«شش روز»؛ روایت اشغال سفارت ایران در لندن

  • محمد عبدی

جشنواره جهانی فیلم لندن میزبان فیلم تازه‌ای است به نام «شش روز» ساخته توآ فریزر محصول نتفلیکس که داستان نه چندان معروف اشغال سفارت ایران در لندن را روایت می‌کند.

در آوریل سال ۱۹۸۰، شش عرب ایرانی که با گذرنامه عراقی به بریتانیا آمده بودند، به شکل مسلحانه به سفارت ایران در کنزینگتون لندن حمله کردند و افراد داخل سفارت را به مدت شش روز به گروگان گرفتند. خواسته آنها آزادی ۹۱ زندانی عرب از زندان‌های جمهوری اسلامی بود.

فیلم به شیوه‌ هالیوودی به‌این داستان آب و تاب زیادی می‌دهد و تلاش سازندگان ساخت فیلمی‌ پرتعلیق بر اساس واقعیت‌های تاریخی است، اما فیلم از یک داستان‌گویی ساده و خلق صحنه‌های پرتعلیق نیمه‌موفق فراتر نمی‌رود.

فیلم از همان ابتدا با تاکید بر واقعی بودن داستان به سراغ اصل ماجرا می‌رود. مهاجمان مسلح از همان خیابان محل واقعی سفارت ایران در لندن- که هنوز هم در همان محل است- وارد سفارت می‌شوند و بیست و شش نفر، عمدتاً کارمندان سفارت، مراجعین ایرانی و همین طور چند بریتانیایی از جمله یک افسر پلیس و یک خبرنگار بی‌بی‌سی را به گروگان می‌گیرند.

تهیه‌کننده فیلم پیش از اکران فیلم در جشنواره لندن گفت که فیلم با همیاری و بر اساس خاطرات سه نفر مختلف از افرادی که در آن سال در این ماجرا دخیل بوده‌اند، ساخته شده: مذاکره کننده ارشد پلیس، خبرنگار بی‌بی‌سی حاضر در بیرون سفارت (و نه خبرنگار گروگان گرفته شده) و همین طور یکی از اعضای گروه ضربت. دو نفر اول در اکران فیلم حضور داشتند.

مهاجمان در فیلم با هم به زبان عربی حرف می‌زنند (و ما شاهد زیرنویس انگلیسی هستیم) اما حرف‌های آنها با پلیس به زبان فارسی است و مترجم آنها را برای پلیس- و تماشاگر- به انگلیسی ترجمه می‌کند.

فیلم با آن که در برخی قسمت‌ها سعی دارد چهره متعادلی از شخصیت‌هایش ترسیم کند، اما این تلاش بیهوده، فیلم را بیشتر به شعار نزدیک می‌کند. گریه پلیس مذاکره کننده در انتها- و تردید او در انجام عملیات نهایی کشتن آنها- از جمله صحنه‌هایی است که فیلم توجیه قابل توجهی در روایت آنها ندارد.

شخصیت‌پردازی مهاجمان هم کاملاً سطحی و پا درهواست. ما تنها می‌دانیم که آنها مخالف رژیم جمهوری اسلامی هستند و دوستان آنها در زندان شکنجه و اعدام می‌شوند.

در میان مهاجمان بر دو شخصیت تاکید می‌شود -و در واقع ما بقیه آنها را بسیار گذرا و در نماهای دور می‌بینیم- یکی با چهره‌ای انسانی‌تر و دیگری بسیار خشن که سرانجام ما شاهد قتل یکی از کارمندان سفارت به دست دومی‌ هستیم. شخصیت‌پردازی هر دو به قدری سطحی است که تلاش برای نمایش چهره انسانی تر شخصیت اول، سلیم - با ترس‌ها و نگرانی‌هایش- تلاش عبثی است که مطلقاً هیچ نوع علاقه‌ای در ما درباره سرنوشت او ایجاد نمی‌کند.

از طرفی شخصیت گزارشگر زن بی‌بی‌سی که بیرون از سفارت در حال گزارش دادن است- که باز سعی شده بسیار انسانی تصویر شود- با بازی بد بازیگر آن بسیار کلیشه‌ای است و غیرقابل باور.

در مورد دولت ایران و عکس‌العمل آن در قبال جان گروگان‌ها، تنها با یک جمله روبرو می‌شویم «آنها شهیدان راه ما خواهند بود.» دولت‌های عربی هم بر خلاف خواسته گروگان گیرها، سفیرانشان را برای گفت‌وگو نمی‌فرستند و به‌این ترتیب همه چیز می‌ماند در دستان دولت تاچر که حالا با یک بحران شش روزه در قلب لندن روبروست.

فیلم بر تصمیم دولت تاچر در قبال مهاجمان به سفارت تاکید دارد. در جلسه سران نظامی‌ و امنیتی بریتانیا درباره‌این موضوع، می‌شنویم که تاچر شخصاً دستور عملیات نظامی‌ را صادر می‌کند و حتی تاکید دارد که‌ این عملیات از چشم تلویزیون‌ها و خبرنگاران دور نماند و به‌این ترتیب حمله نیروهای ویژه به گروگان‌گیرها مستقیم از بی‌بی‌سی گزارش می‌شود تا به زعم دولت بریتانیا «همه بدانند که آنها چطور با تروریسم مقابله می‌کنند».

نوشته‌های پایانی فیلم به ما می‌گویند که دولت تاچر از این «عملیات ضد تروریستی موفق» -که با کشته شدن پنج گروگان‌گیر و دستگیری ششمین نفر به پایان رسید- بسیار به نفع خود سود جست و برای یک دهه جای پای خود را تثبیت کرد.