از زمانی که حسن روحانی، رئیس جمهور جدید ایران در سازمان ملل حضور پیدا کرد٬ نگرش کشورهای غربی به حضور ایران در کنفرانس حل مسالمتآمیز بحران سوریه موسوم به «ژنو۲» تغیرات محسوسی پیدا کرده است.
نخستین علامت این تغییر در میان فرانسویها ظاهر گشت٬ زمانی که وزیر خارجه این کشور، لوران فابيوس چراغ سبز را برای حضور ایران در این کنفرانس روشن کرد مشروط بر این که جمهوری اسلامی مرحله انتقال قدرت در سوریه را به رسمیت بشناسد و برای این گام خود امتیازی در پرونده هستهای خود طلب نکند.
به دنبال آن انگلیس و آمریکا همین شروط را مطرح کردند و چین و روسیه از آن استقبال نمودند.
اما ایران تا چه حد حاضر است شروط مشارکت در ژنو ۲ را بپذیرد و اصولا بیانیه ژنو۱ چه میگوید؟
براساس بیانیه ژنو۱ که در ۳۰ ژوئن ۲۰۱۲ صادر شد٬ راه حل بحران سوریه از طریق توافق همه گروههای درگیر در این کشور و از جمله دولت سوریه برای تشکیل «دولت انتقالی»امکانپذیر است و دولت انتقالی زمام امور کشور را در مرحله انتقالی به عهده میگیرد. این دولت اختیار تام دارد که دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی و همچنین فرماندهی ارتش و نیروهای انتظامی را تحت تصرف خود قرار دهد بدون اینکه به سرنوشت بشار اسد در این فرآیند اشاره مستقیمی شود.
آمریکا و روسیه بر سر مسکوت ماندن فرجام رئیس جمهور فعلی سوریه برای گذر از اختلافات خود درباره برکناری یا ماندن وی در قدرت به توافق رسیدند. این طرح مورد توافق بیشتر کشورهای عربی از جمله عراق، متحد ایران و بشار اسد قرار گرفت. اما ایران علیرغم تأکید مسؤولان این کشور بر گزینه مسالمتآمیز برای خروج از بحران سوریه٬ بیانیه ژنو۱ را نپذیرفت.
ایران ابتدا تلاش کرد در راستای ژنو۱، کنفرانسهای بدیل بیافریند و گروهی از احزاب دست ساخته رژیم اسد به عنوان «اپوزسیون» سوریه را در تهران گردآوری کند. اما خیلی زود متوجه شد که این فرآیند اپوزسیونسازی نتیجهای ندارد و باید قواعد بینالمللی بازی سوریه را قبول کند. دراین راستا مسؤولان ایرانی «پیش فرضیه» ورود به ژنو۲ را پذیرفتند و برای این کار تلاش برای تغییر معادله نبرد در داخل سوریه به نفع بشار اسد را دنبال کردند.
در این راستا سپاه قدس به فرماندهی قاسم سلیمانی نقش اساسی بازی کرد. «مرکز لبنانی پژوهش و مشاوره سیاسی» ( www.center-lcrc.com) در یک گزارش مفصل از زندگی قاسم سلیمانی٬ از طریق منابع خبری خود در لبنان مینویسد که چگونه فرمانده سپاه قدس از حسن نصرالله تقاضا میکند نیروهای حزبالله را وارد نبرد «قُصیر» کند و خود فرماندهی عملیات را به عهده میگیرد. هدف این عملیات فراتر از استان حمص و شهر کوچک قُصیر بود و میباید حلب و در نهایت حومه دمشق را در برگیرد و با کوبیدن مخالفان در این مناطق٬ اجازه هرگونه سخن به کشورهای دیگر درباره انتقال قدرت از بشار اسد به مخالفان را در ژنو۲ ندهد.
این طرح پیروزیهایی برای ایران، اسد و حزبالله در شهر قُصیر و اطراف آن رقم زد اما در حلب و حومه دمشق با موانع اساسی مواجه شد. در چنین شرایطی بشار اسد میان جبهه نبرد و کنفرانس ژنو۲ گیر کرده بود و در نهایت مجبور شد از آخرین حربه خود یعنی«جنگافزار شیمیایی» استفاده کند.
کاربرد سلاح شیمیایی توسط رژیم بشار اسد موجب شد اولویت نخست دولت سوریه از ایجاد برتری در جبهههای نبرد و به هم زدن موازنه جنگ به نفع خود٬ به جلوگیری از حمله نظامی آمریکا به آن کشور تغییر کند. در این زمینه بشار اسد تسلیم بدون قید و شرط شرایط جدید شد که روسیه چارچوب عملی آن را در صحنه بینالمللی فراهم کرد.
با خارج شدن حربه جنگافزار شیمیایی از دست حاکم سوریه، مخالفان قدرت بیشتری برای تحرک یافتند و در چند جبهه پیشرویهای محسوسی به دست آوردند. در مرز اردن گذرگاه «هجانه» کاملا به دست نیروهای مخالف افتاد و از درعا در جنوب تا منطقه جولان در غرب٬ به شکل کامل از وجود نیروهای بشار اسد خالی شد.
در حومه دمشق بخشی از مرکز نگهداری تانک و ذخیره آن به دست ارتش آزاد افتاد و در یک گام تأثیرگذار بر قدرت اقتصادی دولت سوریه٬ برای چند نوبت پیاپی بانک مرکزی این کشور مورد تعرض و هجوم خمپاره قرار گرفت.
با چنین نتایجی نه فقط اهداف بشار اسد برای ایجاد یک وضعیت جدید قبل از ورود به ژنو۲ محقق نشد٬ بلکه اوضاع به نفع مخالفان رقم خورد. در حال حاضر و تحت فشار ژنو۲ ٬ نیروهای بشار اسد به هجومهای بیبرنامه اما گسترده دست میزنند ولی هیچ کدام از این حملات نتایج ملموس نظامی به ارمغان نیاورده است.
تاکتیکهای قفل شده ایران
تا یک سال و سه ماه پیش و بعد از صدور بیانیه ژنو۱ ٬ ایران قدرت مانور سیاسی برای رسیدن به اهدافی که اکنون مطرح میکند٬ داشت و میتوانست از طریق قبول بیانیه ژنو۱ توانایی چانهزنی خود را بالا برده و با قبول تغییر در سوریه که اکنون به نظر میرسد بسیار محتمل شده است٬ به امتیازاتی در زمینه پرونده هستهای خود برسد. اما مانند سال ۱۹۸۷ و بعد از صدور قطعنامه ۵۹۸ ٬ آن را رد کرده و سپس یک سال بعد در شرایط بسیار وخیم نظامی مجبور به پذیرش آن شد.
ایران اکنون تحت فشار تحریمهای بینالمللی و بیم از دست دادن همپیمان خود٬ به تاکتیکهایی روی آورده است که از نظر علم سیاست ارزش چندانی ندارد.
ولی فقیه حاکم بر ایران اکنون به جای رها کردن بشار اسد و نجات فرایند هستهای خود و در نتیجه رهایی اقتصاد و جامعه ایران از پیامدهای تحریم٬ تلاش میکند فعالیت هستهای خود را شل کند تا بشار اسد را نجات دهد. نتیجه چنین تاکتیکی از دست دادن هر دو گزینه و فرو رفتن در شرایطی است که به مراتب از وضعیت کنونی بدتر خواهد بود. با در نظر گرفتن وحدت عملی که در میان مخالفان بشار اسد ظاهر شده و با لحاظ همگرایی میان تعدادی از کشورهای حامی ائتلاف ملی سوریه، مانند عربستان سعودی با چین و روسیه٬ و با نگاهی به چشمانداز تحولات در صحنه نبرد نظامی در داخل سوریه٬ در نهایت ژنو۲ فرآیند تغییر را بر بشار اسد تحمیل خواهد کرد.
یک مشکل دیگر بشار اسد این است که بر اثر تحریمها٬ دولت ایران قادر نیست مانند گذشته کمکهای مالی خود را به وی ادامه دهد. هم اکنون کارکنان دولت سوریه چند ماهی حقوق نگرفتهاند و در روزهای اخیر بشار اسد مجبور شد قیمت سوخت را دو برابر کند. در چنین شرایطی حاکم سوریه منتظر است سیاست جدید اتمی ایران نتیجه دهد تا تحریمها بر ضد جمهوری اسلامی برداشته شود و دولت ایران بتواند مانند گذشته کمکهای خود را به وی سرازیر کند. این موضوع هم اکنون به مثابه مرگ و زندگی برای بشار اسد تبدیل شده است.
اما تکاپوی مسؤولان ایرانی در ماه گذشته برای نشان دادن «نرمش قهرمانانه» به غرب برخلاف توقع آنها خیلی زود به نتیجه نخواهد رسید و حتی ممکن است بیش از گذشته گره بخورد. مشکل اساسی ایران این است که برخلاف شعارهایی که مطرح میکنند در شرایط ضعف خواهان حل مشکل اتمی خود شدهاند و غرب با اشراف کامل بر این موضوع ٬ خواهان تسلیم کامل ولی فقیه خواهد شد.
یک تاکتیک نپخته دیگری که ایران به کار میبرد٬ شریک نشان دادن خود با دولتهای غربی در مبارزه با آن چیزی است که «تروریستهای تکفیری» مینامد. درست است که دولتهای غربی در مبارزه با این گروهها یک صدا عمل میکنند اما چه کسی باور خواهد کرد که میان سازمان «القاعده» و شبهنظامیان حزبالله لبنان تفاوت وجود دارد. چه کسی قبول خواهد کرد رژیمی که ۳۵ سال مردم ایران را از حق ابتدایی انتخاب لباس شخصی خود محروم کرده است٬ اکنون مبارزی ضد تروریسم شده است!
در روزهای گذشته شبکههای اطلاعرسانی دنیا فیلمی از کشتار افراد بیدفاع توسط نیروهای حزبالله لبنان در هنگام ورود آنها به شهر قُصیر پخش کردند که نشان دهند تفاوتی میان القاعده و حزبالله وجود ندارد و هر دو به نام دین آدم میکشند.
حاکمان ایران تا وقتی که واقعیتهای جامعه امروز کشور و حقایق رویدادهای پیشآمده در منطقه و جهان را نه براساس تفسیرهای خود بلکه براساس آنچه که هستند٬ نبینند٬ بازهم در مسیر اشتباهات گذشته خود گام بر میدارند و یکی از مهمترین اشتباهات آنها تفسیر غلط ژنو۲ است.
به تازگی سخنگوی وزارت خارجه ایران شروط آمریکا و دولتهای غربی درباره حضور ایران در این کنفرانس را رد کرد تا یک بار دیگر اصرار دولت ایران بر تنها گزینه بقای رژیم بشار اسد به هر قیمت ممکن را به جهانیان نشان دهد، گزینهای که به نظر میرسد تمام مردم ایران باید فدای آن شوند.
اما حقیقت تلخ حکام ایران این است که سخت در مسیر اشتباه تاریخ ایستادهاند و خیلی سادهباورانه خواهد بود اگر فکر میکنند به زور زندان٬ شکنجه و سرکوب میتوانند برای همیشه مردم ایران را در این مسیر نگه دارند.
--------------------------------------------------------------------------------
* نظرات طرح شده در این یادداشت، الزاماً منعکسکننده دیدگاه رادیو فردا نیست.
نخستین علامت این تغییر در میان فرانسویها ظاهر گشت٬ زمانی که وزیر خارجه این کشور، لوران فابيوس چراغ سبز را برای حضور ایران در این کنفرانس روشن کرد مشروط بر این که جمهوری اسلامی مرحله انتقال قدرت در سوریه را به رسمیت بشناسد و برای این گام خود امتیازی در پرونده هستهای خود طلب نکند.
به دنبال آن انگلیس و آمریکا همین شروط را مطرح کردند و چین و روسیه از آن استقبال نمودند.
اما ایران تا چه حد حاضر است شروط مشارکت در ژنو ۲ را بپذیرد و اصولا بیانیه ژنو۱ چه میگوید؟
براساس بیانیه ژنو۱ که در ۳۰ ژوئن ۲۰۱۲ صادر شد٬ راه حل بحران سوریه از طریق توافق همه گروههای درگیر در این کشور و از جمله دولت سوریه برای تشکیل «دولت انتقالی»امکانپذیر است و دولت انتقالی زمام امور کشور را در مرحله انتقالی به عهده میگیرد. این دولت اختیار تام دارد که دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی و همچنین فرماندهی ارتش و نیروهای انتظامی را تحت تصرف خود قرار دهد بدون اینکه به سرنوشت بشار اسد در این فرآیند اشاره مستقیمی شود.
آمریکا و روسیه بر سر مسکوت ماندن فرجام رئیس جمهور فعلی سوریه برای گذر از اختلافات خود درباره برکناری یا ماندن وی در قدرت به توافق رسیدند. این طرح مورد توافق بیشتر کشورهای عربی از جمله عراق، متحد ایران و بشار اسد قرار گرفت. اما ایران علیرغم تأکید مسؤولان این کشور بر گزینه مسالمتآمیز برای خروج از بحران سوریه٬ بیانیه ژنو۱ را نپذیرفت.
ایران ابتدا تلاش کرد در راستای ژنو۱، کنفرانسهای بدیل بیافریند و گروهی از احزاب دست ساخته رژیم اسد به عنوان «اپوزسیون» سوریه را در تهران گردآوری کند. اما خیلی زود متوجه شد که این فرآیند اپوزسیونسازی نتیجهای ندارد و باید قواعد بینالمللی بازی سوریه را قبول کند. دراین راستا مسؤولان ایرانی «پیش فرضیه» ورود به ژنو۲ را پذیرفتند و برای این کار تلاش برای تغییر معادله نبرد در داخل سوریه به نفع بشار اسد را دنبال کردند.
در این راستا سپاه قدس به فرماندهی قاسم سلیمانی نقش اساسی بازی کرد. «مرکز لبنانی پژوهش و مشاوره سیاسی» ( www.center-lcrc.com) در یک گزارش مفصل از زندگی قاسم سلیمانی٬ از طریق منابع خبری خود در لبنان مینویسد که چگونه فرمانده سپاه قدس از حسن نصرالله تقاضا میکند نیروهای حزبالله را وارد نبرد «قُصیر» کند و خود فرماندهی عملیات را به عهده میگیرد. هدف این عملیات فراتر از استان حمص و شهر کوچک قُصیر بود و میباید حلب و در نهایت حومه دمشق را در برگیرد و با کوبیدن مخالفان در این مناطق٬ اجازه هرگونه سخن به کشورهای دیگر درباره انتقال قدرت از بشار اسد به مخالفان را در ژنو۲ ندهد.
این طرح پیروزیهایی برای ایران، اسد و حزبالله در شهر قُصیر و اطراف آن رقم زد اما در حلب و حومه دمشق با موانع اساسی مواجه شد. در چنین شرایطی بشار اسد میان جبهه نبرد و کنفرانس ژنو۲ گیر کرده بود و در نهایت مجبور شد از آخرین حربه خود یعنی«جنگافزار شیمیایی» استفاده کند.
کاربرد سلاح شیمیایی توسط رژیم بشار اسد موجب شد اولویت نخست دولت سوریه از ایجاد برتری در جبهههای نبرد و به هم زدن موازنه جنگ به نفع خود٬ به جلوگیری از حمله نظامی آمریکا به آن کشور تغییر کند. در این زمینه بشار اسد تسلیم بدون قید و شرط شرایط جدید شد که روسیه چارچوب عملی آن را در صحنه بینالمللی فراهم کرد.
با خارج شدن حربه جنگافزار شیمیایی از دست حاکم سوریه، مخالفان قدرت بیشتری برای تحرک یافتند و در چند جبهه پیشرویهای محسوسی به دست آوردند. در مرز اردن گذرگاه «هجانه» کاملا به دست نیروهای مخالف افتاد و از درعا در جنوب تا منطقه جولان در غرب٬ به شکل کامل از وجود نیروهای بشار اسد خالی شد.
در حومه دمشق بخشی از مرکز نگهداری تانک و ذخیره آن به دست ارتش آزاد افتاد و در یک گام تأثیرگذار بر قدرت اقتصادی دولت سوریه٬ برای چند نوبت پیاپی بانک مرکزی این کشور مورد تعرض و هجوم خمپاره قرار گرفت.
با چنین نتایجی نه فقط اهداف بشار اسد برای ایجاد یک وضعیت جدید قبل از ورود به ژنو۲ محقق نشد٬ بلکه اوضاع به نفع مخالفان رقم خورد. در حال حاضر و تحت فشار ژنو۲ ٬ نیروهای بشار اسد به هجومهای بیبرنامه اما گسترده دست میزنند ولی هیچ کدام از این حملات نتایج ملموس نظامی به ارمغان نیاورده است.
تاکتیکهای قفل شده ایران
تا یک سال و سه ماه پیش و بعد از صدور بیانیه ژنو۱ ٬ ایران قدرت مانور سیاسی برای رسیدن به اهدافی که اکنون مطرح میکند٬ داشت و میتوانست از طریق قبول بیانیه ژنو۱ توانایی چانهزنی خود را بالا برده و با قبول تغییر در سوریه که اکنون به نظر میرسد بسیار محتمل شده است٬ به امتیازاتی در زمینه پرونده هستهای خود برسد. اما مانند سال ۱۹۸۷ و بعد از صدور قطعنامه ۵۹۸ ٬ آن را رد کرده و سپس یک سال بعد در شرایط بسیار وخیم نظامی مجبور به پذیرش آن شد.
ایران اکنون تحت فشار تحریمهای بینالمللی و بیم از دست دادن همپیمان خود٬ به تاکتیکهایی روی آورده است که از نظر علم سیاست ارزش چندانی ندارد.
ولی فقیه حاکم بر ایران اکنون به جای رها کردن بشار اسد و نجات فرایند هستهای خود و در نتیجه رهایی اقتصاد و جامعه ایران از پیامدهای تحریم٬ تلاش میکند فعالیت هستهای خود را شل کند تا بشار اسد را نجات دهد. نتیجه چنین تاکتیکی از دست دادن هر دو گزینه و فرو رفتن در شرایطی است که به مراتب از وضعیت کنونی بدتر خواهد بود. با در نظر گرفتن وحدت عملی که در میان مخالفان بشار اسد ظاهر شده و با لحاظ همگرایی میان تعدادی از کشورهای حامی ائتلاف ملی سوریه، مانند عربستان سعودی با چین و روسیه٬ و با نگاهی به چشمانداز تحولات در صحنه نبرد نظامی در داخل سوریه٬ در نهایت ژنو۲ فرآیند تغییر را بر بشار اسد تحمیل خواهد کرد.
یک مشکل دیگر بشار اسد این است که بر اثر تحریمها٬ دولت ایران قادر نیست مانند گذشته کمکهای مالی خود را به وی ادامه دهد. هم اکنون کارکنان دولت سوریه چند ماهی حقوق نگرفتهاند و در روزهای اخیر بشار اسد مجبور شد قیمت سوخت را دو برابر کند. در چنین شرایطی حاکم سوریه منتظر است سیاست جدید اتمی ایران نتیجه دهد تا تحریمها بر ضد جمهوری اسلامی برداشته شود و دولت ایران بتواند مانند گذشته کمکهای خود را به وی سرازیر کند. این موضوع هم اکنون به مثابه مرگ و زندگی برای بشار اسد تبدیل شده است.
اما تکاپوی مسؤولان ایرانی در ماه گذشته برای نشان دادن «نرمش قهرمانانه» به غرب برخلاف توقع آنها خیلی زود به نتیجه نخواهد رسید و حتی ممکن است بیش از گذشته گره بخورد. مشکل اساسی ایران این است که برخلاف شعارهایی که مطرح میکنند در شرایط ضعف خواهان حل مشکل اتمی خود شدهاند و غرب با اشراف کامل بر این موضوع ٬ خواهان تسلیم کامل ولی فقیه خواهد شد.
یک تاکتیک نپخته دیگری که ایران به کار میبرد٬ شریک نشان دادن خود با دولتهای غربی در مبارزه با آن چیزی است که «تروریستهای تکفیری» مینامد. درست است که دولتهای غربی در مبارزه با این گروهها یک صدا عمل میکنند اما چه کسی باور خواهد کرد که میان سازمان «القاعده» و شبهنظامیان حزبالله لبنان تفاوت وجود دارد. چه کسی قبول خواهد کرد رژیمی که ۳۵ سال مردم ایران را از حق ابتدایی انتخاب لباس شخصی خود محروم کرده است٬ اکنون مبارزی ضد تروریسم شده است!
در روزهای گذشته شبکههای اطلاعرسانی دنیا فیلمی از کشتار افراد بیدفاع توسط نیروهای حزبالله لبنان در هنگام ورود آنها به شهر قُصیر پخش کردند که نشان دهند تفاوتی میان القاعده و حزبالله وجود ندارد و هر دو به نام دین آدم میکشند.
حاکمان ایران تا وقتی که واقعیتهای جامعه امروز کشور و حقایق رویدادهای پیشآمده در منطقه و جهان را نه براساس تفسیرهای خود بلکه براساس آنچه که هستند٬ نبینند٬ بازهم در مسیر اشتباهات گذشته خود گام بر میدارند و یکی از مهمترین اشتباهات آنها تفسیر غلط ژنو۲ است.
به تازگی سخنگوی وزارت خارجه ایران شروط آمریکا و دولتهای غربی درباره حضور ایران در این کنفرانس را رد کرد تا یک بار دیگر اصرار دولت ایران بر تنها گزینه بقای رژیم بشار اسد به هر قیمت ممکن را به جهانیان نشان دهد، گزینهای که به نظر میرسد تمام مردم ایران باید فدای آن شوند.
اما حقیقت تلخ حکام ایران این است که سخت در مسیر اشتباه تاریخ ایستادهاند و خیلی سادهباورانه خواهد بود اگر فکر میکنند به زور زندان٬ شکنجه و سرکوب میتوانند برای همیشه مردم ایران را در این مسیر نگه دارند.
--------------------------------------------------------------------------------
* نظرات طرح شده در این یادداشت، الزاماً منعکسکننده دیدگاه رادیو فردا نیست.