«زمین برای همه»؛ از رفع فقر تا آموزش تفکر انتقادی و توانمندسازی زنان

دنیس مدو در مراسم تجلیل از او به دلیل تهیه گزارش مرزهای بدون مرز در آوریل ۲۰۰۹ در ژاپن

باشگاه رُم در پنجاه سالگی گزارش معروف «مرزهای رشد» گزارش تحقیقی تازه‌ای منتشر کرده با عنوان «زمین برای همه». نکته کلیدی این گزارش تأکید بر ارتباط بحران اقلیمی با فقر و بحران‌های اجتماعی است. راه‌حلی که ارائه می‌شود مبتنی بر اقدام در پنج زمینه است.

۵۰ سال پیش، در سال ۱۹۷۲، اندیشکده موسوم به کلوب رم گزارشی درباره چشم‌اندازهای پیشرفت جهان منتشر کرد که بسیاری از اهل فن و سیاستمداران و دست‌اندرکاران نهادهای ملی و بین‌المللی نمی‌توانستند بی‌اعتنا از کنار آن بگذرند. گزارش که عنوان «مرزهای رشد» را بر خود داشت، همچنان یکی از معتبرترین متن‌های تحقیقی درباره فشارها و ضایعاتی است که شیوه تولید و زندگی معاصر بشر برای سیاره زمین ایجاد کرده است.

در تهیه و تحریر گزارش «مرزهای رشد» شماری از کارشناسان صاحب‌نام‌، و از جمله دنیس مدو، اقتصاددان آمریکایی و همسر (سابقش) دونلا مدو نقش محوری داشتند. از این گزارش که بر مبنای شبیه‌سازی‌های کامپیوتری تهیه شده بود تا کنون ۳۰ میلیون نسخه به فروش رفته است.

حکم کلیدی گزارش به روایت دنیس مدو این بود که اگر شرکت‌ها و دولت‌ها همچنان بی‌محابا و بی‌ملاحظه و بدون توجه به هزینه‌ها و آسیب‌ها به دنبال رشد اقتصادی بیشتر باشند زوال و فروپاشی تمدن صنعتی در صد سال آینده غیرقابل اجتناب خواهد بود. به عبارت دیگر، اگر رشد اقتصادی، چنان که تا سال انتشار گزارش (۱۹۷۲) رایج بوده، همچنان معیار کلیدی برای پیشرفت و رفاه بماند کل تولید و محیط زیست و کیفیت زندگی بشر به مسیر سقوط می‌افتد.

دنیس مدو

گزارش «مرزهای رشد» در واقع مشتمل بر ۱۲ سناریوی مربوط به آینده است که نشان می‌دهد چگونه رشد و گسترش صنعت، افزایش جمعیت، کمبود مواد غذایی و اقدام بشر در غارت طبعیت و نابودسازی حوزه و گستره زندگی سایر جانداران و گیاهان برای دستیابی به مواد خام، سیاره زمین را به مرز امکانات و موجودیتش سوق می‌دهند.

و نهایتاً گزارش به این نتیجه می‌رسد که ترسیم آینده یک زندگی آبرومند برای بشر در صورت تدوام روندها و رویه‌های موجود ناممکن خواهد بود.

از همان ابتدا بودند شمار زیادی از متخصصان و مردم عادی که هشدارها و پیش‌بینی‌های «مرزهای رشد» را اغراق‌‌گونه، غیرواقعی و آخرالزمانی می‌دانستند، ولی حالا ۵۰ سال پس از انتشار آن دستکم تحولات منفی اقلیمی، نابودی دم‌افزون گونه‌های مختلف گیاهی و جانوری، اسیدی و آکنده از پلاستیک‌‌شدن آب‌های اقیانوس‌ها و دریاها و ... غیرقابل انکارند.

۵۰ سالگی انتشار گزارش مرزهای رشد حالا مناسبتی شده که کلوب رم گزارشی تازه از وضعیت سیاره زمین و چشم‌اندازهای حیات بشر بر آن به دست دهد. گزارش ۱۷۶ صفحه‌ای تازه که «زمین برای همه» (Earth for All) عنوان آن شده، حاصل دو سال تحقیق با شراکت شمار زیادی از مؤسسات کارشناسی و اهل فن است، از جمله مؤسسه معروف اقلیم‌شناسی آلمان در پتسدام، مدرسه اقتصاد نروژ و دانشگاه ماساچوست آمریکا.

تز محوری گزارش جدید این است که بحران اقلیمی و بحران اجتماعی در پیوندی اساسی با یکدیگرند، آن هم نه صرفاٌ به این علت که خشکسالی و سیل به فقر بیشتر دامن می‌زنند، بلکه از آن جهت که هر چه نابرابری اجتماعی بیشتر باشد، مشکلات محیط زیستی هم گسترده خواهند شد، چرا که «کشورهای فقیر و ساکنان آنها فاقد امکانات مالی برای مقابله با پیامدهای بحران اقلیمی‌ و مقابله با آنها هستند و در کشورهای غنی غربی هم جمعیت کم‌برخوردار به خصوص اگر سیاست‌های اقلیمی با افزایش هزینه‌های سوخت و انرژی همراه شود به سختی با آنها همراهی خواهند کرد».

ضرورت پنج تحول اساسی

این گزارش می‌گوید که آینده مطمئن حیات بشر به پنج تحول و چرخش خارق‌العاده، از جمله در رفع نابرابری‌ها وابسته است؛ پایان‌دادن به فقر، رفع نابرابری‌های فاحش در سطوح ملی و بین‌المللی، توانمددسازی زنان، ایجاد نظامی از تولید مواد غذایی که برای انسان و زیستبوم او مخاطره و مشکل ایجاد نکنند و نهایتاً گذاری توام با عدالت به استفاده از انزژی‌های پاک.

کارشناسان حاضر در تهیه گزارش سناریوهای مختلفی را با کمک شیبه‌سازی کامپیوتری بازسازی کرده‌اند و از میان آنها دو سناریو را بیش از همه محتمل دیده‌اند. سناریوی بد با عنوان «Too Little Too Late» (خیلی کم و خیلی دیر) نشان می‌دهد که اگر نظام اقتصادی که در ۵۰ سال پیش همچنان ادامه یافته باز هم ادامه یابد چه وضعیتی به بار خواهد آمد.

سناریوی مطلوب با عنوان «Giant Leap» (جهش بزرگ) ناظر بر این است که اگر بشر نظام اقتصادی موجود را مشمول تحولات و تغییرات لازم کند، تمدن پایدار و مقاومی که شکل خواهد گرفت دارای کدام شاخصه‌ها خواهد بود و چه رفتار و رویکردی بشر با منابع طبیعت و همنوعان خواهد داشت. این سناریوها از طریق تطبیق آنها بر زندگی چهار دختر فرضی یا مجازی که سال ۲۰۲۰ در چین، بنگلادش، آمریکا و نیجریه به دنیا آمده‌اند برای خواننده شکل ملموس و بارزی پیدا می‌کنند.

در زمینه شکاف عمیق میان فقر و غنا در جهان کنونی و لزوم رفع آن نویسندگان گزارش تصریح کرده‌اند: «ما می‌دانیم که یک میلیارد مردم ثروتمند دنیا مصرف‌‌کننده ۷۲ درصد منابع جهانی‌اند، در حالی که یک میلیارد و ۲۰۰ هزار مردم فقیر جهان تنها یک درصد از این منابع را مصرف می‌کنند. و در حالی که جوامع ثروتمند سودبر نظام اقتصادی کنونی جهان هستند، فقط بخش کوچکی از زیان‌ها و آسیب‌هایی که غارت و تخریب طبیعت و منابع آن به بار می‌آورد متوجه آنها می‌‌شود».

نمودار اصلی برآورد مرزهای رشد

شکاف میان فقر و غنا از نظر محققان شریک در تهیه گزارش در خود کشورهای غربی هم برای دوام دموکراسی مخاطره‌‌آمیز است، چرا که «مناسباتی را ایجاد می‌کند که برای همه خطرناک است... مناسباتی برخاسته از نابودی اعتماد شهروندان به دموکراسی و تأثیرگذاری آرایشان در سرنوشت خویش. محو این اعتماد آسیب بزرگی برای نظام‌های دمکراتیک است و اخذ هر گونه تصمیم درازمدت را ناظر بر بهره‌مندی همگان باشد با مشکل روبه‌رو می‌کند».

گزارش می‌گوید که برای ممانعت از شکل‌گیری چنین مناسباتی باید هدف حداقلی در زمینه درآمدها این باشد که هر چهار شهروند عادی درآمد سالانه‌ای معادله درآمد شهروندی از ۱۰ درصد اغنیای کشور داشته باشند.

یک اهرم مهم ایجاد عدالت و رفع نابرابری از نظر نویسندگان گزارش افزایش مالیات‌ها و بازتقسیم آنهاست، از مالیت بر املاک و مستغلات گرفته تا مالیات بر ثروت و درآمدهای شرکت‌ها و درآمدهای بالای شهروندان ثروتمند. گزارش می‌گوید که دو تا چهار درصد از درآمدهای گلوبال سالانه کافی است تا بتوان در وضعیت کنونی چرخشی رقم زد. بازار به تنهایی از نظر گزارش نمی‌تواند موجد چنین چرخشی باشد، بلکه به دولت‌هایی قوی و کارا نیاز است، دولت‌هایی که در تحقق پنج هدف یادشده گام‌های مؤثر بردارند.

«راه‌حل‌هایی که مورد موافقت همه باشد»

گزارش در بخش‌های مختلفی حاوی این تأکید است که میزان شدیدی از نابرابری آثار و پیامدهای به شدت تخریب‌گرایانه‌‌ای دارد که دامن بخش ثروتمند جامعه را هم خواهد گرفت و آنها نیز از این پیامدها در امان نخواهند بود.

با این همه، تأکید و امید گزارش بر تعقل‌گرایی بیشتر ثروتمندان و تمایل بیشتر آنها به دهش و صرفنظرکردن از سود و ثروت بیشتر به سود بخش‌های کم‌‌‌برخودار جامعه و همگرایی همگانی در راه تحقق اهداف اصلی گزارش است، امری که امید به تحقق آن به لحاظ تجربی و تاریخی کمتر با واقعیت تطبیق دارد.

در واقع اهداف اعلام‌شده در گزارش بی‌شباهت به برنامه‌های سوسیالیستی و کمونیستی نیست. نویسندگان تأکید دارند که «قدرت اقتصادی غرب مسلط باید به همه مردم جهان منتقل شود» و برای این کار به «بزرگترین و متنوع‌ترین جنبشی» نیاز است که بشر تا کنون به خود دیده است: «به این منظور ما در همه نقاط به اکثریت‌هایی فعال نیازمندیم، به چپ سیاسی به همان میزان که به راست محافظه‌کار، به راست میانه به همان اندازه که به سبزها، به ملی‌گرایان به همان اندازه که جهان‌گرایان و گلوبالیست‌ها، به مدیران به همان اندازه که به کارگران، به شرکت‌ها به همان اندازه که به جامعه، به رأی‌دهندگان به همان اندازه که به انتخاب‌شوندگان و سیاستمداران، به آموزگاران به همان اندازه که به دانش‌آموزان، به عصیان‌گران علیه سنت‌ها به همان اندازه که به سنت‌گرایان و به پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها به همان اندازه که به نوجوانان».

گزارش مرزهای رشد می‌گوید که برای انتقال قدرت اقتصادی به مردم، همان قدر پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها نیازمندیم که به نوجوانان

در مجموع حرف اصلی نویسندگان گزارش این است که به راه‌حل‌هایی نیاز است که «مورد موافقت همگان باشد». این که دستیابی به چنین راه‌حل‌هایی تا چه حد خوش‌بینانه و واقعی است، کمتر در گزارش، مورد بحث قرار گرفته است. مثلاً بحث بر سر این متمرکز نمی‌شود که منافع محافل و صاحبان ثروتی که به دنبال سود بیشترند چگونه با منافع بخش‌های نابرخوردار و دستمزدبگیرانی که حقوقشان کفاف یک زندگی آبرومند و بی‌دغدغه را نمی‌دهد یا با منافع حفظ محیط زیست قابل تطبیق است.

این کم و کاستی اما از اهمیت گزارش در تبیین و تدقیق مشکلات نمی‌کاهد، مشکلاتی که اینک گریبان بشر و آینده او را گرفته‌‌اند و او و سیاره‌اش را، اگر این روند متوقف نشود، هر چه بیشتر به لبه پرتگاه و فنا می‌برند.

«از ضرورت آموزش تفکر انتقادی تا توانمندسازی زنان»

در بخش مربوط به تأکید بر لزوم گسترش آموزش حرف اساسی گزارش این است که باید تفکر انتقادی و توانمندسازی نسل‌های جدید به اندیشیدن چند وجهی و مبتنی بر سیستم‌های پیچیده بیش از پیش در دستور کار قرار گیرد، چرا که از یک منظر «بزرگترین چالش دوران ما تغییرات اقلیمی و فناشدن تنوع گونه‌های جانوری و گیاهی یا پاندمی‌ها نیستند، بلکه مشکل اصلی ناتوانی جمعی ما در تمایزگذاشتن میان فاکت‌ها و جعلیات است... در شبکه‌های اجتماعی صنعتی از پخش و نشر سوءاطلاع و اخبار جعلی شکل گرفته که بیش از همه به قطبی‌کردن جوامع دامن می‌زند و ما را از همکاری در برابر چالش‌های مشترک بازمی‌دارد».

تا آنجا که راهکار پنجم یعنی مشکلات و چالش‌های مربوط به انتقال به دوران انرژی‌های پاک مربوط می‌شود، گزارش از خطری واقعی برای بی‌ثباتی جوامع در اثر این گذار سخن می‌گوید، خطری که از هزینه بالای انرژی‌های نو، دستکم در مراحل اولیه استفاده از آنها نشئت می‌گیرد. به نوشته گزارش خطر آنجاست که «زمانی که اکثریت نادار جامعه بیش از همه زیر فشار افزایش بهای انرژی و سوخت قرار گیرد، این انتقال با مقاومت روبه‌رو شود».

گزارش آنجا هم که بر نقش زنان و توانمندسازی اجتماعی و اقتصادی آنها در گذار از وضعیت مخاطره‌آمیز کنونی تأکید دارد، بحثی غنی و جاندار را پیش می‌کشد و ذهن را متوجه این واقعیت می‌کند که به خصوص در منطقه ما تا چه حد کارهای زیادی برای انجام است که بتوان از جمله با نیرو و امکانات و خلاقیت زنان منطقه و کل کشورهای آن را از سقوط و فنای بیشتر سیاسی و اقتصادی و فرهنگی رها کرد.