جشن مهرگان در کنار نوروز دو جشن پسندیده و دیرینه ایرانیان و ایران دوستان به شمار میرود. از واشنگتن، احمد کریمی حکاک، استاد زبان، ادبیات و فرهنگ ایران و رئیس مرکز ایرانشناسی روشن در دانشگاه مریلند را میهمان پیک فرهنگ کردهایم تا از مهرگان بگوید.
در کل آسیای غربی، در هند و غرب چین و ایران و بینالنهرین و تاریخش به دوران اسکان تمدن در آن محدوده بر میگردد. چون انسان گردآورنده خوراک و شکارگر، انسانی نیست که آهنگ طبیعت را درک کرده باشد.
آهنگ طبیعت یعنی گرما یافتن و سرد شدن تدریجی هوا در طول یک دوره ۱۲ ماهه، به حدود هشت هزار سال پیش بر میگردد و میدانیم که اقوام ایرانی یکی از اولین اقوامی بودند که در آن محدوده جغرافیایی اسکان یافتند و دلیل این هم اینست که در اساطیری مثل شاهنامه میبینیم که جنگ بین ایران و تورانیان عملاً جنگ بین قبایل اسکان یافته با قبایلی است که هنوز اسکان نیافتهاند.
این قبایل اسکان نیافته، گردآورنده خوراک هستند و به آنها یورش میآورند و محصول و دامشان را به یغما میبرند. میشود بین شش تا هشت هزار سال پیش.
بیش از این در مه تاریخ پنهان است و ما نمیدانیم. بعدها از تلفیق اساطیر شکل میگیرد. ما نمیدانیم که در ذهن نخستین انسانهایی که مهرگان و برداشت محصول جشن میگرفتند، آیا ضحاک، اسطورهای شناختهشده بود یا نه.
در طول زمان اسطورههای پیشین عناصر اسطورههای پیچیدهتر بعدی میشوند. بنابراین ممکن است ظهور یک پادشاه ستمگر مثلاً ماردوش با پائیز گونهای از نظر فصلی و موسمی یا از نظر منطقهای و جغرافیایی تلفیق شده باشد.
خیلیها اینها را به احیای رسمی و تقویمی این اعیاد نسبت میدهند که در اوایل عصر پهلوی صورت گرفت. ولی از میانه قرن نوزدهم ایرانیها شروع کردند به کاوش برای بازیابی هویت، هویتی دیگر و مهرگان بخشی از این بود.
ما در اشعار شاعرانی مثل یغمای جندقی که نیمه دوم قرن نوزدهم را درک کرده و در نوشتههای افرادی مثل ملکم خان که اوایل قرن بیستم، اواخر قرن نوزدهم را درک کرده و در مثلاً ملکالشعرای بهار پیش از شروع سلطنت پهلوی هم اشاره به مهرگان و مراسمش داریم.
ولی انتقال گاهشماری از تقویم هجری قمری به هجری خورشیدی مناسبتی پیش آورد که بعداً این مهرگان به نظر بیاید و در تقویم به عنوان یکی از اعیاد ادواری قرار بگیرد.
البته این هویت هنوز به شکل نهایی و رسمی خودش نرسیده است. چون سی سالی بیشتر از این موج آخرت مهاجرت نمیگذرد. ولی بیتردید مهرگان این توان بالقوه را دارد که همگام با نوروز بشود دو محور از هم جدا (از نظر زمانی) و به اندازهای مهم که در تقویم ایرانیان خارج از کشور جای خودش را پیدا میکند.
کسانی سعی میکنند جشنهای دیگری از قبیل سده و یلدا و دیگان و تیرگان و جشنهای دیگر را پیش بکشند. ولی با توجه به زنگی ما در مهاجرت، تقویمهای رسمی اینجا اعیاد ما را ملاحظه نمیکنند. اگر هم ملاحظه میکنند به صورت تعارف و تعریف است نه به صورت مثلاً تعطیلی.
اینست که همین دو تا را، نوروز در وهله اول و مهرگان در وهله دوم را اگر ما بتوانیم آگاهی را به فرزندان خودمان منتقل کنیم، میشود گفت که بخشی از هویت آنها هم خواهد شد.
- طبق تاریخ و اسطوره های مکتوب سابقه جشن گرفتن مهرگان به چه زمانی برمیگردد؟
در کل آسیای غربی، در هند و غرب چین و ایران و بینالنهرین و تاریخش به دوران اسکان تمدن در آن محدوده بر میگردد. چون انسان گردآورنده خوراک و شکارگر، انسانی نیست که آهنگ طبیعت را درک کرده باشد.
آهنگ طبیعت یعنی گرما یافتن و سرد شدن تدریجی هوا در طول یک دوره ۱۲ ماهه، به حدود هشت هزار سال پیش بر میگردد و میدانیم که اقوام ایرانی یکی از اولین اقوامی بودند که در آن محدوده جغرافیایی اسکان یافتند و دلیل این هم اینست که در اساطیری مثل شاهنامه میبینیم که جنگ بین ایران و تورانیان عملاً جنگ بین قبایل اسکان یافته با قبایلی است که هنوز اسکان نیافتهاند.
این قبایل اسکان نیافته، گردآورنده خوراک هستند و به آنها یورش میآورند و محصول و دامشان را به یغما میبرند. میشود بین شش تا هشت هزار سال پیش.
بیش از این در مه تاریخ پنهان است و ما نمیدانیم. بعدها از تلفیق اساطیر شکل میگیرد. ما نمیدانیم که در ذهن نخستین انسانهایی که مهرگان و برداشت محصول جشن میگرفتند، آیا ضحاک، اسطورهای شناختهشده بود یا نه.
در طول زمان اسطورههای پیشین عناصر اسطورههای پیچیدهتر بعدی میشوند. بنابراین ممکن است ظهور یک پادشاه ستمگر مثلاً ماردوش با پائیز گونهای از نظر فصلی و موسمی یا از نظر منطقهای و جغرافیایی تلفیق شده باشد.
- پیش از احیای مهرگان در نهادهای آموزشی و انجمن های فرهنگی در دوران پهلوی، برگزاری جشن مهرگان تا چه اندازه در ایران رواج داشت؟
خیلیها اینها را به احیای رسمی و تقویمی این اعیاد نسبت میدهند که در اوایل عصر پهلوی صورت گرفت. ولی از میانه قرن نوزدهم ایرانیها شروع کردند به کاوش برای بازیابی هویت، هویتی دیگر و مهرگان بخشی از این بود.
ما در اشعار شاعرانی مثل یغمای جندقی که نیمه دوم قرن نوزدهم را درک کرده و در نوشتههای افرادی مثل ملکم خان که اوایل قرن بیستم، اواخر قرن نوزدهم را درک کرده و در مثلاً ملکالشعرای بهار پیش از شروع سلطنت پهلوی هم اشاره به مهرگان و مراسمش داریم.
ولی انتقال گاهشماری از تقویم هجری قمری به هجری خورشیدی مناسبتی پیش آورد که بعداً این مهرگان به نظر بیاید و در تقویم به عنوان یکی از اعیاد ادواری قرار بگیرد.
- مهرگان تا چه حد در حفظ هویت ایرانیان مهاجر موثر بوده است ؟ با توجه به اینکه شما خودتان شاهد رفتارهای فرهنگی این عده از ایرانیان هستید.
البته این هویت هنوز به شکل نهایی و رسمی خودش نرسیده است. چون سی سالی بیشتر از این موج آخرت مهاجرت نمیگذرد. ولی بیتردید مهرگان این توان بالقوه را دارد که همگام با نوروز بشود دو محور از هم جدا (از نظر زمانی) و به اندازهای مهم که در تقویم ایرانیان خارج از کشور جای خودش را پیدا میکند.
کسانی سعی میکنند جشنهای دیگری از قبیل سده و یلدا و دیگان و تیرگان و جشنهای دیگر را پیش بکشند. ولی با توجه به زنگی ما در مهاجرت، تقویمهای رسمی اینجا اعیاد ما را ملاحظه نمیکنند. اگر هم ملاحظه میکنند به صورت تعارف و تعریف است نه به صورت مثلاً تعطیلی.
اینست که همین دو تا را، نوروز در وهله اول و مهرگان در وهله دوم را اگر ما بتوانیم آگاهی را به فرزندان خودمان منتقل کنیم، میشود گفت که بخشی از هویت آنها هم خواهد شد.