خانواده اقصا محمود میگویند که او دختری باهوش و تحصیلکرده است. زمانی که آنها گم شدن او را به پلیس گلاسکوی بریتانیا گزارش میدادند حتی فکرش را هم نمیکردند که او برای ازدواج با مجاهدین اسلامی به سوریه رفته باشد. پلیس مالزی هم از بازداشت سه زن که قصد داشتند خود را به سوریه یا عراق برسانند خبر داده. به نوشته العربیه این سه زن مسلمان سنیمذهب بودند.
اما این تنها زنان بریتانیایی و مالزیایی نیستند که مقصد سفرشان سوریه و عراق است. دو دختر اسپانیایی هم هنگام عبور غیرقانونی از مرز مراکش برای پیوستن به گروه حکومت اسلامی بازداشت شدند و پلیس حدس میزند زنی که در توییتر خود را ام عبیده معرفی میکند و از فعالترین مبلغان پیوستن زنان به گروه حکومت اسلامی است زنی سوئدی است که همراه همسرش به عراق رفته و به گروه حکومت اسلامی پیوسته.
در حالی که ماهها از آغاز فعالیتهای گروه حکومت اسلامی در سوریه و عراق میگذرد به نظر میرسد سازماندهی آنها در مناطق تحت کنترلشان شکل گرفته و حالا زنان داوطلب علاوه بر همسری مردان جهادی وظایفی چون حضور در ایست و بازرسی زنان، کنترل حجاب زنان در معابر عمومی و تذکر دینی به آنها و همینطور بازرسی بدنی زنان را هم بر عهده میگیرند.
حسین قاضیان، جامعهشناس ساکن واشینگتن مهمان ما است.
Your browser doesn’t support HTML5
آقای قاضیان، ما خبرهای متعددی را در مورد پیوستن زنان مسلمان کشورهای همسایه سوریه به گروههای جهادی شنیده بودیم. اما چرا حالا میشنویم که از کشورهای اروپایی زنان برای ازدواج با مردان جهادی به منطقه سفر میکنند؟
حسین قاضیان: اجازه بدهید ببینیم حجم این واقعه چقدر است. از ۸۱ کشور افراد پیوستهاند به داعش و اینها فقط ۱۸ کشورشان غربی هست. حدود نیمی از این سه هزار نفر از روسیه و فرانسه رفتند. یعنی از منطقه قفقاز روسیه عمدتاً که چچنها بخشی از آنها هستند و فرانسه که اقلیت مسلمان در آنجا اقلیت خیلی برجستهای است. حدود هزار نفرشان از سه کشور دیگری رفتهاند که آنها اقلیت مهم مسلمان دارند. بریتانیا، بلژیک و استرالیا. از جایی مثل سوئد حدود سی نفر رفتهاند. از طرف دیگر آن کسانی که رفتهاند دو تا خصوصیت خیلی مهم داشتند. از لحاظ سنی اغلب جوان بودند و خیلیهایشان هم نوجوان بودند. از لحاظ مذهبی یا مهاجران مسلمان نسل دوم و سوم هستند و یا کسانی هستند که نوکیشاند. یعنی جدیداً اسلام آوردهاند. اگر به این چند خصوصیت توجه کنیم شاید بهتر بتوانیم پاسخ دقیقتری هم به این سئوال بدهیم. چون وقتی به این گروه از جهت مذهبی و سنی نگاه کنیم میبینیم که اینها گروهی هستند که زیر فشاری که در این دو دهه اخیر، اقلیتهای مسلمان در کشورهای اروپایی به خاطر بنیادگرایی و تروریسم تحمل میکنند، بودند. و وقتی که جایی مثل داعش به وجود میآید که از هر قیدی ظاهراً آزاد است و آن عصیان و طغیان به وجود میآید، این تصور هم به وجود میآید که پیوستن به آنها رفتن به سراغ آن اسلام ناب و خالصی است که از زیر فشار کشورهایی که ما در آن زندگی میکنیم بیرون است و با پیوستن به آنها به آن حقیقت دیانت خودمان برسیم و وفادار باشیم.
اما آقای قاضیان درست است که این زنان ممکن است در طول زندگیشان دچار تبعیضهای مذهبی شده باشند، اما مثلاً سوئد کشوری است که زنان در آن بالاترین میزان متوسط تحصیلات را دارند و بالاترین برابری جنسیتی رعایت میشود. چرا این نکات مثبت کشورهای اروپایی نتوانسته از پس آن فشار تبعیضی که شما میگویید در این کشورها به این افراد وارد شده بربیاید و آنها را راغب کند به ماندن در کشورهای خودشان و نه رفتن و سفر کردن به مناطق جنگی و تن دادن به مردان جهادی؟
خب اینها یک بخشیشان از همان جامعههای مسلمان هستند. یعنی مسلمانان نسل دوم سوم و تعداد کمتریشان نوکیشان هستند. اگر از این زاویه نگاه کنیم در جامعههای اروپایی ما با برشهای متفاوتی از لحاظ قشربندی اجتماعی روبهرو هستیم که یک بخشیاش برمیگردد به عنصر مذهب. بخشی برمیگردد به اینکه طرف مهاجر باشد، سفیدپوست باشد یا رنگینپوست باشد. اینها عاملهایی هست که آدمها را ممکن است در حاشیه جامعه نگاه دارد. سوئدیها در آن سیاستهای ادغام جمعیت مهاجر چندان موفق نبودند که به عنوان مثال کاناداییها موفق هستند. بنابراین اینها در عین حال که ممکن است جهت جنیستشان تحت تبعیض قرار نگیرند به خاطر برابری نسبتاً فراگیری که از لحاظ جنسیتی در کشورهای اسکاندیناوی وجود دارد، ولی به خاطر مذهبشان یا حتی به خاطر رنگ پوستشان و منشاء قومیشان ممکن است تحت تبعیضهایی باشند که این تبعیضها عمدتاً جنبه اجتماعی دارد نه جنبه قانونی. بنابراین آنها حس میکنند که توی این جامعهها نهایتاً پذیرفته نخواهند شد. این احساس عدم تعلق به جامعه مبداء و ارزشهایش یکی از دلایل کنده شدن است. به علاوه که یک امکانی مثل داعش و چیزی تحت عنوان حکومت اسلامی و برگشت به ارزشهای اسلامی وجود دارد و این عامل دیگر است. بعضی از اینها هم جنبههای خیلی شخصی دارد. افرادی هستند در بین مواردی که پیوستهاند، مثلاً یک زن و شوهر سوئدی چند وقت پیش به اینها پیوستند. اینها مشخص است که از ملال این زندگی مدرن به جان آمدهاند. برداشتی که در مورد این گروه میشود عمدتاً همین است. یعنی آن زندگی عادی و روتین شده و بیهیجانی که در جهان مدرن وجود دارد و همه چیز یا اغلب چیزها پیشبینی شده است و جز حوادث طبیعی یا یک اقدام تروریستی چیز به هیجان آورنده وجود ندارد. بنابراین شما با محدودیتهای ناخواستهای انگار روبهرو هستید و اگر در این حالت شما مواجه بشوید با امکان دیگری که در شما تصور این را ایجاد کند که در آنجا امکان پرشهای بیشتری هست یا آن هیجانهای زندگی را برای شما به بار میآورد ممکن است شما را وادار کند که بروید آنجا و بپیوندید به داعش همانطور که زن و شوهر سوئدی میپیوندند یا خواننده سابق بریتانیایی میپیوندد.
****
آسیه امینی، شاعر و روزنامهنگار ایرانی برنده دومین جایزه ادبی جشنواره واژهها در مرز شد. نامزدهای دریافت جایزه سازمان «واژهها در مرز» زنانی هستند که در راه رسیدن به آزادی بیان و برابری هزینههایی چون زندان، تبعید و سانسور را متحمل شدهاند.
لیلا ملک محمدی، روزنامهنگار ساکن نروژ همراه ما است تا ابتدا از نام جشنواره آغاز کنیم.
خانم ملک محمدی، چرا «واژهها در مرز؟»
لیلا ملک محمدی: برای اینکه توی شهری دارد برگزار میشود که کارش دفاع از مرز بوده. اما در توضیح جشنواره در سایتش نوشته شده در شهری که قرار بود از مرزها دفاع کند، قرار است کلمههایی در فضا جریان داشته باشد که مرزها را بردارد. کلمههایی در دفاع از کرامت انسانی و برابری.
چه ویژگی کارهای خانم آسیه امینی، چه شعرهایش و چه فعالیتهایش در خارج از ایران داشته که این جشنواره خانم امینی را به عنوان برگزیده خودش انتخاب کرده؟
مسئولان جشنواره گفتند که جایزه به فعالان زنی تعلق میگیرد که توامان هم در ادبیات دستی دارند و هم در جنبش زنان فعال هستند. آسیه هر دوی اینها را در ایران داشته و هم در نروژ ادامه داده. در ایران یک مجموعه شعر داشته و خب آسیه دست کم بیست سال سابقه روزنامهنگاری دارد و بیش از ۱۵ سال سابقه فعالیت در جنبش زنان و فعالیتهای حقوق بشری دارد و دو تا مجموعه شعر هم در خارج از ایران در نروژ منتشر کرد به فارسی و نروژی. با توجه به اینکه مخاطب نروژی هم شعرهای آسیه امینی را دوست دارد یعنی شعرهایش برای مخاطب نروژی هم ملموس و محسوس است. چون تیراژ کتابهایش این را نشان میدهد. چند وقت پیش یکی از شعرهایش را در یکی از ایستگاههای متروی مرکز اسلو نصب کرده بودند و این نشان میدهد که مخاطب نروژی شعرش را میفهمد و دوست دارد. همچنین توی موزه تاریخ فرهنگ اسلو هم باز یکی دیگر از شعرهایش و عکس آسیه را نصب کردند که بیست و چهارم همین ماه هم آنجا سخنرانی دارد. این نشان میدهد که مخاطب نروژی آسیه را میشناسد و شعرهایش را دوست دارد. همزمان آسیه اینجا هم فعالیتهایش در راستای گسترش آزادی بیان ادامه داده و به نظر میرسد بهترین گزینه بوده برای این جایزه.
خانم ملک محمدی، خود این جشنواره در بین شاعران و در بین فعالان مسایل زنان چقدر اهمیت دارد؟
این جشنواره چهار سال سابقه دارد. اما جایزهای که در نظر گرفتهاند از پارسال به جشنواره اضافه شده. پارسال صدمین سالگرد حق رای زنان در نروژ بود و به همین بهانه این جایزه را اضافه کردند و قرار شده که جایزه فقط به زنان تعلق بگیرد.
خانم ملک محمدی، امسال خانم امینی با چه کسانی رقابت کردند در این جشنواره؟
امسال گویا هیئت داوران که متشکل از چند نویسنده نروژی، یک نویسنده کرد هست، فقط خانم امینی را در نظر گرفتند و نامزد دیگری نبود امسال.