۱۰۰ نفر از نمایندگان مجلس شورای اسلامی، روز چهارشنبه، در نامهای به شورای نگهبان، خواستار سدکردن راه بهگفته آنان «فتنهگران» و «منحرفان» شدند.
این عده، بهگونهای روشنتر، خواستار بررسی دقیق صلاحیت اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و اسفندیار رحیم مشایی، مشاور رئیس جمهوری شدهاند.
تقی رحمانی، تحلیلگر مسایل سیاسی ایران، ساکن پاریس، نظر خود درباره چنین درخواستهایی از شورای نگهبان چنین بیان می:کند:
تقی رحمانی: تقریبا میشود گفت جبهه پایداری مشوق این حرکت است. جبهه پایداری الان حمله مشخصی را برای رد صلاحیت علیه هاشمی آغاز کرده است و در عین حال هم حملهای را بر علیه مشایی شروع کرده است. چون کاندیداهای جبهه پایداری و حتی کاندیداهای اصولگرا با وجود این دو کاندیدا عملا شانسی ندارند حتی در نظرسنجیها.
منظورتان از جبهه پایداری طرفداران آیت الله مصباح یزدی است؟
بله؛ در سایتشان هم تقاضای رد صلاحیت آقای مشایی و تاکید روی کاندیدای مورد نظر خودشان و رد صلاحیت آقای هاشمی و حتی مخالفت با آقای قالیباف کاملا مشخص است و این جبهه تقریبا تمام کاندیداها را به جز نامزد مورد نظر خودشان – آقای لنکرانی- صالح نمیداند و با آنها برخوردهای بسیار تندی میکند و همه آنها را در خط آمریکا تلقی میکند که میخواهند با آمریکا سازش کنند... به آقای جلیلی هم اقبال دارند که البته میگویند ایشان صلاحیت آقای لنکرانی را ندارد.
آقای قالیباف هم چند روزی است که نوک تیز حمله خود را متوجه اکبر هاشمی رفسنجانی کرده است.
آقای قالیباف در حال حاضر با حمله به آقای هاشمی و نقد سیاستهای اقتصادی آقای هاشمی دارد با یک تیر دو نشان میزند؛ یکی این که به بیت رهبری میگوید من در مقابل هاشمی هستم و با مقابله با هاشمی میتوانم رای بیاورم و در عین حال هم با خطری مواجه است که به گفته آقای حداد عادل، همه اینها باید به نفع آقای جلیلی کنار بروند.
این اساسا مورد قبول آقای قالیباف نیست و او حتی به حکمیت گروه سه نفره هم تن نمیدهد و میگوید با توجه به نتایج نظرسنجیها یک نفر از ما انتخاب میشود.
در نظرسنجیها، بعد از آقای خاتمی و آقای هاشمی، آقای قالیباف جلوتر بوده است و اینها همه نشاندهنده این است که الان آقای قالیباف با دو مسئله مواجه است؛ یکی به دست آوردن دل بیت رهبری و از سوی دیگر هم میخواهد با نقد آقای هاشمی نشان دهد که تنها کاندیدای مورد توجهی که میتواند با آقای هاشمی رقابت کند خود آقای قالیباف خواهد بود.
از سوی دیگر در میان اصولگراها هم نغمههای متفاوتی این روزها میشنویم . این گونه که به نظر میرسد کسی آماده نیست که به نفع دیگری کنار برود. وضعیت اصولگرایان را چگونه ارزیابی می کنید؟
چون حرکتها حزبی نیست، این یک مشکل ساختاری در جامعه ایران است، حرکتها باندی و گروهی و تیمی میشود و این تیمها خودشان را اصلح میدانند و به یک منبع خارج از خودشان اعتماد ندارند.
اصلاح طلبان هم در سال ۱۳۸۴ با این مشکل مواجه شدند و شکست خوردند. الان هم با توجه به اینکه آقای خامنهای ظاهرا میگوید من طرف هیچ کاندیدایی را نمیگیرم، عملا میدان میدهد تا هر کسی روی دیدگاه خودش تاکید داشته باشد.باید دقت کنیم که گرد هر تیمی افرادی جمع میشوند که منافعی دارند. به همین خاطر هم به راحتی کنار نمیروند. ضمن اینکه میدانیم چون در ایران قدرت تیمی و باندی و گروهی است، وقتی کسی بر سر کار میآید عملا به خواستههای تیم دیگر توجهی نمیکند.
اصولگراها هنوز فکر میکنند که اگر آقای هاشمی و مشایی رد صلاحیت بشوند، هر کدام از اینها میتوانند نقش بازی کنند.
خیلی از نامزدهای اصولگرا برای دولت احتمالی خودشان اسم گذاشتهاند. آقای ولایتی میگوید که دولت من، دولت متمم خواهد بود. معنا و مفهوم سیاسی این حرف آقای ولایتی چیست؟
آقای ولایتی توضیح نداده است ولی احتمالا مفهوم آن این است که ایشان بیت رهبری را دولت اصلی میداند و دولت اصلی مطابق اصل ۱۱۰ قانون اساسی، آقای خامنهای است و آقای ولایتی خودش را متمم آقای خامنهای تلقی میکند.
این به نوعی انحلال دولت و انحلال جمهوریتی است که در نظام جمهوری اسلامی به شدت با چالش روبروست. یکی از دلایل اقبال جامعه فرهیخته ایران به آقای هاشمی این است که آقای هاشمی با توجه به نقش خودش، میتواند این دولت متمم را از بین ببرد و دولت را مقداری مقتدرتر کند.
در این هشت سال، نهادهای موازی آمدهاند و دولت را بیمعنا کردهاند. رفتارهای آقای احمدینژاد هم همین طور بوده است و اگر نهاد دولت دوباره در ایران بازسازی نشود، با توجه به قدرت گرفتن نهادهای گوناگونی مثل بیت رهبری - گر چه هیچ کدامشان وجه یک دولت مدرن را در ایران ندارند - ولی باز هم عملا دولت در ایران ضعیفتر خواهد شد.
این عده، بهگونهای روشنتر، خواستار بررسی دقیق صلاحیت اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و اسفندیار رحیم مشایی، مشاور رئیس جمهوری شدهاند.
تقی رحمانی، تحلیلگر مسایل سیاسی ایران، ساکن پاریس، نظر خود درباره چنین درخواستهایی از شورای نگهبان چنین بیان می:کند:
تقی رحمانی: تقریبا میشود گفت جبهه پایداری مشوق این حرکت است. جبهه پایداری الان حمله مشخصی را برای رد صلاحیت علیه هاشمی آغاز کرده است و در عین حال هم حملهای را بر علیه مشایی شروع کرده است. چون کاندیداهای جبهه پایداری و حتی کاندیداهای اصولگرا با وجود این دو کاندیدا عملا شانسی ندارند حتی در نظرسنجیها.
منظورتان از جبهه پایداری طرفداران آیت الله مصباح یزدی است؟
Your browser doesn’t support HTML5
بله؛ در سایتشان هم تقاضای رد صلاحیت آقای مشایی و تاکید روی کاندیدای مورد نظر خودشان و رد صلاحیت آقای هاشمی و حتی مخالفت با آقای قالیباف کاملا مشخص است و این جبهه تقریبا تمام کاندیداها را به جز نامزد مورد نظر خودشان – آقای لنکرانی- صالح نمیداند و با آنها برخوردهای بسیار تندی میکند و همه آنها را در خط آمریکا تلقی میکند که میخواهند با آمریکا سازش کنند... به آقای جلیلی هم اقبال دارند که البته میگویند ایشان صلاحیت آقای لنکرانی را ندارد.
آقای قالیباف هم چند روزی است که نوک تیز حمله خود را متوجه اکبر هاشمی رفسنجانی کرده است.
آقای قالیباف در حال حاضر با حمله به آقای هاشمی و نقد سیاستهای اقتصادی آقای هاشمی دارد با یک تیر دو نشان میزند؛ یکی این که به بیت رهبری میگوید من در مقابل هاشمی هستم و با مقابله با هاشمی میتوانم رای بیاورم و در عین حال هم با خطری مواجه است که به گفته آقای حداد عادل، همه اینها باید به نفع آقای جلیلی کنار بروند.
این اساسا مورد قبول آقای قالیباف نیست و او حتی به حکمیت گروه سه نفره هم تن نمیدهد و میگوید با توجه به نتایج نظرسنجیها یک نفر از ما انتخاب میشود.
در نظرسنجیها، بعد از آقای خاتمی و آقای هاشمی، آقای قالیباف جلوتر بوده است و اینها همه نشاندهنده این است که الان آقای قالیباف با دو مسئله مواجه است؛ یکی به دست آوردن دل بیت رهبری و از سوی دیگر هم میخواهد با نقد آقای هاشمی نشان دهد که تنها کاندیدای مورد توجهی که میتواند با آقای هاشمی رقابت کند خود آقای قالیباف خواهد بود.
از سوی دیگر در میان اصولگراها هم نغمههای متفاوتی این روزها میشنویم . این گونه که به نظر میرسد کسی آماده نیست که به نفع دیگری کنار برود. وضعیت اصولگرایان را چگونه ارزیابی می کنید؟
چون حرکتها حزبی نیست، این یک مشکل ساختاری در جامعه ایران است، حرکتها باندی و گروهی و تیمی میشود و این تیمها خودشان را اصلح میدانند و به یک منبع خارج از خودشان اعتماد ندارند.
اصلاح طلبان هم در سال ۱۳۸۴ با این مشکل مواجه شدند و شکست خوردند. الان هم با توجه به اینکه آقای خامنهای ظاهرا میگوید من طرف هیچ کاندیدایی را نمیگیرم، عملا میدان میدهد تا هر کسی روی دیدگاه خودش تاکید داشته باشد.باید دقت کنیم که گرد هر تیمی افرادی جمع میشوند که منافعی دارند. به همین خاطر هم به راحتی کنار نمیروند. ضمن اینکه میدانیم چون در ایران قدرت تیمی و باندی و گروهی است، وقتی کسی بر سر کار میآید عملا به خواستههای تیم دیگر توجهی نمیکند.
اصولگراها هنوز فکر میکنند که اگر آقای هاشمی و مشایی رد صلاحیت بشوند، هر کدام از اینها میتوانند نقش بازی کنند.
خیلی از نامزدهای اصولگرا برای دولت احتمالی خودشان اسم گذاشتهاند. آقای ولایتی میگوید که دولت من، دولت متمم خواهد بود. معنا و مفهوم سیاسی این حرف آقای ولایتی چیست؟
آقای ولایتی توضیح نداده است ولی احتمالا مفهوم آن این است که ایشان بیت رهبری را دولت اصلی میداند و دولت اصلی مطابق اصل ۱۱۰ قانون اساسی، آقای خامنهای است و آقای ولایتی خودش را متمم آقای خامنهای تلقی میکند.
این به نوعی انحلال دولت و انحلال جمهوریتی است که در نظام جمهوری اسلامی به شدت با چالش روبروست. یکی از دلایل اقبال جامعه فرهیخته ایران به آقای هاشمی این است که آقای هاشمی با توجه به نقش خودش، میتواند این دولت متمم را از بین ببرد و دولت را مقداری مقتدرتر کند.
در این هشت سال، نهادهای موازی آمدهاند و دولت را بیمعنا کردهاند. رفتارهای آقای احمدینژاد هم همین طور بوده است و اگر نهاد دولت دوباره در ایران بازسازی نشود، با توجه به قدرت گرفتن نهادهای گوناگونی مثل بیت رهبری - گر چه هیچ کدامشان وجه یک دولت مدرن را در ایران ندارند - ولی باز هم عملا دولت در ایران ضعیفتر خواهد شد.