تیشه بر ریشه‌های میراث فرهنگی ایران

  • نازی عظیما

کاخ شائور (اردشیر)، شوش

سایت میراث خبر، با اعلام آن که غارت و تخریب در محوطه‌های باستانی رامهرمز شدت گرفته است، از تخریب بیش از ۲۰ محوطه باستانی متعلق به دوره های ایلامی، هخامنشی و ساسانی، که هنوز به ثبت آثار ملی نرسیده‌اند، خبر داده است. علت این تخریب‌ها احداث کانال‌های آب‌رسانی سد زیره زرد و نیز فعالیت مداوم حفاران غیرمجاز و غارتگران اموال ملی یاد شده است.

یکی از تازه‌ترین این موارد کشف تابوت تاریخی دوره اشکانیان و چند قطعه آجر متعلق به دوره اسلامی است که در جریان حفاری غیرمجاز یک شرکت در شوش به دست آمد. این شرکت بدون اجازه سازمان میراث فرهنگی در این منطقه به حفاری پرداخته بود.

پیش از این نیز مجموعه کم نظیری از ۸۶۶ قطعه شی عتیقه بر اثر برخورد تیشه کارگران لوله‌کش در رامهرمز خوزستان پیداشده بود . کارگران که پس از کشف این گنج قصد قاچاق و فروش آنرا داشتند توسط پلیس رامهرمز دستگیر شدند.

دوستداران میراث فرهنگی می‌گویند اینها تنها موارد کشف شده تخلفات‌اند و چه بسا آثار فرهنگی که نابود و یا سرقت شده‌اند و از آنها خبری نداریم.

نازی عظیما با محمدعلی دادخواه، مسئول کمیته حمایت از میراث فرهنگی کانون مدافعان حقوق بشر در این باره گفت و گو کرده است:

محمدعلی دادخواه: این رخدادهای مکرری که هرروز پیش روی ما تکرار می‌شود، حکایت از یک فاجعه غمبار دارد که متاسفانه مسئولان به مسئولیت خودشان آگاهی ندارند. یعنی کسانی در موضع قدرت تصمیم‌گیری قرار گرفته‌اند که به قانون و «باید»ها و «نباید»های آن بی توجه‌اند. البته در مسائل و موارد بسیاری این موضوع را می‌بینیم اما هنگامی که به میراث فرهنگی می‌رسیم، باید حساسیت بیشتری داشته باشیم. امکان دارد بگوییم راهنمایی و رانندگی تهران بدون هیچ قانونی مبادرت به توقیف اتومبیل می‌کند و آنها را قفل می‌زند، علیرغم اینکه اداره حقوقی قوه قضائیه این کار را نهی کرده است. ما باید بگوییم آیا قوه مجریه، قوه مقننه هم هست؟ قوه قضائیه هم هست؟ اینکه یعنی خودکامگی کامل.

اما در خصوص میراث فرهنگی ما هر روز با غم تازه‌ای مواجه می شویم. یک روز مسئله چارباغ است، که علیرغم اینکه قوه قضائیه صراحتاً می‌گوید، نباید عبور کند، قانون‌شکنان قانون‌گریز در نهایت گستاخی، راهی را که نباید عبور کند، و میراث فرهنگی این سرزمین کهن را تهدید می‌کند، می‌ییماید. روز دیگری می‌بینیم کسانی که مسئول حفظ گنجینه‌های این سرزمین‌اند، با بی‌خیالی کامل به آن می‌نگرند. روز دیگر می‌بینیم میراث ارزشمند ما سر از موزه‌های غرب در می‌آورد. روز دیگر می‌بینیم که کتابخانه ارجمندی دچار حریق می‌شود. اینها مسائلی است که باید نسبت به آن حساس بود و از آنها پرسید شما میراث کدام سرزمین و پاسدار کدام تمدن‌اید؟ این نحو رفتار نشانه کامل بی‌هویتی مامورانی است که به این مهم گماشته شده‌اند.

«اقدامات میراث فرهنگی دقیقاً عین همین است که آتش نشانی هرروز بگوید چندین حریق انجام شد و کل بنا از بین رفت.»

محمدعلی دادخواه
بر این مبادی، گذشته از اینکه دادستان‌های سراسر منطقه مسئول و متعهد به پیگیری نه تنها افرادی که این اقدامات را کرده‌اند، بلکه مدیران میراث فرهنگی با عنایت به ماده ۴۲ قانون آئین دادرسی کیفری تمام کسانی که از دستورات قضائی سر باز زده‌اند، باید تحت تعقیب قرار گیرند. گاهی اوقات فکر می‌کنم این تکلیف قوه قضائیه است که دادگاه انتظامی قضات، دادستان‌ها را تعقیب کند که چرا نسبت به حیطه مسئولیت خودشان در خصوص یک جرم اندک آفتابه دزد کاملاً حاضر و حاذق‌اند اما در خصوص میراث فرهنگی خفته‌اند و شاید بدتر از آن. بر این مبادی فکر می‌کنم علیرغم اینکه نیروهای داخلی باید بطور دقیق، صریح و جازم، به علت اینکه هم قانون اساسی طبق اصل هشتم به آنها گفته بعنوان امر به معروف و نهی از منکر نسبت به این موارد حساس باشند، هم به علت اینکه نیرو، قدرت و اصولاً حاکمیت از مردم بر می‌خیزد، یعنی هر نیرویی که اداره کشور را در دست می‌گیرد، نیروی خودش را از مردم می‌گیرد. لذا مردم، قدرتمداران واقعی هستند که باید نسبت به سرزمین خودشان حساس باشند. از سوی دیگر، مراجع و مراکز بین‌المللی حفظ حقوق بشر، مثل ایکوموس، مثل یونسکو و مثل دیگر سازمان‌هایی که در بنیاد خودشان، همانند شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد، این موارد نهفته است، در این خصوص باید حساسیت بخرج دهند.

اگر هر روز یکی از آثار گرانقدر ما از بین برود، با توجه به اینکه بعضی از کشورهای بی هویت همسایه در خصوص اعلام وجود خودشان، سرزمین ما را مورد هجوم و حمله قرار داده‌اند، و یک یک اندیشمندان ما را به خودشان منسوب می‌دارند، این آثار ارزشمند مادی هم که از بین می‌رود، دیگر چه می‌ماند؟ مضافاً به اینکه بر مبادی تقسیم، میراث فرهنگی به یک میراث فرهنگی ملموس و یک میراث فرهنگی ناملموس تقسیم می‌شود. در خصوص میراث فرهنگی ناملموس که دولت مثل اینکه حساسیت لازم را ندارد. در خصوص میراث فرهنگی ملموس هم که می‌بینیم هر روز از بازماندگان آثار ارجمند اشکانی، ساسانی، هخامنشیان... باید نسبت به حفظ، حراست و پاسداری این میراث یعنی ایران بودن، ایرانی ماندن و از ایران حفاظت کردن حساس باشیم. در شرایطی که مدیران این حساسیت را ندارند و بلاشک مدیری که حساسیت این موضوع را ندارد، لیاقت این کار را ندارد. این افتخار بزرگی است که میراث یک سرزمین را حفظ کنیم، آنرا پاسداری نماییم و به نسل آینده بعنوان امانت‌دار صدیقی ارائه دهیم. اما اگر از اینها عدول شد، به امانتی که در دستمان بوده، خیانت ورزیده‌ایم.

رادیو فردا: آقای دادخواه، سایت میراث فرهنگی، اگر به عناوینش توجه کنیم، مثلاً می‌گوید محوطه اشکانی پاگجی در رامهرمز تخریب شد، یا خبری دارد که حدود بیست تل دوره اشکانی و ساسانی و هخامنشی و حتی دوره ایلام بخاطر کشیدن کانال‌های آبرسانی تخریب شده ؛ یا یک تپه اشکانی و ساسانی دیگر؛ و یا غارتی که می شود و حفاری های غیرمجازی که می شود و خبرش هست که در شوش یک تابوت دوره اشکانیان کشف شده و همینطور یک گنج که خود اینها گفته‌اند که در روستای چوپچی بوده در رام هرمز و مجموعه عظیمی بوده از جواهر و زینتی های قدیمی. در یک خبر دیگر هم هست که سازمان میراث فرهنگی در خوزستان مثلاً نامه‌ یا مجوزی داده به یک شرکتی برای مطالعه و بررسی خطوط لوله انتقال آب بدون اینکه طبق قانون با پژوهشکده باستانشناسی هماهنگ کند. گویا طبق قانون با این پژوهشکده باید هماهنگ می‌شد.

محمدعلی دادخواه: اولاً این نکته را باید اشاره کنم که اینها میراث فرهنگی تنها سرزمین ایران نیست. اینها میراث فرهنگی بشری است. اینها عهده‌دار انتقال تمدن، فرهنگ و نگرش انسان در طول تاریخ بودند. لذا با توجه به ماده ۲۷ اعلامیه جهانی حقوق بشر و با توجه به میثاق فرهنگی اجتماعی، اقتصادی، اینها متعلق به همه بشریت است و به همین علت، جهان باید نسبت به این موارد حساس و دغدغه و دلمشغولی داشته باشد. از سوی دیگر، اگر آتش‌نشانی هرروز بگوید چندین جا حریق شد و از بین رفت، شما این اعلام را نمی‌کنید که پس تو چه فلسفه وجودی داری؟ صلاحیت تو، اختیار تو و بودجه‌ای که می‌گیری، به کدام سبب است؟ این اقدامات میراث فرهنگی دقیقاً عین همین است که آتش نشانی هرروز بگوید چندین حریق انجام شد و کل بنا از بین رفت. پس معلوم می شود که شما صلاحیت این موضوع را ندارید. واگذار کنید به مدیرانی که دل در گرو این کشور دارند.

رادیوفردا: آقای دادخواه در قانون ایران برای مدیرانی که در میراث فرهنگی چنین اهمال‌هایی می‌کنند، جرمی تعیین شده؟

محمدعلی دادخواه: بله. اینها در قانون مجازات اسلامی از یکسو و بخصوص نظریه ارجمند اداره حقوقی که در خصوص چارباغ برای نخستین بار اعلام داشت که این موارد را در زمره امر به معروف و نهی از منکر دانست و آنرا مطابق با اصل هشتم قانون اساسی قید کرد، راه برای تعقیب تمام کسانی که نه تنها خودشان را فراموش کرده‌اند، بلکه ایران را از یاد برده‌اند، هست. اما مسئله فراتر از اینهاست. ما باید کل این کسانی که در این خصوص احساس مسئولیت و تکلیف نمی‌کنند را عوض کنیم. مدیرانی را استخدام کنیم که صلاحیت این کار را داشته باشند. نه کسانی که هر روز خبر فاجعه‌آمیز هدم میراث فرهنگی را ارائه می‌دهند. باید مجلس و دیگر ارگان‌های نظارتی روی این موضوع حساس باشند. سازمان‌های بین‌المللی نیز نباید تنها نظاره‌گر بیطرف این رخدادهای غمبار که برای تمدن بشری فاجعه است، بنشینند.

رادیوفردا: ولی آقای دادخواه، همانطور که می‌دانید سازمان‌های بین‌المللی مثلاً یونسکو برای اینکه بتواند دخالتی کند در این جور مسائل، بایستی که قبلاً این آثار در میراث جهانی یونسکو ثبت شود. ولی خیلی از این تل‌ها هنوز ثبت ملی هم نشده است. اینطور که این سایت نوشته است.

محمدعلی دادخواه: برابر ضوابط داخلی ما، کلیه آثاری که به بیش از ۱۰۰ سال پیش می‌رسد، در معرض حمایت میراث فرهنگی است. در مورد هر شی‌ای که قدمت و صلاحیت و تشخص آن احراز شود شامل این شرایط است. البته باید ثبت شود اما اگر شی‌ای متعلق به ایران باستان یافت شود که تردید در خصوص آن منتفی باشد خود به خود واجد چتر حمایتی است و از این حیث تکلیف مدیران و مسئولان میراث فرهنگی است که در جهت حراست، حفاظت و نگهداری آن اقدام کنند.

رادیو فردا: سازمان میراث فرهنگی گفته است حفاری‌ای که اخیراً شده و تابوت تاریخی اشکانی در آن بدست آمده، بدون اطلاع سازمان میراث فرهنگی بوده. یعنی شرکتی که این حفاری را کرده و مجوز را داشته برای حفاری، اجازه از میراث فرهنگی نداشته است.

محمدعلی دادخواه: به مدیریت بر می‌گردد که این مدیریت کارآمد نیست و توانایی لازم را جهت حفظ میراث فرهنگی این سرزمین کهن ندارد. باید به این نکته توجه داشت شما نخستین سرمایه‌ای که در جهان برای بودن از یکسو و برای ارائه از دیگر سو و بعنوان سرمایه ملی دارید، میراث فرهنگی ماست، که وحدت ملی را به همراه می آورد که ترقی و پیشرفت را به ارمغان می‌آورد. بر این مبادی باید گفت این هم از ضعف مدیریت میراث فرهنگی است که نتوانسته نظارت دقیق به یک شرکت کاوشگر داشته باشد که از حدود و ثغور خودش عدول کند و اکنون تنها راوی آن موارد باشد. این هم باز از دیگر نقاط ضعف مدیریت میراث فرهنگی محسوب می‌شود.