چرا تنيس ايران در ضعيف‌ترين موقعيت تاريخی خود قرار گرفت

حسين شاه حسينی، رئيس سازمان تربيت بدنی در دولت مهندس بازرگان، دو سال قبل که برای ضبط برنامه به صداوسيما آمده بود گفت: «در نخستين ماه‌های بعد از انقلاب، جمعی از اعضای شورای انقلاب برای بازديد به مجموعه ورزشی انقلاب آمدند. وقتی به زمين‌های تنيس رسيديم، ناراحتی شديدی به آنها عارض شد. يکی از اين اعضا گفت: «ورزشی که زمين بازی‌اش سرخ است، يعنی طاغوتی است. انقلاب کرديم که اين چيزها را نداشته باشيم. تعطيلش کنيد.»

تنيس در محاقی دو ساله فرو رفت. تدبير بزرگان اين ورزش برای راه اندازی مجدد فعاليت‌های اين رشته هم مانند علت تعطيلی آن بسيار جالب بود: برپايی جامی با عنوان انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۹

بهانه‌ای مناسب که قفل ممنوعيت اين رشته ورزشی در جمهوری اسلامی را سال‌ها زودتر از بوکس و شطرنج شکست. منصور بهرامی آن جام را برد و با جايزه‌اش که بليت سفر به اروپا بود، ايران را به مقصد فرانسه ترک کرد.

پيشينه درخشان تنيس در ايران

ورزشی که اعضای شورای انقلاب با استناد به رنگ زمين‌های خاک رس مجموعه ورزشی انقلاب تهران، رای به تعطيلی‌اش دادند، در دهه ۵۰ حرف اول آسيا را می‌زد. کنفدراسيون تنيس آسيا به رياست يک ايرانی ژرژ آفتاندليان اداره می‌شد. دبير کنفدراسيون آسيا هم هدايت يارندی از ايران بود.

معتبرترين تورنمنت تنيس آسيا را ايران ميزبانی می‌کرد. ستارگان دنيای تنيس به ايران می‌آمدند. حضور مرد شماره يک تنيس جهان در جام آريامهر اتفاق شگفت‌آوری نبود.

گيلرمو ويلاس از آرژانتين، مانوئل اورانتس از اسپانيا، رائول راميرز از مکزيک و ادی دبيس از آمريکا برای ارتقاء موقعيتشان در رنکينگ جهانی، در جام آريامهر شرکت می‌کردند.

تيم ملی ايران قدرت بی‌رقيب آسيا بود. سال ۱۹۷۴ در بازی‌های آسيايی تهران، منصور بهرامی و کامبيز درفشی جوان مدال طلای تنيس دو نفره را بردند.

بهرامی و درفشی جوان، سال ۱۹۷۵ هم در دفاع از عنوان قهرمانی شان موفق بودند. آنها بر زوج اندونزيايی غلبه کردند. تقی اکبری نيز در آن مسابقات با غلبه بر رقيب ژاپنی، مرد اول تنيس آسيا شد.

زمانی که ايران ميزبان يکی از تورنمنت‌های وزين تنيس جهان بود، در بسياری از کشورهای همجوار، حتی يک زمين تنيس هم وجود نداشت. در حالی که اينک ، امارات و قطر ميزبانی مسابقات معتبر را با حضور برترين‌های تنيس مردان و زنان جهان بر عهده می‌گيرند.

نزول حيرت‌انگيز

محدوديت در تماس‌های بين‌المللی، ناتوانی علاقمندان در دسترسی به زمين‌های تنيس و گرانی البسه اين رشته ورزشی، از جمله دلايل نزول فاحش تنيس ايران در ۳۰ سال گذشته است. در سطح جامعه نيز از تنيس به عنوان «ورزش پول دارها» ياد می‌شود.

اين کنايه چندان هم بی‌ربط نيست. دو ساعت بازی تنيس در مجموعه ورزشی انقلاب با استفاده از مربی، و با احتساب وروديه به مجموعه، گران‌ترين فعاليت ورزشی -طی دو ساعت- در پايتخت ايران است. اسکی و بولينگ –ديگر ورزش‌های گران- نيز از اين لحاظ بعد از تنيس قرار دارند و ارزان‌تر هستند.

به همين خاطر اغلب اوقات در زمين‌های تنيس، حضور افراد ميانسال که صاحب موقعيت‌های سياسی و اجتماعی هستند، چشمگيرتر است تا سر وصدای نوجوانان مستعد.

جايگاه تحقيرآميز در آسيا

آندره آغاسی ايرانی‌تبار است. منصور بهرامی مرد شماره يک تنيس نمايشی دنياست و ۲۵ سال عضو تيم ملی ايران بود. ارغوان رضايی نفر بيستم تنيس دختران دنيا هم با تيم ملی ايران، دو بار فاتح بازی‌های بانوان کشورهای اسلامی شد.

اما وضعيت کنونی تنيس ايران، فرسنگ‌ها با موقعيت اين اسامی مشهور فاصله دارد. تيمی که ۳۵ سال قبل حرف اول آسيا را می‌زد، اينک جايگاهی در جمع تيم‌های برتر آسيا ندارد.

موقعيت حال حاضر تنيس ايران، شايد فقط اندکی بهتر از تعطيلی کامل در سال ۱۳۵۸ باشد. برگزاری رقابت‌های فيوچرز در جزيره کيش با حضور چند بازيکن آماتور اروپايی، سقف فعاليت‌های بين‌المللی ساليانه اين رشته ورزشی در ايران محسوب می‌شود.

سعيد احمدوند ملی پوش سابق و قهرمان ليگ ايران در اين باره به روزنامه ورزشی گل گفته است: «آقای خروشی نالايق‌ترين رئيسی بوده که در تاريخ تنيس ايران بر مسند رياست اين فدراسيون نشسته. البته حالا که از فدراسيون رفته، تنيس بازها نفس راحتی می‌کشند».

احمدوند درباره که دلايل ناکامی خروشی می‌گويد: «در چهار سال مديريت ايشان، هرج و مرج و زدوبند به حد اعلا رسيد. تيم‌های ملی به تيم‌های ميلی تبديل شدند. ضمناً با رابطه‌هايی که در فدراسيون پزشکی ورزشی داشتند، دوپينگ تنيس بازهای نورچشمی را انکار می‌کردند».

مبهم بودن وضعيت فعلی و آينده تنيس ايران در رنکينگ تنيس بازان حرفه‌ای جهان نيز مشهود است. اشکان دبيری بهترين تنيس باز ايران در اين فهرست است. او در رده ۱۵۱۷ قرار دارد. محسن حسين زاده هم رتبه ۱۵۹۲ را به خود اختصاص داده است.