ابراهیم رئیسی با وعده شایستهسالاری و تشکیل دولت فراجناحی آمد، اما در نهایت کابینهای چید از تفنگداران.
رئیسی که در روز تنفیذ مهمترین دغدغهاش نبوسیدن دستِ، بهگفتۀ خودش، «آقا»یش بود، حالا همۀ مردان مورد تأیید رهبر جمهوری اسلامی را در کابینه سیزدهم گرد هم آورده است؛ وزیرانی عمدتاً از میان فرماندهان فعلی یا پیشین سپاه؛ همانهایی که «به دعوت آیتالله خامنهای لبیک گفتند و وارد میدان شدند».
این نظامیان کتوشلوارپوش ابتدا بهدنبال فتح سنگر اول قوه مجریه بودند، اما در نهایت غنیمتشان از جنگ قدرت شد صندلی در کابینه و مقام در دولت.
رستم قاسمی یکی از آنهاست؛ مردی که چهل سال حضور در سپاه را در کارنامهاش دارد، از فرماندهی قرارگاه سازندگی خاتمالانبیا تا معاونت اقتصادی نیروی قدس سپاه. حالا او وزیر راه و شهرسازی است؛ فرماندهی که گویی خودش هم تا آخرین لحظه نمیدانست مهرهچین این بازی کدام خانهٔ شطرنج قدرت را برایش کنار گذاشته است اما نه تنها او که حتی شخص رئیس کابینه هم نام وزارتخانه پیشنهادیاش به او را بهدرستی نمیدانست.
نام رستم قاسمی نه تنها به سپاه که به یک دکل نفتی گمشده هم گره خورده است. پرونده اختلاس دو میلیارد و سیصد میلیون یورویی بابک زنجانی در دوره قبلی وزارت او اتفاق افتاد؛ زمانی که وزیر نفت محمود احمدینژاد بود. اما ابراهیم رئیسی، که بهگفتهٔ خودش آمده تا با فساد مبارزه کند، چشمش را روی یک دکل نفتی بست.
یکی دیگر از چهرههای سپاهی حاضر در کابینه احمد وحیدی است؛ نخستین فرمانده نیروی قدس سپاه و وزیر کشور فعلی؛ کسی که به اتهام دست داشتن در انفجار مرکز همیاری یهودیان در آرژانتین سالهاست تحت تعقیب پلیس بینالملل است.
وزارت اطلاعات ابراهیم رئیسی هم سهم اسماعیل خطیب شد، از پیشگامان در اطلاعات سپاه و هسته اولیه این نهاد امنیتی؛ یک روحانی تندرو نزدیک به علی خامنهای.
این روند تنها به وزارتخانههای حساس یا امنیتی محدود نماند؛ ریاست عالی میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی هم به یکی دیگر از نیروهای باسابقه و قدیمی سپاه و از دانشجویان خط امام رسید: عزتالله ضرغامی؛ یک یار انقلابی که آنروزها پایش روی دیوار سفارت آمریکا بود و این روزها چشمش به شاخهای اینستاگرامی است.
Your browser doesn’t support HTML5
دستگاه دیپلماسی هم از حضور سپاهیان در امان نماند. وزارت امور خارجه در ید حسین امیرعبداللهیان، از نیروهای نزدیک به قاسم سلیمانی و نیروی قدس سپاه پاسداران است؛ چهره مورد اعتماد رهبر جمهوری اسلامی و سردمدار ارجحیت دادن به «میدان».
حتی دو نهاد متولی آموزش، یعنی وزارت بهداشت و درمان و وزارت علوم هم به دو سپاهی رسید: بهرام عیناللهی و محمدعلی زلفیگل.
جواد اوجی، وزیر نفت، هم گرچه خود رخت سپاه بر تن نداشته اما بهروشنی دل در گرو این نهاد نظامی امنیتی دارد و نهاد تحت مدیریتش مالامال از فرماندهان و نیروهای امنیتی یا بهقولی سربازان گمنام است، از روابط عمومی وزارت نفت گرفته تا معاونت حقوقی و بودجه.
کار به جایی رسید که دستاندازی سپاه بر دولت حتی تا وزارت ورزش هم کشیده شد. حالا سؤال این است هیئت دولت کابینهای است مملو از نظامیان یا واحدی نظامی است که به حکومتداری مشغول شده است؟
وزارت دفاع و پشتیبانی را شاید بتوان تنها نهادی قلمداد کرد که سپردن سکانش به نظامیان عجیب نیست؛ نهادی که در کابینه ابراهیم رئیسی، این بار نه به یک سپاهی دیگر که، به یک ارتشی باسابقه رسید: محمدرضا قرایی آشتیانی. او پیش از وزارت جانشین رئیس ستاد کل نیروهای مسلح بود. صرفنظر از سالها حضورش در جنگ و مدیریتهای ارتش، سرکوب مردم کردستان با فرمان آیتالله خمینی هم از بخشهای مهم کارنامه اوست.
روحالله خمینی سرکوبهای اوایل انقلاب را بر عهده سپاهیان و ارتشیان میگذاشت، اما اعتقادی به باز شدن پای آنها به سیاست نداشت. پس از مرگ او اما، با خواست جانشینش، سپاه آرامآرام بر نهادهای اصلی قدرت چنگ انداخت. حالا سپاه در پی کنترل نهادهای قدرت است، آن هم با تأیید و همراهی رهبر جمهوری اسلامی.
با این حال بزرگترین پیمانکار اقتصادی و عمرانی این روزهای ایران دیگر به در اختیار داشتن اقتصاد و امنیت هم راضی نیست، حتی نفوذ و حضور در ریاست مجلس هم برایش کفایت نمیکند؛ آنها این بار قدرت اجرایی را میخواستند.
در ماههای منتهی به انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ صف طولانی سپاهیان مشتاق برای ریاستجمهوری گمانهزنیها درباره یک دولت تمامنظامی را بر سر زبانها انداخت، یعنی روی کار آمدن آنچه سالهاست تحت عنوان «دولت در سایه» سایهاش روی سیاست ایران سنگینی میکرده است.
بهغیر از آنها که مسند وزرات نصیبشان شد، سپاهیان دیگری هم که در نقش نامزد پوششی به میدان آمده بودند سهمشان را از سفره انقلاب برداشتند. محسن رضایی، فرمانده پیشین سپاه که چهار دوره در انتخابات ریاستجمهوری ناکام ماند و به آرزویش نرسید، این بار نقش نامزد پوششی برای ابراهیم رئیسی را بازی کرد و به معاونت اقتصادی دولت رسید.
از سفرهای که ابراهیم رئیسی برای سپاهیان پهن کرده، سعید محمد هم بینصیب نماند. فرمانده پیشین قرارگاه خاتمالانبیا که بهخاطر تخلف از پستش کنار گذاشته شده بود، حالا دبیر مناطق آزاد ایران است؛ حیاط خلوتی برای پروژههای بزرگ اقتصادی.
محمد مخبر دزفولی هم که اکنون معاون اول ابراهیم رئیسی است، از مدیران بهداری سپاه پاسداران بود و سالها بدون هیچ حساب و کتابی در ستاد اجرایی فرمان امام مشغول.
سهم مسعود میرکاظمی، از دیگر فرماندهان پیشین سپاه پاسداران، هم شد سازمان برنامه و بودجه.
در کنار وزرا و مجلسنشینان پاسدار، بسیاری از فرماندهان و اعضای سپاه و بسیج رخت رزم از تن درآورده و به میدان اجرا زدهاند. آنها که تا دیروز سردار بودند، از امروز شدهاند فرماندار و استاندار؛ از خراسان رضوی گرفته تا بوشهر. اما گویا هنوز اول راه است.
سپاهیان در دولت محمود احمدینژاد توانستند فاتح پروژههای کلان اقتصادی باشند اما با دولت حسن روحانی در تقابل بودند و چندان دل خوشی از او نداشتند. در نهایت یک دولت نظامی تشکیل شد با یک رئیسجمهور غیرنظامی؛ ایدهای کاربردی و عملگرایانه برای سپاه تا برسد به آنچه میخواهد.
شاید این پردهٔ آخر از سناریویی باشد که علی خامنهای برای ایران نوشته است؛ حکومتی که هرچند نام جمهوری را یدک میکشد، هر سه قوهاش را سپاهیانی گوشبهفرمان قبضه کردهاند.