هفته گذشته صفحه رسمی بهروز وثوقی، بازیگر شناختهشده تاریخ سینمای ایران در اینستاگرام با انتشار عکسهایی از میرحسین موسوی (نخستوزیر پیشین ایران)، محمد خاتمی (وزیر ارشاد و رئیسجمهور پیشین ایران) و محسن مخملباف (نویسنده و کارگردان شناختهشده سینمای بعد انقلاب)، آنها را به عنوان افرادی که باعث ممنوع التصویر کردن ستارگان سینمای قبل از انقلاب، محمدعلی فردین، ناصر ملکمطیعی و بهروز وثوقی معرفی کرد.
این پست با آنکه ساعاتی پس از انتشار از حساب آقای وثوقی حذف شد، اما همان انتشار چند ساعته موجی از واکنشها در شبکههای اجتماعی به همراه داشت و باعث شد تا یک بار دیگر موضوع بحثانگیز محرومیت سینماگران شناخته شده فعال در دوران حکومت گذشته ایران، پس از انقلاب سال ۵۷ مطرح شود.
پس از حملات به سالنهای سینما در جریان انقلاب سال ۵۷ تردیدهای جدی درباره ادامه فعالیت این هنر پس از انقلاب وجود داشت. جمله روحالله خمینی در سخنرانی معروف روز ورودش به ایران در بهشت زهرای تهران مبنی بر اینکه او با سینما مخالف نیست بلکه با فحشا مخالف است، امکان ادامه فعالیت سینما را مطابق نظر و اهداف رهبران انقلاب فراهم کرد.
با این همه چگونگی فعالیت چهرههای شناخته شده حکومت قبل در دوران جدید نامشخص بود. بویژه آنکه نهادهای قضایی چون دادستانی و کمیتههای انقلاب اسلامی با احضار بسیاری از چهرههای شناخته شده فعال در زمینه فرهنگ و هنر به دنبال برخوردهای قضایی و امنیتی با آنها بودند.
Your browser doesn’t support HTML5
فهرست افراد احضار شده به زندان اوین بسیار پرشمار بود و دامنه گستردهای از چهرههای شناختهشده را در بر میگرفت. برای برخی از افراد احضار شده احکامی در زمینه صدور اموال صادر شد و برخی حتی مدتی را زندان به سر بردند. برخوردها با بازیگران زن دوران گذشته تندتر بود. بسیاری از آنها اجازه فعالیت در پس از انقلاب نگرفتند.
شدت و دامنه گسترده برخوردها البته با واکنشهایی هم روبهرو شد. جمشید مشایخی رئیس اداره برنامههای تئاتر وزارت فرهنگ و هنر در اعتراض به این احضارها بویژه اعتراض به احضار رضا کرمرضایی از سمت خود استعفا کرد.
برخی چهرههای شناخته شده فعال در دوران قبل از جمله بهروز وثوقی پیش از وقوع انقلاب ایران را ترک کرده بودند با این همه افرادی چون محمدعلی فردین، ناصر ملکمطیعی و ایرج قادری با ماندن در ایران، امیدوار بودند که شرایط ادامه فعالیتشان در دوران جدید فراهم شود.
یکی از نخستین معیارهای وضع شده برای فعالیت سینمایی در نخستین سالهای بعد انقلاب اطلاعیه مهدی کلهر، معاون فرهنگی وزارت فرهنگ و آموزش عالی (پیش از تشکیل وزارتخانهای به نام فرهنگ و ارشاد اسلامی) در ششم آذر ۱۳۵۹ است که به تهیهکنندگان سینما از لزوم طی کردن مراحلی چون بررسی سناریو، بررسی صلاحیت کارگردان و هنرپیشگان، نظارت بر امور ساخت فیلم، صداگذاری و مونتاژ و در نهایت بازبینی نهایی و صدور پروانه نمایش خبر می داد. موضوع بررسی صلاحیت کارگردان و بازیگران از همان مراحل نظارتی خاص بود که معیارهایش نامشخص و به شدت سلیقهای بود.
آقای کلهر چند ماه بعد (نهم مهر ۱۳۶۰) در گفتوگو با روزنامه کیهان در بیان این معیارها چنین گفت: «از این پس معیار ما در برخورد با فعالیت افراد در سینما و تئاتر به این ترتیب خواهد بود که ما تهیهکننده، کارگردان و بازیگرانی را قبول خواهیم داشت که صلاحیت آنها از نظر اخلاقی و فرهنگی مورد تأیید قرار گرفته باشد.
ما دو محور را در نظر می گیریم. یکی اینکه عملکرد دوران قبل از انقلاب این افراد در رابطه با اشاعه فرهنگ منحط غربی، اشاعه فحشا و ضدیت با فرهنگ اسلام چگونه بوده است...
محور دوم، عملکرد آنان در شرایط پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران است. به این معنی که آنها تا چه حدی خواستهاند و یا توانستهاند فرهنگ غنی و پربار اسلامی را مطرح کنند و در اختیار جامعه قرار دهند.»
نقطه عطف محرومیت چهرههای شناخته شده سینمای پیش از انقلاب در دوران پس از سال ۵۷، اتفاقاتی بود که برای فیلم «برزخیها» به کارگردانی ایرج قادری افتاد. فیلمی که با حضور بازیگرانی چون محمدعلی فردین، ناصر ملک مطیعی، سعید راد و ایرج قادری ساخته شد و تلاشی بود برای نشان دادن همراهی چهرههای قدیمی با انقلاب. با این همه اکران این فیلم با اعتراضهای شدید روبهرو شد. معترضان اصلی گروهی بودند که در نهادی به نام حوزه هنری فعال بودند.
این نهاد که ابتدا «حوزه اندیشه و هنر اسلامی» نام داشت، محل گردهمایی افرادی بود که پیش از انقلاب سوابق محدودی از انجام برخی فعالیتهای هنری در حد اجرای تئاتر و تعزیه، داستان و شعرخوانی مذهبی در مساجد تهران داشتند و پس از انقلاب به دنبال ارائه نوع و شکل مطلوب فعالیتهای فرهنگی و هنری از نظر آموزههای اسلامی و انقلابی مطابق نظر رهبران انقلاب بودند. آنها منتقد تصمیمها و اقدامات مسئولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بودند. محسن مخملباف، مجید مجیدی، مهدی شجاعی، محمد کاسبی، فرجالله سلحشور و رسول ملاقلیپور از چهرههای فعال حوزه هنری در آن زمان بودند که ریاستش را محمدعلی زم برعهده داشت.
اکران فیلم «برزخیها» با انتقاد شدید این افراد و همچنین روزنامههایی چون کیهان و جمهوری اسلامی قرار گرفت. مدیریت روزنامه کیهان را در آن زمان محمد خاتمی برعهده داشت.
اعتراضها به اکران فیلم «برزخیها» در خردادماه سال ۶۱ تبدیل به یک موضوع محوری در فضای سیاسی ایران شد و دامنه بحثها درباره آن به نهادهای دیگری چون مجلس شورای اسلامی کشید. با توقف اکران فیلم «برزخیها»، مدیران وزارت ارشاد هم از سمت خود کنار رفتند و محمد خاتمی به عنوان وزیر ارشاد و فخرالدین انوار به عنوان معاون سینمایی و محمد بهشتی به عنوان مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی انتخاب شدند.
توقیف فیلم برزخیها نام محسن مخملباف را به عنوان یکی از اصلی ترین چهرههای نظریهپرداز هنرهای تصویری پس از انقلاب مطرح کرد و باعث شد تا امروز از او به عنوان یکی از اصلیترین افراد در کنار مدیران وقت وزارت ارشاد در سختگیریهای بعد انقلاب یاد شود. اقدامات او و تصمیمات مدیران وزارت ارشاد البته با مخالفت مسئولان بلندپایه حکومت (میرحسین موسوی، به عنوان نخستوزیر، علی خامنهای به عنوان رئیسجمهور و روحالله خمینی به عنوان رهبر حکومت) مواجه نشد. بر این مبنا کل حکومت برآمده از انقلاب سال ۵۷ موافق محروم کردن چهرههای شناخته شده قدیمی از فعالیت بودند.
مدیران جدید سینمای ایران از سال ۶۲ سیاست «بازنگری در نیروی انسانی» را به عنوان یکی از برنامههای اصلیشان در شکل گیری نوع مطلوب سینمای ایران از نظر حاکمان پی گرفتند.
در این دوران به صراحت عدم حضور چهرههای شناختهشده دوران گذشته در نقشهای محوری و اصلی و مثبت در محصولات جدید اعلام شد. محمد بهشتی در گفتوگویی با ماهنامه فیلم در اوایل سال ۶۳ (شماره ۱۳) گفت: «ایرادی ندارد که بازیگران معروف گذشته در نقش های منفی بازی کنند. اگر فیلمسازی اظهار علاقهمندی کند از وجود هنرپیشهای که قبل از انقلاب همیشه اصرار داشته بوسیله بازی در نقشهای مثبت توجه تماشاچی را نسبت به خودش جلب کند بهره ببرد و یک نقش منفی به او بدهد که ایجاد سمپاتی در تماشاگر نکند، حتماً به نفع حرکت فیلمسازی است.»
حجتالاسلام محمد گلمحمدی، سرپرست وقت شورای نظارت بر فیلم، سال ۶۳ در گفتوگویی با ماهنامه فیلم (شماره ۲۲) مجاز نبودن فعالیت بازیگران قدیمی را تأیید کرد: «تعدادی از هنرپیشگان هستند که برای ارائه کارشان مجاز نیستند، وقتی مشخصات فیلمی را به وزارت ارائه کردند و اسامی هنرپیشگان را دادند از بازی هنرپیشگان غیرمجاز جلوگیری می شود.»
سیاست بازنگری در نیروی انسانی محدود به بازیگران شناخته شده نبود. بسیاری از سینماگران فعال در حوزههای دیگر تولید فیلم (کارگردانان، نویسندگان، فیلمبرداران و ...) هم مشمول حذف تدریجی شدند. مطابق گزارشی که بنیاد فارابی در سال ۶۵ منتشر کرد تنها هفت درصد از کارگردانان فعال در سال ۵۸، در سال ۶۵ فیلم ساخته بودند. این عدد برای فیلمبرداران ۱۴ درصد و برای بازیگران ۲۱ درصد بود.
در سالهای اخیر با افزایش انتقادها نسبت به عملکرد سخت گیرانه مدیران وزارت ارشاد در دهه ۶۰ مسئولان آن زمان تلاش کردهاند اقداماتشان را توجیه کنند.
از جمله محمد بهشتی دهه ۹۰ در گفتوگویی که در کتاب «سینمای دهه ۶۰ در گفتوگو با مدیران سینمایی» منتشر شد درباره حذف سینماگران قدیمی گفت: «یکی دیگر از مشکلات ما بعضی از نیروهای انسانی فعال در سینمای قبل از انقلاب بود. اینان به دلیل نوع تیپسازیهایی که در سینمای قبل از انقلاب داشتند و ذهنیتی که مردم از آنها به دست آورده بودند، دیگر تا زمانهای طولانی امکان ادامه فعالیت را در سینما نداشتند. این به این معنا نبود که ما قضاوت بدی نسبت به آنان داشتیم. اساس ما هرگز به خود اجازه قضاوت در حالات دیگران را ندادیم. تنها مشکل ما بار فرهنگی ای بود که آنان با خود حمل می کردند و در ذهن مردم به جا گذاشته بودند. در حقیقت یکی از سخت ترین لحظات من و دوستان دیگر زمانی بود که ناچار می شدیم جلو فعالیت فردی را در سینما بگیریم. در واقع ما میخواستیم با آن ذهنیت مبارزه کنیم تا از خاطره ها محو شود و به همین دلیل ناچار می شدیم جلو فعالیت فردی را که نماینده آن ذهنیت است، بگیریم.»
محسن مخملباف پس از تغییراتی که از نیمه دوم دهه ۶۰ در دیدگاه و تجدیدنظر در تفکرات قبلیاش بوجود آمد، با ساخت فیلم «ناصرالدین شاه آکتورسینما» به ستایش از تاریخ سینمای ایران پرداخت و به صورت تلویحی از چهرههای محروم شده پس از انقلاب دلجویی کرد.
ایرج قادری سال ۷۳ اجازه پیدا کرد با ساخت فیلم «میخواهم زنده بمانم» به عنوان کارگردان به سینما بازگردد و یک دهه بعد به عنوان بازیگر هم در فیلم «آکواریوم» حضور پیدا کرد. ناصر ملکمطیعی اوایل دهه ۹۰ برای لحظاتی به عنوان بازیگر در فیلم «نقش نگار» بازی کرد. محمدعلی فردین پس از «برزخیها» هم اجازه بازی در هیچ فیلمی پیدا نکرد.
بهروز وثوقی نیز از زمان خروج از ایران تا زمان نگارش این مطلب به ایران بازنگشته است.