‌اسیدپاشی، جامعه مدنی و نهادهای حکومتی

حالا بیش از یک هفته است که زنان ایرانی از خانه که بیرون می‌آیند، نگرانند. نگران خودشان، دختران‌ و خواهران‌شان. حالا بیش از یک هفته است که پای صحبت هر زن ایرانی که می‌نشینی از اضطراب ناشی از نزدیک شدن موتورسواران می‌گوید.

با گذشت بیش از یک ماه از برخی از اسیدپاشی‌ها به چهره زنان در اصفهان نه خبری از اطلاع‌رسانی نیروی انتظامی است و نه از بازداشت کسی خبر داده‌اند. در یک هفته‌ای که گذشت اما مردم در اصفهان و تهران و مشهد تجمع کردند و اعتراض کردند و بازداشت شدند و باز برای تجمع بعدی برنامه‌ریزی کردند.

این که وزیر بهداشت، معاون رئیس جمهور و معاون وزیر کشور به دیدار قربانیان اسیدپاشی رفتند هم کافی نبوده. زنان و مردانی خطاب به رئیس جمهور و رئیس مجلس نامه نوشتند و خواستند تا امنیتشان تامین شود. یکی از امضاکنندگان نامه همراه برنامه صدای دیگر است.

Your browser doesn’t support HTML5

‌اسیدپاشی، جامعه مدنی و نهادهای حکومتی در مجله صدای دیگر از رویا کریمی مجد


چه شد که تصمیم گرفتید برای رئیس جمهور نامه بنویسید؟

«در این فضای رعب و وحشت و ناامنی که به وجود آمده خط خرد جمعی این است که این خواست‌ها سازماندهی شود علیه اعدام‌های تندروانه و فشار آوردن به زن‌ها. و همه ما منتظریم که جواب شفافی بشنویم و اطلاعاتی داده شود. اقدام قطعی و صریحی در این مورد شود و یک دستگیری از عوامل و آمران این موضوع ببینیم. برای این خیلی‌ها رفتیم به رئیس جمهور رای دادیم و فکر کردیم از رئیس جمهور بخواهیم درخواست کنیم اقدامی جدی در این مورد بکند و حداقل پاسخ شفافی‌ به مردم بدهد و فکر می‌کنم که حق مسلم زنان ایرانی است که بدانیم چه خطری دارد در چه ابعادی ما را تهدید می‌کند.»

در نامه‌ای که با امضای ده‌ها تن از زنان و مردان ایرانی خطاب به حسن روحانی منتشر شده این پرسش مطرح شده که چرا نیروی انتظامی به عنوان نهادی که استقرار نظم و امنیت و تامین آسایش عمومی و خصوصی بر صدر وظایف قانونی آن نقش بسته و قاطعیت و سرعت آن در قالب طرح‌هایی مثل برخورد با بدحجابی و مواردی مانند دستگیر کردن سازندگان یک موزیک ویدیو برهمه ثابت شده تا به حال به اقدام موثری برای تغییر وضعیت نابسامان موجود و ایجاد آرامش در بین شهروندان دست نزده. نویسندگان نامه این پرسش را مطرح کرده‌اند که آیا این به معنای برخورد دوگانه با معیارهای متفاوت برای شهروندانی نیست که قاعدتا‌ً همگان در پیشگاه قانون و نهادهای قانونی باید برابر باشند؟

شما به عنوان یکی از امضاکنندگان نامه فکر می‌کنید آیا این نامه پاسخ درخوری خواهد داشت؟

«همان طوری که در این هفته بعد از این خاموشی چند ساله فعالیت‌های مدنی بعد از سال ۸۸ همه به پا خاستند و تجمع کردند من فکر نمی‌کنم که کسی بنشیند در مقابل این تهدید سکوت صورت بگیرد. من فکر می‌کنم این حساسیت به وجود آمده و مردم عصبانی‌اند و آماده واکنش نشان دادن‌اند. این اقدام برای آن گروه‌های تندرو بسیار هزینه‌بر خواهد بود. من امیدوارم که مجموعه حاکمیت خردمندانه سعی کنند که امنیت را به فضای عمومی برگردانند. من در سال‌های اخیر که فعال اجتماعی بودم و فعال مدنی بودم هرگز ندیدم که امنیت ملی و عمومی در کلانشهری مثل تهران تا این حد مخدوش شده باشد که در روزهای اخیر شده.»

اعتراض به اسیدپاشی و تامین امنیت زنان اما به نوشتن نامه به رئیس جمهور محدود نشده. مردم در شهرهای تهران، ‌اصفهان و مشهد به صورت خودجوش به این اقدامات اعتراض کردند و البته شوکر الکتریکی، باتوم و گاز اشک‌آور و اسپری فلفل ابزارهایی بوده که مردم می‌گویند نیروی انتظامی برای پراکنده کردن معترضان به اسیدپاشی در اصفهان استفاده کرده.

همراه هستیم با سوده راد، فعال مسائل زنان و سعید پیوندی جامعه شناس ساکن فرانسه. به شما خوش‌آمد می‌گویم. خانم راد، به نظر می‌رسد این اولین بار نیست زنان قربانی خشونت‌های اجتماعی شدند. اما اولین بار است که مردم به صورت خودجوش اعتراض می‌کنند. این بار چه تفاوتی وجود دارد؟

سوده راد: «متاسفانه در جامعه امروز ایران تعرض به حریم زنان و تعرض به حقوق زنان به امر کاملا‌ً‌ عادی تبدیل شده. هر روز از مجلس که قانون ضدزن دارد می‌آید بیرون چه بر اساس پوشش و حجاب باشد و چه برای تنظیم خانواده و در واقع مالکیت زن‌ها بر بدن خودشان باشد و چه در مورد اشتغال و چه در مورد تحصیل و همینطور سایر عرصه‌های اجتماعی و حتی زندگی فردی زن‌ها. ولی متاسفانه اسیدپاشی و حمله فیزیکی آن هم در مکان عمومی به یک عده انسان که مشخص نیست برای چه باید مورد این خشونت قرار گیرند، اینقدر غیرقابل تحمل بوده برای جامعه که در نتیجه تجمع و اعتراض اتفاق می‌افتد و شاید نکته مثبت این باشد که این بار واقعا‌ً خودجوش است. یعنی کسی لازم نیست متقاعد کند مردها یا زن‌های ایران و حتی بیرون از ایران را که باید به این موضوع اعتراض کنید. در حالی که در مورد سایر قوانین و حتی عمل‌های ضدزن در ایران همیشه باید بحث و گفت‌وگو اتفاق بیافتد که واقعا‌ً این قوانین یا عملکرد دولت یا فرهنگ چقدر زن است و چقدر به کل جامعه آسیب می‌زند.»

آقای پیوندی، با همه تلاشی که برای طرح برابری حقوقی زنان و مردان در ایران صورت می‌گیرد آیا این چند تجمع همه بضاعت جامعه مدنی ایران برای اعتراض به چنین خشونتی علیه زنان است؟

سعید پیوندی: «تا این حد هم واکنش به نظر من با توجه به فضای جامعه ایران به هر حال قابل توجه است. فراموش نکنید اگر این اتفاق در یک کشور دیگر متعارفی اتفاق افتاده بود که جامعه مدنی افراد و نیروهای زنده جامعه می‌توانستند آزادانه با جامعه‌شان صحبت کنند شاید ما می‌توانستیم شاهد موج انسانی خیلی بزرگتری در اعتراض به این عمل باشیم. ولی یادمان نرود که در ایران جامعه مدنی درحقیقت دست و پایش بسیار بسته است که بتواند در مقابل چنین حوادثی واکنش نشان بدهد، شخصیت‌های مرجع به میدان بیایند و از مردم بخواهند که حضور داشته باشند و واکنش نشان دهند. و بالاخره رسانه‌های جمعی و به خصوص رسانه‌های عمومی ما مثل رادیو و تلویزیون به صورت تریبون‌های آزادی باشند که بتوانند در آن بحث کنند و این فاجعه به این بزرگی بشود آزادانه با مردم صحبت شود. چون هیچکدام از اینها نبوده یک مقداری هم جامعه از یک جنبه‌ای هم دچار بی‌حسی است.»

خانم راد، نظر شما درباره واکنش مردمی به موضوع اسیدپاشی چیست؟

سوده راد: «فکر می‌کنم کار مبارزه با خشونت به ویژه خشونت علیه زنان کار بسیار بنیادی‌تر است تا آنجا که باید جلوی جوک‌هایی که هر روز می‌شنویم بر علیه یک عده از انسان‌ها. جوک‌هایی که با "یک دختره" و "یک زنه" شروع می‌شوند و نهایتا‌ً‌ می‌رسند به جایی که یک لیوان آب بریزند توی صورت یک خانمی که بترسانندش که اسید باشد. فکر می‌کنم مبارزه روزمره باید اتفاق بیافتد. همین شوخی‌ها است کهاین تبعیض‌ها و حتی خشونت‌ها راعادی می‌کند تا جایی که می‌رسد به اسیدپاشی و خشونت‌های هرروزه که در خانه‌ها و خارج از خانه‌ها اتفاق می‌افتد.»

در ماه‌های اخیر با بحث‌های مختلفی در جامعه برای هرچه محدودتر کردن زنان روبه‌رو بودیم. از خطبه‌های نماز جمعه تا قانون‌گذاری در مجلس و برنامه‌های تلویزیونی و بحث دوباره به خیابان آمدن دوباره گروه‌های امر به معروف و نهی از منکر. اما نه اسیدپاشی به صورت زنان و نه اعتراض به آن سبب نشده که تغییری در این حرکت‌ها رخ بدهد و در نهایت فقط سرعت تصویب برخی از قوانین در مجلس کاسته شده.

آقای پیوندی، تلاش برای ایجاد تفاوت و فاصله میان زن و مرد تا کجا قرار است در جمهوری اسلامی ادامه پیدا کند؟ تا کی زنان باید برای حفظ حقوقشان تلاش کنند و جمهوری اسلامی بی‌اعتنا حقوق آنها را نادیده بگیرد؟

سعید پیوندی: «یک شکاف بسیار عمیق وجود دارد بین واقعیتی که زنان ایران هر روز در ابعاد مختلف با آن زندگی می‌‌کنند. از برنده شدن مهمترین جایزه ریاضیات جهان توسط یک زن ایرانی تا خشونت‌های خانگی از یک طرف. در واقع موفقیت‌های درخشان در بازار کار در حوزه‌های علمی و همینطور رنج‌هایی که در زندگی اجتماعی می‌کشند از یک طرف و در برابرشان نهادهای رسمی که در دنیای خودشان هستند و انگار با این جامعه ارتباط ندارند و نمی‌خواهند با این جامعه زندگی کنند. آنچه که در یکی دو سال پیش ما شاهد بودیم درست عکس روندی است که جامعه ایران به طور واقعی از پایین دارد زندگی می‌کند. پاسخ نهادهای رسمی مثل مجلس، نهادهای مذهبی و سنتی به این تحولات پاسخ معکوس است. به جای اینکه احساس غرور کنند از چنین تحول بسیار مثبتی در جامعه، به جنگ این واقعیت‌ها رفته‌اند. برای این که فکر می‌کنند این تحولات اساسی برای همیشه رابطه‌های نابرابر بین زن و مرد را زیر و رو می‌کند. و این آخرین فرصت برای آنهاست که آب رفته را به جوی باز گردانند. به خاطر همین هم به جنگ جامعه زنان رفته‌اند و سمت‌گیری مهمترین قوانینی که در یکی دو سال گذشته در مورد زنان تصویب شده متاسفانه منزوی کردن زنان بوده. خانه‌نشین کردن زنان بوده. همه اینها نشانه یک نوع شکاف عظیم در جامعه ایران است. ولی فراموش نکنید که در هیچ جامعه‌ای این قوانین نیستند که حرف آخر را می‌زنند. این رفتارهای اجتماعی است که قوی‌تر و فراتر از قوانین و چارچوب‌ها و ساختارها عمل می‌کنند. در نهایت به نظر من سمت اصلی جامعه را رفتارها و نگاه و فرهنگی تعیین می‌کند که از پایین در جامعه شکل می‌گیرد. ساختارها و نهادهایی که نخواهند این را درک کنند در عمل در مقابل جامعه قرار می‌گیرند و حتی گاهی به صورت خشن از طرف جامعه رانده می‌شوند و منزوی خواهند شد.»