حبیبالله پیمان، از چهرههای ملی- مذهبی، مشاهدات خود از صحنه مرگ هاله سحابی را تشریح کرده و تاکید میکند که وی پس از درگیری ماموران با وی و نقش بر زمین شده و به گفته او حتی پس از اینکه خانم سحابی به زمین افتاده بود، ماموران در حال ضرب و شتم حاضران بودهاند.
به نوشته حبیبالله پیمان حتی پس از آنکه حاضران هاله سحابی را برای انتقال به بیمارستان در داخل یک خودرو گذاشته بودند، پاهای وی بیرون خودرو مانده بود و مهاجمان درِ خودرو را به پاهای خانم سحابی میکوبیدند.
به گفته شاهدان عینی، هاله سحابی پس از درگیری ماموران امنیتی با وی جان خود را از دست داد با این حال مقامها و خبرگزاریهای دولتی و رسانههای نزدیک به آنها، درگیری ماموران با هاله سحابی را رد کرده و میگویند وی در اثر ناراحتی شدید و «گرما» جان سپرده است.
علیرضا جانه، مدیرکل امنیتی انتظامی استانداری تهران، پیش از این گفته بود: «هاله سحابی بیماری قلبی داشتند، مدارک پزشکی وی نیز موجود است. فوت پدر و گرمای هوا مزید بر علت و منجر به فوت ایشان شد.»
اکنون حبیبالله پیمان شاهد دیگری است که مشاهدات خود را از آن روز در وبسایت خود نوشته است.
حبیتالله پیمان مینویسد: «ازهمان لحظه که شتابان خود را به هاله که بر زمین افتاده بود رساندم وسیمای رنگ پریده وچشمان نیمه باز اورا دیدم.»
وی میافزاید: «کوششهای من و دو پزشک دیگر برای احیای او با تنفس از راه دهان و فشار برقفسه سینه در آن لحظات پرتنش وفشار درحالی که تهاجم فیزیکی و لفظی و خشونت و ضرب و شتم جمعیت از هر سو ادامه داشت، بیحاصل مینمود.»
حبیبالله پیمان به ضرب وشتم حاضران توسط مهاجمان اشاره کرده که پس از به زمین افتادن هاله سحابی نیز ادامه داشت.
وی مینویسد: «ماموران بی اعتنا به فاجعهای که در شرف رخ دادن بود همه را باضرب وشتم میراندند کم مانده بود پیکر هاله زیر گامهای مهاجمان وجمعیتی که فشار میآورد گرفتار شود.»
به گفته حبیبالله پیمان که خود دندانپزشک است، تصور اولیه وی این بوده که هاله دچار ضعف و بیحالی شده اما متوجه شده است که «اثری از تنفس» و «ضربان نبض ورید» در هاله سحابی وجود ندارد.
پیمان مینویسد: «وقتی اثری از تنفس در او مشاهده نشد و سرانگشتانم ضربان نبض ورید گردن او را حس نکردند عمیقا نگران و وحشت زده شدم. آوردن وسیله نقلیه برای انتقال هاله به درمانگاه در آن جمعیت مورد هجوم قرار گرفته کار اسانی نبود.»
حبیبالله پیمان میگوید هنگامی که «به سختی پیکر هاله را به درون اتوموبیل می کشیدیم هنوز نیم تنه هاله درون ماشین جای نگرفته بود و آنها که برای بیرون کردن ما ازصحنه عجله داشتند با تندی در ماشین را به پای های هاله میکوبیدند و فرصت نمیدادند او را به درون کشیده و در را ببندیم.»
پیش از این هم شاهدان گفته بودند که در حالی که هاله سحابی به حالت درازکش در داخل خودرو گذاشته شد و پاهایش بیرون مانده بود مهاجمان در را به پاهای او میکوبیدند.
حبیبالله پیمان میگوید برای اینکه در خودرو بسته شود پاهای هاله را جمع کرده و پس از آن از راه دهان به وی تنفس مصنوعی میداده است.
حبیبالله پیمان که به همراه تقی شامخی همسر خانم سحابی، هاله را به یک مرکز فوریتهای پزشکی رسانده بودند مینویسد: «دو تکنیسین امداد و فوریت های پزشکی با دو آمبولانس حضورداشتند. تکنیسین ارشد بعدازمعاینه ومشاهده چشمها ونبضهای هاله که همچنان بر روی تشک عقب اتوموبیل دراز کشیده بود به من که سر او را دردست داشتم اطمینان داد که خیلی دیر شده وکاری نمی توان کرد. با این حال فورا دست به کارشد. لوله هوا را در مجرای تنفسی فروبرد به دست من داد تا متناوبا در حالی که او به قفسه سینه فشار میآورد در آن بدمم. با تمام وجودم در لوله هوا می دمیدم ... تکنسین در مانگاه آمپول آدرنالین را به دشواری در رگ پشت دست هاله تزریق کرد و من هم چنان امید وارانه به دمیدن ادامه دادم.»
حبیبالله پیمان هم تاکید کرده است که هیچ پزشکی در این مرکز درمانی وجود نداشته و آنها «اصلا هاله را از اتوموبیل خارج» نکردهاند.
پیش از این ویدئویی در اینترنت منتشر شده بود که در آن شخصی که خود را پزشک معرفی میکرد، مدعی شده بود در درمانگاه هاله سحابی را معاینه کرده است. به نظر میرسد این بخش از نوشته حبیبالله پیمان در پاسخ به این ادعا نوشته شده باشد.
این فعال ملی-مذهبی، نیز ماموران و لباس شخصیها را مسئول مرگر هاله سحابی دانسته است که حتی به گفته او به تعهدات خود نیز برای برگزاری مراسم تشییع عزتالله سحابی عمل نکردند.
وی مینویسد: «مگر او و دیگر عزاداران چه می کردند و چه می گفتند که مستحق آن برخورد خشونت آمیز و راهبندان وضرب وشتم شدند؟ آنان با رعایت همه محدودیتهای تحمیل شده لا اله الالله گویان جنازه را مشایعت میکردند تا در محل مقرر در فاصله کوتاهی از درب منزل در آمبولانس بگذارند. ولی آنها به تعهدات خودشان نیز پشت پا زدند و سعی کردند جنازه را بلافاصله بیرون از منزل به آمبولانس منتقل و از محل دور کنند. ظاهرا ازهمین جا ضرب و شتم مشایعهکنندگان از لحظه خروج از منزل شروع میشود.»
وی در تشریح روز حادثه مینویسد: «هاله درحالی که عکس پدر را در دست داشت دوش به دوش تعدادی از خانمها حرکت میکرد که با ممانعت ماموران روبرو شد و پس از قدری گفت وگو و مشاجره چند گامی بیش جلوتر نرفته بود که با یک هجوم عکسها را ا زدست او و همراهان ربوده بیاعتنا به اعتراض هاله که این عکس پدر من است و تصریح همراهان که ایشان دختر مهندس سحابی است، پاره کردند. شاهدان میگویند هاله برای پس گرفتن عکس پدر قدم جلو گذاشت وسعی کرد عکس را از دست مهاجم خارج کند که با ضربه دو دست به عقب پرت شد. هاله تعادل خودرا ازدست میدهد و نقش زمین میگردد. دست کم دو شاهد دیگر گفتهاند درست پیش از آنکه هاله بر زمین بیفتد یک لباس شخصی با آرنج بر پهلوی هاله میکوبد و او بر زمین میافتد.»
حبیبالله پیمان میافزاید: «براساس گفتههای یک پزشک متخصص که این شرح حال را شنیده، میتوان احتمال داد که ضربههای وارده بر هاله آن هم تحت شرائطی که به شدت زیر فشار عصبی و خستگی و هیجان مفرط قرار داشته است با توجه به سابقه بیماری دیابت و ضعف وتنگی عروق به صورت شوک موجب قطع جریان خون به مغز و بیهوشی و ایست قلبی وی شده باشد و یا این فرایندها بعداز سقوط برزمین دراثر ضربههای وارده و برهم خوردن تعادل وی رخ داده باشند. درست است که تشخیص علت مرگ از روی گزارش شاهدان فاقد قطعیت واعتبار علمی است و این مهم فقط زمانی محقق میشود که کالبد شکافی همراه با تحقیقات از همه شاهدان و بررسی دقیق عکسها و فیلم هایی که "توسط عوامل اطلاعاتی و امنیتی گرفته شده" همه دقایق وحوادث لحظه به لحظه راثبت کردهاند، انجام گیرد. با این حال در این نکته تردید نیست که اگر هاله به خاطر در دست داشتن عکس پدرش مورد هجوم وحمله فیزیکی و روانی و ضربه شوک آور قرار نمیگرفت اکنون در میان مابود.»
پیش از این حامد منتظری، نوه آیتالله منتظری، هم در مصاحبه با رادیو فردا گفته بود که خود شاهد بوده که شخصی به خانم سحابی ضربه زده و او حاضر است در دادگاهی صالحه شهادت دهد.
روز شنبه نیروهای امنیتی با ضرب و شتم افرادی که برای شرکت در مراسم یادبود هاله سحابی به حسینیه ارشاد آمده بودند، مانع از برگزاری این مراسم شدند؛ گزارشها حاکی از آن است که در این روز چندین نفر هم دستگیر شدند.
به نوشته حبیبالله پیمان حتی پس از آنکه حاضران هاله سحابی را برای انتقال به بیمارستان در داخل یک خودرو گذاشته بودند، پاهای وی بیرون خودرو مانده بود و مهاجمان درِ خودرو را به پاهای خانم سحابی میکوبیدند.
به گفته شاهدان عینی، هاله سحابی پس از درگیری ماموران امنیتی با وی جان خود را از دست داد با این حال مقامها و خبرگزاریهای دولتی و رسانههای نزدیک به آنها، درگیری ماموران با هاله سحابی را رد کرده و میگویند وی در اثر ناراحتی شدید و «گرما» جان سپرده است.
علیرضا جانه، مدیرکل امنیتی انتظامی استانداری تهران، پیش از این گفته بود: «هاله سحابی بیماری قلبی داشتند، مدارک پزشکی وی نیز موجود است. فوت پدر و گرمای هوا مزید بر علت و منجر به فوت ایشان شد.»
اکنون حبیبالله پیمان شاهد دیگری است که مشاهدات خود را از آن روز در وبسایت خود نوشته است.
حبیتالله پیمان مینویسد: «ازهمان لحظه که شتابان خود را به هاله که بر زمین افتاده بود رساندم وسیمای رنگ پریده وچشمان نیمه باز اورا دیدم.»
وی میافزاید: «کوششهای من و دو پزشک دیگر برای احیای او با تنفس از راه دهان و فشار برقفسه سینه در آن لحظات پرتنش وفشار درحالی که تهاجم فیزیکی و لفظی و خشونت و ضرب و شتم جمعیت از هر سو ادامه داشت، بیحاصل مینمود.»
حبیبالله پیمان به ضرب وشتم حاضران توسط مهاجمان اشاره کرده که پس از به زمین افتادن هاله سحابی نیز ادامه داشت.
وی مینویسد: «ماموران بی اعتنا به فاجعهای که در شرف رخ دادن بود همه را باضرب وشتم میراندند کم مانده بود پیکر هاله زیر گامهای مهاجمان وجمعیتی که فشار میآورد گرفتار شود.»
به گفته حبیبالله پیمان که خود دندانپزشک است، تصور اولیه وی این بوده که هاله دچار ضعف و بیحالی شده اما متوجه شده است که «اثری از تنفس» و «ضربان نبض ورید» در هاله سحابی وجود ندارد.
پیمان مینویسد: «وقتی اثری از تنفس در او مشاهده نشد و سرانگشتانم ضربان نبض ورید گردن او را حس نکردند عمیقا نگران و وحشت زده شدم. آوردن وسیله نقلیه برای انتقال هاله به درمانگاه در آن جمعیت مورد هجوم قرار گرفته کار اسانی نبود.»
حبیبالله پیمان میگوید هنگامی که «به سختی پیکر هاله را به درون اتوموبیل می کشیدیم هنوز نیم تنه هاله درون ماشین جای نگرفته بود و آنها که برای بیرون کردن ما ازصحنه عجله داشتند با تندی در ماشین را به پای های هاله میکوبیدند و فرصت نمیدادند او را به درون کشیده و در را ببندیم.»
پیش از این هم شاهدان گفته بودند که در حالی که هاله سحابی به حالت درازکش در داخل خودرو گذاشته شد و پاهایش بیرون مانده بود مهاجمان در را به پاهای او میکوبیدند.
حبیبالله پیمان میگوید برای اینکه در خودرو بسته شود پاهای هاله را جمع کرده و پس از آن از راه دهان به وی تنفس مصنوعی میداده است.
حبیبالله پیمان که به همراه تقی شامخی همسر خانم سحابی، هاله را به یک مرکز فوریتهای پزشکی رسانده بودند مینویسد: «دو تکنیسین امداد و فوریت های پزشکی با دو آمبولانس حضورداشتند. تکنیسین ارشد بعدازمعاینه ومشاهده چشمها ونبضهای هاله که همچنان بر روی تشک عقب اتوموبیل دراز کشیده بود به من که سر او را دردست داشتم اطمینان داد که خیلی دیر شده وکاری نمی توان کرد. با این حال فورا دست به کارشد. لوله هوا را در مجرای تنفسی فروبرد به دست من داد تا متناوبا در حالی که او به قفسه سینه فشار میآورد در آن بدمم. با تمام وجودم در لوله هوا می دمیدم ... تکنسین در مانگاه آمپول آدرنالین را به دشواری در رگ پشت دست هاله تزریق کرد و من هم چنان امید وارانه به دمیدن ادامه دادم.»
حبیبالله پیمان هم تاکید کرده است که هیچ پزشکی در این مرکز درمانی وجود نداشته و آنها «اصلا هاله را از اتوموبیل خارج» نکردهاند.
پیش از این ویدئویی در اینترنت منتشر شده بود که در آن شخصی که خود را پزشک معرفی میکرد، مدعی شده بود در درمانگاه هاله سحابی را معاینه کرده است. به نظر میرسد این بخش از نوشته حبیبالله پیمان در پاسخ به این ادعا نوشته شده باشد.
این فعال ملی-مذهبی، نیز ماموران و لباس شخصیها را مسئول مرگر هاله سحابی دانسته است که حتی به گفته او به تعهدات خود نیز برای برگزاری مراسم تشییع عزتالله سحابی عمل نکردند.
وی مینویسد: «مگر او و دیگر عزاداران چه می کردند و چه می گفتند که مستحق آن برخورد خشونت آمیز و راهبندان وضرب وشتم شدند؟ آنان با رعایت همه محدودیتهای تحمیل شده لا اله الالله گویان جنازه را مشایعت میکردند تا در محل مقرر در فاصله کوتاهی از درب منزل در آمبولانس بگذارند. ولی آنها به تعهدات خودشان نیز پشت پا زدند و سعی کردند جنازه را بلافاصله بیرون از منزل به آمبولانس منتقل و از محل دور کنند. ظاهرا ازهمین جا ضرب و شتم مشایعهکنندگان از لحظه خروج از منزل شروع میشود.»
وی در تشریح روز حادثه مینویسد: «هاله درحالی که عکس پدر را در دست داشت دوش به دوش تعدادی از خانمها حرکت میکرد که با ممانعت ماموران روبرو شد و پس از قدری گفت وگو و مشاجره چند گامی بیش جلوتر نرفته بود که با یک هجوم عکسها را ا زدست او و همراهان ربوده بیاعتنا به اعتراض هاله که این عکس پدر من است و تصریح همراهان که ایشان دختر مهندس سحابی است، پاره کردند. شاهدان میگویند هاله برای پس گرفتن عکس پدر قدم جلو گذاشت وسعی کرد عکس را از دست مهاجم خارج کند که با ضربه دو دست به عقب پرت شد. هاله تعادل خودرا ازدست میدهد و نقش زمین میگردد. دست کم دو شاهد دیگر گفتهاند درست پیش از آنکه هاله بر زمین بیفتد یک لباس شخصی با آرنج بر پهلوی هاله میکوبد و او بر زمین میافتد.»
حبیبالله پیمان میافزاید: «براساس گفتههای یک پزشک متخصص که این شرح حال را شنیده، میتوان احتمال داد که ضربههای وارده بر هاله آن هم تحت شرائطی که به شدت زیر فشار عصبی و خستگی و هیجان مفرط قرار داشته است با توجه به سابقه بیماری دیابت و ضعف وتنگی عروق به صورت شوک موجب قطع جریان خون به مغز و بیهوشی و ایست قلبی وی شده باشد و یا این فرایندها بعداز سقوط برزمین دراثر ضربههای وارده و برهم خوردن تعادل وی رخ داده باشند. درست است که تشخیص علت مرگ از روی گزارش شاهدان فاقد قطعیت واعتبار علمی است و این مهم فقط زمانی محقق میشود که کالبد شکافی همراه با تحقیقات از همه شاهدان و بررسی دقیق عکسها و فیلم هایی که "توسط عوامل اطلاعاتی و امنیتی گرفته شده" همه دقایق وحوادث لحظه به لحظه راثبت کردهاند، انجام گیرد. با این حال در این نکته تردید نیست که اگر هاله به خاطر در دست داشتن عکس پدرش مورد هجوم وحمله فیزیکی و روانی و ضربه شوک آور قرار نمیگرفت اکنون در میان مابود.»
پیش از این حامد منتظری، نوه آیتالله منتظری، هم در مصاحبه با رادیو فردا گفته بود که خود شاهد بوده که شخصی به خانم سحابی ضربه زده و او حاضر است در دادگاهی صالحه شهادت دهد.
روز شنبه نیروهای امنیتی با ضرب و شتم افرادی که برای شرکت در مراسم یادبود هاله سحابی به حسینیه ارشاد آمده بودند، مانع از برگزاری این مراسم شدند؛ گزارشها حاکی از آن است که در این روز چندین نفر هم دستگیر شدند.