سخنان صريح [آیتالله] خامنهای در مورد نحوه مواجهه نامزدهای مخالف با پيغامهای وی در روزهای پس از انتخابات و در واقع ناديده گرفتن نصايح وی (کيهان، ۶ آبان ۱۳۸۸)، و نيز اعلام وصول شکايت نمايندگان مجلس از موسوی توسط دادستان کل کشور (فارس، ۶ آبان ۱۳۸۸) پروژه دستگيری موسوی و کروبی را يک گام به جلو راند.
دستگيری اين دو از آغاز اعتراضات خواست اقتدارگرايان نظامیگرا مثل روزنامه کيهان، طرفداران احمدینژاد در مجلس و فرماندهان سپاه بوده است. اما اقتدارگرايان سنتگرا و فقهگرا (هيئت موتلفه و بخشی از اعضای روحانيت مبارز تهران) از ابتدا به دنبال ريش سفيدی در اين ماجرا و کاهش تنش ميان «خودیها» و «سابقا خودیها» بودهاند و از اين حيث خواستار باقی ماندن بخشی از اصلاح طلبان در صحنه رقابت سياسی بوده و با بازداشت و محاکمه چهرههای اصلی اصلاح طلبان مخالفت کردهاند (عسگر اولادی، مردمک، ۷ ابان ۱۳۸۸).
تهديد به دستگيری
در لابهلای سطور سخنان مربوط به دستگيری و محاکمه موسوی و کروبی بايد تهديد به دستگيری را از تصميم به دستگيری و فراهم کردن تمهيدات و مقدمات آن در افکار عمومی جدا کرد. هدف از تهديد به دستگيری از سوی اعضای هيئت حاکمه و رسانههای دولتی آن است که رهبران جنبش سبز فتيله فعاليت سياسی خود را پايين بکشند و شرايط به نفع حکومت آرام شود.
اين سخنان بالاخص هنگامی شدت و افزايش میيافتهاند که معترضان در آستانه اقدامی هماهنگ مثل تظاهرات روز قدس يا سيزده آبان بودهاند. سخنان خامنهای مبنی بر عدم حرفشنوی موسوی و کروبی از وی در روز پس از انتخابات و اعلام جرم بودن مخالفت با نتيجه آن و نيز سخنان دادستان کل کشور که در تقابل با سخنان دادستان تهران مبنی بر عدم وصول شکايت است وجه تهديدی اين گفتارها را در مقابل وجه تمهيدی آنها پر رنگتر میسازد. در شرايطی که اصلاحطلبان در حال رايزنی برای برهم زدن مراسم ضد استکباری رژيم هستند بايد منتظر تهديدهای بيشتری باشند.
اقدام به دستگيری
اما اگر هدف از سخنان فوق آماده کردن اذهان عموم برای دستگيری موسوی و کروبی باشد بايد ديد فرماندهان نظامی و عوامل امنيتی رژيم منافع و هزينههای اين عمل را چگونه ارزيابی میکنند. منافع آن برای رژيم عبارتند از:
۱- دلسرد کردن بخشی از سبزها که در اقدامات خود تحت تاثير رهبران سياسی هستند؛
۲- تقويت پايگاه سياسی خود که همواره خواستار محاکمه «عوامل اصلی فتنه يا اغتشاشات» بودهاند؛
۳- افزايش ترس در ميان فعالان سياسی با اين پيام که هيچ مقام يا چهرهای از اِعمال خشونت و محاکمه در امان نيست؛
۴- اعلام عدم وجود خط قرمز در اقدامات رژيم با اين توجيه که حفظ نظام حتی از اقامه نماز هم مهمتر است (فرمانده سپاه، ۶ آبان ۱۳۸۸) چه برسد به بازداشت دو شهروند که از منظر فرماندهان نظامی تفاوتی با ديگر شهروندان ندارند، و در نهايت
۵- ارسال اين پيام به نيروهای سياسی مذبذب نزديک به اقتدارگرايان - اما منتقد آنان - که اگر نصايح «آقا» و فرماندهان نظامی را آويزه گوش نکنند میتوانند منتظر هر اقدامی باشند و اين که «نظام با کسی برادری يا شوخی ندارد».
و اما چنين اقدامی بدون هزينه برای حکومت نخواهد بود و احتمالا نيروهای اقتدارگرای سنتگرا- مثل مهدوی کنی و برخی از اعضای مجمع تشخيص مصلحت- اين هزينهها را به خامنهای گوشزد کردهاند. اين هزينهها عبارتند از:
۱-راديکاليزه کردن نيروهای فعال جنبش که حکومت را به سرکوب وحشيانهتر خواهد کشاند و موجب ريزش بيشتر نيروهای نظامی و امنيتی خواهد شد؛
۲- از دست دادن امکان مذاکره با رهبران جنبش سبز و در نتيجه سپرده شدن تصميمات کليدی برای اقدام به هستههای غير متمرکز سبز که ممکن است به اقدامانی دست زنند که رژيم تبعات آن را نمیخواهد، مثل اين که دهها هزار نفر از سبزها پس از يک راهپيمايی شب را در خيابان بمانند يا به سوی بيت خامنهای راهپيمايی کنند که در آن صورت فرماندهان نظامی دستور خواهند گرفت دهها هزار نفر را دستگير يا هزاران نفر را قتل عام کنند و فاتحه رژيم را بالاجبار بخوانند؛
۳- پر رنگتر شدن نقش فعالان سياسی خارج از کشور در هدايت اعتراضات در داخل کشور از مجرای رسانههای فرا- ملی که حکومت علی رغم ارسال پارازيت هنوز موفق به خارج کردن کامل آنها از پخش برای ايران نشده است. فعالان سياسی خارج کشور مجبور به رعايت ملاحظاتی که اکنون موسوی و کروبی و خاتمی دارند نيستند و میتوانند با دست بازتر به پيش برد اهدافشان اقدام کنند. همچنين اکثر فعالان خارج کشور اصلاحپذيری رژيم را بعيد میدانند در حالی که اکثر رهبران سياسی داخل مشی اصلاحطلبانه را هم در هدف و هم در روش دنبال میکنند؛
۴-بازتاب منفی بازداشت و محاکمه دو تن از رهبران بلند پايه جمهوری اسلامی بازتابی منفی برای رژيم در سطح منطقه و جهان خواهد داشت.
زمينهسازی دستگيری
اعلام صريح جرم بودن مخالفت با نتيجه انتخابات و نادرست بودن فرايند انتخابات از سوی خامنهای علاوه بر تهديد، وجه مقدمهسازی برای دستگيری را نيز تقويت میکند. خامنهای اين امر را نه تنها جرم بلکه با استفهام انکاری جرمی بزرگ میخواند: «همان فردای انتخابات عدهای بدون دليل و استدلال، آن انتخابات عظيم را دروغ خواندند. آيا اين جرم کمی است» (فارس، ۶ آبان ۱۳۸۸).
خامنهای قبلا نيز در سخنرانیهای اين چنينی فرمان قتل مطبوعات دوم خردادی يا قتل معترضان به انتخابات را صادر کرده است. در حکومتی که برای حضور در تظاهرات مسالمتآميز احکام زندان بلندمدت صادر میشود رهبران جنبش تکليفشان معين است.
چالش جدی امنيتی
ديکتاتوری نظامی ايران اکنون با يک چالش جدی امنيتی مواجه است: پذيرش وضعيت موجود که هر روز نيروهای جنبش سبز با غافلگيری يا بدون غافلگيری عناصر بسيجی مشروعيت آن را در حوزه عمومی زير علامت سئوال قرار می دهند («نمیتوانيم بگوييم فتنهها کاملا سرکوب شده و شعلههای آتش اين فتنه خاموش شده است.» جعفری، فرمانده سپاه پاسداران، ۶ ابان ۱۳۸۸)، يا پيش گرفتن اقدامی جراحیگونه مثل دستگيری موسوی و کروبی به اين اميد که اين اقدام پايانی باشد بر اعتراضات موجود که دستگاه تبليغاتی و امنيتی رژيم را فشل کرده است. نظامی تماميتطلب که همه امور را با عينک امنيتی میبيند نمیتواند اعتراضات هر روزه را تحمل کند.
هر دو اقدام به گونهای هستند که مخاطرات آنها برای رژيم میتواند بسيار سهمگين باشد. اما اين تصميمگيری آن چنان با متغيرهای متفاوتی در گير است که به آسانی و با دقت نمیتوان تبعات ان را پيشبينی کرد.
-----------------------
دیدگاههای انعکاس یافته در این یادداشت، الزاماً بازتاب نظرات رادیو فردا نیست.
دستگيری اين دو از آغاز اعتراضات خواست اقتدارگرايان نظامیگرا مثل روزنامه کيهان، طرفداران احمدینژاد در مجلس و فرماندهان سپاه بوده است. اما اقتدارگرايان سنتگرا و فقهگرا (هيئت موتلفه و بخشی از اعضای روحانيت مبارز تهران) از ابتدا به دنبال ريش سفيدی در اين ماجرا و کاهش تنش ميان «خودیها» و «سابقا خودیها» بودهاند و از اين حيث خواستار باقی ماندن بخشی از اصلاح طلبان در صحنه رقابت سياسی بوده و با بازداشت و محاکمه چهرههای اصلی اصلاح طلبان مخالفت کردهاند (عسگر اولادی، مردمک، ۷ ابان ۱۳۸۸).
تهديد به دستگيری
در لابهلای سطور سخنان مربوط به دستگيری و محاکمه موسوی و کروبی بايد تهديد به دستگيری را از تصميم به دستگيری و فراهم کردن تمهيدات و مقدمات آن در افکار عمومی جدا کرد. هدف از تهديد به دستگيری از سوی اعضای هيئت حاکمه و رسانههای دولتی آن است که رهبران جنبش سبز فتيله فعاليت سياسی خود را پايين بکشند و شرايط به نفع حکومت آرام شود.
اين سخنان بالاخص هنگامی شدت و افزايش میيافتهاند که معترضان در آستانه اقدامی هماهنگ مثل تظاهرات روز قدس يا سيزده آبان بودهاند. سخنان خامنهای مبنی بر عدم حرفشنوی موسوی و کروبی از وی در روز پس از انتخابات و اعلام جرم بودن مخالفت با نتيجه آن و نيز سخنان دادستان کل کشور که در تقابل با سخنان دادستان تهران مبنی بر عدم وصول شکايت است وجه تهديدی اين گفتارها را در مقابل وجه تمهيدی آنها پر رنگتر میسازد. در شرايطی که اصلاحطلبان در حال رايزنی برای برهم زدن مراسم ضد استکباری رژيم هستند بايد منتظر تهديدهای بيشتری باشند.
اقدام به دستگيری
اما اگر هدف از سخنان فوق آماده کردن اذهان عموم برای دستگيری موسوی و کروبی باشد بايد ديد فرماندهان نظامی و عوامل امنيتی رژيم منافع و هزينههای اين عمل را چگونه ارزيابی میکنند. منافع آن برای رژيم عبارتند از:
۱- دلسرد کردن بخشی از سبزها که در اقدامات خود تحت تاثير رهبران سياسی هستند؛
۲- تقويت پايگاه سياسی خود که همواره خواستار محاکمه «عوامل اصلی فتنه يا اغتشاشات» بودهاند؛
۳- افزايش ترس در ميان فعالان سياسی با اين پيام که هيچ مقام يا چهرهای از اِعمال خشونت و محاکمه در امان نيست؛
۴- اعلام عدم وجود خط قرمز در اقدامات رژيم با اين توجيه که حفظ نظام حتی از اقامه نماز هم مهمتر است (فرمانده سپاه، ۶ آبان ۱۳۸۸) چه برسد به بازداشت دو شهروند که از منظر فرماندهان نظامی تفاوتی با ديگر شهروندان ندارند، و در نهايت
۵- ارسال اين پيام به نيروهای سياسی مذبذب نزديک به اقتدارگرايان - اما منتقد آنان - که اگر نصايح «آقا» و فرماندهان نظامی را آويزه گوش نکنند میتوانند منتظر هر اقدامی باشند و اين که «نظام با کسی برادری يا شوخی ندارد».
و اما چنين اقدامی بدون هزينه برای حکومت نخواهد بود و احتمالا نيروهای اقتدارگرای سنتگرا- مثل مهدوی کنی و برخی از اعضای مجمع تشخيص مصلحت- اين هزينهها را به خامنهای گوشزد کردهاند. اين هزينهها عبارتند از:
۱-راديکاليزه کردن نيروهای فعال جنبش که حکومت را به سرکوب وحشيانهتر خواهد کشاند و موجب ريزش بيشتر نيروهای نظامی و امنيتی خواهد شد؛
۲- از دست دادن امکان مذاکره با رهبران جنبش سبز و در نتيجه سپرده شدن تصميمات کليدی برای اقدام به هستههای غير متمرکز سبز که ممکن است به اقدامانی دست زنند که رژيم تبعات آن را نمیخواهد، مثل اين که دهها هزار نفر از سبزها پس از يک راهپيمايی شب را در خيابان بمانند يا به سوی بيت خامنهای راهپيمايی کنند که در آن صورت فرماندهان نظامی دستور خواهند گرفت دهها هزار نفر را دستگير يا هزاران نفر را قتل عام کنند و فاتحه رژيم را بالاجبار بخوانند؛
۳- پر رنگتر شدن نقش فعالان سياسی خارج از کشور در هدايت اعتراضات در داخل کشور از مجرای رسانههای فرا- ملی که حکومت علی رغم ارسال پارازيت هنوز موفق به خارج کردن کامل آنها از پخش برای ايران نشده است. فعالان سياسی خارج کشور مجبور به رعايت ملاحظاتی که اکنون موسوی و کروبی و خاتمی دارند نيستند و میتوانند با دست بازتر به پيش برد اهدافشان اقدام کنند. همچنين اکثر فعالان خارج کشور اصلاحپذيری رژيم را بعيد میدانند در حالی که اکثر رهبران سياسی داخل مشی اصلاحطلبانه را هم در هدف و هم در روش دنبال میکنند؛
۴-بازتاب منفی بازداشت و محاکمه دو تن از رهبران بلند پايه جمهوری اسلامی بازتابی منفی برای رژيم در سطح منطقه و جهان خواهد داشت.
زمينهسازی دستگيری
اعلام صريح جرم بودن مخالفت با نتيجه انتخابات و نادرست بودن فرايند انتخابات از سوی خامنهای علاوه بر تهديد، وجه مقدمهسازی برای دستگيری را نيز تقويت میکند. خامنهای اين امر را نه تنها جرم بلکه با استفهام انکاری جرمی بزرگ میخواند: «همان فردای انتخابات عدهای بدون دليل و استدلال، آن انتخابات عظيم را دروغ خواندند. آيا اين جرم کمی است» (فارس، ۶ آبان ۱۳۸۸).
خامنهای قبلا نيز در سخنرانیهای اين چنينی فرمان قتل مطبوعات دوم خردادی يا قتل معترضان به انتخابات را صادر کرده است. در حکومتی که برای حضور در تظاهرات مسالمتآميز احکام زندان بلندمدت صادر میشود رهبران جنبش تکليفشان معين است.
چالش جدی امنيتی
ديکتاتوری نظامی ايران اکنون با يک چالش جدی امنيتی مواجه است: پذيرش وضعيت موجود که هر روز نيروهای جنبش سبز با غافلگيری يا بدون غافلگيری عناصر بسيجی مشروعيت آن را در حوزه عمومی زير علامت سئوال قرار می دهند («نمیتوانيم بگوييم فتنهها کاملا سرکوب شده و شعلههای آتش اين فتنه خاموش شده است.» جعفری، فرمانده سپاه پاسداران، ۶ ابان ۱۳۸۸)، يا پيش گرفتن اقدامی جراحیگونه مثل دستگيری موسوی و کروبی به اين اميد که اين اقدام پايانی باشد بر اعتراضات موجود که دستگاه تبليغاتی و امنيتی رژيم را فشل کرده است. نظامی تماميتطلب که همه امور را با عينک امنيتی میبيند نمیتواند اعتراضات هر روزه را تحمل کند.
هر دو اقدام به گونهای هستند که مخاطرات آنها برای رژيم میتواند بسيار سهمگين باشد. اما اين تصميمگيری آن چنان با متغيرهای متفاوتی در گير است که به آسانی و با دقت نمیتوان تبعات ان را پيشبينی کرد.
-----------------------
دیدگاههای انعکاس یافته در این یادداشت، الزاماً بازتاب نظرات رادیو فردا نیست.