در هنگامه آغازین سال ۱۳۹۳، آیتالله خامنهای در یک حرکت حساب شده سیاسی، سال جدید را سال «اقتصاد و فرهنگ، با عزم ملی و مدیریت جهادی» نامید. گرچه نامگذاریهای نمادین و عطف توجه مسئولین و مردم به برخی موضوعات کلی از سال ۱۳۶۹ به بعد توسط آقای خامنهای، عملاً تغییرات قابل اندازهگیری در شاخصهای اقتصادی یا اجتماعی بهبار نیاورده است اما استفاده از کلمه «فرهنگ» برای اولین بار در ادبیات نامگذاری رهبر وارد شد و بسیاری بر این باور شدند که این بهکارگیری در راستای دلجویی از اصلاحطلبان فرهنگ دوست صورت گرفته است. این روزها که باب رمزگشایی از سخنان رهبر ایران حتی در بین منتقدین وی هم باز شده است - و صد البته محبان ولایت این تلاش منتقدین را هم به فال نیک گرفته و حتی دلیلی بر حقانیت و بصیرت اکمل الکاملین قلمداد میکنند - سوالی که برای خودی و غیرخودی مطرح شده این است که این برجستهسازی «فرهنگ» چه تبعاتی برای دولت آقای روحانی خواهد داشت؟ باز کردن یک جبهه جدید در اولین سال استقرار عملی دولت تازه چه معنایی میتواند داشته باشد؟ آیا ممکن است هدف آیتالله کاهش حدت نیروی تحولخواه بوده باشد؟
در حوزه اقتصاد پر واضح است که رفع یا تحدید تحریمها مهمترین دغدغه دولت آقای روحانی خواهد بود و حتی اگر این اقدامات در زندگی روزمره مردم تاثیر محسوسی نداشته باشد اما در حوزه تولید و تجارت آثار خود را نشان بدهد موفقیتی نسبی برای تیم وی تلقی خواهد شد؛ به طور مثال برگشت و آغاز مجدد فعالیت خطوط کشتیرانی باربری خارجی در بازار ایران یک شاخص پیشرفت واقعی است یا اعلام آمادگی سویفت برای نقل و انتقالات اعتبارات اسنادی و حوالههای بینالمللی وجوه صادرات و واردات.
اما در حوزه فرهنگ اوضاع مبهم است. علیرغم اتفاق نظر نسبی در موضوعات و دستاوردهای احتمالی اقتصادی، به نظر میآید در عرصه فرهنگ نه تنها هیچگونه اجماعی وجود ندارد بلکه تضاد مطالبات ملی با عناصر تندروی نظام، هر گونه تغییرات فرهنگی را به یک موقعیت معضل (ِDilemma) برای دولت آقای روحانی بدل خواهد کرد. موقعیت معضل موقعیتی است که تصمیم گیرنده در بین بد و بدتر یا دو بدِ هم وزن گیر میافتد.
سه ماهه آغازین سال ۱۳۹۳ با بزرگترین دغدغه فرهنگی نظام اسلامی از بدو تشکیل همراه بوده است: دخالت بیمهابای نیروهای انتظامی در زندگی مردم به بهانه حجاب و عفاف، تجمع بدون مجوز صدها نفر به اسم خانواده شهدا و حزب اللهیها در اعتراض به وضعیت نامناسب حجاب در برابر وزارت کشور، موضعگیری و تاکید آقای روحانی به عدم مداخله در زندگی مردم ولو به خاطر دلسوزی، واکنش امامان جمعه به سخنان وی و تاکید بر وظیفه حاکم اسلامی در استفاده از زور و شلاق برای به بهشت فرستادن مردم و ... ابتکار یک روزنامهنگار زن – مسیح علینژاد – در راهاندازی «آزادیهای یواشکی» و لایک صدها هزار نفری این صفحه فیسبوک، نامه ۱۹۵ نماینده مجلس به روحانی در خصوص پیگیری جدی موضوع حجاب و هشدار نسبت به پیامدهای بیتوجهی به آن، آغاز کمپین ۵۰۰ هزار امضا در avaaz.org خطاب به مجلس شورای اسلامی برای تصویب قانون آزادی حجاب و ... آیا بهراستی بزرگترین دغدغه فرهنگی دولت روحانی موضوع حجاب است ؟ هم بلی و هم نه.
بلی از این بابت که هر واکنش نسنجیده دولت روحانی به موضوع حجاب موجبات سرخوردگی بیشتر اصلاحطلبان حامی وی و یا فشار بیموقع گروههای فشار و تندروی نظام را در بر خواهد داشت و نه از این رو که «حجاب اجباری» ، رونما و نمادی از تقابل یک خرده فرهنگ با فرهنگ اصیل یک ملت است. خرده فرهنگی که در تعامل با نظام سیاسی مطلقه تمامیت خواه و از محل ارتزاق از آن، اجبار دیگران را واجب و ارزش میپندارد و در تقابل آشکار با فرهنگ ملی- مذهبی شکل گرفته طی صدها سال ایران است؛ فرهنگ تساهل و مدارا و آزادیخواهی.
به نظر میآید که مهمترین موضوع فرهنگی دولت آقای روحانی، ارائه راهکارهای فرهنگی برای مقابله، مدیریت و جذب این خرده فرهنگ باشد.
«آزادیهای سیاسی، اجتماعی و یا مذهبی» در پشت سد نیرومند این خرده فرهنگ راکد خواهد ماند. گرچه در طول تاریخ این نظامهای سیاسی بودهاند که خود را با نظامهای فرهنگی تطبیق دادهاند اما مساله ملی، زمان این تطبیق است.
مهمترین خطری که اما دولت آقای روحانی را در عرصه فرهنگ تهدید میکند نه از خارج و تحت نام تهاجم فرهنگی که از داخل و از آستین سپاه پاسداران و ارتش سایبری و سایر نهادهای نظامی-انتظامی درگیر شده در جنگ نرم فرهنگی مد نظر رهبر ایران بیرون آمده است. نهادهایی که عملاً بازوی اعمال خشونت همان خرده –فرهنگ ولایی هستند. معنی دیگر «مدیریت جهادی» درکنار کلمه «فرهنگ» این تعبیر را دارد که جهادگران – یعنی همان سپاهیان و ارتش سایبری و پلیس فتا و بسیج و ... – باید که رهبر را در تحقق آرمانهای فرهنگیاش یاری نمایند. علیرغم امتناع به ظاهر واضح آقای روحانی از دخالت دادن نظامیان و شبه نظامیان در امور دولت، باید به خاطر داشت که عملاً این سپاه و ارتش سایبری و ... تحت نظر رهبری هستند که دولت وی را به بازی نمیگیرند و قواعد بازی را خود تعریف و به مورد اجرا میگذارند . یک نمونه از حرکات ایذایی این نظامیان فرهنگی، تولید فیلم به ظاهرمستند «من روحانی هستم» بود که حدس زده شد هدف اصلی آن، واداشتن دولت آقای روحانی به پذیرش دیالکتیک جناح تندرو در سوءاستفاده از ساز و کار قوه قضاییه برای بستن دهان مخالفان باشد.
به نظر میآید این دست حرکات زیرکانه خاص استراتژیستهای نظامی در عرصه فرهنگ همه را به وجد خواهد آورد مگر اینکه دولت یازدهم با تمهید پاتکهای حساب شده به کارزار این سربازان بعضاً گمنام ولایت برود و سناریوهای احتمالی و متنوع آنها را در تیمهای مشورتی خود از قبل مد نظر قرار داده باشد... سربازانی که در عرصه جنگ با دشمن خارجی چیزی در چنته نشان ندادهاند اما در ایذاء غیر خودیها همیشه ید طولائی داشتهاند.