«۱۸ژانویه ۱۹۴۵، ساعت ده صبح، از درِ ساختمان شماره ۴۹ خیابان پوزسونی خارج شدم. در پیادهرو دو سرباز شوروی را دیدم که از خستگی از پا درآمده بودند. لباسشان پاره و کمی کثیف شده بود. پرسیدند آیا هیتلر در این ساختمان است؟ تا آنجایی که من میدانستم، هیتلر هیچگاه در خیابان پوزسونی ساکن نبود؛ خیابانی که همه یهودیهای آن تحت حفاظت سفارت سوئیس بودند...»
گئورگی کنراد، نویسنده بزرگ مجار، را به سبب بستر جغرافیایی و تاریخی که در آن زندگی میکرد و همچنین فعالیتهای سیاسی و مخالفت با حکومتهای کمونیستی، در ردیف نویسندگان و شخصیتهایی چون واسلاو هاول چکی و الکساندر سولژنیتسین روس قرار میدهند.
این نویسنده که به تازگی پس از یک دوره طولانی بیماری، در ۸۶ سالگی در خانهاش در تپههای بودا در نزدیکی بوداپست درگذشت، محدودیتهای بسیاری را از سر گذراند و تا آخرین سالهای زندگی، هدف دشمنی افراطگرایان قرار داشت.
گئورگی کنراد در دوم آوریل سال ۱۹۳۳ در یک خانواده یهودی نسبتاً مرفه در دبرتسن، دومین شهر بزرگ مجارستان و در شرق این کشور، به دنیا آمد و کمی آن طرفتر، در روستای برتیواویفالو در نزدیکی مرز رومانی بزرگ شد.
گئورگی به دبستان یهودیان رفت و تا سال اول دوره راهنمایی در برتیواویفالو بود. پس از اشغال مجارستان توسط آلمانیها، پدر و مادرش بازداشت و به اتریش فرستاده شدند. اما گئورگی و خواهرش و دو پسرعمویش توانستند بهزحمت به بوداپست بروند و نزد بستگانشان زندگی کنند.
فردای آن روز، یعنی ششم ژوئن ۱۹۴۴، تقریباً همه یهودیان برتیواویفالو به یک گتوی یهودیان در رومانی و سپس به اردوگاه آشویتس اعزام شدند. تقریباً همۀ همکلاسیهای گئورگی کنراد در آشویتس کشته شدند.
«در میدان ایستگاه، جایی که قبلاً درشکهچیها منتظر مسافرانی بودند که از بوداپست میآمدند، این بار ما چیزی جز گاریهای پر از گاو نمیدیدیم. ما با کشیدن چمدانهایمان به راه افتاده بودیم. اولین کسی که در راه دیدیم، معلم سابقم بود، ساندور کریسلر...»
او بعداً کتاب «عزیمت و بازگشت» را نوشت که در آن داستان زندگی خود در دوران کودکی را شرح داده است: «من در یازده سالگی به یک بزرگسال تبدیل شدم.»
او و خواهرش و پسرعموهایش در بوداپست در خانه عمهشان در محلهای زندگی میکردند که تحت حفاظت سوئیس بود. پس از پایان جنگ متوجه میشوند که پدر و مادرشان بهگونهای معجزهآسا از خطر قتلعام نجات یافتهاند.
در ۱۹۵۱، پس از تحصیل در یک دبیرستان در بوداپست، وارد مؤسسه لنین شد و ادبیات خواند. سپس در دانشگاه لوراند اتووش در بوداپست، به تحصیل روانشناسی و جامعهشناسی پرداخت.
اولین نوشتههایش در سال ۱۹۵۵ در یک نشریه مجارستان به چاپ رسید. در پائیز ۱۹۵۶، به عضویت هیئت تحریریه یک مجله تازهتأسیس درآمد که نگاهی انتقادی به سیاستهای حاکم داشت.
در همان موقع، وقتی کنراد بیست و سه ساله بود و تازه درسش را تمام کرده بود، در شورشهای بوداپست علیه دولت استالینیستی جمهوری خلق مجارستان و سیاستهای تحمیلی اتحاد جماهیر شوروی سابق شرکت کرد که در نهایت با مداخله نیروی نظامی شوروی شکست خورد. اما برخلاف خواهر بزرگترش و صدها هزار پناهجوی دیگرِ مجار، تصمیم گرفت که در مجارستان بماند.
او بعداً درباره حضورش در این شورشها گفت با وجود آنکه اسلحه داشت، کسی را نکشت.
حضور در این شورش موجب شد کارش را از دست بدهد. از آن پس تا سالها مجبور شد برای امرار معاش به کارهای مختلف روی بیاورد، از تدریس و ترجمه گرفته تا کارگری ساختمان.
سرانجام در سال ۱۹۵۹ توانست شغلی پیدا کند: مددکار اجتماعی در یکی از مناطق شهر بوداپست. او تجربه هفتسالهاش از این شغل را در نوشتن اولین رمانش با عنوان «بازدیدکننده» که در سال ۱۹۶۹ منتشر شد، به کار گرفت. کنراد در این رمان که به زبانهای مختلف ترجمه شد، رنج زندگی در یک محیط شهری صنعتی را به تصویر میکشد.
گئورگی کنراد در اوایل دهه شصت، در محافل نویسندگان جوان آن دوره مجارستان شرکت میکرد که در کافهها و دفاتر نشریات ادبی آن زمان جمع میشدند.
در سالهای ۱۹۶۰ تا ۱۹۶۵، همزمان که به کار مددکاری اجتماعی مشغول بود ، در یک انتشاراتی نیز به عنوان عضو هیئت انتخاب کتاب فعال بود و مقالاتش را در مجلات مختلف منتشر میکرد.
کنراد بعدا کارش را تغییر داد و به جامعهشناسی شهری روی آورد. او در سال ۱۹۶۵، در یک مؤسسه برنامهریزی شهری مشغول به کار شد.
برای این کار، علاوه بر تحقیق در زمینه مسائل شهری در بوداپست، به شهرستانهای مجارستان نیز سفر میکرد و از نزدیک با بسیاری از مشکلات هموطنان خود آشنا میشد. در این دوره بود که اولین رمانش، «بازدیدکننده»، را نوشت. انتشار این رمان واکنشهای بسیاری به دنبال داشت و خیلی زود نسخههای چاپ اول آن به فروش رفت.
اما تجربه کار در زمینه مسائل شهری همچنان الهامبخش او در نوشتن رمان بود. دومین رمانش با عنوان «بنیانگذار» نیز بر همین اساس شکل گرفت، اما به شیوهای کوبندهتر و با زبانی صریحتر. این رمان سالها اجازه چاپ نداشت تا این که در سال ۱۹۷۷ بهصورت سانسورشده منتشر شد. اما در خارج بدون سانسور چاپ شد و کارلوس فوئنتس بر آن مقدمه نوشت.
در آن دوره همچنین به طور مشترک کتابی را درباره مشکلات ساکنان خانههای دولتی نوشت که برای اقشار کمدرآمد ساخته شده بود. انتشار این کتاب خشم حکومت کمونیستی وقت مجارستان را برانگیخت و سوءنظرها را نسبت به او بیشتر کرد. کنراد چندی بعد در ۱۹۷۳ کارش را از دست داد و مدت کوتاهی به عنوان دستیار پرستار در یک بیمارستان روانی مشغول به کار شد.
اما در ۱۹۷۴ انتشار کتاب «روشنفکران در راه قدرت» که آن را با ایوان زلنیی، دیگر جامعهشناس مجاری، نوشته بود، موجب شد مدت کوتاهی هر دو به زندان بیفتند. یک سال بعد، حکومت از خروج ایوان زلنیی از کشور جلوگیری کرد.
کنراد در نامهای که برای دبیرکل حزب سوسیالیست مجارستان نوشت، خواستار صدور مجوز برای ارائه پاسپورت به دوست و همکار خود شد. کنراد که سالها دوست نداشت از کشورش خارج شود، در این نامه نوشت: «امکان مهاجرت، یک حق بنیادین است.»
همچنین خود کنراد که به مدت سه سال ممنوعالخروج بود، عاقبت توانست در ۱۹۸۲ به آلمان برود و تا ۱۹۸۴ در برلین ماند. او در سال ۱۹۸۵ جایزه شارل ویون را به دست آورد. اما انتشار آثار گئورگی کنراد تا یک سال پیش از فروپاشی کمونیسم در مجارستان، در کشور ممنوع شد و این کتابها یا در خارج به چاپ میرسید یا بهصورت زیرزمینی در قالب «سامیزدات» در داخل مجارستان.
در این دوره، گئورگی کنراد دیگر به یکی از نویسندگان معروف مجار در خارج از کشور تبدیل شده بود و در سال ۱۹۹۰ نیز به ریاست انجمن جهانی قلم انتخاب شد. در همین سال، جایزه کشوت، جایزه دولتی مجارستان، را به دست آورد.
در سال ۱۹۹۱ به عضویت آکادمی هنرهای برلین درآمد که یک نهاد معتبر در جهان هنر به شمار میرود و شش سال بعد، به عنوان اولین خارجی، رئیس این آکادمی شد.
کنراد علاوه بر چندین رمان که به زبانهای متعدد ترجمه شده، کتابهایی تحقیقی و غیرداستانی مثل «روشنفکری در راستای طبقهبندی» نیز نوشت و چند جایزه مختلف ادبی را، چه در داخل مجارستان و چه در خارج از این کشور، به دست آورد. از دیگر جوایز او میتوان به جایزه بینالمللی کارل آخن در سال ۲۰۰۱ و نشان افتخار جمهوری فدرال آلمان در سال ۲۰۰۳ اشاره کرد.
گئورگی کنراد، یک سال پیش از آن که حکومت کمونیستی مجارستان فروبپاشد، در سال ۱۹۸۸در تأسیس حزب لیبرال «ائتلاف دموکراتهای آزاد» مشارکت داشت و چند سال پس از فروپاشی کمونیسم، بار دیگر به صف اول مخالفان حکومت، این بار حکومت ویکتور اوربان، نخستوزیر مجارستان، پیوست.
پس از آنکه دولت مجارستان یک کارزار رسانهای را در سال ۲۰۱۷ علیه مخالفان خود از جمله جورج سوروس، سرمایهدار آمریکایی مجارتبار، به راه انداخت، کنراد نیز قربانی این کارزار رسانهای اوربان شد.
او را در مقالات و یادداشتهای رسانههای دولتی به عنوان «ضدمجارستان» و «نویسندهای متوسط که استعداد خود را در نقش سیاسی و اجتماعی خود به کار بسته» توصیف میکردند.
در مقابل، کنراد نیز اوربان را «خطرناکترین سیاستمدار مجارستان پس از سقوط کمونیسم» توصیف کرد و همچنین در ماه مه همان سال گفت: «ویکتور اوربان کسانی را که نمیتواند بخرد، به دشمنانش تبدیل میکند.»
گئورگی کنراد ۲۲ شهریورماه ۱۳۹۸ در سن ۸۶ سالگی در بوداپست درگذشت.