سيزده آبان در ايران يک روز تاريخی است. درست يکصد سال پيش در چنين روزی کنسولگری روسيه در اردبيل به محاصره شاهسونها درآمد. آنها خواستار تسليم کسانی شدند که در کشاکش جنبش مشروطيت در داخل کنسولگری متحصن شده بودند.
در همين روز به سال ۱۳۱۸ شماری از افسران و دانشجويان دانشکده افسری به اتهام قيام عليه امنيت کشور بازداشت شدند و ده سال بعد حسين امامی از اعضای جمعيت فدائيان اسلام با شليک گلولهای عبدالحسين هژير نخستوزير مستعفی را ترور کرد.
در ۱۳ آبان ۱۳۴۳ آيت الله خمينی و پسرش مصطفی خمينی شبانه در منزل خود در قم بازداشت و پس از انتقال به فرودگاه مهرآباد تهران با هواپيما به ترکيه تبعيد شدند و پانزده سال بعد در جريان تجمع انقلابیها نظاميان حامی شاه ايران بر روی شماری از دانش آموزان تجمعکننده در دانشگاه تهران آتش گشودند که منجر به استعفای وزير علوم و تعطيلی بازار تهران شد و از آن پس روز دانش آموز نام گرفت.
مشهورترين رويداد اما در ۱۳ آبان ۵۸ به وقوع پيوست. در اين روز گروهی از دانشجويان حامی آيت الله خمينی به سفارت آمریکا در تهران حمله برده و آن را به اشغال خود درآوردند.
آنها همچنين با به گروگان گرفتن ۵۲ کارمند و ديپلمات سفارت آمریکا بحرانی را برای دولت موقت ايران به نخست وزيری مهدی بازرگان و البته يکی از بحرانهای دوره رياست جمهوری برای جيمی کارتر رييس جمهور دموکرات آمریکا که درست در ۱۳ آبان سال ۱۳۵۵ به رياست جمهوری رسيده بود، ايجاد کردند که بر پيروزی جمهوری خواهان در دور بعدی رياست جمهوری آمریکا موثر بود.
به رغم همه اين مناسبت های تاريخی اما رويدادهای سيزده آبان در سی سال گذشته در ايران ابعاد چندگانه و تاثير گذار و البته گاه متناقضی يافته که مروری بر آنان بخش قابل توجهی از تحولات سياسی جمهوری اسلامی در سه دهه گذشته را نيز آشکار میکند.
سيزده آبان سال ۱۳۵۸: اشغال سفارت آمریکا يا انقلاب دوم
در این روز سفارت آمریکا از سوی جمعی از دانشجويان دانشگاههای تهران که بعدها «دانشجويان پيرو خط امام » نام گرفتند، اشغال شد.
نزديک به ۳۵۰ دانشجو از دانشگاههای مختلف تهران به رهبری شورایی مرکب از محمد ابراهيم اصغرزاده از دانشگاه صنعتی شريف، محسن ميردامادی از دانشگاه پلی تکنيک، حبيب الله بیطرف از دانشگاه تهران، رحيم باطنی از دانشگاه ملی(بهشتی فعلی) و رضا سيف الهی از دانشگاه صنعتی شريف در جريان راهپيمايی ۱۳ آبان به مناسبت روز دانش آموز به سفارت آمریکا در خيابان طالقانی تهران حمله برده و آن را به همراه ۵۲ تن از کارمندانش به اشغال خود در آوردند.
ايده اشغال سفارت آمریکا پيشتر دو بار از سوی سازمان چريکهای فدايی خلق در ۵ دی ماه ۵۷ و ديگری در ۲۵ بهمن ۵۷ اجرا شده بود اما هربار با مخالفتهايی مواجه و در نهايت سفارت به نمايندگان دولت آمریکا تحويل داده شده بود.
ايده اشغال سفارت آمریکا در ۱۳ آبان ۵۸ از سوی ابراهيم اصغرزاده به محسن ميردامادی و حبيب الله بی طرف پيشنهاد شده و مورد موافقت آنها قرار گرفته بود.
اين دانشجويان که در آن هنگان عضو اولين شورای مرکزی اتحاديه انجمنهای اسلامی دانشجويان، دفتر تحکيم وحدت، بودند با دو عضو ديگر اين شورامحمود احمدینژاد و سيد زاده نمايندگان انجمن اسلامی دانشگاه علم و صنعت و تربيت معلم نيز در اين خصوص مشورت کرده بودند اما احمدینژاد به آنها پيشنهاد داده بود تا به جای اشغال سفارت آمریکا به اشغال سفارت شوری اقدام کنند و در تحليل خود گفته بود که خطر کمونيسم را بيشتر از خطر امپرياليسم میداند.
به اين ترتيب هسته اصلی دانشجويان برای اشغال سفارت آمریکا در خارج از دفتر تحکم وحدت و با عنوان «جمعی از دانشجويان دانشگاههای تهران» شکل گرفته و طی هماهنگیهای که با محمد موسوی خوئينیها از روحانیون نزديک به آيت الله خمينی و محسن رضايی به نمايندگی از سپاه پاسداران در روز ۱۳ آبان ۵۸ سفارت آمریکا در تهران را اشغال کردند.
به گفته اغلب دانشجويان پيرو خط امام آنها در ايده اوليه قصد داشتند با اشغال سفارت آمریکا به مدت ۴۸ ساعت در اعتراض به پذيرش شاه به تحصن در محل سفارت دست بزنند اما ماجرای تحصن و اشغال سفارت به گروگانگيری کارمندان سفارت آمریکا برای ۴۴۴ روز منجر شد.
آيت الله خمينی که ۱۰ آبان ۵۸ سه روز قبل از اشغال سفارت آمریکا طی پيامی گفته بود «بردانشآموزان، دانشگاهيان و محصلين علوم دينيه است که با قدرت تمام، حملات خود را عليه آمریکا و اسرائيل گسترش داده و آمریکا را وادار به استرداد اين شاه مخلوع جنايتکار نمايند و اين توطئه بزرگ را بار ديگر، شديداً محکومکنند»، ساعتی پس از اشغال سفارت آمریکا پسرش احمد خمينی را برای اطلاع از جزئيات به آنجا اعزام کرد و شب هنگام احمد طی تماسی با دانشجويان به آنها اطلاع داد که آيت الله خمينی گفته است «خوب جايی را گرفتهايد، محکم نگهداريد».
يک روز بعد وقتی در قبال اعتراض مهدی بازرگان نخست وزير دولت موقت آيت الله خمينی به حمايت از دانشجويان اشغال کننده سفارت پرداخت، دولت موقت طی استعفا داد و آيت الله خمينی نيز اين استعفا را در ۱۵ آبان پذيرفت.
چند روز بعد جيمی کارتر رييس جمهور وقت آمریکا در اعتراض به اشغال سفارت اولين تحريمها عليه جمهوری اسلامی را اعلام کرد. روابط ديپلماتيک دو کشور نيز در پيامد همين ماجرا قطع شد و حتی پس از آنکه گروگان های سفارت آمریکا ۴۴۴ روز بعد پس از توافق دو کشور در الجزاير آزاد شدند ، روابط ايران و آمریکا با گذشت ۳۰ سال همچنان قطع است.
سيزده آبان سال ۱۳۶۵: افشای ماجرای مک فارلين
در ۱۳ آبان سال ۶۵ اکبر هاشمی رفسنجانی رييس وقت مجلس شورای اسلامی طی سخنرانی در مراسم سالگرد اشغال سفارت آمریکا در تهران به طور رسمی سفر هياتی به نمايندگی از دولت آمریکا به سرپرستی مک فارلين مشاور امنيت ملی ايالات متحده به تهران را اعلام کرد.
دو روز پيشتر از سخنرانی هاشمی رفسنجانی مجله عربی «الشراع» چاپ بيروت اين خبر را فاش کرده بود.
از مهدی هاشمی از نزديکان آيت الله حسينعلی منتظری قائم مقام رهبری جمهوری اسلامی و برادر داماد اين مرجع تقليد به عنوان کسی نامبرده میشود که اين خبر را در اختيار مجله «الشراع» گذاشته است.
چندی بعد مهدی هاشمی که در آن هنگام رياست سازمانی با نام «نهضتهای آزادیبخش» را بر عهده داشت از سوی وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی بازداشت و در نهايت اعدام شد.
ماجرای بازداشت و اعدام مهدی هاشمی سرآغاز تشديد اختلافات دامنه دار ميان آيت الله منتظری با آيت الله خمينی و ماجراهايی شد که در سرانجام به کنار گذاشتن آيت الله منتظری از قائم مقامی رهبری در واپسين سال حيات آيت الله خمينی و هموار شدن راه برای رسيدن آيت الله علی خامنهای به رهبری شد.
سيزده آبان سال ۱۳۶۹: اعتراض به حذف
از زمان اشغال سفارت آمریکا که آيت الله خمينی از آن به عنوان «انقلاب دوم» نامبرد و به تجليل از دانشجويان پيرو خط امام پرداخت، آنها به قهرمانانی در جمهوری نوپای اسلامی تبديل شدند.
دانشجويان پيرو خط امام و مقامات جمهوری اسلامی از آن پس تا سالها در روز ۱۳ آبان به برگزاری مراسم راهپيمايی در مقابل سفارت سابق آمریکا در تهران اقدام کردند.
نزديک به يک دهه خود دانشجويان پيرو خط امام و رهبر معنوی آنها محمد موسوی خوئينیها و نيز مقامهای دولتی نزديک به آنها سکاندار و سخنران مراسم ۱۳ آبان بودند.
اما با مرگ آيت الله خمينی و رسيدن آيت الله خامنه ای به رهبری و هاشمی رفسنجانی به رياست جمهوری قريب به اتفاق نزديکان به دانشجويان پيرو خط امام نيز که از حلقه نزديکان آيت الله خمينی بودند به حاشيه رانده شدند.
از اين زمان بود که بخشهايی از جناح راست در جمهوری اسلامی تلاش کردند تا با دراختيار گرفتن سکان برگزاری مراسم ۱۳ آبان آن را با سياستهای کلان حکومتی هماهنگ کنند.
به اين ترتيب در ۱۳ آبان سال ۶۹ دو جناح چپ و راست جمهوری اسلامی برای اولين بار در شيراز بر سر برگزاری مراسم ۱۳ آبان به اختلاف خوردند.
در تهران آيت الله احمد جنتی که رياست شورای هماهنگی تبليغات اسلامی را بر عهده داشت ابتدا با اجرای مراسم به مديريت دانشجويان که اغلب گرايش به جناح چپ داشتند مخالفت کرد اما دانشجويان به اين تصميم اعتراض کرده و در نهايت توانستند چون سالهای گذشته سکان برگزاری مراسم ۱۳ آبان را در دست بگيرند و سخنرانی مراسم را نيز مهدی کروبی دبير مجمع روحانيون مبارز تشکل روحانيون جناح چپ جمهوری اسلامی واگذار کردند.
در اين سال انجمن اسلامی دانشجويان دانشگاه شيراز که چون بدنه انجمنهای اسلامی ساير شهرها به جناح چپ، اکنون به حاشيه رانده شده، نزديکتر بود از آيت الله جوادی آملی برای سخنرانی دعوت کردند اما آيت الله حائری شيرازی نماينده ولی فقيه و امام جمعه شيراز از محمدرضا فاکر از روحانيان جناح راست برای سخنرانی دعوت کرده بود.
مراسم ۱۳ آبان سال ۶۹ در شيراز با اعتراض دانشجويان به تنش و درگيری لفظی کشيد و تعدادی از دانشجويان عضو انجمن اسلامی بازداشت شدند.
سيزده آبان سال ۱۳۷۰: مراسم دوگانه
یک سال بعد، در ۱۳ آبان سال ۷۰ اختلافهای دو جناح جمهوری اسلامی عميقتر شده بود و جناح راست که به آيت الله خامنهای نزديکتر بود به حاشيه راندن جناح چپ که رهبران آن از حلقه نزديکان آيت الله خمينی بودند را در عمل آغاز کرده بود.
شورای هماهنگی تبليغات اسلامی در پاسخ به درخواست دانشجويان دفتر تحکيم وحدت برای برگزاری مراسم به آنها اعلام کرد که براساس بخشنامه رييس جمهور وقت، اکبرهاشمی رفسنجانی، سازماندهی مديريت و مسئوليت کليه مراسم و راهپيمايیهای عمومی و رسمی کشور به عهده اين شورا واگذار شده است.
اين شورا از دانشجويان تحکيم وحدت خواست تا تنها يک نماينده را برای شرکت در جلساتی هماهنگی مراسم ۱۳ آبان معرفی کند.
دانشجويان اعضای دفتر تحکيم به اين اقدام آيت الله جنتی و دستگاه تحت امرش سخت معترض شدند و به اين ترتيب برای اولين بار از زمان اشغال سفارت آمریکا دو اطلاعيه و دو مراسم از سوی دو جناح رقيب در ۱۳ آبان برگزار شد.
دفتر تحکيم وحدت نه تنها نمايندهای به شورای هماهنگی تبليغات اسلامی معرفی نکرد که در اطلاعيههای مختلفی به اين اقدام دستگاه تبليغات رسمی اعتراض کرد.
سرانجام در روز ۱۳ آبان سال ۷۰ ابتدا مراسم رسمی شورای تبليغات اسلامی با سخنرانی حسن روحانی برگزار شد و پس از آن دانشجويان عضو تحکيم وحدت طی مراسمی که سخنران آن علی اکبر محشمیپور از روحانيان جناح چپ بود مراسم خود را برگزار کردند.
دانشجويان در اين مراسم با شعارهايی چون «مرگ بر اسلام آمریکايی» ، «حيات ما در جنگ با آمریکاست/سکوت و سازش مرگ نهضت ماست» و «کاخ نشينان همه دين فروشند بر آمریکا هرگز نمیخروشند» جناح راست را که به جناح حاکم تبديل شده بود به سازشکاری و انحراف از اصول انقلاب متهم کردند.
در سالهای بعد نيز تا انتخابات دوم خرداد سال ۷۶ مراسم ۱۳ آبان بر همين منوال برگزار شد و دانشجويان دفتر تحکيم که به دانشجيان پيرو خط امام به عنوان قهرمانان خود نگريسته و اشغال سفارت آمریکا را انقلاب عملی میدانستند با دعوت از سخنرانانی چون هادی خامنهای، علی اکبر محتشمیپور و مهدی کروبی و ديگر چهرهای روحانی و غير روحانی جناح چپ که از بدنه حکومت کنار گذاشته شده بودند، به برگزاری مراسمی جدای از مراسم رسمی پرداختند.
سيزده آبان سال ۱۳۷۵: قربانی کردن دگرانديشان
در ۱۳ آبان سال ۷۵ اما غير از مراسم دو گانه رسمی و دانشجويی اتفاق ديگری نيز افتاد و آن ربوده شدن فرج سرکوهی از اعضای فعال کانون نويسندگان ايران و سردبير ماهنامه آدينه بود. پس از آن در ۲۰ آبان همان سال غفار حسينی از اعضای کانون نويسندگان به مرگی مشکوک در گذشت.
ماجرای ربودن سرکوهی سر آغاز دوری از حذف مخالفان و منتقدان جمهوری اسلامی بود که بعدها و پس از افشای آن در سال ۷۷ به «قتل های زنجيرهای دگر انديشان» شهرت يافت.
بخشی ديگر از اين خشونتها که از سوی وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی در خارج از کشور به اجرا در آمده بود.
اين ماجرا در اوايل سال ۷۶ و در آستانه انتخابات رياست جمهوری دوم خرداد سال ۷۶ با صدور حکم دادگاه ميکونوس که در آن اشارهای به نقش برخی از رهبران جمهوری اسلامی شده بود به بحرانی بزرگ ميان اتحاديه اروپا و جمهوری اسلامی منتهی شد.
سرانجام با فراخوانی دسته جمعی سفرای کشورهای اروپايی از ايران لطمه شديدی به هاشمی رفسنجانی و دولت وی در آخرين سال رياست جمهوريش وارد کرد.
سيزده آبان سال ۱۳۷۶: تنشزدايی و مطابقت با دولت خاتمی
در دوم خرداد سال ۷۶ محمد خاتمی که از حمايت گروه کثيری از دانشجويان پيرو خط امام برخوردار بود در انتخابات رياست جمهوری بر علی اکبر ناطق نوری کانديدای مورد حمايت محافظهکاران پيروز شد.
روزنامه سلام که مديريت آن با آيت الله محمد موسوی خوئينیها بود و اغلب دانشجويان پيرو خط امام از نويسندگان آن بودند در پيروزی محمد خاتمی نقش منحصر به فردی داشت.
با اعلام سياست تنشزدايی در عرصه سياست خارجی از سوی خاتمی دانشجويان پيرو خط امام نيز به صرافت افتادند تا تفسير های جديدی از عمل خود در اشغال سفارت آمریکا ارايه کنند.
به اين ترتيب مراسم ۱۳ آبان سال ۷۶ نيز بر مبنای سياست اعلام شده خاتمی برخلاف سالهای قبل متناسب با سياستهای رسمی دولت وی برگزار شد و دانشجويان به ويژه دانشجويان دفتر تحکيم وحدت که در شمار حاميان خاتمی نيز بودند با چنين سياستی مخالفت نکردند.
يک سال بعد دانشجويان تصميم گرفتند تا به جای برگزاری مراسم در مقابل سفارت سابق آمریکا مراسمی در دانشگاه تهران برگزار کنند.
در سال ۷۸ روزنامه سلام که به مديريت محمد موسوی خوئينیها روحانی مورد اعتماد آيت الله خمينی و رهبر معنوی دانشجويان پيرو خط امام منتشر میشد پس از انتشار نامهای از سعيد امامی ارشد ترين متهم بازداشت شده قتل های زنجيرهای و از نزديکان به جناح محافظهکار، توقيف شد و محمد موسوی خوئينیها از سوی دادگاه ويژه روحانيت محاکمه شد.
اعتراض دانشجويان به توقيف روزنامه سلام در کوی دانشگاه با حمله شبانه نيروهای لباس شخصی و يگانهای ويژه نيروی انتظامی پاسخ داده شد و محافظهکاران که جنبش دانشجويی را اصلیترين پايگاه اصلاحطلبان میدانستند سرکوب رسمی دانشجويان را آغاز کردند.
به اين ترتيب ۱۸ تير نيز در رديف ۱۶ آذر که برای دانشجويان يادآور سرکوب جنبش دانشجويی بود قرار گرفت و به همين ميزان نيز از اهميت ۱۳ آبان کاسته شد.
در عمل نيز تشکلهای دانشجويی و از جمله دفتر تحکيم وحدت از برگزاری مراسم ۱۳ آبان صرف نظر کرده و تلاش کردند تا به جای تمرکز بر ۱۳ آبان به برگزاری مراسم و تجمعات اعتراض آميز نسبت مخالفان اصلاحات و استبداد دست بزنند.
جمعه ۹ مرداد سال ۷۸ همچنين در رويدادی ديگر عباس عبدی و باری روزن که زمانی در ماجرای اشغال سفارت آمریکا، به عنوان گروگانگير و گروگان شناخته میشدند با يکديگر در پاريس ديدار و گفت و گو کردند، و عبدی پس از ان گفت که«هدف داخلی من اين بود که نشان دهم اين ماجر امری قابل انتظار بود که ما دلايل کافی برای دفاع و توجيه آن داريم. هدف بين المللیام نيز اين بود که فضايی بوجود آيد که نتيجه آن کاهش فشارهای آمریکا به ايران باشد. اين کفايت میکرد که ما حرفهایمان را بزنيم.»
سيزده آبان ۸۱: بازداشت عباس عبدی
در ۱۳ آبان ۸۱ اتفاق ديگری افتاد و عباس عبدی از دانشجويان پيرو خط امام و از اعضای شورای مرکزی خرب مشارکت بازداشت شد.
اتهام عبدی و تعدادی از همکارانش انجام نظر سنجی در مورد رابطه آمریکا با ايران بود و يکی از اتهام آنها اين بود که در اين نظر سنجی که برای يک موسسه آمریکايی انجام دادهاند با تحريف از تمايل مردم ايران به برقراری رابطه با آمریکا خبر دادهاند.
عباس عبدی در اين پرونده حتی به «جاسوسی برای بيگانگان» متهم و به حبسهای ۴ و ۵ ساله محکوم شد اما پس از ماهها بازداشت وقتی رنجنامه او از زندان به واسطه مهدی کروبی به دست آيت الله خامنهای رسيد سرانجام آزاد شد اما ديگر هرگز به حزب مشارت بازنگشت.
سيزده آبان ۸۸: موقعيتهای متناقض، ظرفيت های بالقوه
پس تغيير صف آرايی سياسی در جريان انتخابات ۲۲ خرداد و سرکوب گسترده راهپيمايیهای مسالمتآميز معترضان به نتايج انتخابات اما مناسبتهايی چون روز قدس و ۱۳ آبان و حتی نماز جمعه به عنوان ظرفيتهايی بالقوه برای ظهور مخالفتهای معترضان اهميت يافته است.
قرار گرفتن ميرحسين موسوی، مهدی کروبی و محمد خاتمی هر سه از جناح چپ جمهوری اسلامی در دهه ۶۰ که مورد حمايت اغلب دانشجويان پيرو خط امام نيز هستند، در شمار رهبران جنبشی اعتراض که اکنون به جنبش سبز شهرت يافته ۱۳ آبان ۸۸ را به روزی بیسابقه در تاريخ ۳۰ سال گذشته جمهوری اسلامی تبديل کرد.
تغيير آرايش نيروهای سياسی در ايران چنان آشکار است که محمود احمدینژاد که ۳۰ سال پيش با اشغال سفارت آمریکا مخالفت کرده و پيشنهاد اشغال سفارت روسيه را به اصغرزاده و ميردامادی داده بود اکنون در شمار متحدان روسيه به شمار میرود و همزمان با سخنرانیهای آتشينش عليه آمریکا نمايندگان احمدینژاد چند دور مذاکره مستقيم با نمايندگان دولت آمریکا را پشت سر گذاشتهاند.
در آن سو اما محسن ميردامادی و محسن امين زاده دو تن از رهبران دانشجويان پيرو خط امام از سوی نيروهای امنيتی جمهوری اسلامی در روزهای پس از انتخابات بازداشت شده و همچنان در بازداشت هستند.
سعيد حجاريان يکی ديگر از اين دانشجويان پس از جان در بردن از ترور اسفند سال ۷۸ درحالی که دچار معلوليت ناشی از ترور است به تازگی از بازداشت چند ماهه آزاد شده است.
آنها به سرنوشتی مشابه عباس عبدی يکی ديگر از دانشجويان پيرو خط امام دچار شده اند. عباس عبدی پس از آنکه درست در روز ۱۳ آبان ۸۱ در ساگرد اشغال سفارت آمریکا بازداشت شد ماهها در سلول انفرادی به سر برد تا از گذشتهاش اظهار پشيمانی کند.
اين موقعيت متناقض جناح حاکم در جمهوری اسلامی را نيز در بر گرفته؛ آنها مايل هستند به ماجرای تاريخی اشغال سفارت آمریکا افتخار کنند اما همزمان دانشجويان اشغالکننده سفارت آمریکا را متهم میکنند که «عوامل انقلاب مخملی » و متحدان آمریکا در ايران هستند.
ماجرا اما متناقض تر از اين است و غير از بازداشت محسن ميردامادی و محسن امينزاده دو تن از دانشجويانی که ۳۰ سال پيش سفارت آمریکا را اشغال و کارمندان آن را گروگان گرفتند، بهزاد نبوی نماينده ايران در امضای بيانيه الجزاير با سايروس ونس وزير خارجه وقت آمریکا، بيانيهای که منجر به آزادی ديپلمات و کارمندان به گروگان گرفته شده سفارت آمریکا در تهران شد نيز هم اکنون در بازداشت است.
در همين روز به سال ۱۳۱۸ شماری از افسران و دانشجويان دانشکده افسری به اتهام قيام عليه امنيت کشور بازداشت شدند و ده سال بعد حسين امامی از اعضای جمعيت فدائيان اسلام با شليک گلولهای عبدالحسين هژير نخستوزير مستعفی را ترور کرد.
در ۱۳ آبان ۱۳۴۳ آيت الله خمينی و پسرش مصطفی خمينی شبانه در منزل خود در قم بازداشت و پس از انتقال به فرودگاه مهرآباد تهران با هواپيما به ترکيه تبعيد شدند و پانزده سال بعد در جريان تجمع انقلابیها نظاميان حامی شاه ايران بر روی شماری از دانش آموزان تجمعکننده در دانشگاه تهران آتش گشودند که منجر به استعفای وزير علوم و تعطيلی بازار تهران شد و از آن پس روز دانش آموز نام گرفت.
مشهورترين رويداد اما در ۱۳ آبان ۵۸ به وقوع پيوست. در اين روز گروهی از دانشجويان حامی آيت الله خمينی به سفارت آمریکا در تهران حمله برده و آن را به اشغال خود درآوردند.
آنها همچنين با به گروگان گرفتن ۵۲ کارمند و ديپلمات سفارت آمریکا بحرانی را برای دولت موقت ايران به نخست وزيری مهدی بازرگان و البته يکی از بحرانهای دوره رياست جمهوری برای جيمی کارتر رييس جمهور دموکرات آمریکا که درست در ۱۳ آبان سال ۱۳۵۵ به رياست جمهوری رسيده بود، ايجاد کردند که بر پيروزی جمهوری خواهان در دور بعدی رياست جمهوری آمریکا موثر بود.
به رغم همه اين مناسبت های تاريخی اما رويدادهای سيزده آبان در سی سال گذشته در ايران ابعاد چندگانه و تاثير گذار و البته گاه متناقضی يافته که مروری بر آنان بخش قابل توجهی از تحولات سياسی جمهوری اسلامی در سه دهه گذشته را نيز آشکار میکند.
سيزده آبان سال ۱۳۵۸: اشغال سفارت آمریکا يا انقلاب دوم
در این روز سفارت آمریکا از سوی جمعی از دانشجويان دانشگاههای تهران که بعدها «دانشجويان پيرو خط امام » نام گرفتند، اشغال شد.
نزديک به ۳۵۰ دانشجو از دانشگاههای مختلف تهران به رهبری شورایی مرکب از محمد ابراهيم اصغرزاده از دانشگاه صنعتی شريف، محسن ميردامادی از دانشگاه پلی تکنيک، حبيب الله بیطرف از دانشگاه تهران، رحيم باطنی از دانشگاه ملی(بهشتی فعلی) و رضا سيف الهی از دانشگاه صنعتی شريف در جريان راهپيمايی ۱۳ آبان به مناسبت روز دانش آموز به سفارت آمریکا در خيابان طالقانی تهران حمله برده و آن را به همراه ۵۲ تن از کارمندانش به اشغال خود در آوردند.
ايده اشغال سفارت آمریکا پيشتر دو بار از سوی سازمان چريکهای فدايی خلق در ۵ دی ماه ۵۷ و ديگری در ۲۵ بهمن ۵۷ اجرا شده بود اما هربار با مخالفتهايی مواجه و در نهايت سفارت به نمايندگان دولت آمریکا تحويل داده شده بود.
ايده اشغال سفارت آمریکا در ۱۳ آبان ۵۸ از سوی ابراهيم اصغرزاده به محسن ميردامادی و حبيب الله بی طرف پيشنهاد شده و مورد موافقت آنها قرار گرفته بود.
اين دانشجويان که در آن هنگان عضو اولين شورای مرکزی اتحاديه انجمنهای اسلامی دانشجويان، دفتر تحکيم وحدت، بودند با دو عضو ديگر اين شورامحمود احمدینژاد و سيد زاده نمايندگان انجمن اسلامی دانشگاه علم و صنعت و تربيت معلم نيز در اين خصوص مشورت کرده بودند اما احمدینژاد به آنها پيشنهاد داده بود تا به جای اشغال سفارت آمریکا به اشغال سفارت شوری اقدام کنند و در تحليل خود گفته بود که خطر کمونيسم را بيشتر از خطر امپرياليسم میداند.
به اين ترتيب هسته اصلی دانشجويان برای اشغال سفارت آمریکا در خارج از دفتر تحکم وحدت و با عنوان «جمعی از دانشجويان دانشگاههای تهران» شکل گرفته و طی هماهنگیهای که با محمد موسوی خوئينیها از روحانیون نزديک به آيت الله خمينی و محسن رضايی به نمايندگی از سپاه پاسداران در روز ۱۳ آبان ۵۸ سفارت آمریکا در تهران را اشغال کردند.
به گفته اغلب دانشجويان پيرو خط امام آنها در ايده اوليه قصد داشتند با اشغال سفارت آمریکا به مدت ۴۸ ساعت در اعتراض به پذيرش شاه به تحصن در محل سفارت دست بزنند اما ماجرای تحصن و اشغال سفارت به گروگانگيری کارمندان سفارت آمریکا برای ۴۴۴ روز منجر شد.
آيت الله خمينی که ۱۰ آبان ۵۸ سه روز قبل از اشغال سفارت آمریکا طی پيامی گفته بود «بردانشآموزان، دانشگاهيان و محصلين علوم دينيه است که با قدرت تمام، حملات خود را عليه آمریکا و اسرائيل گسترش داده و آمریکا را وادار به استرداد اين شاه مخلوع جنايتکار نمايند و اين توطئه بزرگ را بار ديگر، شديداً محکومکنند»، ساعتی پس از اشغال سفارت آمریکا پسرش احمد خمينی را برای اطلاع از جزئيات به آنجا اعزام کرد و شب هنگام احمد طی تماسی با دانشجويان به آنها اطلاع داد که آيت الله خمينی گفته است «خوب جايی را گرفتهايد، محکم نگهداريد».
يک روز بعد وقتی در قبال اعتراض مهدی بازرگان نخست وزير دولت موقت آيت الله خمينی به حمايت از دانشجويان اشغال کننده سفارت پرداخت، دولت موقت طی استعفا داد و آيت الله خمينی نيز اين استعفا را در ۱۵ آبان پذيرفت.
چند روز بعد جيمی کارتر رييس جمهور وقت آمریکا در اعتراض به اشغال سفارت اولين تحريمها عليه جمهوری اسلامی را اعلام کرد. روابط ديپلماتيک دو کشور نيز در پيامد همين ماجرا قطع شد و حتی پس از آنکه گروگان های سفارت آمریکا ۴۴۴ روز بعد پس از توافق دو کشور در الجزاير آزاد شدند ، روابط ايران و آمریکا با گذشت ۳۰ سال همچنان قطع است.
سيزده آبان سال ۱۳۶۵: افشای ماجرای مک فارلين
در ۱۳ آبان سال ۶۵ اکبر هاشمی رفسنجانی رييس وقت مجلس شورای اسلامی طی سخنرانی در مراسم سالگرد اشغال سفارت آمریکا در تهران به طور رسمی سفر هياتی به نمايندگی از دولت آمریکا به سرپرستی مک فارلين مشاور امنيت ملی ايالات متحده به تهران را اعلام کرد.
دو روز پيشتر از سخنرانی هاشمی رفسنجانی مجله عربی «الشراع» چاپ بيروت اين خبر را فاش کرده بود.
از مهدی هاشمی از نزديکان آيت الله حسينعلی منتظری قائم مقام رهبری جمهوری اسلامی و برادر داماد اين مرجع تقليد به عنوان کسی نامبرده میشود که اين خبر را در اختيار مجله «الشراع» گذاشته است.
چندی بعد مهدی هاشمی که در آن هنگام رياست سازمانی با نام «نهضتهای آزادیبخش» را بر عهده داشت از سوی وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی بازداشت و در نهايت اعدام شد.
ماجرای بازداشت و اعدام مهدی هاشمی سرآغاز تشديد اختلافات دامنه دار ميان آيت الله منتظری با آيت الله خمينی و ماجراهايی شد که در سرانجام به کنار گذاشتن آيت الله منتظری از قائم مقامی رهبری در واپسين سال حيات آيت الله خمينی و هموار شدن راه برای رسيدن آيت الله علی خامنهای به رهبری شد.
سيزده آبان سال ۱۳۶۹: اعتراض به حذف
از زمان اشغال سفارت آمریکا که آيت الله خمينی از آن به عنوان «انقلاب دوم» نامبرد و به تجليل از دانشجويان پيرو خط امام پرداخت، آنها به قهرمانانی در جمهوری نوپای اسلامی تبديل شدند.
دانشجويان پيرو خط امام و مقامات جمهوری اسلامی از آن پس تا سالها در روز ۱۳ آبان به برگزاری مراسم راهپيمايی در مقابل سفارت سابق آمریکا در تهران اقدام کردند.
نزديک به يک دهه خود دانشجويان پيرو خط امام و رهبر معنوی آنها محمد موسوی خوئينیها و نيز مقامهای دولتی نزديک به آنها سکاندار و سخنران مراسم ۱۳ آبان بودند.
اما با مرگ آيت الله خمينی و رسيدن آيت الله خامنه ای به رهبری و هاشمی رفسنجانی به رياست جمهوری قريب به اتفاق نزديکان به دانشجويان پيرو خط امام نيز که از حلقه نزديکان آيت الله خمينی بودند به حاشيه رانده شدند.
از اين زمان بود که بخشهايی از جناح راست در جمهوری اسلامی تلاش کردند تا با دراختيار گرفتن سکان برگزاری مراسم ۱۳ آبان آن را با سياستهای کلان حکومتی هماهنگ کنند.
به اين ترتيب در ۱۳ آبان سال ۶۹ دو جناح چپ و راست جمهوری اسلامی برای اولين بار در شيراز بر سر برگزاری مراسم ۱۳ آبان به اختلاف خوردند.
در تهران آيت الله احمد جنتی که رياست شورای هماهنگی تبليغات اسلامی را بر عهده داشت ابتدا با اجرای مراسم به مديريت دانشجويان که اغلب گرايش به جناح چپ داشتند مخالفت کرد اما دانشجويان به اين تصميم اعتراض کرده و در نهايت توانستند چون سالهای گذشته سکان برگزاری مراسم ۱۳ آبان را در دست بگيرند و سخنرانی مراسم را نيز مهدی کروبی دبير مجمع روحانيون مبارز تشکل روحانيون جناح چپ جمهوری اسلامی واگذار کردند.
در اين سال انجمن اسلامی دانشجويان دانشگاه شيراز که چون بدنه انجمنهای اسلامی ساير شهرها به جناح چپ، اکنون به حاشيه رانده شده، نزديکتر بود از آيت الله جوادی آملی برای سخنرانی دعوت کردند اما آيت الله حائری شيرازی نماينده ولی فقيه و امام جمعه شيراز از محمدرضا فاکر از روحانيان جناح راست برای سخنرانی دعوت کرده بود.
مراسم ۱۳ آبان سال ۶۹ در شيراز با اعتراض دانشجويان به تنش و درگيری لفظی کشيد و تعدادی از دانشجويان عضو انجمن اسلامی بازداشت شدند.
سيزده آبان سال ۱۳۷۰: مراسم دوگانه
یک سال بعد، در ۱۳ آبان سال ۷۰ اختلافهای دو جناح جمهوری اسلامی عميقتر شده بود و جناح راست که به آيت الله خامنهای نزديکتر بود به حاشيه راندن جناح چپ که رهبران آن از حلقه نزديکان آيت الله خمينی بودند را در عمل آغاز کرده بود.
شورای هماهنگی تبليغات اسلامی در پاسخ به درخواست دانشجويان دفتر تحکيم وحدت برای برگزاری مراسم به آنها اعلام کرد که براساس بخشنامه رييس جمهور وقت، اکبرهاشمی رفسنجانی، سازماندهی مديريت و مسئوليت کليه مراسم و راهپيمايیهای عمومی و رسمی کشور به عهده اين شورا واگذار شده است.
اين شورا از دانشجويان تحکيم وحدت خواست تا تنها يک نماينده را برای شرکت در جلساتی هماهنگی مراسم ۱۳ آبان معرفی کند.
دانشجويان اعضای دفتر تحکيم به اين اقدام آيت الله جنتی و دستگاه تحت امرش سخت معترض شدند و به اين ترتيب برای اولين بار از زمان اشغال سفارت آمریکا دو اطلاعيه و دو مراسم از سوی دو جناح رقيب در ۱۳ آبان برگزار شد.
دفتر تحکيم وحدت نه تنها نمايندهای به شورای هماهنگی تبليغات اسلامی معرفی نکرد که در اطلاعيههای مختلفی به اين اقدام دستگاه تبليغات رسمی اعتراض کرد.
سرانجام در روز ۱۳ آبان سال ۷۰ ابتدا مراسم رسمی شورای تبليغات اسلامی با سخنرانی حسن روحانی برگزار شد و پس از آن دانشجويان عضو تحکيم وحدت طی مراسمی که سخنران آن علی اکبر محشمیپور از روحانيان جناح چپ بود مراسم خود را برگزار کردند.
دانشجويان در اين مراسم با شعارهايی چون «مرگ بر اسلام آمریکايی» ، «حيات ما در جنگ با آمریکاست/سکوت و سازش مرگ نهضت ماست» و «کاخ نشينان همه دين فروشند بر آمریکا هرگز نمیخروشند» جناح راست را که به جناح حاکم تبديل شده بود به سازشکاری و انحراف از اصول انقلاب متهم کردند.
در سالهای بعد نيز تا انتخابات دوم خرداد سال ۷۶ مراسم ۱۳ آبان بر همين منوال برگزار شد و دانشجويان دفتر تحکيم که به دانشجيان پيرو خط امام به عنوان قهرمانان خود نگريسته و اشغال سفارت آمریکا را انقلاب عملی میدانستند با دعوت از سخنرانانی چون هادی خامنهای، علی اکبر محتشمیپور و مهدی کروبی و ديگر چهرهای روحانی و غير روحانی جناح چپ که از بدنه حکومت کنار گذاشته شده بودند، به برگزاری مراسمی جدای از مراسم رسمی پرداختند.
سيزده آبان سال ۱۳۷۵: قربانی کردن دگرانديشان
در ۱۳ آبان سال ۷۵ اما غير از مراسم دو گانه رسمی و دانشجويی اتفاق ديگری نيز افتاد و آن ربوده شدن فرج سرکوهی از اعضای فعال کانون نويسندگان ايران و سردبير ماهنامه آدينه بود. پس از آن در ۲۰ آبان همان سال غفار حسينی از اعضای کانون نويسندگان به مرگی مشکوک در گذشت.
ماجرای ربودن سرکوهی سر آغاز دوری از حذف مخالفان و منتقدان جمهوری اسلامی بود که بعدها و پس از افشای آن در سال ۷۷ به «قتل های زنجيرهای دگر انديشان» شهرت يافت.
بخشی ديگر از اين خشونتها که از سوی وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی در خارج از کشور به اجرا در آمده بود.
اين ماجرا در اوايل سال ۷۶ و در آستانه انتخابات رياست جمهوری دوم خرداد سال ۷۶ با صدور حکم دادگاه ميکونوس که در آن اشارهای به نقش برخی از رهبران جمهوری اسلامی شده بود به بحرانی بزرگ ميان اتحاديه اروپا و جمهوری اسلامی منتهی شد.
سرانجام با فراخوانی دسته جمعی سفرای کشورهای اروپايی از ايران لطمه شديدی به هاشمی رفسنجانی و دولت وی در آخرين سال رياست جمهوريش وارد کرد.
سيزده آبان سال ۱۳۷۶: تنشزدايی و مطابقت با دولت خاتمی
در دوم خرداد سال ۷۶ محمد خاتمی که از حمايت گروه کثيری از دانشجويان پيرو خط امام برخوردار بود در انتخابات رياست جمهوری بر علی اکبر ناطق نوری کانديدای مورد حمايت محافظهکاران پيروز شد.
روزنامه سلام که مديريت آن با آيت الله محمد موسوی خوئينیها بود و اغلب دانشجويان پيرو خط امام از نويسندگان آن بودند در پيروزی محمد خاتمی نقش منحصر به فردی داشت.
با اعلام سياست تنشزدايی در عرصه سياست خارجی از سوی خاتمی دانشجويان پيرو خط امام نيز به صرافت افتادند تا تفسير های جديدی از عمل خود در اشغال سفارت آمریکا ارايه کنند.
به اين ترتيب مراسم ۱۳ آبان سال ۷۶ نيز بر مبنای سياست اعلام شده خاتمی برخلاف سالهای قبل متناسب با سياستهای رسمی دولت وی برگزار شد و دانشجويان به ويژه دانشجويان دفتر تحکيم وحدت که در شمار حاميان خاتمی نيز بودند با چنين سياستی مخالفت نکردند.
يک سال بعد دانشجويان تصميم گرفتند تا به جای برگزاری مراسم در مقابل سفارت سابق آمریکا مراسمی در دانشگاه تهران برگزار کنند.
در سال ۷۸ روزنامه سلام که به مديريت محمد موسوی خوئينیها روحانی مورد اعتماد آيت الله خمينی و رهبر معنوی دانشجويان پيرو خط امام منتشر میشد پس از انتشار نامهای از سعيد امامی ارشد ترين متهم بازداشت شده قتل های زنجيرهای و از نزديکان به جناح محافظهکار، توقيف شد و محمد موسوی خوئينیها از سوی دادگاه ويژه روحانيت محاکمه شد.
اعتراض دانشجويان به توقيف روزنامه سلام در کوی دانشگاه با حمله شبانه نيروهای لباس شخصی و يگانهای ويژه نيروی انتظامی پاسخ داده شد و محافظهکاران که جنبش دانشجويی را اصلیترين پايگاه اصلاحطلبان میدانستند سرکوب رسمی دانشجويان را آغاز کردند.
به اين ترتيب ۱۸ تير نيز در رديف ۱۶ آذر که برای دانشجويان يادآور سرکوب جنبش دانشجويی بود قرار گرفت و به همين ميزان نيز از اهميت ۱۳ آبان کاسته شد.
در عمل نيز تشکلهای دانشجويی و از جمله دفتر تحکيم وحدت از برگزاری مراسم ۱۳ آبان صرف نظر کرده و تلاش کردند تا به جای تمرکز بر ۱۳ آبان به برگزاری مراسم و تجمعات اعتراض آميز نسبت مخالفان اصلاحات و استبداد دست بزنند.
جمعه ۹ مرداد سال ۷۸ همچنين در رويدادی ديگر عباس عبدی و باری روزن که زمانی در ماجرای اشغال سفارت آمریکا، به عنوان گروگانگير و گروگان شناخته میشدند با يکديگر در پاريس ديدار و گفت و گو کردند، و عبدی پس از ان گفت که«هدف داخلی من اين بود که نشان دهم اين ماجر امری قابل انتظار بود که ما دلايل کافی برای دفاع و توجيه آن داريم. هدف بين المللیام نيز اين بود که فضايی بوجود آيد که نتيجه آن کاهش فشارهای آمریکا به ايران باشد. اين کفايت میکرد که ما حرفهایمان را بزنيم.»
سيزده آبان ۸۱: بازداشت عباس عبدی
در ۱۳ آبان ۸۱ اتفاق ديگری افتاد و عباس عبدی از دانشجويان پيرو خط امام و از اعضای شورای مرکزی خرب مشارکت بازداشت شد.
اتهام عبدی و تعدادی از همکارانش انجام نظر سنجی در مورد رابطه آمریکا با ايران بود و يکی از اتهام آنها اين بود که در اين نظر سنجی که برای يک موسسه آمریکايی انجام دادهاند با تحريف از تمايل مردم ايران به برقراری رابطه با آمریکا خبر دادهاند.
عباس عبدی در اين پرونده حتی به «جاسوسی برای بيگانگان» متهم و به حبسهای ۴ و ۵ ساله محکوم شد اما پس از ماهها بازداشت وقتی رنجنامه او از زندان به واسطه مهدی کروبی به دست آيت الله خامنهای رسيد سرانجام آزاد شد اما ديگر هرگز به حزب مشارت بازنگشت.
سيزده آبان ۸۸: موقعيتهای متناقض، ظرفيت های بالقوه
پس تغيير صف آرايی سياسی در جريان انتخابات ۲۲ خرداد و سرکوب گسترده راهپيمايیهای مسالمتآميز معترضان به نتايج انتخابات اما مناسبتهايی چون روز قدس و ۱۳ آبان و حتی نماز جمعه به عنوان ظرفيتهايی بالقوه برای ظهور مخالفتهای معترضان اهميت يافته است.
قرار گرفتن ميرحسين موسوی، مهدی کروبی و محمد خاتمی هر سه از جناح چپ جمهوری اسلامی در دهه ۶۰ که مورد حمايت اغلب دانشجويان پيرو خط امام نيز هستند، در شمار رهبران جنبشی اعتراض که اکنون به جنبش سبز شهرت يافته ۱۳ آبان ۸۸ را به روزی بیسابقه در تاريخ ۳۰ سال گذشته جمهوری اسلامی تبديل کرد.
تغيير آرايش نيروهای سياسی در ايران چنان آشکار است که محمود احمدینژاد که ۳۰ سال پيش با اشغال سفارت آمریکا مخالفت کرده و پيشنهاد اشغال سفارت روسيه را به اصغرزاده و ميردامادی داده بود اکنون در شمار متحدان روسيه به شمار میرود و همزمان با سخنرانیهای آتشينش عليه آمریکا نمايندگان احمدینژاد چند دور مذاکره مستقيم با نمايندگان دولت آمریکا را پشت سر گذاشتهاند.
در آن سو اما محسن ميردامادی و محسن امين زاده دو تن از رهبران دانشجويان پيرو خط امام از سوی نيروهای امنيتی جمهوری اسلامی در روزهای پس از انتخابات بازداشت شده و همچنان در بازداشت هستند.
سعيد حجاريان يکی ديگر از اين دانشجويان پس از جان در بردن از ترور اسفند سال ۷۸ درحالی که دچار معلوليت ناشی از ترور است به تازگی از بازداشت چند ماهه آزاد شده است.
آنها به سرنوشتی مشابه عباس عبدی يکی ديگر از دانشجويان پيرو خط امام دچار شده اند. عباس عبدی پس از آنکه درست در روز ۱۳ آبان ۸۱ در ساگرد اشغال سفارت آمریکا بازداشت شد ماهها در سلول انفرادی به سر برد تا از گذشتهاش اظهار پشيمانی کند.
اين موقعيت متناقض جناح حاکم در جمهوری اسلامی را نيز در بر گرفته؛ آنها مايل هستند به ماجرای تاريخی اشغال سفارت آمریکا افتخار کنند اما همزمان دانشجويان اشغالکننده سفارت آمریکا را متهم میکنند که «عوامل انقلاب مخملی » و متحدان آمریکا در ايران هستند.
ماجرا اما متناقض تر از اين است و غير از بازداشت محسن ميردامادی و محسن امينزاده دو تن از دانشجويانی که ۳۰ سال پيش سفارت آمریکا را اشغال و کارمندان آن را گروگان گرفتند، بهزاد نبوی نماينده ايران در امضای بيانيه الجزاير با سايروس ونس وزير خارجه وقت آمریکا، بيانيهای که منجر به آزادی ديپلمات و کارمندان به گروگان گرفته شده سفارت آمریکا در تهران شد نيز هم اکنون در بازداشت است.