یادداشتی از عرفان کسرایی: در طول تاریخ کم نبودهاند رخدادها و حوادثی که دنیا را به دوران قبل و بعد از خود تقسیم کردهاند.
انقلاب صنعتی، جنگ جهانی دوم، کشف پنیسیلین، اختراع اینترنت و بسیاری رخدادهای دیگر، به قدری چهره جهان را تغییر دادند که میتوان هرکدام را یک خط مرزی برای تقسیم تاریخ به قبل و بعد آن رخداد در نظر گرفت.
اینک شیوع جهانی بیماری کووید ۱۹، نه تنها اقتصاد و صنعت و گردشگری و حملونقل و هنر و سیاست، که در حال تغییر فرهنگ و حتی رفتار فردی و جمعی انسانهاست.
اکنون موزهها، تئاترها، سینماها و کنسرتها در بسیاری کشورها تعطیل شدهاند، پروازها کنسل و مرزها بسته شدهاند، هتلها خالیاند، قطارها از حرکت ایستادهاند، المپیک در آستانه لغو قطعی است، و میلیاردها دلار خسارت مالی به بار آمده است.
در کنار همه اینها، اثرات روانی فاصلهگیری فیزیکی، زندگی در قرنطینه و کاسته شدن از معاشرت اجتماعی به نگرانیهای بسیاری دامن زده است. رفتارهای جمعی تاملبرانگیز در هراس از قحطی مواد غذایی، هجوم به فروشگاهها، و ذخیره مواد غذایی و مواد ضدعفونیکننده و دستمال توالت در سراسر جهان، از آغاز اعلام همهگیری جهانی کرونا تا امروز، موضوع بحثهای داغ رسانهای شده است.
وحشت و هراس عمومی، استرس و بیخوابی و تنهایی افراد بیتردید آثار روانی غیرقابلپیشبینی در آینده بر جای خواهد گذاشت. مبهمترین نکته در تحلیل سناریوهای پیش رو این است که ما هیچ برآورد و تخمینی برای پایان این همهگیری هراسناک متصور نیستیم. هیچ مشخص نیست که چه زمانی واکسن برای پیشگیری یا داروی قطعی برای درمان این عفونت ویروسی ساخته خواهد شد. هیچ مشخص نیست که فصل گرما تأثیری بر کاهش و افول این ویروس عجیب بگذارد یا نه.
به همان نسبت که ویروس جدید کرونا و مکانیسم اثر آن تا کنون عجیب بوده، رفتار و برنامه و سیاستهای دولتها نیز در مقابله با آن چندان روشن و یکدست نبوده است.
شبکه بهداشت و درمان اغلب کشورها، برخی زودتر برخی دیرتر، سیاست ایزولاسیون و قرنطینه را پیش گرفتند. در سیاست ایزولاسیون، افراد با حفظ مقررات فاصلهگیری فیزیکی میتوانند از خانه بیرون بروند و خرید کنند، اما در الگوی قرنطینه، افراد اجازه خروج از خانه ندارند.
الگوی دیگر ایمنی گلهای است و مبنای آن این است که، کاملاً برعکس، اجازه داده شود آمار ابتلا هر چه سریعتر بالا رود و با ابتلای بیش از نیمی از جامعه، با دستیابی به نقطه پیک، روند کاهشی آغاز شود، که این روش به گواه برخی متخصصان هرچند سریعتر جواب میدهد، نرخ مرگومیر را نیز بالا میبرد.
البته این روش شاید برای دولتهای استبدادی و حکومتهایی که برای جان شهروندان ارزشی قائل نیستند چندان هم نامطلوب نباشد؛ روشی که همهگیری را با سرعت بیشتری پایان میدهد و در عین حال با حذف افراد بیمار، هزینه بیمه و درمان را از روی دوش حکومت برمیدارد.
با وجود این، در زمان نوشتن این متن، در واپسین روزهای ماه مارس، هنوز هیچ نشانهای از روند کاهشی این همهگیری جهانی دیده نمیشود.
دهها مؤسسه تحقیقاتی در سراسر دنیا با کار شبانهروزی و بدون تعطیلیِ هزاران دانشمند، در تلاش برای تولید واکسن کرونا هستند. این فرایند در ظاهر میتواند امیدبخش باشد، اما اگر به این نکته دقت کنیم که تولید این واکسن ممکن است در عمل تا ۱۲ یا ۱۸ ماه یا حتی بیشتر طول بکشد، هراس بیشتری در خود حس خواهیم کرد.
چینیها، روسها، آلمانیها، استرالیاییها، فرانسویها، آمریکاییها، اسرائیلیها، و ژاپنیها هرکدام جداگانه خبرهایی از کشف واکسن اولیه کرونا منتشر کردهاند، اما تا امروز غیر از واکسیناسیون آزمایشی در سیاتل بر روی یک زن ۴۳ ساله آمریکایی، نشانه امیدبخش دیگری دیده نمیشود. ۴۵ داوطلب این واکسیناسیون اولیه همچنان تحت نظر خواهند بود و نتایج آن تازه باید برای سازمان غذا و داروی آمریکا ارسال شود و در صورت صدور مجوز برای مرحله دوم آزمایش، تعداد بیشتری از افراد واکسینه خواهند شد. این فرایند در خوشبینانهترین حالتِ ممکن شاید یک سال به طول بینجامد.
تغییر نگاه به علم در دوران پساکرونا
زنجیره تحولات اجتماعی بهندرت به یک حوزه محدود میماند. اقتصاد و بورس با فرهنگ و هنر یا با سیاست بیارتباط نیست. مذهب نیز از این دایره بیرون نخواهد ماند و چه بسا افراد مذهبی و باورمند با مشاهده عینی بیاثر بودن دعا و توسل، به این پرسش رهنمون شوند که چرا خداوند از بروز چنین فجایعی در جهان جلوگیری نمیکند. فرد مذهبی ممکن است از خود بپرسد چگونه ممکن است فلان روحانی که در منبر خود برای درمان این عفونت ویروسی، خواندن زیارت عاشورا و سوره حمد و آیتالکرسی یا حدیث کساء را توصیه میکرد، بر اثر این بیماری جان خود را از دست داده باشد.
بیرون از مرزهای ایران نیز مذهب با یک چالش بزرگ روبهرو شده است. کشف واکسن بهسادگی میسر نخواهد شد، اما برخلاف دعا و اعمال مذهبی، کموبیش، قطعیتی در آن میتوان یافت. حتی اندیشیدن به امکان کشف یک واکسن یا دارو برای این بیماری، کورسوی امیدی برای میلیاردها انسان نگران در سراسر جهان ایجاد کرده است.
جهان ما همهگیریهای مرگباری را در قرنهای گذشته از سر گذرانده است: طاعون؛ وبا؛ سیاهزخم؛ آنفلوآنزای اسپانیایی؛ و بسیاری عفونتهای ویروسی و باکتریایی دیگر که برخی از آنها میلیونها نفر از جمعیت جهان را به کام مرگ فرستادهاند.
بیش از یک قرن از شیوع آنفلوآنزای اسپانیایی میگذرد و بحران کرونا نشان داد که با وجود پیشرفتهای خیرهکننده ویروسشناسی، پزشکی، ژنتیک و بهداشت، هنوز بشر در برابر چنین بیماریهایی آسیبپذیر است.
اما نکتهای که نباید از یاد برد این است که اینک بخش بزرگی از جمعیت جهان، با دسترسی به اینترنت، هراسها و امیدها و احساسات و مسائل خود در روزهای قرنطینه را با سایر مردم جهان به اشتراک میگذارد. از این منظر، کرونا نخستین تجربه جهانی مشترک همه ما در عصر اینترنت است.
البته بحرانهای پیشین مانند سارس و مرس نیز در عصر اینترنت شیوع پیدا کرده بودند، اما همهگیری اخیر، یعنی پاندمی بیماری کووید ۱، هم به لحاظ ابعاد و هم تلفات جانی، بهمراتب گستردهتر از آنهاست. دیگر آنکه شبکههای اجتماعی، در همین دهه اخیر، بسیار گسترش پیدا کردهاند و ارتباطات اینترنتی امروز قابلمقایسه با شرایط همهگیری سارس در سال ۲۰۰۳ نیست.
جهان در دوران پس از غلبه انسان بر بیماری کووید ۱۹ قطعاً به جای متفاوتی تبدیل خواهد شد.
دیدگاه عمومی به علم نیز دستخوش این تغییر خواهد شد و چه بسا نهادهای تصمیمگیری و شهروندان دریابند که سرمایهگذاری در توسعه علم و فناوری باید در اولویت قرار بگیرد و اگر دانشمندان واکسن و یا دارویی برای بیماریهای عصر جدید پیدا نکنند، نه از توریسم و تفریح و شادی چیزی میماند و نه راهی برای کسب درآمد ورزشکاران و سوپراستارها و سلبریتیها و بازیگران و خوانندگان مشهور وجود خواهد داشت.
جهان پس از کشف واکسن کرونا، احتمالاً، دیدگاه متفاوتی به همهچیز خواهد داشت و در خواهد یافت که پیشرفتهای علمی امروز با وجود حیرتانگیز بودن همچنان ناچیز است.
ما با تمام تکنولوژی و تمدن پیشرفته امروز، هنوز در برابر یک ویروس با قطر ۱۲۵ نانومتر آسیبپذیریم و جهان امروز همانقدر از تأثیر یک ویروس متوقف شده است که یکصد سال پیش بر اثر آنفلوآنزای اسپانیایی مستأصل شده بود.