چهل و سومین دوره جشنواره جهانی گوتنبرگ که بزرگترین جشنواره سینمایی کشورهای اسکاندیناوی محسوب میشود، امسال میزبان چهارصد فیلم از هشتاد کشور جهان بود که در بیش از هزار نوبت اکران، صد و شصت هزار نفر را به خود جلب کرد.
ویژگی جشنواره امسال شعاری بود که برگزارکنندگان برای جشنواره انتخاب کرده بودند: «پنجاه-پنجاه» که اشارهای بود به میزان حضور فیلمسازان زن در این جشنواره که برای اولین بار در یک جشنواره بزرگ جهانی به پنجاه درصد رسید.
چند سال پیشتر، با اوج گرفتن بحث «نابرابری» زنان و مردان در صنعت سینما، چندین جشنواره بزرگ جهانی برای رسیدن به چیزی که تعادل حضور بین فیلمسازان زن و مرد و فرصت دادن به فیلمسازان زن مینامند توافقنامهای را امضا کردند که به فیلمسازان زن مجال بیشتری بدهند و حالا گوتنبرگ از این میان، اولین جشنواره بزرگی است که میزان حضور فیلمسازان زن در آن به پنجاه درصد رسیدهاست.
البته خود این تصمیم چون و چرای زیادی را باقی میگذارد و عده زیادی معتقدند که این نوع توجه ویژه به فیلمسازان زن خود نوعی تبعیض است و تلاش عامدانه برای پذیرفتن فیلمهای سینماگران زن باعث میشود که برخی آثار فارغ از ارزشهای هنری و تنها به دلیل جنسیت سازندهشان به جشنوارههای سینمایی راه پیدا کنند.
جشنواره ونیز تنها جشنواره بزرگی است که دبیر آن با صراحت به «فیلم خوب و فیلم بد» فارغ از جنسیت سازندهاش تاکید دارد و به رغم انتقادها تصمیم گرفته از موج حمایت از فیلمسازان زن بیرون بماند.
رقابت صد هزار یورویی
برای سینمادوستان جشنواره گوتنبرگ بهترین مکان برای تماشای فیلمهای مطرح کشورهای اسکاندیناوی است. با آن که این جشنواره در سالهای اخیر صاحب بخش مسابقه بین الملل هم شده، اما کماکان مهمترین بخش آن مسابقه فیلمهای اسکاندیناوی است که هر سال جایزه بزرگ نقدی ای هم دارد: یک میلیون کرون سوئد که تقریباً معادل صد هزار یورو است و یکی از بزرگترین جوایز نقدی جشنوارههای سینمایی جهان محسوب میشود.
امسال این جایزه به فیلم «مراقب بچهها باشید» ساخته داگ یوهانهاگرود محصول مشترک نروژ و سوئد رسید؛ فیلمی که با یک داستان ساده درباره دعوای یک دختر سیزده ساله با همکلاسیاش در حیاط مدرسه آغاز میشود که به قتل یکی از آنها میانجامد. والدین هر دو طرف ماجرا سیاستمدار هستند و فیلم در مسیر دیگری قرار میگیرد. نوعی کنکاش در جامعه و مفهوم همزیستی آن هم در کنار سیاستمدارانی که یک سوی آن جناح راست افراطی است.
فیلمهای دیگر این بخش هم کیفیتهای متفاوتی داشتند: «دیسکو» ساخته یورون میکلبوست سیورسن روایت غریبی بود از مذهبیون افراطی مسیحی که جان و ذهن یک دختر نوجوان را به نابودی میکشند، اما در حالی که تماشاگر منتظر است هر لحظه این دختر سرانجام علیه این ظلم آشکار و ناروا بشورد و زندگی دیگری را در پیش بگیرد، فیلم در کمال تعجب در پایان این دختر را خشنود از راهی که برگزیده به تصویر میکشد.
«بازیهایی که مردم بازی میکنند» ساخته جنی تویونیمی از فنلاند اما فیلم جذابی بود که به رغم مایه آشنایش -جمع شدن تعدادی دوست در یک مکان بسته پس از سالها- میتواند با پرداختی قابل توجه و شخصیتهایی ملموس با همراهی بازیگران درخشان در تقریباً همه نقشها، دایره بسته ای از روابط را بین چند دوست در طی بیست سال بکاود و به سرانجامی دیدنی هدایت کند.
سینمای ایسلند طی سالهای اخیر به یکی از درخشانترین سینماهای جهان بدل شده، اما نماینده امسال این سینما در بخش مسابقه، چندان که باید نماینده قدرتمندی از این سینما نبود: «سرزمین» ساخته گریمورهاکارنارسون درباره زن گاوداری که با مرگ همسرش علیه کمپانی تمامیتخواهی که برایش کار میکنند، میشورد. فیلم صحنههای شگفتانگیزی دارد (از جمله پاشیدن شیر بر روی پنجرهها و دیوارهای این کمپانی که شورش جذابی را علیه قدرتهای تثبیت شده به نمایش میگذارد)، اما در نهایت هم در درونمایه و روایت داستان و هم نتیجهگیری نهایی به کلیشهها تن میدهد، در حالی که فیلم درخشانی از سینمای ایسلند با نام «یک روز سپید سپید» ساخته هلینور پالماسون در خارج از مسابقه نمایش داده شد.
سینمای ایران
سینمای ایران همواره حضور پررنگی در این جشنواره داشته و بیش از ایرانیهای زیادی که در این شهر ساکن هستند، این خود سوئدیها هستند که از فیلمهای ایرانی استقبال میکنند. تا آنجا که بلیتهای هر چهار نمایش فیلم ناشناسی از سینمای ایران («ژیرله» ساخته بهار روحانی که اولین نمایش جهانیاش را تجربه کرد) به طور کامل فروش رفته بود.
ژیرله مستندی است قومنگار که سعی دارد روستایی به نام ژیوار در کردستان و ساکنانش را به تصویر بکشد. فیلم با داستانی نسبتاً کلیشهای آغاز میشود( تلاش برای تاسیس شورا در این ده)، اما اتفاق پایانی که فیلمساز هم منتظر آن نبوده، پایان متفاوتی را برای آن رقم میزند، هر چند فیلم با آن که بیش از یک ساعت نیست، در بخشهایی به تکرار میرسد و به راحتی میتواند کوتاهتر باشد.
«پسر-مادر» ساخته مهناز محمدی پس از نمایش موفق در جشنوارههایی چون تورنتو به گوتنبرگ رسید؛ فیلمی دیدنی که در دو بخش، رابطه غریب یک مادر و پسر را در یک جامعه فقرزده میکاود.
اما «در میان تپهها» ساخته محمد رضا کیوانفر از آن نوع فیلمهایی است که به زحمت میتوان تشخیص داد چرا ساخته شده و چرا باید تا انتها به تماشای آن نشست: تکرار بیبو و بیخاصیتی از فیلمهای عباس کیارستمی، بدون فیلمنامه و با صحنههای بسیار طولانی و غالباً زائد با بازیهای به شدت تصنعی و کارگردانی غلط که از همان اولین نماها روشن میکند که کارگردان به جای فیلم ساختن، نیاز مبرم به فیلم دیدن دارد.
«کودتای ۵۳» ساخته تقی امیرانی از دیگر فیلمهای مربوط به ایران بود که مستندی است ساخته شده در بریتانیا درباره کودتای بیست و هشت مرداد ۳۲ که اولین بار در جشنواره لندن نمایش داشت.