنرانی‌ها استفاده‌های انتخاباتی شود برای همین به گفته عبدی درخواست‌ها مورد قبول واقع نمی‌شود. تنها درخواست معلمان حضور رئیس کمیسیون تلفیق در میان جمع بود که این اتفاق نیفتاده است.»

بازدید وزیر بهداشت از زندان قزلحصار؛ «شیوع بیماری در زندان‌ها ۱۰ برابر جامعه»


روزنامه شهروند از بازدید وزیر بهداشت از زندان قزلحصار گزارش داده و از قول وی نوشته است: «من در اینجا شاهد بیمارانی بودم که ایدز داشتند و دچار سل مقاوم بودند اما مراقبت و نگهداری کامل نیست و بیماریابی در این زندان به صورت فعال انجام نمی‌شود.»

این روزنامه از قول حسن قاضی‌زاده هاشمی وزیر بهداشت و اصغر جهانگیر رئیس سازمان زندان‌ها، نوشته است: «وضع بهداشتی زندان قزلحصار، مناسب نیست، انواع و اقسام بیماری‌های واگیر و خطرناک در زندان‌ها شایع است، گفته می‌شود شیوع بیماری در این مکان ۱۰ برابر بیشتر از جامعه است، همه اینها در شرایطی است که این زندان دو برابر بیش از ظرفیتش زندانی دارد و زندانیان برای نیازهای ضروریشان با مشکلات زیادی مواجه هستند» و این در حالی است که «زندانیان نه بیمه هستند و نه به‌طور ویژه در طرح تحول نظام سلامت جایی برایشان تعریف شده» است.»

حسن قاضی‌زاده هاشمی با اشاره به اینکه بازدید از زندان قزلحصار به دعوت رئیس سازمان زندان‌ها و با هدف بررسی وضع بهداشتی و درمانی این زندان انجام شد، گفته است: «وضع بهداشتی اینجا به هیچ‌وجه خوب نیست و پزشکان، پرستاران و کادر درمانی که در این زندان فعالیت می‌کنند در واقع یک کار ایثارگونه انجام می‌دهند.»

به گزارش روزنامه شهروند، وزیر بهداشت همچنین گفته است: «در این بازدید از نزدیک مشکلات کادر نظامی، پزشکی، اداری و انتظامی زندان قزلحصار را مشاهده کردم. متاسفانه دریافتی پزشکان مستقر در زندان‌ها کم است و مشکلاتی دارند که حتما با کمک مسئولان و قوه‌قضاییه و دولت حل می‌شود.»

وزیر بهداشت درباره تاثیر طرح تحول سلامت برای بهداشت بر زندانیان، گفته است: «در این طرح برای همه ایرانیان فکر شده اما برای زندان‌ها بسته ویژه‌ای در طرح تحول سلامت نداریم و آنها تحت پوشش بیمه نیستند.»

حسن قاضی‌زاده هاشمی گفته است: «من اولین‌ بار است که به زندان می‌آیم و از نزدیک وضع زندانیان را مشاهده می‌کنم. واقعاً وضع بدی است. افراد باید سعی کنند مرتکب جرم نشوند و پایشان به زندان بازنشود زیرا باعث بروز بیماری و مشکلات فراوان دیگر می‌شود.»

وزیر بهداشت با تأکید بر اینکه «مجرمان هم از حقوق شهروندی برخوردار هستند»، گفته است که در زندان قزلحضار «در بخش بیماریابی کمبود زیادی وجود دارد و آنچه من مشاهده کردم اقدامات و آزمایش‌های اولیه است به همین خاطر مهم‌ترین کار تغییر سرانه است. سرانه امور بهداشتی در اینجا روزی ۶۰۰ تومان است در حالی ‌که در روستا‌ها حدود ۹۶ ‌هزار تومان سرانه می‌دهیم. ما باید به سازمان‌های بیمه‌گر بگوییم وظیفه‌شان را انجام دهند. دولت و قوه‌قضاییه هم مابه‌التفاوتش را پرداخت می‌کنند.»

روزنامه شهروند همچنین از قول حسن قاضی‌زاده هاشمی «بر ضرورت افزایش سرانه بهداشت، غذا و نیروی انسانی در زندان‌ها» تاکید کرده و از قول وزیر بهداشت نوشته است: «بنیادهایی هستند که اگر لازم باشد اسم می‌برم که به جای این‌که در مشهد و کیش هتل بسازند یا کارهای اقتصادی انجام دهند بهتر است اقدام به ساخت زندان کنند، البته منظور من این نیست که از هتل‌ها کم کنیم و زندان بسازیم.»

به گزارش این روزنامه، اصغر جهانگیر رئیس سازمان زندان‌ها هم در جریان بازدید وزیر بهداشت از زندان قزلحصار با اشاره به «شیوع بیماری‌های خطرناک در زندان‌ها» گفته است: «بیماری‌های درون زندان واگیر و بسیار خطرناک است، بیماری‌هایی که در زندان وجود دارد جزو بیماری‌های واگیردار و بسیار خطرناک است که شیوع آن ۱۰ برابر بیشتر از داخل جامعه است به همین خاطر باید به بحث بهداشت زندان‌ها توجه ویژه‌ای شود.»

پایان ابهام درباره سقوط بالگرد در شمال تهران

روزنامه ایران در گزارشی درباره «ناگفته‌های» سقوط یک بالگرد در شمال تهران خبر داده است که «پیکرهای دو خلبان و مهندس پرواز بالگرد امداد که در ارتفاعات مه‌آلود دربند سقوط کرده است صبح یک شنبه تشییع شد.»

به نوشته این روزنامه «ساعت ۱۴ و ۴۵ دقیقه بعد از ظهر پنجشنبه گذشته یک بالگرد شرکت‌کننده در مانور عملیات امدادی تحت نظر سازمان مدیریت بحران کشور در برف و مه ارتفاعات دربند گرفتار شد و سقوط کرد. وقتی امدادگران هلال‌احمر و تیم‌های آتش‌نشانی خود را به محل سقوط آتشین بالگرد رساندند ابتدا اجساد دو سرنشین آن را از کابین سوخته و مچاله شده بیرون کشیدند سپس در جست‌وجوی اطراف آن و دو ساعت بعد سومین سرنشین را که به گوشه‌ای پرتاب شده بود، پیدا کردند» و این درحالی بود که «به گفته اهالی روستای پس‌قلعه اگر مهارت خلبان نبود این بالگرد روی خانه‌های آنها سقوط می‌کرد و فاجعه می‌آفرید.»

در حالی که پیشتر وزارت دفاع ایران این بالگرد را متعلق به هلال احمر اعلام کرده بود و هلال احمر نیز اعلام کرده بود که چنین بالگردی ندارد، روزنامه ایران ضمن انتشار گفت‌و‌گوهایی با اعضالی خانواده کادر پرواز این بالگرد نوشته است: قربانیان این سقوط آتشین خلبان بازنشسته به نام «سیدعبدالله سیدی»، خلبان «جمشید رسولی» و مهندس پرواز بازنشسته به نام «رحیم قائمی الوارسی» بود که «همگی در استخدام شرکت پشتیبانی و نوسازی هلی کوپترهای ایران، پنها»، وابسته به وزارت دفاع بوده‌اند.

احمدرضا سیدی پسر ۳۸ ساله خلبان عبدالله سیدی به روزنامه ایران گفته است: «پدرم از سال ۵۳ تا ۸۳ در هوانیروز پرواز می‌کرد و در هشت سال جنگ در منطقه کرمانشاه مستقر بود و در مجموع عملیات‌ نظامی در سال‌های جنگ ۹۰ ماه سابقه حضور در جبهه داشت تا اینکه بازنشسته شد و در پنج سال گذشته در استخدام شرکت پنها بود.»

فرزند این خلبان ۶۱ ساله گفته است: «آخرین بار که با پدرم حرف زدم و او را دیدم شب پیش از حادثه در خانه‌اش بود. صبح روز بعد قرار بود بعد از ظهر به خانه پدرم بروم، ساعت یک ظهر بود که پدرم تماس گرفت و گفت یک مأموریت اداری دارد و دیر‌تر به خانه برمی‌گردد تا اینکه از اخبار در جریان حادثه قرار گرفتیم سپس گروهی از شرکت پنها به در خانه‌ آمدند، شوک بدی بود و هنوز باورش برایمان سخت است.»

کیوان رسولی پسر خلبان جمشید رسولی نیز به روزنامه ایران گفته است: «پدرم ۵۲ ساله بود و در آینده نزدیک بازنشسته می‌شد. من و برادر ۱۸ ساله‌ام هنوز این حادثه را باور نداریم و نمی‌توانیم حرف بزنیم.»

رامبد قائمی الوارسی پسر مهندس پرواز بالگردی که پنجشنبه گذشته در روسای «پس قلعه» سقوط کرد به روزنامه ایران گفته است: «پدرم ۶۰ ساله بوده و در سال ۸۳ بازنشسته شده بود، حدود یک سال از بازنشستگی‌اش می‌گذشت که دوباره او را دعوت به همکاری کردند و در هلیکوپترسازی پنها مشغول به کار شد.»

وی گفته است: «پدرم سال ۵۳ از دانشگاه آموزشی اصفهان فارغ‌التحصیل شد و از‌‌ همان ابتدا شروع به کار کرد، دو خلبان این بالگرد از دوستان قدیمی پدرم بودند اما ما شناخت زیادی از آنها نداشتیم و خلبان سیدی با پدرم بیشتر صمیمی بود» و «پدرم بالای ۱۰ هزار ساعت سابقه پرواز داشت و در هشت سال دفاع مقدس نیز در جبهه حضور داشت. آخرین بار روز دوشنبه با پدرم صحبت کردم، روز حادثه از طریق اخبار در جریان سقوط بالگرد قرار گرفتم.»

رد صلاحیت استاد نخبه فیزیک به خاطر داشتن «صدای نازک»

روزنامه شرق در شماره دوشنبه خود گزارش داده است که دانشگاه خواجه نصیر تهران یک استاد فیزیک به نام «قاسم اکسیری‌فرد» را که به دلیل داشتن «صدای نازک و زنانه» رد صلاحیت کرده و به ولی گفته‌اند «استاد باید انسان کامل باشد.»

محمدحسین نجاتی در گزارش روزنامه شرق با اشاره به اینکه «قاسم اکسیری‌فرد»، در آستانه ۴۰ سالگی هنوز مانند جوانان به‌غایت درس‌خوان دیده می‌شود و با نظم قدم برمی‌دارد، تاکید کرده است که او یک «شریفی» تمام‌عیار است. از آن دست از فارغ‌التحصیلان دانشگاه صنعتی شریف که با رتبه اول المپیاد فیزیک در سال ۱۳۷۴ وارد این دانشگاه صنعتی شد، و پس از پایان تحصیلاتش در شریف و دانشگاه علوم پایه زنجان، برای تحصیل در مقطع دکترا به «یکی از معتبر‌ترین دانشگاه‌های اروپا در زمینه ریاضی، فیزیک و علوم اعصاب یعنی به موسسه بین‌المللی مطالعات پیشرفته "SISSA" رفت و با نمره عالی در مقطع دکترا از این دانشگاه فارغ‌التحصیل شد.»

به نوشته روزنامه شرق، قاسم اکسیری‌فرد در بهمن‌ماه سال ۹۲ همزمان با فراخوان جذب هیات علمی وزارت علوم، جذب دانشگاه صنعتی خواجه‌نصیر شد و در ترم‌های ابتدایی فیزیک پایه را تدریس کرد اما همزمان با تدریسش، پرونده او در هیات تایید‌ صلاحیت عمومی دانشگاه خواجه‌نصیر بررسی می‌شد تا اینکه «در اردیبهشت ‌سال ۹۳، اکسیری‌فرد و شاگردانش با شوک عجیبی مواجه شدند.»

قاسم اکسیری‌فرد درباره این شوک به روزنامه شرق گفته است: «در جلسه بررسی صلاحیت عمومی اساتید دانشگاه خواجه‌نصیر، پس از سئوال‌های فراوان، به‌عنوان آخرین سوال از من پرسیدند اگر در کلاس درس دانشجویان استاد را به سخره بگیرند چه می‌شود؟ گفتم من از آنها تشکر می‌کنم و رد می‌شوم.»

وی گفته است که «وقتی این سئوال را پرسیدند، از ‌نظر فکری کمی به‌هم ریختم تا زمانی که اعلام کردند صلاحیت فردی و عمومی شما در کمیته بررسی صلاحیت عمومی اساتید رد شده است. ماه‌ها رفت‌و‌آمد کردم و به‌هیچ‌وجه علت را به من نگفتند و تا ماه‌ها طفره می‌رفتند. تا روزی که در نمازخانه دانشگاه بلند‌گو را از امام‌جماعت مسجد گرفتم و اوضاع را برای دانشجویان مطرح کردم، پس از آن امام‌جماعت و نماینده ولی‌فقیه در دانشگاه‌ها پیگیر کار من شد و از جانب امام‌جماعت دانشگاه شنیدم، کمیته صلاحیت عمومی دانشگاه خواجه‌نصیر صلاحیت فردی من را رد کرده‌اند» چون «من صدایم نازک است و به‌اصطلاح آنان صدای زنانه‌ای دارم و احتمال داده‌اند در کلاس درس مورد تمسخر دانشجویان قرار بگیرم.»

این دانش‌آموخته فیزیک که روزنامه شرق تاکید کرده «در فیزیک یک‌ نخبه یا یک‌ نابغه» است از سوی «کمیته ارزیابی صلاحیت عمومی» نامه‌ای دریافت کرده که در آن به وی اعلام شده است: «صلاحیت عمومی برای تدریس را ندارد.»

قاسم اکسیری فرد به روزنامه شرق گفته است: «یک‌ عده می‌گفتند صلاحیت عمومی و یک‌ عده می‌گفتند صلاحیت فردی. گزاره‌ای که در پیگیری‌ها داده شد، این بود که به من می‌گفتند، شما کمینه‌های لازم برای عضویت در هیات‌ علمی دانشگاه را ندارید. وقتی این مسئله را به من گفتند، گفتم ممنونم اما به من بگویید که این کمینه‌ها چه هست و براساس کدام مستندات بنده این کمینه‌ها را ندارم. حتی اعضای آن کمیته نیز به این سئوال من نمی‌توانستند جواب بدهند. در این مقطع بار فکری شدیدی بر من وارد شد و به مسجد دانشگاه رفتم و بلندگو را از امام جماعت مسجد گرفتم و موضوع را بیان کردم. گفتم از بنیاد ملی نخبگان گرند پژوهشی دکتر آشتیانی را دریافت کرده‌ام که معادل ۲۰ میلیون‌ تومان است، گفتم معادل این گرند را به هر فردی می‌دهم که بتواند مستندی برای من بیاورد که چرا من ردصلاحیت شدم.»

قاسم اکسیری فرد به روزنامه شرق گفته است: به کمک امام جماعت مسجد دانشگاه خواجه نصیر توانسته است «دلیل رد صلاحیتش را متوجه شود» و به در ‌‌نهایت به وی اعلام شده است که «بر اساس بند ۱۶ کار گروه تعیین صلاحیت‌های عمومی، به علت تن صدایتان که زنانه بوده است، شما صلاحیت توانایی انتقال مفاهیم علم و دانش را به دانشجویان ندارید و نامه را به هیات جذب انتقال دادند.»

این مدرس فیزیک به روزنامه شرق گفته است: «به من گفتند استاد باید انسان کامل باشد. بگذریم از اینکه آیا این ادبیات اسلامی است، اخلاقی است؟ آکادمیک است، آیا من نقصی دارم که انسان کامل نباشم؟»