از تازهترین فیلمهایی که در دو سال اخیر توسط سینماگران ایرانی در خارج از کشور ساخته شده، فیلم «گل سرخ» است. فیلمی که داستانی مرتبط با وقایع سال ۸۸ ایران دارد و تاکنون در چند جشنواره جهانی از جمله جشنواره فیلم تورنتو به نمایش درآمده است.
گل سرخ داستانی آشنایی یک دختر جوان با مردی میانسال همزمان با اعتراضهای سال ۸۸ ایران است و سازندگانش قصد دارند همزمان با سالگرد وقایع این سال، امکان تماشای آن را از طریق اینترنت برای مخاطبانش در کشورهای ایران و افغانستان فراهم کنند.
سپیده فارسی، کارگردان فیلم گل سرخ، در دهه ۸۰ فیلمهایی مانند «نگاه» و «خواب خاک» را در ایران ساخته بود اما در سالهای اخیر خبری از فعالیتهای او در داخل ایران نبود.
Your browser doesn’t support HTML5
چه شد تصمیم گرفتید تا در خارج از ایران فیلم بسازید؟
سپیده فارسی: آخرین فیلمی که در ایران ساختم فیلم «خانه زیر آب» در سال ۸۸ بود. درست همان هفته قبل از انتخابات با راشهای فیلم از ایران بیرون آمدم. همچنان دوست داشتم در ایران کار کنم. ولی میدانید که شرایط فیلمسازی در ایران حتی برای همکاران من هم که در ایران زندگی میکنند، بسیار دشوار شده است. حتی فیلمهایی هم که ساخته میشود گاهی به نمایش در نمیآیند. خود من هیچکدام از فیلمهایی که در ایران ساختم چه با مجوز و چه بیمجوز نتوانستند به جشنواره بروند و اکران هم نشدند. این باعث شد که از یک جای دیگر، به اضافه شرایط سیاسی که در داخل کشور ایجاد شد، مرا به این نتیجه برساند که به دو دلیل یکی حرفهای و دیگری شخصی کار کردن در ایران حداقل برای من غیرممکن است. یعنی نمیتوانم آزادانه فیلم بسازم. از طرفی به لحاظ شخصی هم برایم موضوع خرداد ۸۸ و اتفاقهایی که در آن زمان افتاد مهم بود. چیزی بود که میخواستم دربارهاش کار کنم. به این دلیل وقتی جواد جواهری موضوع این فیلمنامه را به من پیشنهاد کرد از آن خیلی استقبال کردم و گفتم این فیلم را باید آزادانه ساخت. به همین دلیل هم خارج از ایران ساخته شد.
درباره وقایع سال ۸۸ اتفاقاً کم فیلم ساخته شده. البته شش سال هم از آن وقایع میگذرد و ممکن است تاثیرش را به ویژه بر ذهن مخاطب خارجی از دست داده باشد.
به نظر من رخدادهای سال ۸۸ وقایع مهمی هستند و همچنان جا دارد که راجع به آنها کار شود. کمااینکه به هر صورت کارهای دیگری هم شده بود ولی نه به این گونه. فکر هم نمیکنم که پنج شش سال فاصله زمانی باعث شود که دیگر برای مخاطب جالب نباشد. اتفاقاً فکر میکنم برعکس، با فاصله و یک نگاه دیگر این قضیه ابعاد دیگری میگیرد. نه! خیلی جای کار دارد.
مهمترین چالش برای فیلمسازانی که خارج از کشور درباره ایران فیلم میسازند پرداخت تصویری مکانهای داخل ایران است. در فیلم شما هم مشخص است که با جداکردن فضاهای داخلی و خارجی تلاش کردهاید به نوعی این مشکل را حل کنید. ظاهراً فیلم در یونان فیلمبرداری شده.
درسته. اولاً که در نطفه و طرح اولیه فیلم موقعی که نوشته شد از اول همین دوگانگی بیرون و داخل وجود داشت. یعنی آن تضادی که ما همیشه در ایران داریم، اینکه بین فضاهای بیرونی جامعه و فضاهای داخلی و شخصی زندگی افراد تفاوت هست. یک جورهایی همه در ایران دوزیستی هستیم. این را میخواستیم نشان دهیم. از ابتدا فکری که جواد داشت این بود که این داستان عاشقانه داخل یک آپارتمان اتفاق میافتد بین دو نفر و بعد فضاهای خارجی فقط شورش است و اعتراضات خیابانی و اینها. من از این دوگانگی و تقابل فضای داخلی و بیرونی خوشم آمد. اینکه در یک جامعه در حال عصیان و شورش، جو اعتراضی چه تاثیری میگذارد بر رابطههای شخصی افراد. تصمیمی که از ابتدا گرفتم این بود که فضاهای خارجی و اعتراضها را فقط با فیلمهایی که با موبایل گرفته شده بود و روی یوتیوب بود نشان بدهم و آنها را بازسازی نکنیم. برای من مهم بود اینها را همان جور که بودند نشان دهیم و آن انرژیشان را حفظ کنیم و داشته باشیم. فضاهای داخلی را اما سعی کردم با کار زیاد با طراح صحنه و مشاوران و انتخاب محل فیلمبرداری که آتن بود (چون به نظر من آتن شباهتهای غریبی به تهران دارد) در بیاوریم. درست است که از آن آپارتمان خارج نمیشویم ولی نور روز و یک سری صداها و حال و هوای شهر آتن خیلی به نظر من به تهران شبیه است. در کار طراحی صحنه هم خیلی سعی کردیم همه آن چیزهایی را که باید رعایت میشد را رعایت کنیم تا این فضاها کاملا قابل باور باشند.
سرمایه فیلم از کجا تامین شده؟
سرمایه فیلم از بنیادهای فرهنگی فرانسه تامین شد و تهیهکننده یونانی هم بخشی از سرمایه را تامین کرد. به جز بازیگرها و یکی دو نفر از مشاوران که ایرانی بودند، بقیه گروه همه یونانی بودند. به این ترتیب یک فیلم محصول مشترک درآمد.
یکی از بازیگران دو نقش اصلی فیلم که اسم مشکلی هم دارد ظاهراً یونانی است. چطور به این انتخاب رسیدید؟ در حالی که نقش دختر فیلم را یک بازیگر ایرانی، باتجربه حضور در فیلمها و تئاترهای داخل ایران ایفا کرده.
نام آن بازیگر واسیلیس کوکلانی است. ایشان نیمهایرانی و نیمهیونانی است. پدرشان ایرانی هستند و خود واسیلیس چند سال در ایران بزرگ شده و زندگی کرده. کودکیاش را هم در ایران گذرانده. به همین دلیل زبان فارسی زبان پدریاش محسوب میشود و خوب هم آن را صحبت میکند. به نظر من هم خیلی خوب این نقش را ایفا کرد. علت اینکه من واسیلیس را انتخاب کردم این بود که وقتی با او آشنا شدم و به من پیشنهادش کردند به نظرم خیلی به این نقش میخورد و بهترین گزینه بود. یعنی مینا و واسیلیس هر دو.
پروسه انتخاب بازیگر ما خیلی طولانی بود به دلیل اینکه باید بازیگرانی انتخاب میشدند که هم ایرانی بودند و فارسی حرف میزدند و هم اینکه توان به دوش کشیدن بار دراماتیک فیلم را داشتند. ضمن اینکه باید قبول میکردند که از رفتن به ایران (امیدوارم البته نه خیلی طولانی) صرف نظر کنند برای اینکه با بازی در این فیلم این اتفاق لاجرم میافتاد.
شما در پرداخت و نمایش روابط عاشقانه میان دو شخصیت اصلی فیلم به نوعی خیلی بیپروا بودید. میشود گفت در مقیاس سینمای ایران حتی به مرزهای تازهای هم رسیدید. دلیل این نوع پرداخت و انتخاب چه بود؟
زمانی که تصمیم گرفتم این کار را بسازم قصد اولیهام این بود که مماشات و تعارف و به اصطلاح یک سری مسایل را کنار بگذارم و اگر لازم است از خط قرمزهایی رد شد که برای این طرح لازم بود، این اتفاق بیفتد و به درستی هم بیفتد. یعنی نه اینکه بخواهیم ادای چیزی را دربیاوریم. اینکه اگر این قصه عاشقانه با آن پسزمینه سیاسی ایجاب میکند که یک سری حرفها بیپرده گفته شود یا یک سری چیزها بیپرده نشان داده شوند، این اتفاق بیفتد. قصد جواد موقع نوشتن طرح و قصد من موقع ساختن این بود که یک سری ساختارها در سینمای ایران شکسته شود. یک سری چیزهایی که همیشه با تعارف با آن برخورد میکنند و امیدوارم یک اتفاقی باشد برای همکارهای دیگرم و بچههای دیگری که کار میکنند خارج از ایران که کم کم این اتفاق داخل ایران هم بیافتد. البته الان که نمیافتد. اما خطاب این فیلم خصوصاً بیننده ایرانی است و برای من خیلی مهم است که داخل ایران این فیلم دیده شود به هر ترتیبی که میشود.
نگران واکنشها به این نوع پرداخت بیپروا نبودید؟ اینکه به نوعی متهم بشوید به استفاده بیمورد از نمایش سکس؟
خب هر کاری مقتضیات خودش را دارد. این طرح به دلیل اینکه بار رابطه تقابل نسلی این دو شخصیت بود، چه به لحاظ سیاسی و چه به لحاظ رفتارهای شخصی و هنجارهای عاطفی و اینها، اتفاقاً جالب بود که این تضاد وجود داشته باشد و یک جورهایی این رابطه رادیکال شود. قطعاً دو شخصیتی که ما داریم شخصیت داستانی هستند و علمدار هیچ جنبشی به طور مستقیم هیچکدامشان نیستند. ولی متعلق به نسلهایی هستند، خصوصاً آن دختر (سارا) خیلی آزاد زندگی میکند. اتفاقاً دخترها و زنهای جوان ایرانی بیشتر این جوری هستند. البته مردها هم ممکن است اینگونه باشند. این نسل اصولاً نسلی است که خیلی آزادتر از نسل ما مثلاً خیلی چیزها را زندگی میکند، به دلیل آن فشارهایی که رویش بوده. من دوست داشتم این را در فیلم خیلی رک و بیپرده نشان دهم.
بعد هم نمیدانم چرا ما ایرانیها با خودمان تعارف داریم. یک چیزهایی را انگار خارج از ایران در سینمای کشورهای دیگر میتوانند کار کنند و ما میرویم میبینیم و با کمال میل هم میبینیم و نقد هم راجع به آن مینویسیم، اما به محض اینکه صحبت کارگردان ایرانی، بازیگر ایرانی و فیلم به زبان فارسی میشود، انگار که یک سری اتفاقهایی اصلاً نمیشود بیفتد. انگار که در جامعه ما این اتفاقها نمیافتد. در صورتی که ایران جامعه بسیار مدرنی دارد و پشت درهای بسته خیلی اتفاقها میافتد.
خب همواره گفته میشود که فرهنگ و رسوم ایران نمایش مستقیم این نوع روابط را نمیپذیرد.
این اتفاقها بالاخره باید یک موقع بیفتد. در فرهنگ ما مگر قبل از انقلاب خیلی چیزها گفته نمیشد؟ خیلی کارها نمیشد؟ بعد یک دفعه ما وارد تونلی شدیم که انگار میبایستی از یک چیزهایی دست میشستیم و روی خیلی چیزها چشم میبستیم. معتقدم که این درست نیست. یک اتفاقهایی باید همچنان در ایران بیفتد. من چون به قول خودم دوزیستی هستم، هم خارج از ایران زندگی میکنم و هم خیلی در داخل ایران کار کردم و در ایران هم بزرگ شدم و همچنان ایرانی هستم با دل و جان، فکر کردم یک کاری شاید من بتوانم بکنم. یعنی افرادی مثل من که خارج از ایران زندگی میکنیم شاید یک سری کارهایی بتوانیم بکنیم که یک اتفاقهایی در عرصه فرهنگی ایران بیفتد.
موضوع دیگر هم این است که پرداخت فیلم به این شکل ممکن است این نکته را القاء کند که خواسته معترضان سال ۸۸ بیشتر آزادی اجتماعی یا حتی جنسی بوده تا مثلاً پس گرفتن رایهایشان. نکتهای که در بعضی نقدهای نوشته شده بر فیلم شما مورد اشاره هم قرار گرفته.
حدس میزدم که ممکن است یک چنین حرفهایی زده شود. جواب من هم خیلی روشن است. اولاً همانطور که قبلاً هم اشاره کردم این شخصیتها، شخصیتهای داستانی هستند. هیچکدامشان، نه علی مثلاً علمدار جنبش چپ قبل از انقلاب یا اوایل انقلاب است، (البته به طور خاص به آن نسل متعلق هست ولی نه اینکه نماینده گروه خاصی باشد) و نه سارا نماینده بچههای جنبش سبز است.
چیزی که مشخص است و این را با تاکید میگویم، این است که وقتی شما تصاویر و عکسهای آن زمان را نگاه میکنید، همه جور آدمی در آن میبینید. دخترهای جوان را اتفاقاً بسیار زیاد با آرایشهای غلیظ و با حجاب کمرنگ میبینید. کنارشان تیپهای دیگر هم هستند. طیفهای مذهبی هم هستند در تصاویر. ولی این طیف را خیلی زیاد میبینیم در تصاویر. خب این یک تبعاتی دارد. وقتی آن شخص میرود تظاهرات به احتمال زیاد داخل خانه و در رفتارهای شخصی هم یک مقدار آزادی دیگری را میخواهد. بله یکی از مشخصات جنبش سبز این بود که سیاسی بود و رایشان را میخواستند، ولی در کنارش خیلی آزادیهای اجتماعی هم به صورت ناگفته خواسته میشد.
ظاهرا قرار است در سالگرد اعتراضات سال ۸۸ امکانی فراهم بشود که مخاطبان داخل ایران فیلم را ببینند.
بله. در سالگرد اعتراضات سال ۸۸ فیلم از تاریخ ۱۲ ژوئن به طور رایگان در اختیار شهروندان دو کشور ایران و افغانستان قرار خواهد گرفت. برای مشاهده فیلم باید ایمیلی به این آدرس بفرستند تا لینک مشاهده را دریافت کنند: get@redrosemovie.com