روی کاغذ نه! هنوز دونالد ترامپ و هیلاری کلینتون نامزدهای قطعی دو حزب جمهوریخواه و دمکرات نیستند. اما هر دو اینها اصل راه را رفتهاند و شکست دادنشان در ادامه رقابتهای درون حزبی از این پس، بسیار دشوار خواهد بود.
اما هنوز انتخابات درون حزبی آمریکا در ۳۵ ایالت برگزار نشده. پس چگونه است که فقط با برگزاری انتخابات در ۱۵ ایالت، سرنوشت نهایی تا این اندازه قابل پیشبینی است؟
سهشنبه بزرگ
در جریان انتخابات آمریکا، طرفداران دو حزب اصلی در تمامی ۵۰ ایالت و همچنین سرزمینهایی که «ایالت» نیستند اما بخشی از خاک آمریکا محسوب میشوند، نظرشان را برای انتخاب نامزد بیان خواهند کرد. و نظر همهشان نیز در نتیجهنهایی موثر است.
بعد از «سهشنبه بزرگ» تعداد ایالتهایی که نظرشان را برای هر دو حزب گفتهاند به ۱۵ رسید و تا اینجای کار نتیجه از این قرار است:
در حزب جمهوریخواه، دونالد ترامپ در ۱۰ ایالت، تد کروز در چهار ایالت و مارکو روبیو در یک ایالت پیروز شدهاند. در مجموع، ترامپ ۲۸۵، کروز ۱۶۱ و روبیو ۸۷ فرستاده حزبی یا delegate به دست آوردهاند. کسی در نهایت از سوی حزب جمهوریخواه، نامزد انتخابات ریاست جمهوری خواهد شد که هزار و ۲۳۷ فرستاده حزبی را از آن خود کند.
در حزب دمکرات، هیلاری کلینتون در ۱۰ ایالت و برنی سندرز در پنج ایالت پیروز شدهاند. در این حزب هیلاری کلینتون ۵۴۴ و برنی سندرز ۳۴۹ فرستاده حزبی یا delegate را به دست آوردهاند. در این حزب، کسی در نهایت نامزد خواهد شد که در مجموع بتواند دو هزار و ۳۸۳ فرستاده حزبی را به دست بیاورد.
به بیان دیگر در هر دو حزب دمکرات و جمهوریخواه، هم هیلاری کلینتون و هم دونالد ترامپ، هنوز راه درازی تا رسیدن به حداقل امتیاز مورد نیاز برای پیروزی نهایی در پیش دارند؛ هر دو اینها حدود یک چهارم delegateهای مورد نیاز را به دست آوردهاند.
اما خوشحالی هوادارانشان و واکنش برخی رسانهها و ناظران به گونهای است که گویی دیگر کار تمام است. مهمترین دلیل هم این است که خیلیها انتظار دارند برآیند موفقیت این دو در ۳۵ ایالت باقی مانده، شبیه به همین ۱۵ ایالت اولیه باشد.
به بیان سادهتر، این دو نفر به دلایل گوناگونی در ۱۵ ایالت نخست از رقبای خود موفقتر بودهاند و نظر گروه بیشتری از رایدهندگان را جلب کردهاند. پیشبینی این است که آنها به همان دلایل (هر چه که باشند) در ادامه نیز این موفقیتها را تکرار خواهند کرد.
ضمن اینکه این روال سابقه انتخابات درون حزبی آمریکا نیز هست. یعنی همواره متوقف کردن نامزدی که بتواند تا پایان «سهشنبه بزرگ» از رقبا پیش بیافتد، کمابیش غیرممکن بوده. گویی در این انتخابات، پیروزی در هر ایالت مانند عوض کردن دنده کمپین و سرعت گرفتن طرف به سوی پیروزی است. هر چه میگذرد و هر قدر که یک نفر در ایالتهای بیشتری پیروز میشود، سرعتش بیشتر میشود و متوقفکردنش دشوارتر.
ادامه ماجرا
در تقویم انتخابات آمریکا، در سال انتخابات، ماه مارس، با «سهشنبه بزرگ» شروع میشود و با سرعت بسیار، تکلیف رقابت درون حزبی نامزدها در ایالتهای بیشتری در طول همین ماه روشن میشود. در واقع بیشترین تعداد انتخابات درون حزبی در همین ماه از سال برگزار خواهد شد و وقتی این ماه به پایان برسد، عاقبت بسیاری از کمپینها روشن شده است.
از اینجای کار، ادامه دادن کمپینهای تبلیغاتی، بیشتر به مسئله پول گره خورده است؛ تا جایی که حامیان مالی پشت نامزدی را خالی نکردهاند، یا اینکه تا همین جا کمپین نامزدی پول کافی جمع کرده باشد، معمولا به مبارزه تبلیغاتی ادامه میدهد.
و اگر پولی در بساط باشد، ادامه دادن کمپین در این مرحله برای کسی مانند مارکو روبیو در حزب جمهوریخواه دو فایده روشن دارد: اول اینکه با گروههای بزرگتری از هواداراتش به شکل مستقیم ارتباط برقرار میکند و بر شهرت و نفوذش در ایالتهای بیشتری میافزاید. دیگر اینکه در ادامه کمپین، تجربه بیشتری برای تبلیغات در این سطح به دست میآورد. هر دو این موضوعات میتوانند برای یک کمپین موفق در آینده – شاید چهار سال دیگر یا بیشتر – بسیار مفید باشند. (و نامزدی مانند جب بوش که به شهرت و تجربه بیشتر نیازی احساس نمیکرد، به رغم اینکه پول کافی برای ادامه مبارزه در جیب داشت، کنار کشید).
در حزب دمکرات اما انگیزههای برنی سندرز برای ادامه رقابت ممکن است به کلی متفاوت باشد. او احتمالا به جای فکر کردن به آینده، تلاش خواهد کرد تا بر سرمایه اجتماعی کمپین خود بیافزاید و بر شعارهایش پافشاری کند تا بتواند حزب دمکرات را بیش از گذشته به سوی این خواستهها سوق بدهد. او چهار سال دیگر نزدیک به ۸۰ سال سن خواهد داشت و بعید است که به فکر کمپینی دیگر برای تصدی مقام ریاست جمهوری بیافتد.
ضمن اینکه برنی سندرز در رقابتش با کلینتون در حزب دمکرات، نسبت به رقبای ترامپ در حزب جمهوریخواه، بخت جدیتری برای شکست نهایی هیلاری کلینتون دارد و اگر شکست «سهشنبه بزرگ»، روحیه هوادارانش را از بین نبرد، هنوز این احتمال وجود دارد که با چند برد پیاپی، موقعیتش متحول شود. وضعیت سندرز در حال حاضر مانند وضعیت یک تیم فوتبال قوی است که بعد از نیم فصل، نه تنها به صدر جدول نرسیده، بلکه در میانه جدول گیر کرده! او برای رسیدن دوباره به صدر جدول، هم به بردهای پیاپی نیاز دارد و هم روحیه جنگندگی خارقالعاده. که غیرممکن نیست. ولی به طور معمول هم چنین اتفاقی رخ نمیدهد.
اگر در اردوگاه دمکراتها این اتفاق نیافتد و ترامپ هم با همین دست فرمان به پیش برود، احتمالا رییس جمهوری بعدی آمریکا یا هیلاری کلینتون خواهد بود، یا کسی که در ابتدای مبارزات انتخاباتی کمتر کسی پیشبینی میکرد تا همین جا برسد؛ یعنی دونالد جی ترامپ.