من از حدود چهار سال پیش که کار بر روی مجموعه رادیویی – آنلاین «سقوط» را شروع کردم تا امسال که کتاب «سقوط» برای بررسی رویدادهای ۲۸ مرداد منتشر شد، هرازگاهی با این سئوال روبهرو شدهام.
کتاب سقوط را از اینجا دانلود کنید
پاسخ به این سؤال برای برخی اهمیت فوقالعادی دارد و چیزی است شبیه «مسلمانی یا نه»، «خداباوری یا نه» یا «با برابری حقوق زن و مرد موافقی یا نه»، «به آزادی بیان معتقدی یا نه»، «به دموکراسی باورداری یا نه». ۲۸ مرداد میتواند در حد کلیدیترین اعتقادات در مرزبندیها نقش بازی کند.
«کودتا» یا هر نام دیگری به جز «کودتا» هم عامل مرزبندی مهمی درباره سرنوشت دولت محمد مصدق است.
حتی یکی از اساتید سرشناس ایرانی وقتی با درخواست مصاحبه من برای این مجموعه روبهرو شد، نخستین پرسشش این بود که آیا در این برنامه آنچه را رخ داده، «کودتا» خواهم خواند یا نه. او در نهایت به دلایلی دیگر درخواست مصاحبه را رد کرد، اما به وضوح پیدا بود که کودتا خواندن آنچه رخ داده برایش اهمیت ویژهای دارد.
این بحث از جزئیترین تحولات روزهای ۲۵ تا ۲۸ مرداد شروع میشود و تا کلیگوییهای گاه کسالتبار مانند تعریف «کودتا» ادامه پیدا میکند.
مانند بسیاری دیگر از شکافهایی که در جامعه ایران وجود دارد، ۲۸ مرداد نیز موافقان و مخالفان پرشوری دارد که بحثهایشان گاه با تعصب بسیار در میآمیزد و رنگ و بوی یک زد و خورد سیاسی تازه را پیدا میکند.
و مانند بسیاری دیگر از شکافهایی که در جامعه ایران وجود دارد، ۲۸ مرداد نیز موافقان و مخالفان پرشوری دارد که بحثهایشان گاه با تعصب بسیار در میآمیزد و رنگ و بوی یک زد و خورد سیاسی تازه را پیدا میکند؛ گویی همین امروز قرار است تا غروب، خانه محمد مصدق با خاک یکسال شود!
این میان همه کسانی که این سؤال را میپرسند هم، لزوما به دنبال خطکشی سیاسی نیستند. برخی – که تعدادشان هم کم نیست – به شکلی صادقانه میخواهند در کمتر از یک دقیقه پاسخ یکی از پرسشهای تاریخیشان را پیدا کنند. پرسش اینکه: بالاخره حق با کی است؟ اگر کودتا شده چرا یک عده میگویند نشده؟ اینها که میگویند کودتا نشده حرف حسابشان چیست؟ نکند واقعا کودتا نشده! اگر کودتا نشده پس چه اتفاقی افتاده؟
این پرسشها هر قدر که ساده و تکراری به نظر برسند، اما باز پرسشهای معتبری هستند که نیاز به پاسخ دارند. به ویژه اینکه در نظام آموزشی ایران از تدریس تاریخ معتبر خبری نیست و همه حقایق تاریخی با چکش ایدئولوژی حاکم، شکل واقعهای را یافتهاند که در خدمت حاکمان باشند تا در خدمت حقیقت آنچه رخ داده.
من چهار سال پیش که تهیه مطالبی درباره محمد مصدق و نخستوزیریاش را آغاز کردم مصمم بودم که به تمامی این سئوالات، پاسخی سرراست و شفاف بدهم. در نهایت یک مجموعه رادیویی تهیه کردم که به مدت یکسال هر هفته از رادیو فردا پخش شد و کتاب «سقوط» هم امسال منتشر شد.
و کماکان هرازگاهی کسی میپرسد: بالاخره در ۲۸ مرداد کودتا شد یا نه؟ آره یا نه؟
انگار بعد از چهار سال تحصیل قرار است با همین پرسش فارغالتحصیل شوم. گویی باید با یک «آره» یا «نه» نشان بدهم که به حقیقتی مکشوف و اختصاصی دست یافتهام و کارم را درست انجام دادهام.
اما اعتراف میکنم این سؤال برایم شبیه به یک چاه بزرگ بیانتهاست که هیچ علاقهای به سقوط در آن ندارم.
بعد از دهها ساعت مصاحبه با دهها شاهد و ناظر و بازیگر و استاد دانشگاه و مورخ و نویسنده و پژوهشگر مطلع درباره این مسئله، و نوشتن دهها صفحه مطلب و کنترل کردن جزئیترین حقایق تاریخی آنچه رخ داده با منابع مختلف، این سؤال برایم بیشتر به یک حاشیه پررنگ شده میماند که بخش بزرگی از متن اصلی را زیر سایه خود برده و موجب شده تا نکات بسیار کلیدیتری بیاهمیتتر جلوه کنند.
«کودتا» یا نه، آنچه در ۲۸ مرداد رخ داد، لحظه پیروزی هیچکس نیست که با یک توصیف سیاسی، حقانیت تاریخیاش اثبات شود. ۲۸ مرداد روز «سقوط» است؛ سقوط همه. اینکه «کودتا» هست یا نه، دعوا بر سر چیست، اصولاً در آن سالها چه اتفاقات مهمی رخ دادند و شخصیتهای اصلی این واقعه تاریخی چه کسانی بودند، همه سؤالاتی هستند که پاسخشان در کتاب «سقوط» پیدا میشود.
نسخه PDF کتاب را میتوانید در تلگرام رادیو فردا نیز دانلود کنید.