نرگس محمدی فعال حقوق بشر که در زندان اوین به سر میبرد از روز دوشنبه هفتم تير دست به اعتصاب غذا زد. وی دلیل این اقدام را ممانعت مقامات قضایی ایران از تماس تلفنی او با فرزندان خردسالش عنوان کرده است.
خانم محمدی در نامهای که وبسایت کانون مدافعان حقوق بشر آن را منتشر کرده است، نوشته که «خواستهای جز امکان تماس تلفنی با فرزندانش ندارد».
وی در این نامه شرح میدهد که در یک سال گذشته تنها یکبار توانسته صدای فرزندان خود را بشنود و در تمام این مدت مقامات قضایی ایران مانع ارتباط او با دو فرزندش شدهاند.
Your browser doesn’t support HTML5
کیانا و علی، فرزندان خردسال نرگس محمدی و تقی رحمانی، فعال سیاسی ملی مذهبی، تیرماه پارسال نزد پدر خود در فرانسه رفتند. آقای رحمانی که خود در جمهوری اسلامی سالها زندانی سیاسی بوده به دنبال رخدادهای سال ۱۳۸۸ و صدور احکام سنگین زندان برای فعالان سیاسی منتقد حکومت ایران به اروپا پناه برد.
در بخشی از نامه خانم محمدی آمده است: «فکر میکردم عزیزانم سه ماه دیگر و برای بازگشایی مدارس میآیند، اما مهرماه آمد و فرزندانم نیامدند. درخواست اجازه تماس تلفنی دادم تا حداقل صدایشان را بشنوم، اجازه ندادند. آذرماه آمد. روز تولد بچههایم شد، تقاضای تلفن کردم تا تولدشان را تبریک بگویم، اجازه ندادند. در بند زنان اوین، برخلاف تمام زندانهای کشور، تلفنی برای تماس با خانوادهها وجود ندارد و قدغن است... یکسال است که ارتباط من با دو فرزند خردسالم در حد پرسیدن احوالشان از خواهر و برادرم است...صدایشان را فراموش کردهام».
وی در ادامه این نامه میافزاید که اگرچه تجربه زندان و حتی حکم ۱۶ سال زندان اراده و باورش را برای دفاع از حقوق بشر تقویت کرده، اما «رنج و درد حاصل از دوری عزیران و فرزندان» همچنان باقیست.
نرگس محمدی که برای گذراندن حکم شش ساله خود در زندان به سر میبرد، چندی پیش در دادگاهی غیرعلنی به اتهام «اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرم علیه امنیت کشور» و «فعالیت تبلیغی علیه نظام» به چند سال زندان دیگر نیز محکوم شد تا مجموع احکام او به ۱۶ سال زندان برسد.
بخشی دیگر از نامه نرگس محمدی به این شرح است: «گفتم دل کوچک فرزندان در غربتم برای من تنگ است. افسوس هیچکس نشنید و وقعی ننهاد. یکسال صبوری کردم شاید وجدانی در این سرزمین خفتهدلان به درد آید، حاصلی نداشت و باز مهر مادرانهام را انکار کردند. علیرغم میل و توان جسمیام، راهی برایم نماند جز اینکه فریاد "مادر بودن" و دلتنگ بودنم را با اعتصاب غذا اعلام نمایم. شاید دلی به رحم آید، شاید شرم و وجدانی وجود داشته باشد، شاید این کینکیشی و ستم را پایانی باشد».
وی در خاتمه این نامه نوشته است: «من خواستهای جز امکان تماس تلفنی با فرزندانم ندارم. اگر خواسته بزرگ، نامعقول، غیراخلاقی، غیرقانونی و ضدامنیتی است بگویید و قانعم کنید؟ اگر یک مادر که بهزعم حکومتی مجرم شناخته شده، باید از شنیدن صدای کودکانش محروم شود، اعلام کنید، اگر نه به من مادر اجازه دهید تا صدای فرزندانم را بشنوم. مجازات ما زنان و مادران، حبس است نه محرومیت از شنیدن صدای عزیزانمان. انسان بودن ما را باور کنید».