تابستان امسال بود که خبر رسيد در کنار جشنواره های ملی هنری تحت عنوان «فجر»، از امسال جشنواره شعر فجر نيز برگزار می شود.
از نخستين سال های پس از انقلاب ۱۳۵۷، جشنواره های فيلم، تئاتر و موسيقی فجر، به نوعی بازتاب دهنده محصولات هنری کشور بودند.
متوليان برگزاری اين جشنواره ها بر آن بودند تا با برگزاری اين جشنواره ها در بهمن ماه، ماه پيروزی انقلاب، به طور مستقيم و غيرمستقيم وجهی انقلابی به آثار هنری بدهند.
اگرچه تلاش مسئولان فرهنگی کشور در جهت دهی به سينما و تئاتر انقلابی با تربيت فيلمسازانی که از بطن انقلاب آمده بودند نتيجه داد، اما متوليان فرهنگی جمهوری اسلامی ايران هيچ گاه نتوانستند چنين رويکردی را به جامعه ادبی ديکته کنند.
به همين دليل بود که بدنه ادبی کشور بيش از بقيه پيه برخوردهای قهرآميز حکومت را به تن خود ماليد. قتل های زنجيره ای که از اواخر دهه شصت آغاز شد و تا سال ۱۳۷۷ ادامه داشت و بسياری از نويسندگان ادبی قربانی آن شدند، اوج اصطکاک اهالی ادبيات ايران و حکومت بوده است.
مسئولان فرهنگی کشور با راه اندازی جايزه کتاب سال سعی کردند به جهت دهی آثار نويسندگان بپردازند، اما در اين کار موفق نبودند.
نه آن دسته از نويسندگان و شاعران موسوم به انقلابی توان قابل توجهی در خلق آثار ادبی داشتند که بتوانند نظر داوران اين جايزه را که غالبا از استادان برجسته دانشگاه بودند به دست آورند و نه نويسندگان غيرانقلابی از اين جايزه استقبال کردند.
به همين دليل، معمولا کتاب سال در بخش شعر و داستان برنده نداشته است. در معدود دفعاتی که اين دو نگاه به يک نقطه رسيدند، مثل اهدای جايزه کتاب سال به منوچهر آتشی، شرايطی به وجود آمد که هر دو طرف مورد هجوم طرفداران خود قرار گيرند.
با وجود چنين پيشينه ای، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت نهم تصميم گرفته که برای نخستين بار، امسال جشنواره شعر فجر را برگزار کند.
برگزاری اين جشنواره توسط وزارت ارشاد و فرصت کم باقی مانده تا برگزاری اولين دوره آن، سبب شده که شاعران مطرح نگاه خوشبينانه ای نسبت به اين جشنواره نداشته باشند.
نگاه ايدئولوژيک وزارت ارشاد به شعر که باعث شده طيف گستردهای از شاعران برجسته کشور به صرف تضاد آرا با مسئولان فرهنگی کم ترين سهمی از امتيازات فرهنگی دولتی نداشته باشند و تفرقی که بين نحله های مختلف شعری وجود دارد باعث شده که در سال های گذشته هيچ يک از جوايز شعری نتواند به اعتبار جايزهای ملی دست پيدا کند.
اينک نيز با توجه به اينکه معاونت هنری وزارت ارشاد برگزاری اين جشنواره را برعهده گرفته است، نمی توان انتظار داشت که جايزه شعر فجر طيف های مختلف شاعران را در بر گيرد.
خليل عمرانی، يکی از شاعران موسوم به «انقلابی» در گفت و گو با خبرگزاری مهر گفت: «بسيار مناسب است برگزارکننده جشنواره بين المللی شعر فجر، وزارت ارشاد باشد چرا که متولی فرهنگ عمومی نيز به نوعی وزارت ارشاد است، اما آيا کفايت ميکند يا خير؟ با نگاهی که به گروهبندی شاعران داريم تنها طيفی خاص از شاعران زير پرچم ارشاد هستند و ممکن است اين شبهه ايجاد شود که تنها شاعرانی که با ارشاد هستند، بايد در اين جشنواره ملی شرکت کنند.»
اين شاعر در ادامه گفت:«در جاهايی ديده شده که برخی از شاعران که متولی برنامه هايی هستند، تنها خود را می بينند و حتی بعضی از هم نسل های ما در شعر امروز با تمام برجستگی هايی که در اشعارشان است، توسط شاعران صاحب قدرت سياسی در حوزه شعر، انکار شده اند.»
او به عنوان يکی از همراهان تفکر حاکم بر وزارت ارشاد، با اشاره به عبارت «فجر» تاکيد کرد که اين نام «بيانگر سبک جديدی در شعر و ادب فارسی در طول دو دهه است که برخی منتقدان آن را تحت عنوان سبک انقلاب نام گذاری کرده اند.»
تعيين چنين خط و ربط هايی وقتی در کنار حرف های معاون هنری وزارت ارشاد قرار می گيرد، سبب نگرانی طيف شاعران مستقل می شود.
محمد حسين ايمانی خوشخو، معاون هنری ارشاد در گفت و گو با ايرنا گفت:«اين جشنواره نبايد به صورت بخشی و تشکلی باشد و با در نظر گرفتن معيارهای ملی، اسلامی و انقلابی همه شاعران می توانند در آن حضور يابند.»
به اعتقاد آقای ايمانی خوشخو، «نبود جايگاه مشخص شعر تا کنون سبب شده اين رشته همانند مقوله های ديگر مورد حمايت قرار نگيرد و نتواند از حمايت های جدی دولتی برخوردار شود که اين وضعيت سبب بروز آشفتگی در حوزه شعر شده است.»
دبير جشنواره شعر فجر عليرضا قزوه، مسئول دفتر شعر و موسيقی ارشاد است. انتخاب آقای قزوه به عنوان دبير جشنواره تا حدودی جهت گيری های جايزه ملی شعر را مشخص می کند.
در عين حال، از ساعد باقری از شاعران «انقلابی» به عنوان دبير علمی جشنواره شعر فجر و از طاهره صفارزاده، شاعر نوجوی سال های پيش از انقلاب و شاعر انقلابی سال های پس از انقلاب به عنوان يکی از داوران نام برده شده است.
در چنين فضايی، منصور اوجی، شاعر، نسبت به نتيجه کار خوش بين نيست. او درباره ارزيابی اش از برگزاری جشنواره بين المللی شعر فجر از سوی دفتر شعر و موسيقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به ايسنا گفت:«جشنواره ادبی که دولتی باشد زياد موفق نخواهد شد.»
وی درباره علت بدبينی خود گفت:«وقتی ايدئولوژی را دخالت می دهيم، يک سری خود به خود کنار می روند و برخورد با سليقه و گرايش خواهد بود، و به اين دليل است که خوش بين نيستم.»
بدبينی به جشنواره شعر فجر تنها به منصور اوجی محدود نيست. علی باباچاهی، شاعر معاصر نيز با آقای اوجی هم عقيده است.
به اعتقاد آقای باباچاهی «عملکرد مسئولان فرهنگی باعث می شود تا به اقدامی از سوی آنها در زمينه ادبيات خوش بين نباشيم.»
به اعتقاد اين شاعر«عملکرد مسئولان فرهنگی به نظر، يک مقدار قهرآلود و نگاهشان به اهل کتاب، مظنونانه است.»
اما فارغ از نگرانی های شاعران مستقل درباره نگاه حاکم بر اين جشنواره، اين سوال نيز مطرح است که آيا مشکل شعر امروز ايران فقط فقدان جشنواره ای ملی است؟
آقای باباچاهی در اين مورد گفته است:«برگزاری اين جشنواره، بی ارتباط با تصوری که ما از مسئولان فعلی داريم، نمی تواند مورد بررسی قرار گيرد؛ به اين معنا که مثلا يکی از کتاب های من چند سال است که برای چاپ آماده است، اما ناشر می گويد ۳۰، ۴۰ کتاب بدون پاسخ در انتظار کسب مجوز دارد و نمی تواند مجددا ريسک کند. وقتی اين افسردگی و دلزدگی وجه مسلط تصور اهل کتاب است، به نظر می آيد که اين اقدام با يک استقبال خوب و شفاف رو به رو نخواهد شد.»
منصور اوجی نيز با اعتراضی که به مساله سانسور داشت، برگزاری جشنواره را زير سوال برد. او به ايسنا گفت:« در حالی که کتاب هايمان منتظر مجوز نشرند و با سانسور مواجهيم، چه توقعی از برگزاری اين جشنواره داريم؟! شعری هم که از دولتی ها جايزه بگيرد، احتمالا بيشتر شعار خواهد بود؛ در حالی که شعر ناب، شعار نيست. شعر را بايد به عنوان شعر نگاه کنيم؛ نه اينکه از آن کاری بخواهيم.»
در شرايطی که ناشران ترجيح می دهند برای دريافت مجوز، کتاب شعر به ارشاد نبرند و شاعران هم اميدی به انتشار آثارشان ندارند، به نظر نمی رسد برگزاری جشنواره شعر فجر مشکلی از مشکلات شاعران حل کند و يا حتی چندان با استقبال اهالی ادبيات رو به رو شود.