سقوط حکومت بشار اسد در نخستین ساعات بامداد یکشنبه ۱۸ آذر به ۱۴ سال کوشش پیگیر او برای حفظ قدرت در جریان جنگ داخلی سوریه پایان داد.
سقوط اسد در تضاد کامل با نخستین ماههای به قدرت رسیدن او در ۲۴ سال پیش بود؛ زمانی که پس از سه دهه تسلط بلامنازع پدر قدرتمندش بر سوریه، به عنوان یک چشمپزشک تحصیلکرده در بریتانیا با ۳۴ سال سن با رفتار آرام خود این امید را ایجاد کرده بود که از عملکرد خشونتبار پدر دور شود و رویکردی نوین در قبال مردم کشور و حکومتمداری در پیش گیرد.
اما دکتر اسد جوان نیز در نخستین سال حکومتش، زمانی که یک هزار روشنفکر با درخواست نظام مردمسالاری چندحزبی، نامهای منتشر کردند، دستگاه اطلاعاتی مخوفی را که پدرش در طول حکومت خود برپا و گسترش داده بود، به کار گرفت.
بشار اسد در یازدهمین سال حکومت خود نیز، هنگامی که به جای گشایش سیاسی، مشغول اجرای وعدهٔ «اصلاحات اقتصادی» به مردم بود و با نخستین جرقههای اعتراضات مسالمتآمیز داخلی در درعا، در جنوب کشور، روبهرو شد، رفتار پدر خود را در سرکوب شدید معترضان در پیش گرفت و کار را به آغاز جنگ داخلی کشاند.
جنگ سوریه نزدیک به نیم میلیون کشته برجای گذاشت و نیمی از جمعیت ۲۳ میلیون نفری را یا در داخل کشور آواره یا راهی کشورهای دیگر کرد. میلیونها تن از سوریها به اردن، ترکیه، عراق و لبنان گریختند و جوانانی که جانی برای عبور زمینی از اروپا داشتند، با تحمل سختیهای بسیار به کشورهایی مانند آلمان رسیدند. حضور میلیونها سوری در اروپا در وضعیت سیاسی این کشورها نیز در سالهای اخیر تأثیر بهسزایی گذاشت و به تقویت راست افراطی منجر شد.
بیشتر در این باره: اسما، همسر بشار اسد، کیست؟تا ۱۱ روز پیش، سوریه «امن و امان» به نظر میرسید
با یاریهای روسیه، حزبالله و جمهوری اسلامی ایران، ارتش بشار اسد ظاهراً توانسته بود دوران جنگ سهمگین داخلی را پشت سر گذاشته و حدود ۷۰ درصد از خاک کشور را دوباره به کنترل خود درآورد.
تا دو هفته پیش که تمامی نگاههای منطقه و جهان به جنگهای اسرائیل در غزه و علیه حزبالله در لبنان دوخته شده بود، به نظر میرسید که وضعیت سوریه با وجود ادامه استقرار نیروهای مخالف مسلح در اِدلِب و بخشهای شرقی، تا حد زیادی باثبات باشد.
کسی در بامداد هفتم آذر که اسرائیل و حزبالله در لبنان آتشبس بین خود را اعلام کردند، تصور نمیکرد که چند ساعت بعد از آن حملهای در سوریه آغاز شود که تنها ۱۱ روز بعد به سرنگونی کامل حکومت بشار اسد بینجامد.
کشورهای عرب منطقه در سالهای گذشته دوباره سوریه و بشار اسد را در آغوش خود پذیرفته و عضویت دولت دمشق در اتحادیه عرب نیز سال گذشته احیا شده بود. عربستان سعودی نیز بهار امسال با ازسرگیری مناسبات با دمشق، نخستین سفیر خود را راهی سوریه کرد و امارات با نزدیکی به اسد، چند بار نیز او را به گرمی پذیرایی کرد و برای کمک اقتصادی، طرحهایی را در سوریه کلید زد.
با این حال، حملهٔ غافلگیرکننده نیروهای مخالف به رهبری «هیأت تحریر الشام» (سازمان آزادسازی شام) از ادلب، از روز هفتم آذر، به عقبنشینی نیروهای حکومتی اسد در استانهای حلب، حَماه، حُمص و در آخر نیز دمشق منجر شد.
ارتش اسد که در سرکوب جنگ داخلیِ دههٔ گذشته و استقرار دوباره، تکیه زیادی به متحدان بیرونیاش داشت، این بار در پیشزمینهٔ مشغول بودن این نیروها به جنگهای خودشان، به سرعت فروپاشید.
بیشتر در این باره: پایان حکومت بشار اسد چگونه رقم خورد؟ ۱۱ روز تا سقوط دمشقمرگ برادر بزرگ، بشار را به حکومت رساند
تصادفی که ۳۰ سال پیش به مرگ باسل اسد، پسر بزرگ حافظ اسد و جانشینِ تعلیمدیدهٔ او برای رهبری در سوریه منجر شد، سرنوشت بشار را تغییر داد.
بشار در آن زمان در حال دیدن دورهٔ تخصصی چشمپزشکی در دانشگاههای برتر بریتانیا بود و از زندگی خود در لندن لذت میبرد. حافظ اسد او را به دمشق برگرداند و به او حکم کرد که باید آموزش نظامی ببیند و برای به دست گرفتن رهبری کشور آماده شود.
شش سال بعد در پی درگذشت حافظ اسد، مجلس سوریه شرط سنی ریاستجمهوری را از ۴۰ سال به ۳۴ سال، که درست سن بشار بود، کاهش داد و او که درجه سرهنگی را نیز گرفته بود، در جریان «همهپرسی» به رهبری کشور رسید؛ انتخاباتی تنها با یک نامزد.
بشار که تا پیش از رهبری، تنها سمت رسمیاش ریاست انجمن کامپیوتر کشور بود، چند ماه پس از تکیه زدن بر جای پدر، با اسما الاخرس، دختر یک خاندان متنفذ سوری اهل حمص که خودش در بریتانیا به دنیا آمده و در رشته بانکداری تحصیل کرده بود، ازدواج کرد.
پیوند دو متخصص تحصیلکردهٔ غرب که هر دو خوشپوش و بلندبالا و جذاب به نظر میرسیدند، امیدها را در غرب برای دور کردن نحوه حکومتمداری زوج جوان از شیوه مشت آهنین حافظ اسد بیشتر کرده بود.
سیاست اصلاحات اقتصادی بشار اسد بخش خصوصی سوریه را قدرتمند و شکوفا کرده و رونق زیادی به خیابانهای دمشق داده و همزمان گردشگری افزایش یافت.
بیشتر در این باره: نقش ترکیه در بحران جدید سوریه؛ قمارِ حسابشده یا ریسک پرخطر؟آغاز ورود به «محور مقاومت»
کشته شدن رفیق حریری که یک دوره نخستوزیر لبنان بود و برای دورهٔ دیگر نامزد شده بود، پس از اختلاف نظرهای شدید او با بشار اسد بر سر حضور دهها سالهٔ ارتش سوریه در لبنان، ضربه بزرگی در زمستان سال ۲۰۰۵ به اعتبار بشار اسد وارد کرد. بسیاری از لبنانیها تا به امروز بشار اسد را آمر این قتل و مجری آن را نیروهای حزبالله میدانند.
در نتیجهٔ بحران شدیدی که در لبنان پس از ترور حریری روی داد، سوریه نیروهای خود را از لبنان خارج کرد و ناچار شد با دولتی در بیروت که با آمریکا نیز همکاری میکرد، کنار آید.
بشار اسد به شیوه پدرش و بیش از آن، هرچند هرگز اسرائیل را برای استرداد ارتفاعات اشغالشده جولان به چالش نکشید، اما به اتحاد با جمهوری اسلامی ایران روی خوش نشان داد.
در آن دوره، جهان عرب به دو اردوگاه تقسیم شد؛ حکومتهای سنی سنتی مانند عربستان سعودی و مصر به حمایت آمریکا تکیه کردند و در برابر آن، سوریه، ایران و حزبالله، در کنار چندین گروه مسلح فلسطینی خود را با عنوان «محور مقاومت» معرفی کردند.
تکیه به خاندان و خانواده
بشار اسد مانند پدرش برای تقویت جایگاه داخلی خود، به خانواده و فرقه علوی تکیه کرد. او برادرش ماهر را به فرماندهی گارد ریاستجمهوری گمارد و زمانی که قیام داخلی تشدید شد، به سرکوب آن از سوی ماهر اطمینان داشت.
آصف شوکت، شوهر بشرا، دختر بزرگ حافظ اسد، که معاون وزیر دفاع بود، یک تکیهگاه دیگر برای بشار اسد در میان نظامیان محسوب میشد. اما شوکت در یک بمبگذاری در سال دوم جنگ داخلی کشته شد.
رامی مخلوف، تاجر بزرگ و پسر دایی بشار اسد نیز، پیش از درگرفتن اختلافاتش با بشار، یک حامی جدی پسرعمهاش بود. رامی مخلوف تنها یک روز پس از سقوط حکومت بشار اسد از مردم سوریه خواسته بود اختلافات را کنار گذاشته و برای حفظ نظام هر کار لازم را انجام دهند.
بشار همچنین نقشی فزاینده برای همسرش در پستهای کلیدی سوریه درنظر گرفت و زمانی هم که اسما و او در یک رویهٔ غیر مرسوم در این بخش از دنیا اعلام کردند که اسما به سرطان خون مبتلا است، به نظر میرسید تا حد زیادی توانستند محبت مردمی را متوجه خود و سه فرزندشان کنند.
بیشتر در این باره: همه چیز دربارهٔ گروههای شورشی در سوریه؛ بازیگران برنده و بازندهکشتارهای فجیع: پسر کو ندارد نشان از پدر
حافظ اسد، پدر بشار، در دوران ۳۰ ساله حکومت حزب بعث چنان رعب و وحشتی در دل سوریها ایجاد کرده بود که در آن دههها آوازه داشت.
حافظ اسد افسر ارشد از تبار علوی در ارتش سوریه، که با رسیدن به فرماندهی نیروی هوایی و سپس وزارت دفاع، پاییز ۵۴ سال پیش در پی یک سلسله اعدامهای دستهجمعی در کودتای نظامی خود را رهبر حزب بعث و رئیسجمهوری اعلام کرد، مانند رهبران همعصر خود، بهویژه صدام حسین در عراق و معمر قذافی در لیبی، به سرکوب مخالفین به شدیدترین شیوهها مشهور بود.
نام واقعی فامیل او الوحش (وحشی) بود که آن را در دوران افسریاش هنگامی که به سوی بالا رفتن از هرم قدرت چشم دوخته بود، به اسد (شیر) تغییر داد اما مخالفانش معتقد بودند که او و پسرش با همان خوی واقعی با بخش بزرگی از مردم سوریه رفتار کردند.
دهه هشتاد میلادی در سوریه با سرکوب شورش اخوانالمسلمین در جسرالشغور و قتلعام حلب در محله الشرقیه در صبح روز عید فطر در سال ۱۹۸۰ و سپس قتلعام زندان تدمر (پالمیرا) آغاز شد.
اما لکه سیاه بزرگ حکومتمداری حافظ اسد کشتارهای حماه در سالهای ۱۹۸۱ و ۱۹۸۲ بود که در آن بیش از ۶۰ هزار نفر کشته شدند. او این اقدام را با توجیه جلوگیری از تکرار کودتا با اعدامهای دستهجمعی، دستگیری و شکنجه همراه کرد.
بسیاری از صاحبنظران ریشه اعتراضاتی را که ۲۰ سال بعد در دوران حکومت بشار اسد آغاز شد، در سرکوب خونین حماه میدانند.
زندانهای حافظ اسد مملو از زندانیانی بود که دههها از عمر خود را در سیاهچالها سپری کردند بدون آنکه خانوادههایشان از زنده بودن آنها آگاهی داشته باشند. حافظ اسد در شش سال پایانی زندگی خود در حالی که بشار را برای جانشینی آماده میکرد، به پاکسازیهای گسترده دولت و ارتش از مخالفین ادامه داد.
بشار اسد با وجودی که در غرب تحصیل کرده و مدرنتر از پدر به نظر میرسید، در سرکوب مخالفان شیوه پدر را سرمشق قرار داد. تا سالها پس از آغاز حکومت او نیز تجمع بیش از ۵ نفر مردم غیرمجاز بود و کشور به حکم حکومتی در شرایط اضطرار قرار داشت.
بشار اسد سرکوب معترضان را در طول جنگ داخلی سوریه از بهار سال ۲۰۱۱ با دادن دستور به ارتش و استخبارات برای مقابله با اعتراضات ساکنین درعا در جنوب کشور آغاز کرد.
بیشتر در این باره: واکنشهای گستردهٔ جهانی به سقوط حکومت بشار اسدنهادهای حقوق بشری جهانی تأکید دارند حکومت بشار اسد عامل مرگ صدها هزار تن در دوران جنگ داخلی در حوله، حلب، خانشیخون و نقاط متعدد دیگر، از جمله از طریق به کار بردن بمبهای بشکهای بود.
نام نیروی قدس سپاه و سایر متحدین منطقهای ایران در کمک به اسد در این کشتارها مطرح بود؛ امری که اسد پیاپی آن را رد میکرد.
مخالفان بشار اسد اصرار داشتند فهرست صدها هزار نفره از مردم ناپدیدشده سوریه کسانی هستند که تصور میرود نیروهای اطلاعاتی حکومت بشار اسد آنها را در زندانها از پای درآوردند یا بدون محاکمه و کیفرخواست سالها محبوس کردند.
حالا درهای زندانها باز شده و شاید فرصت برای بررسی حقایق دهها ساله فراهم شده باشد.
طومار حزب بعث در منطقه در هم پیچیده شد
بشار اسد در ۲۴ سال حکومتش، مخالفت مردمی با خود را انکار میکرد و جنگ داخلی حدوداً ۱۴ ساله را نتیجهٔ پیوند «تروریستهای تحت حمایت خارجیها» میدانست.
همزمان با رویدادهای منجر به سرنگونی حکومت، زینالعابدین بنعلی در تونس و حُسنی مبارک در مصر، بشار اسد گفته بود که کشور او هرگز دچار وضعیت مشابه نخواهد شد زیرا او به «پشتیبانی» مردم خود تکیه دارد.
در بامداد ۱۸ آذر ۱۴۰۳ رد پای اسد ناپدید شده و از هفته گذشته نیز گزارشهای فزاینده در مورد حضور همسر و سه فرزند او در روسیه منتشر شده بود. در این شرایط، مخالفان وارد کاخ ریاستجمهوری دمشق شده و نخستوزیر منصوب اسد نیز بلافاصله همکاری خود و کابینهاش با مخالفان را برای «حفظ سوریه» اعلام کرده است.
با فروپاشی حکومت ۲۴ سالهٔ بشار اسد و پایان فرمانروایی ۵۴ ساله خاندان اسد بر سوریه، طومار آخرین حکومت حزب بعث نیز که روزگاری رعب و وحشت در دل مردم و کشورهای منطقه میانداخت، در هم پیچیده شد.
با این رویداد به نظر میرسد منطقه و شاید جهان به پیچی تاریخی رسیده که سرآغاز تحولاتی تازه، ضمن تقویت بازیگری مانند ترکیه و افول جایگاه منطقهای جمهوری اسلامی ایران، همراه باشد.