کشورهای بسیاری درگیر بحران کرونا شدهاند. راهکارها و رویکردها تقریباً مشابهاند، ولی کموکیف اجرای آنها متفاوت است، که به عوامل زیادی بستگی دارد، از جمله کارایی مدیریتی حکومتها و میزان اعتماد و تعامل میان آنها و جامعه. کشورهای درگیر، در این مؤلفهها چه وضعیتی دارند؟
روز ۲۲ ژانویه که چین شهر ۹ میلیونی ووهان را برای مهار شیوع ویروس کرونا بهطور کامل قرنطینه کرد، در غرب و حتی بخشهایی از آسیا امری غریب به نظر میرسید و تصور میشد در مناطق خودشان چنین محدویتهایی نه الزامی خواهد شد و نه اصولاً با روح جوامعِ باز همساز است.
در کشورهایی مانند ایران، حاکمیت، هم به دلیل گیروگرفتهای ایدئولوژیک و مدیریتِ ملوکالطوایفی (که مثلاً قرنطینه قم را ناممکن ساخت) و نیز بر بستر اعتماد مخدوش جامعه به نهادهای قدرت، چنین قرنطینهای را نه میخواست و نه میتوانست که به اجرا بگذارد.
بهخصوص که اجرای قرنطینه مستلزم تمهیداتی برای تأمین ارزاق و مایحتاج عمومی و برقراری حدی از اشتغال و خدمات است که در مورد آن هم با توجه به کمکارایی حاکمیت در بحرانهای کمتردامنهدار قبلی، جای تردید وجود داشت.
بعد از انکار اولیه وجود کرونا در ایران و از دستدادن زمان برای ایجاد رابطهای شفاف با جامعه و برقراری قرنطینه بهموقع در این یا آن منطقه، بهانه آورده شد که «قرنطینه مربوط به دوران جنگ جهانی اول است و با امکانات فعلی نیازی به آن نیست»، یا «چینیها هم از قرنطینه ووهان نتیجه مطلوبی نگرفتهاند» و...
همین رویکردها و توجیهات و سوءمدیریتها حالا وضعیت را در ایران به جاهای باریک کشانده و مهار کرونا و جلوگیری از شیوع آن بسیار دشوارتر از ماهها و هفتههای گذشته شده است.
چرا ایتالیا به راه چین رفت؟
در ایتالیا، بهرغم جدی نگرفتن و عدم تمایل اولیه، نهایتاً کل کشور، با تأسی از الگوی چین، روز دوشنبه ۱۹ اسفند مشمول محدودیتهای رفتوآمد سراسری و کاهش بخشی از فعالیتها شد.
این تصمیم بیسابقه بعد از آن اتخاذ شد که شمار مرگومیرها در میان مبتلایان در ایتالیا بهجای سطح متوسط ۰.۳ تا ۰.۷ درصد به ۲.۵ درصد رسید و قرنطینه صرف بخشهایی از مناطق شمالی کشور هم موفقیت لازم را نداشت.
رفتار غیرمدنی و مسامحهآمیز بخشیهایی از جامعه در قبال خطر ابتلا به کرونا و بهخصوص خروج فرارگونه و غیرمسئولانه شماری از مردم از مناطق آلوده شمال به مناطق دیگر هم مزید بر علت بود.
تصمیم جدید، از جهتی، جبران مدیریت توأم با نقص و نقصان خود دولت و جدی نگرفتن اولیه بحران هم هست. دو هفته پیش، زمانی که اولین مورد مرگ ناشی از کرونا در شمال ایتالیا رخ داد، آقای ژوزپه کونته، نخستوزیر، از این سخن گفت که ایتالیا از بسیاری از نقاط دیگر امنتر است و توریستها را دعوت کرد که بیش از گذشته به ایتالیا بیایند.
حالا، طبق مقررات جدید و در چارچوب تعمیم محدودیتها به کل کشور، هر ایتالیایی برای حضورش در جادهها و اماکن عمومی باید دلیل قانعکنندهای داشته باشد.
کونته ضمن اعلام این وضعیت، از آن بهعنوان «سیاهترین لحظه تاریخ ایتالیا» یاد کرد و با قرینهسازی میان این وضعیت و جنگ جهانی دوم، به وینستون چرچیل استناد کرد که مردم بریتانیا را سال ۱۹۴۰ برای مقابله با فاشیسم هیتلری به آمادگی برای فداکاری بیسابقه فراخواند.
کنته گفت که وضعیت مشابه همان روزهاست، فقط دشمن متفاوت است و راههای مقابله با آن هم، ولی موضوع اصلی این است که کل جامعه باید همراهی کند، برخی عادتهای خود را تغییر دهد و برای سلامت و آتیه خود با شماری از محدودیتها کنار بیاید.
گرچه دولت ایتالیا هم در تشخیص شیوع کرونا با تأخیر وارد عمل شد و زمان طلایی را از دست داد، ولی شفافیت آن در رابطه با جامعه سبب شده برقراری محدودیت بیسابقه فعالیتها و رفتوآمدها در کشور اولاً با استقبال نسبی جامعه روبهرو شود و ثانیاً خود دولت هم بهسرعت خود را با این وضعیت، از جمله با سرپانگهداشتن بخشهایی از خدماترسانی و تأمین عمومی، تطبیق دهد. بهخصوص که اقتصاد ایتالیا هم، نه به اندازه ایران ولی، در مقیاس خودش و در مقیاس اتحادیه اروپا با مشکلات اساسی روبهروست و کرونا و قرنطینه کنونی هم ضربه کمی به آن نخواهد زد.
تجربه چین چه نکاتی برجستهای دارد؟
ایتالیا یکی از بالاترین بدهیها را نسبت به تولید ناخالص ملیاش در اتحادیه اروپا دارد، بازدهی تولید نسبتاً پایین است و ضعیفترین حلقه یورو به شمار میرود. برآوردهای ناشی از ضرر و زیان شرایط موجود تا ژوئن آینده که ۳۷ میلیارد دلار تخمین زده میشود هم شاید مقداری خوشبینانه باشد.
بهعبارتی، اگر کرونا در کشورهای دیگر اروپا هم وضعیتی مشابه ایتالیا ایجاد نکند، همین مورد ایتالیا، سومین قدرت اقتصادی اتحادیه اروپا، نه تنها خود کشور بلکه احتمالاً اتحادیه را هم با مشکلاتی بزرگ روبهرو میکند.
با اینهمه، مناسبات مبتنی بر اعتماد لازم میان حاکمیت و جامعه، سرمایه کمی، هم برای موفقیت قرنطینه و هم برای گذار از پیامدهای اقتصادی آن، نیست.
جالب اینکه، بهتصریح سازمان جهانی بهداشت، شفافیت در بحران کنونی در چین هم از فاکتورهای اساسی در غلبه بر بحران بوده است. البته در نظام بسته سیاسی چین، شفافیت شاخص رابطه دولت و جامعه نبوده، ولی در این مورد خاص، از همان یکی دو هفته پس از شروع بحران، حاکمیت چین به این نتیجه رسید که جذب و جلب همکاری و همراهی مردم در وضعیت دشواری که بهخصوص قرنطینه و مقابله جدی با کرونا ایجاد میکند، جز با همین رابطه شفاف حاصل نمیشود. اما این تجربه هنوز هم در ایران مورد غفلت است.
در کنار همین شفافیت و تعامل کارساز دولت و جامعه، مدیریت نسبتاً کارآمد نظام سیاسی چین هم به کمک آمد تا بحران کرونا کموبیش مهار شود.
فوکو یاما، سیاستشناس آمریکایی، نظام سیاسی چین را «نظام اقتدارگرای کارآمد» توصیف کرده است. رویکرد رهبری چین در بحران کرونا، هم معجونی بود از کارآمدی و هم انعطافهای معین در اقتدارگرایی که «شفافیت» نمونه برجسته آن بود.
موفقیت اولیه و ادامهدار چین در غلبه بر بحران سبب شد در همان روزی که ایتالیا به زیر حدی از قرنطینه سراسری رفت، در ووهان مقررات قرنطینه کاهش یابد. بیمارستانهای صحرایی را برچیدند و رهبر چین برای اولین بار بعد از شروع بحران به منطقه رفت تا شاید این پیام به جهان مخابره شود که وضعیت رو به عادی شدن میرود.
البته اینکه رسانههای رسمی چین در کار القای این هستند که «عادی شدن» بهمعنای بازگشت به دوران قبل از شیوع کروناست نشان میدهد کهقرار نیست درس چندانی از بحران برای بازاندیشی در برخی جنبههای زندگی مرسوم، چه در ارتباط با تغذیه و طبیعت و چه در ارتباط با کار و چرخه اقتصاد، گرفته شود. و این یعنی موجبات و زمینهها برای بروز بحرانی تازه در زمانی دور یا نزدیک، کمتر تغییر کرده است.
ولی در مهار نسبتاً مؤثر بحران، تجربه چین صرفاً از روز دوشنبه به نگاه بدبینانه بخشهایی از جهان نیماد. اعتنا و عنایت به تجربه چین در واقع با گزارش ستایشانگیز سازمان جهانی بهداشت جدی شد؛ سازمانی که نمایندگانش در فاصله ۱۶ تا ۲۴ فوریه در چین بودند و نوع مقابله این کشور را ارزیابی میکردند.
نمایندگان سازمان جهانی بهداشت، در این گزارش، ضمن تأکید بر ناشناخته بودن خطر کرونا برای مقامهای چین، تصریح میکند که این مقامها نیز در اصل برای مقابله با ویروس جدید و مهار اشاعه آن راهکارهایی غیر از آنچه در ایتالیا و آلمان و کره جنوبی و... به کار بسته شده، نداشتهاند؛ هرچند سریعتر، قاطعانهتر و پیگیرانه تا حصول نتیجه.
در این راستا، میزان قابلتوجهی از سرمایه انسانی و مادی به کار گرفته شد تا در مرحله اول جلوی اشاعه بیماری به سایر نقاط گرفته شود. کل حملونقل عمومی در ووهان از کار افتاد و اجتماعات و همایشها و مدارس و دانشگاهها و تئاترها و سینماها و کنسرتها تعطیل شدند تا در خود منطقه نیز شیوع ویروس کمتر ممکن شود.
برای شناسایی سریع افراد آلوده به ویروس، تستگیری و نهایتاً قرنطینه آنها، ۱۸۰۰ تیم ۵نفره به حرکت درآمدند، با جستوجویی فشرده و بیسابقه. هدف هم این بود که زنجیره ابتلا شناسایی و گسسته شود. گزارش سازمان جهانی بهداشت میگوید که موفقیت این اقدام ۹۹ درصد بوده است.
به این ترتیب، از یک سو این امکان فراهم آمد که در مناطق آلوده، شمار مبتلایان جدید به ویروس کاهش یابد و از سوی دیگر از جابهجایی مبتلایان و آلودهسازی مناطق دیگر ممانعت شود.
اگر فرض را بر این بگذاریم که هر فرد آلوده به ویروس قبل از شناسایی این ابتلا با ده نفر دیگر هم در ارتباط بوده، قاعدتاً باید آزمایشگاههای چین ظرف هفتههایی معدود ۶۰۰ هزار تست انجام داده باشند، چراکه مقرر شده بود برای هر نمونهای از بزاق که به آزمایشگاه میرسد، در همان روز نتیجهای به ادارات مربوط اعلام شود.
برای چنین تستهای گستردهای، تولید کیتهای آزمایشگاهی را به هفتهای ۶/۱ میلیون قطعه در هفته رساندند. بهکارگیری امکانات دیجیتالی برای سرپانگهداشتن تأمین خدمات عمومی و ارتزاق جمعیت هم بهگونهای کمسابقه اجرایی شد.
آلمانیها چه میکنند؟
تجربه چین کموبیش در کره جنوبی هم به اجرا گذاشته شد و حالا در ایتالیا و در جنبههایی محدود در آلمان هم جاری و ساری است.
در آلمان و دو کشور همسایه آن، یعنی اتریش و سوئیس، همچنان تمهیدات بر ایزولهسازی فرد مبتلا (بسته به شرایطش در خانه یا بیمارستان)، شناسایی همه کسانی که با او در ایام اخیر در تماس بودهاند و تستگیری از آنها و قرنطینهکردنشان برای ۱۴ روز و نیز فراخواندن مردم به تمیز نگهداشتن دست، ممانعت از پخش قطرات دهان به هنگام عطسه و سرفه، استفاده از تماسهای تلفنی و اینترنتی برای اطلاع بیماری به جای رفتن مستقیم به مطب و بیمارستان و نیز قطع یا کنترل شدید ورود مسافران از کشورهای مسئلهدار است.
در آلمان هر کسی که احساس سرماخوردگی توأم با مشکل در بخشهای فوقانی دستگاه تنفسی بکند، میتواند با تلفن به مطب، اجازه مرخصی ۷ روزه دریافت کند.
هدف از این تمهیدات، مهار کامل و یکباره کرونا نیست، که البته ناممکن هم هست، بلکه قصد این است که ضمن شکستن چرخه شیوع، سرعت و میزان ابتلا هم کاهش یابد، با این چشمانداز که عدم ابتلای انفجاری بار کمتری برای نظام درمانی کشور ایجاد کند و تأمین خدمات به مبتلایان سرپا بماند.
تعویق ابتلا با این چشمانداز هم همراه است که با گرمتر شدن هوا امکان زیست و شیوع ویروس کمتر شود، بدنها مقاومت بیشتری پیدا کنند و نیز شاید واکسنی کشف و به کارگرفته شود.
یک شاخص تعیینکننده در نوع تشدید رویکردها و مقررات، و حرکت به سطوح شدیدتر قرنطینه، فاکتور موسوم به «ميزان حمله ثانويه» (Secondary Attact Rate-SAR) است که عبارت است از تعداد افرادی که در تماس با مبتلای اول، پس از يک دوره پنهانى، بیماری در آنها هم بروز میکند.
در آلمان، این رقم در حال حاضر ۱۰درصد برآورد میشود که میزانی متوسط و غیرخطرناک ارزیابی میشود و تدابیر برای مقابله با آن هنوز از لغو اجتماعات و همایشها و بستن مدارس و دانشگاهها در شهرهایی که بهشدت شمار مبتلایان در آن بالاست، فراتر نمیرود.
در آلمان هم این نگرانی وجود دارد که وضعیت مشابه ایتالیا بشود، منتها دولت بر سر یک دوراهی ایستاده است.
صرفنظر از اینکه نظام فدرال کشور تصمیمگیری سراسری در مورد تعطیل و تعویق فعالیتهای عمومی را مجاز نمیکند، این دغدغه هم وجود دارد که چنین رویکردی با پیامدهای اقتصادی سنگین برای موتور اقتصاد اتحادیه اروپا همراه باشد.
منتقدان میگویند اگر شدت و شتاب ابتلا انفجارآمیز شود، ضرر و زیان دوگانه میشود؛ هم نظام درمانی کشور فرومیریزد و هم به هر صورت پیامدهای اقتصادی یادشده بروز خواهد کرد. این انتقاد هم به دولت وارد میشود که ورای فراخواندن مردم به رعایت بهداشت و آرامش و اطمینان دادن به اینکه همهچیز تحت کنترل است، در جهت تدارکات و تمهیدات لازم، چه برای حال حاضر و چه برای وضعیتهای دشوارتر، از جمله گذار سریع به دورکاری تا حد ممکن و نیز تمهیدات دیجیتالی برای تأمین حداقلهای زندگی و معیشتی برای همه، آهسته گام برمیدارد.
دولت استدلال میکند که اِعمال سطوح شدیدتری از قرنطینه، بهخصوص اگر بعداً معلوم شود که وضعیت مستلزم چنین قرنطینههایی نبوده، شأن و اعتبار مکانیزم قرنطینه برای موارد واقعی آتی را زیر سؤال میبرد و قانع کردن مردم در آن زمان برای رعایت قرنطینه دشوارتر خواهد بود.
منتقدان دولت آلمان در زمینه دورکاری، به تجربه دولت و شرکتهای ژاپنی نظر دارند که طرحهای کمموفق یا نیمهکاره قبلی در باره دورکاری را این بار در جهت مقابله با شیوع کرونا به نحوی مؤثرتر به کار گرفتهاند و به انعطافی بیسابقه در مورد زمان کار روی آوردهاند.
حالا مقر اصلی سونی یا تویوتا یا پاناسونیک در توکیو تقریباً از کارمندان خالی است و دورکاری هم سکه رایج روز، ولی در مناطق دیگر که خودروی شخصی بیشتر از حملونقل عمومی استفاده میشود، وضعیت عادی است. شرکت آرایشی دنتسو، به محض اینکه تست یک کارمندش مثبت از کار درآمد، ۵ هزار کارمند خود را به خانه فرستاد و دورکاری را به جریان انداخت. بهخصوص تصمیم دولت به بستن مدارس شرکتها را با توجه به اینکه والدین باید به مراقبت از بچهها هم برسند، به انعطاف بیشتر در ساعات کاری سوق داده است.
حالا این سؤال مطرح است که آیا این تغییر و تحولات در رفتار و رویکردهای کاری بعد از خوابیدن موج کرونا هم ادامه خواهد یافت یا نه.
کره شمالی و اسرائیل راه خود را رفتهاند
در این میان شاید سختترین و تا حدودی سریعترین تدابیر را حکام کره شمالی به کار گرفتهاند.
از آخر ماه ژانویه، کره شمالی به عنوان اولین کشور دنیا مرزهای خود را تماموکمال بست و کل پروازها و حرکتهای قطار و کشتی به خارج را متوقف کرد. این مقررات سفتوسخت، بهرغم پیامدهای اقتصادی شدید آن، در ارتباط با چین هم که تقریباً تنها کانال تأمین مایحتاح کره شمالی است اعمال شده، و حتی قاچاق از و به این کشور هم بیش از پیش تحت کنترل درآمده است. همه اتباع خارجی هم برای یک ماه به قرنطینه فرستاده شدند و تنها یک پرواز برای خروج خارجیهای که خود تمایل داشته باشند به شهر ولادیووستک روسیه دایر شده است. این مقررات بهقدری شدید هستند که برخی سفارتخانههای خارجی درهای خود را بستهاند و کارمندان به کشور مبدأ منتقل شدهاند.
رویکرد اسرائیل در مقابله با کرونا نه به سختی کره شمالی است و نه به سهولت آلمان و اتریش و سوئیس.
شمار مبتلایان اعلامشده بیش از ۷۰ نفر است، ولی دولت تلآویو مقررات شدیدی به کار بسته تا جلوی شیوع کرونا را بگیرد، از جمله ممنوعیت ورود اتباع چندین کشور و گسترش دائم این فهرست، به علاوه نگهداشتن دستکم ۷۰ هزار اسرائیلی در قرنطینه خانگی که در صورت عدم رعایت مقررات، جریمه خواهند شد. هشدار به اهالی در مورد سفر به خارج و نیز لغو بسیاری همایشها و جلسات و مراسم فرهنگی و... هم به اجرا درآمده است. شرکتهای مختلف هم خود را با شرایط جدید «تطبیق» دادهاند. شرکت هواپیمایی ال عال اسرائیل ششصد نفر از شش هزار کارمند ثابت خود را برکنار کرده و عذر صدها شاغل پارهوقت را نیز خواسته است. حقوق کارمندان باقیمانده نیز ۲۰درصد کاهش یافته است. در مناطق فلسطینی هم مقررات مشابهی توسط تشکیلات خودمختار فلسطین به اجرا درآمده است.
ویروس ناکارآمدی و بیاعتمادی در ایران
هر چه هست، بهرغم مقررات و رویکردها و دستورالعملهای کموبیش مشابه در رویارویی با اپیدمیها، آنچه موفقیت را در مهار و کمکردن آسیبهای کرونا سریعتر و بارزتر میکند، میزان کارایی و انعطاف مدیریت حاکمیتی در این کشورها و نیز کموکیف تعامل و اعتماد میان حکومت و مردم است که مسئولیتپذیری و رفتار مسئولانه خود مردم هم بیارتباط با همین اعتماد نیست.
چین ظاهراً از این آزمون در حال بیرون آمدن بهشکل کمابیش موفقیتآمیز است. کره جنوبی هم از چنین چشماندازی دور نیست. ایتالیا وارد یکی از مراحل سخت آزمون خود شده و آلمان و بخشی از کشورهای اروپایی بخشهای نسبت آسانتر آزمون را طی میکنند و معلوم نیست بخش سخت آزمونشان چه زمانی رقم بخورد.
اما در مورد ایران به نظر میرسد که ناکارایی یا کمکارایی مدیریتی در کنار گسلهای سخت و عمیقی که در اعتماد میان مردم و حاکمیت شکل گرفته، ورود به مرحله سخت آزمون را سختتر از بسیاری از کشورها بکند. این سختی میتوانست و میتواند با تغییر در رویکردهای جزئی و کلی حاکمیت، از طریق احیای حداقلهای اعتماد در جامعه و نیز مسئولیتپذیری بیشتر مردم، رو به کاهش برود، ولی هنوز نشانهای آشکار در دست نیست که چنین تغییراتی در حال رخ دادن باشد.
در صورت تداوم این وضعیت، برخی آسیبهای آزمون عبور از کرونا در ایران شاید از تصور هم خارج باشد.