با آغاز این هفته وارد ماه پایانی سومین سال ریاست جمهوری حسن روحانی میشویم.
کامیابیهای آن در این مدت بیشتر بوده یا ناکامیابیهای آن؟ از سوی دیگر دستاورد مخالفان دولت بیشتر بوده یا شکستهای آنان؟ تراز توان و ناتوانی دو سوی زورآزمایی در آستانه واپسین سال زمامداری دولت روحانی چه به ما نشان میدهد؟ بخت گسترش مدت زمان ریاست جمهوری حسن روحانی با رسیدن به دور دوم بیشتر است یا بخت بازگشت مخالفان دولت روحانی به کاخ ریاست جمهوری در پاستور؟
این پرسشها را با میهمانان این هفته برنامه دیدگاهها مطرح کردم: قاسم شعله سعدی نماینده سابق دوره سوم و چهارم مجلس شورای اسلامی در تهران، کاظم کردوانی، جامعهشناس و دبیر سابق کانون نویسندگان ایران در برلین و سعید برزین، جامعهشناس و تحیلگر سیاسی در لندن.
Your browser doesn’t support HTML5
آقای شعله سعدی، در ماه پایانی سومین سال ریاست جمهوری حسن روحانی برآیند زورآزمایی ائتلاف اعتدالگرایان اصلاحطلبان چیست؟ در توازن قوا کدامیک دست بالا را دارد؟
قاسم شعله سعدی: اگر ساختار قدرت در ایران مورد توجه قرار گیرد در واقع هیچکدامشان. چون مرکز قدرت دست کسانی است که قدرت انتصابی را دارند. یعنی نیروهای مسلح و امنیتی را دارند، شورای نگهبان را دارند، قوه قضائیه را دارند. ساختار دموکراتیکی مثل کشورهای غربی نیست که بگویید چه کسی دست بالا را دارد. آن بخش اندک که مربوط به نهادهای انتخابی میشود زورآزماییها خیلی خودش را نشان میدهد. تا چند سال پیش تقریبا یکجانبه در اختیار محافظهکاران بود از سال ۹۲ یک شکافی برداشت که آقای روحانی قوه مجریه را گرفت و در انتخابات هفتم اسفند سال قبل هم انتخابات مجلس دوباره مجلسی را که به صورت تکقطبی درآمده بود به دو یا سه قطبی تبدیل کرد. بنابراین در این بخش اصلاحطلبان و اعتدالگرایان الان اکثریت را دارند و محافظهکاران به یک اقلیت تبدیل شدهاند.
به علاوه اینکه در مجلس کسانی بودند که جنجالآفرینی میکردند، مثل آقای رسایی، کوچکزاده و دیگران از اول صلاحیت اینها تایید نشد و نتوانستند بیایند. الان مجلسی داریم که هم هویت سیاسی کمی دارد چون همه دانهدرشتها را زده بودند بالاخره ردههای چندم به مجلس راه یافتند و مجلس کمهویتی شده از این جهت. هرچند که دیگر نیروهای جنجالآفرین هم در آن نیست و آن اقلیت محافظهکار هم به دلیل فقدان چهرههای برجسته الان یک اقلیت ضعیف است. از این رهگذر میشود گفت که مجلس الان به یک مجلس دو یا سه قطبی تبدیل شده. اینکه میگویم دو یا سه، برای این است که اعتدالیون، طرفداران دولت و اصلاحطلبان هم میشود قایل شد به دو فراکسیون و هم میشود ائتلافشان را در نظر گرفت و آن را یک فراکسیون تلقی کرد.
آقای کردوانی، تراز دستاوردهای ائتلاف حامی دولت از سویی و اصولگرایان مخالف دولت از سوی دیگر در مدت ریاست جمهوری حسن روحانی چه بوده؟
کاظم کردوانی: در مقابل اصولگرایان یا تمامتخواهان، هر اسمی که بگذارید، در مقابل جریان دولت اصولگرایان هیچ دستاوردی در این زمان بعد از به ریاست جمهوری رسیدن آقای روحانی نداشتند و دولت به رغم همه مشکلاتی که داشته بر روی مملکت ویرانه و در آستانه ورشکستگی و در آستانه حتی جنگ توانسته مملکت را جمع و جور کند و بالاخره ویرانی و این چیزها طبیعتا زیاد است ولی کاری که کرده حداقل این بوده که آن تورم توسعه را مهار کند به یک معنا گویا به یک رقمی برساند. نه اینکه ضعف ندارد و مشکلات نیست. نه اینکه گرانی نیست. ولی به هرجهت دستاورد دولت آقای روحانی در همین زمانی که بوده در مقایسه با طرف مقابل و دوران احمدینژاد اصلا غیرقابل مقایسه است. به هر حال توانسته این مملکت را از یک وضعیت بسیار حاد شکننده نجات بدهد. گرچه این اوضاع شکنندگی در جامعه ایران، کشور را کماکان تهدید میکند.
آقای برزین، نقطه قوت و ضعف دو طرف معادله در این نزدیک به سه سال کدامها بودند؟ اعتدالگرایان و اصلاحطلبان در یک سو و اصولگرایان در سوی دیگر.
سعید برزین: اول این را بگویم که جناب شعله سعدی فرمودند مرکز قدرت انتصابی است و به معنای انحصاری است. نظر من متفاوت است. یعنی جناحهای سیاسی را بسیار قدرتمند در تعیین سرنوشت مردم در شرایط حاضر میبینم. از جمله جناح اعتدالی و اصلاحطلب را مایه حضور زنده مستقل و موثر میبینم. البته جریانهای سیاسی هم نقاط ضعف دارند و هم نقاط قدرت. توجه کنیم به جریان آقای روحانی. الان از نظر اینکه واقعبینی در سیاست مسلط شده این یک نقطه قدرت است. یعنی اصلاحطلبان از آرمانگرایی دوره شدهاند و به واقعبینی نزدیک شدهاند. حرکت سیاسی را بر اساس امکانات موجود میسنجند. میپرسند که امکانات چیست، کجا وجود دارد، چه تغییراتی میشود به وجود آورد. دیگر صرفا بحث ایدئولوژیکی و فلسفی و حقوقی نیست. بحث و گفتمان عاطفی و آرمانی نیست. بیشتر واقعبین شده.
یک نکته قوت دیگر برای ائتلاف روحانی این است که به نظر من اصلاحطلبان رهبری عنصر اعتدالی را پذیرفتهاند. یعنی قبول کردهاند که رهبری ائتلاف به دست میانهروها و پراگماتیستها باشد. این را ما پانزده بیست سال پیش نداشتیم. ولی در انتخابات ۹۲ داشتیم. در انتخابات ۹۴ داشتیم. عارف به جای روحانی کنار رفت. حتی در برابر لاریجانی کوتاه آمد. خب این نکته مهمی در پیروزی ائتلاف روحانی بود.
اما در مورد ضعفها به نظر من ضعف بزرگ ائتلاف ناتوانی بوده که یک برنامه برای طبقات فرودست برای طبقات کارگر و پایین شهری تنظیم کند. ائتلاف روحانی با طبقه متوسط مدرن شهری رابطه خوبی دارد. هم به لحاظ فکری و هم به لحاظ عاطفی. اما این رابطه با طبقه کارگر وجود ندارد. این ضعف بزرگ ائتلافیها بوده و ضعف بزرگ روحانی بوده. شما نگاه کنید رابطه قوی اصولگرایان تندرو را با طبقات فرودست. بسیار قوی است. روی آن کار میکنند. به زبان آنها صحبت میکنند. نیازهایشان را میبینند. اما ائتلاف اعتدالی نتوانسته با طبقات فرودست یک رابطه عاطفی و فکری برقرار کند و لنگ میزند.
آقای شعله سعدی، در کمتر از یک سالی که تا انتخابات ریاست جمهوری باقی است محور برنامه هرکدام از دو جناح رقیب برای تقویت جناح خودش چه میتواند باشد یا چه باید باشد؟
قاسم شعله سعدی: به نظر من روحانی به سه دلیل عمده انتخاب شد. یک اشتباه محاسباتی شورای نگهبان در تایید صلاحیت ایشان. دوم حضور مردم بود که پیشبینی میشد مردم با تجربه ۸۸ حضور کمتری داشته باشند و بایکوت کنند. اما در یک اقدام خودجوش مردم حضور گستردهای پیدا کردند. و سومین عامل این بود که ترجیح حکومت این بار برگزاری آرام و بیسروصدای انتخابات بود. نه لزوما حضور حداکثری. زیرا میترسید که حوادث ۸۸ تکرار شود و این بار قابل کنترل نباشد، در آرا دستکاری صورت نگرفت.
لذا نتیجهاش این شد که آقای روحانی برنده شد. اما ما تجربهای داریم که یک بار فقط دو نفر صلاحیتشان تایید شد. آقای رفسنجانی و دکتر شیبانی. دکتر شیبانی هم گفت من به رفسنجانی رای میدهم. دفعههای دیگر بوده که فقط چهار نفر تایید شدهاند چون دست شورای نگهبان است نمیشود اطمینان داشت که مثلا از جناحهای مختلفی کاندیداتوریشان تایید شود و ببینیم که برای سال آینده چه تدارکی دیدهاند.
اما شورای نگهبان این بار میتواند صلاحیت دو نفر یا سه نفر از عوامل خودشان را برای ریاست جمهوری تایید کند. بنابراین ساز و کار قانونی که فراگیر باشد متاسفانه وجود ندارد. فقط باید امیدوار باشیم که شورای نگهبان نهادهایی که به شورای نگهبان خط میدهند واقعیت کشور را در نظر بگیرند.
اگر چنین باشد هم امکان ورود آقای روحانی هست برای بار دوم و هم به دلیل اینکه محافظهکاران شکستهای متعددی را تاکنون متحمل شدهاند شاید به عقل بیایند و به جای اینکه مثلا محافظهکاران را در دوئل با اصلاحطلبان میفرستند و شکست میخورند، اگر نهادهای انتصابی جرات کنند این دفعه و صلاحیت یک فرد مستقل را مثلا تایید کنند دیگر بعید میدانم امثال آقای روحانی بتوانند رای بیاورند.
آقای کردوانی، بخت هر کدام از دو جناح برای غلبه در چه صورتی افزایش مییابد و در چه صورت کاهش؟
کاظم کردوانی: اگر اصلاحطلبان به تجربههای خودشان [مراجعه کنند] مثلا دورانی که هم آقای معین را کاندیدا کردند و هم آقای مهرعلیزاده کاندید شد، و آن دوران مجموع رای اصلاحطلبان بسیار بیشتر از طرف مقابل بود ولی چون دو نفر کاندید شدند رایشان شکسته شد. عملا آن دوران نتوانستند پیروز شوند.
آقای کروبی هم بودند ...
... بله. البته اصلاحطلبان یک برخورد دیگری با آقای کروبی داشتند. بعضیهایشان کاملا مخالف بودند. به هر صورت این تجربه سنگین آن دوران من فکر میکنم امروز با توجه به صفحه شطرنج سیاسی حکومتی (بیرون از حکومت نمیگویم) آنچه درون حکومت روی صفحه شطرنج است شورای نگهبان اجازه ورود به کسانی که در درون اصلاحطلبان میتوانند یک نوع نماد باشند و مردم دورشان جمع شوند، نخواهد داد. منظورم کسانی مثل آقای خاتمی است. در نتیجه من تصورم این نیست که اصلاحطلبان چهرهای داشته باشند که او برود و بتواند آرای مردم را جمع کند.
عاقلانهترین کار این خواهد بود که دوباره آن ائتلاف دوره گذشته یعنی ائتلاف جریان اصلاحطلب با جریان میانهرو یعنی آقای حسن روحانی همان عمل را بکند و دور حلقه جریان روحانی گرد بیایند و تمام نیرویشان را هم بگذارند روی آن و رایها را نشکنند. طرف دیگر را فکر میکنم بعدا در بحث صحبت کنیم. به این باید خیلی دقت کرد، یعنی به جریان احمدینژاد و حرکتی که یک بخش از اصولگرایان بخواهند با آوردن نام احمدینژاد و کشیدن پای احمدینژاد به این ماجرا [حرکت کنند].
به نظر من اگر اصلاحطلبان و جریان دولت که طبیعتا کسانی مثل جناح لاریجانی میآیند پشت این حرکت همان آلترناتیو دوره گذشته باید باشد. منتها از حالا تا انتخابات آینده ریاست جمهوری مساله اصلی باید این باشد که توضیح بدهند که چرا تاکنون دولت روحانی نتوانسته به تمام آن شعارهایی که زمان انتخابش داده عمل کند. یعنی ناتوانیهای دولت را نشان بدهند، که بخش زیادی از این ناتوانیها خارج از اراده دولت بوده به علت وضعیت خاص جامعه ایران و فشارهایی که از منابع پرنفوذ قدرت روی دولت بوده و تمام این مسایل را باید نشان بدهند به مردم. من فکر میکنم اگر چنین ائتلافی دوباره شکل بگیرد آقای روحانی برنده این ماجرا خواهند بود.
اینجا یک تفاوت نظر مشاهده کردم بین حرف شما و حرف آقای شعله سعدی. در بحث احتمالا بیشتر باز میشود.
آقای برزین، در پاسخ به پرسش قبلی شما اشاره کردید که در رقابت میان دو جناح جذب تهیدستان از سویی و علاوه بر آن جذب نظر اقوام در استانهای دیگر موثر و کارساز بوده. در این زمینه برنامه منظم هر یک از دو جناح چیست، تا آنجا که از لابلای موضعگیریها و تحلیلهای هریک برمیآید؟
سعید برزین: در مورد سخنان دوستان من فکر میکنم بیشتر به نظر آقای کردوانی نزدیک هستم که ائتلاف جاری حفظ خواهد کرد شرایط جاری را تا نظر جناب شعله سعدی که حضور افکار مستدل و احتمالا غیرتشکیلاتی تشدید خواهد شد. در مورد برنامه منظم اجازه بدهید من اشاره کنم به برنامه ائتلاف. در قبال اصولگرایان به خصوص. یعنی رابطه آن چه خواهد بود. اردوی اصولگرایان یک اردوی نیرومند در صحنه سیاسی ایران است و ائتلاف روحانی باید رابطهاش را تنظیم کند با این اردو.
مساله اول رابطه با آقای خامنهای است به عنوان یک عنصر محافظهکار. من فکر میکنم جهتگیری آقای خامنهای در قبال ائتلاف روحانی در تحلیل نهایی مثبت باشد. میانهروها از دوران خاتمی و هاشمی درس گرفتهاند که اصلاحطلبان بدون توجه به مواضع رهبری نمیتوانند برنامههایشان را پیش ببرند. پس به نظر میرسد که زمینه تفاهم مشترک بین دو طرف وجود داشته باشد و بتوانند با هم کار کنند.
اما در مورد اردوی خود اصولگرایان باید تقسیم کرد به اصولگرایان میانهرو و اصولگرایان تندرو. یعنی ائتلاف روحانی همانطور که دوستان اشاره کردند با میانهروها رابطه کاری مثبت میتوانند داشته باشند و قاعدتا این همکاری ادامه پیدا خواهد کرد. اینجا مشکل جدی و اساسی وجود نخواهد داشت.
بزرگترین مشکل ائتلاف روحانی احتمالا در برخورد با اصولگرایان تندرو بوده و هست و خواهد بود. یعنی اصولگرایان تندرویی که در نهادهای شبهدولتی و رانتی حضور دارند و نفوذ دارند و گفته میشود که مثلا ۸۰ درصد اقتصاد ایران دست اینها است. اینها درگیر با دولت بوده و هستند.
نکته مهم اینجاست که این درگیری به درگیری عریان و درگیری حذفی نیانجامیده. یعنی هر دو طرف یک نوع خویشتنداری نشان میدهند. طرفین نمیخواهند که درگیری به درگیری حذفی برسد. قاعدتا ائتلاف روحانی یک روش پراگماتیستی و واقعبینی محض را در قبال تندروها دنبال میکند که به درگیری حذفی نرسد. من فکر میکنم برنامه سیاسی دولت این شکل باشد. ائتلاف به این شکل باشد.
آقای شعله سعدی، در محافل اعتدالگرایان و اصلاحطلبان صحبت از محوریت حسن روحانی بوده، چنانکه در حرفهای آقای کاظم کردوانی شنیدید، در جایگاه نامزد آینده این طیف. اینک در سوی دیگر در برخی محافل گفتگو از احتمال بازگشت محمود احمدینژاد است که آقای کردوانی به آن هم اشاره کردند به عنوان رقیب اصلی رییس جمهور. آیا چهره صاحب وزن دیگری هم مدنظر است با توجه به گفته آقای سعید برزین؟
قاسم شعله سعدی: اولا آقای روحانی یک عنصر امنیتی بوده. قریب یک ربع قرن نفر اول امنیتی کشور بوده. در داستان جنبش دانشجویی سال ۷۸ ایشان در نماز جمعه اصلا گفت این معترضان محاربند. این مواضع روشن آقای روحانی بوده. منتها ما از بغض جلیلی و ولایتی رای دادیم به روحانی. بنابراین تکلیف ما باید با آقای روحانی روشن شود که حد انتظار ما از ایشان چیست. در این سه سال هم در عالم حرف البته خوب بوده.
ولی متاسفانه حتی موقعی که راجع به خانم مینو خالقی هی گفت هفده تا نماینده زن داریم ولی پای حرفش نتوانست بایستد و ایشان به مجلس راه پیدا نکرد. خیلی از وعدههایی که داده نتوانسته عمل کند که البته بخشی از آن مربوط به سیستم است و بخشی هم مربوط به این است که دولت ایشان هم به هر حال یک دولت امنیتی است. تعداد قابل توجهی از وزرایش عناصر امنیتی و نظامی بودند.
لذا این چندان ایدهآل هم نیست. اما آقای احمدینژاد هم بیاید بعید میدانم که تایید شود این بار و شاید آقای خامنهای و مراکزی که با ایشان نزدیک هستند این بار شهامت و جراتی از خودشان ابراز کنند و چهرههای مستقلی را اجازه دهند تایید صلاحیت شوند و به جای اینکه مثلا تصمیم بگیرند کسانی که نظرشان به ایشان نزدیکتر است ترجیح دهند افراد لایقتری بیایند توی میدان. آن وقت اصلا صحنه شطرنج و بازی تغییر میکند.
من در سال ۹۲ خودم کاندیدا بودم. اتفاقا در دو تا مصاحبه که داشتم گفتم کاندیداتوری یک آدم مستقل مثل من به نفع شخص آقای خامنهای هم هست. اما به این توجه نکردند. الان ببینید با اینکه آقای روحانی در حد حرف فقط دارد موضعگیری میکند کمتر موضعی ما شنیدیم که آقای خامنهای اعلام کند و فردایش ایشان جواب متقابل ندهد و بالعکس. این وقت مردم و کشور را تلف کردن است.
الان رکود بیسابقه در کشور حاکم است. درست است که تورم مهار شده اما به قیمت رکود بیسابقه. برجام هم هنوز نتیجه عملی نداشته و حتی من برجام را خیلی به حساب دولت نمیگذارم. بیشتر از دولت برجام را به حساب آقای خامنهای میگذارم. موقعی که غرور خودش را شکست و گفت که من نرمش قهرمانانه میکنم که البته تحت تاثیر آن تحریمهای کمرشکن بود.
به هر حال من خودم هم کاندیداتوریم را اعلام خواهم کرد هرچند که ممکن است بازهم مثل دفعههای پیش رد کنند. فکر میکنم کشورما نیاز به یک چهره جدید دارد که فارغ از زد و بندهای گروهی و حزبی بتواند یک دولت کارآمد روی کار بیاورد تا بتواند مشکلات کشور را حل کند.
برنامه تحلیلی و میزگرد تبدیل به جایگاه اطلاعرسانی و خبر شد. چون آقای شعله سعدی گفتند که احتمال کاندیداتوری خودشان هم هست.
آقای کردوانی، در جایگاه نامزد انتخابات سال آینده ریاست جمهوری کدام چهرهها در ائتلاف اعتدالگرایان و اصلاحطلبان مد نظرترند و کدام چهرهها در میان اصولگرایان و کدام چهرهها مثل آقای شعله سعدی در طیف مستقلان، به قول خودشان؟
کاظم کردوانی: اینکه شخص جناب شعله سعدی خودشان را کاندید کنند و از این موقعیت برای نظراتشان استفاده کنند خب حق هرکسی است از جمله حق ایشان. منتها بحث بر سر صفحه شطرنج سیاسی ایران است و اینکه چه چیزی محتمل است و چه چیزی را میبینیم. من نمیبینم امروز که چهره مستقلی با عقبه سیاسی منسجمی که پشتش بایستد و بتواند یک حرکت به وجود بیاورد. چنین چیزی در جامعه امروز ما نیست. این یک واقعیت است. اینکه دولت روحانی کلی مشکل دارد، این هم یک واقعیت است و خودشان هم میگویند و هیچ بحثی نیست.
بحث بر سر این است که واقعیت جامعه ما میگوید که مثلا کسی مثل احمدینژاد که اگر دوباره بیاورند که من فکر میکنم سیاست بسیار حسابشدهای است برای برهم زدن خیلی از معادلات و باید خیلی روی این مواظبت کرد، باید دید که مثلا تنها چهرهای که میتواند در میان اصولگرایان میانه رو مطرح باشد کسی است مثل شخص آقای علی لاریجانی. دیگر از او بالاتر نداریم. اینها میدانند که اگر آقای علی لاریجانی را کاندیدا کنند کسی نیست که بتواند پیروز این انتخابات باشد. من بر این نظرم که ائتلاف میان اصلاحطلبان و طرفداران دولت و اصولگرایان میانهرو بیشترین بخت را برای ریاست جمهوری دوره آینده دارد و شاید کم هزینهترین و کم دردآورترین انتخاب در جامعه ایران باشد.
آقای برزین، تا سال آینده اصولگرایان در چه صورتی میتوانند کلید کاخ ریاست جمهوری را در دست بگیرند و در این صورت تکلیف ائتلاف اعتدالگرایان و اصلاحطلبان و کلا حامیان پیشبرد توسعه اقتصادی و سیاسی و اجتماعی و فرهنگی ایران به انضمام مستقلها چه میشود؟
سعید برزین: من هم با آقای کردوانی هم عقیدهام که نامزدهای انتخاباتی باید با یک برنامه حسابشده و پشتیبانی و یک عقبه سازمانی وارد شوند تا کشور دوباره گرفتار پوپولیسم و عوامزدگی نشود. اما برای ۱۲ ماه آینده من دو تا سناریو میبینم. سناریوی اول این است که موقعیت روحانی همچنین قوی بماند و موقعیتش در پیشبرد برنامههایش قابل توجه باشد، قوای مجریه و مقننه پشتش باشند و در این صورت روحانی با یک دست قوی وارد مبارزات انتخاباتی آینده خواهد شد. نیاز این سناریو این است که اوضاع اقتصادی تا حدودی عادی شود. یعنی تورم بیاید پایین. قیمتها ثابت شوند. نقدینگی کم شود. پول نفت وارد شکل سازندگی شود. به اضافه افکار عمومی با بهبود نسبی اوضاع اقتصادی یک نفس راحتی بکشد. یعنی طبقات فرودست شهری، طبقات متوسط کارمندی، صاحبان سرمایه کوچک احساس امنیتی اقتصادی بکنند. در این شرایط ائتلاف روحانی صف بندی فعلیاش را حفظ خواهد کرد و میتواند مانع شود که اصولگرایان بار دیگر برگردند به کاخ ریاست جمهوری.
سناریوی دوم این است که در ۱۲ ماه آینده موقعیت روحانی تضعیف شود. یعنی برنامه اقتصادیش موفق نباشد، شکست بخورد، بیکاری و تورم برود بالا، قیمتها افزایش پیدا کنند، کارآمدی دستگاه دولت بیاید پایین، مثل همین بحرانهای فساد در دولت افزایش پیدا کند. خب واضح است که اگر برنامه اقتصادی دولت در یک سال آینده به جایی نرسد، به نتیجه نسبی نرسد مردم نارضایتی خودشان را نشان خواهند داد. حالا تصور اینکه ائتلاف روحانی بتواند تمام مشکلات اقتصادی را حل کند واقعبینانه نیست. من هم فکر نمیکنم که مردم چنین انتظاری داشته باشند. اما باید یک موفقیت نسبی کسب کند.
اگر نکند جناح راست و به خصوص تندروها فرصت پیدا خواهند کرد و آقای احمدینژاد و جبهه پایداری و آن طیف از سیاست ایران بروند حالت تهاجمی بگیرند. حالا یا با شخص احمدینژاد و یا با تیپی مثل احمدینژاد و کشور میتواند یک بازگشت مجدد داشته باشد به پوپولیسم و عوامگرایی طبقاتی و سردرگمی در اردوی اصلاحطلبی و ائتلافی. ولی کلید قضایا در واقع فرصت سیاسی نیست بلکه در برنامه اقتصادی وکارآمدی دولت است.
آقای شعله سعدی، در حد سی ثانیه فرصت داریم اگر نکته آخری میخواهید بگویید؟
قاسم شعله سعدی: نه. مطلبی نیست. من فکر میکنم مستقلها که خود من از شاخصین آنها هستم باید دست به کار شوند و از این فرصت که نه دولت واقعا کار قابل توجهی کرده و نه محافظهکاران و بنابراین در افکار عمومی اتفاقا زمینه برای نیروهای مستقل به شرط اینکه کارآمد باشند فراهم است.