چهاردهمین گزارش سالانه دربارۀ اجرای حکم اعدام در ایران که سازمان حقوق بشر ایران به همراه سازمان فرانسوی «با هم علیه اعدام» منتشر کرده، بهگفتۀ خود این سازمانها «تصویر کاملی از اجرای حکم اعدام نمیدهد»؛ دلیل آن هم «زمینۀ پیچیدۀ این موضوع، عدم شفافیت و خطرها و محدودیتهایی که متوجه مدافعان حقوقبشر میشود» است.
با این اوصاف، این دو سازمان مدافع حقوق بشر در گزارشی از سراسر ایران از افزایش اجرای احکام اعدام پس از آغاز دوران ریاستجمهوری ابراهیم رئیسی خبر داده و چالشهای قانونی در این زمینه را توضیح دادهاند و در عین حال بر اهمیت گسترش «جنبش بخشش» تأکید کردهاند.
در مصاحبه با محمود امیری مقدم از سازمان حقوق بشر ایران در نروژ جنبههای گوناگون این گزارش و مهمترین جزئیات آن را بررسی کردهایم.
Your browser doesn’t support HTML5
در خلاصهای که از گزارش منتشر کردهاید، یکی از مسائل مربوط به آمار اعدامها که در زمان کوتاهی به چشم میخورد، مقایسه قبل و بعد از انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ در ایران است و افزایش چشمگیری که بعد از انتخابات در آمار اعدامها مشاهده میشود. این افزایش را چهطور ارزیابی میکنید؟ آیا این امر دلیل خاصی دارد؟ میتوانید توضیحی بدهید که چطور این اتفاق افتاده؟
بله. همانطور که اشاره کردید، در واقع تعداد اعدامهای نیمه دوم سال، یعنی پس از انتخابات ریاست جمهوری، دقیقاً دو برابر اعدامهای قبل از انتخابات ریاستجمهوری در نیمه اول سال میلادی است؛ یعنی افزایش صددرصدی. ما چند سال قبل، پس از انتخابات سال ۲۰۱۳، یعنی دور اول ریاستجمهوری آقای روحانی، چنین روندی را دیدیم. نکات مشابه این دو انتخابات در این است که در واقع بعد از هر دو، مذاکرات بین ایران و گروه ۵+۱ از سر گرفته شد؛ هم در این دور جدید احیای برجام و هم در دوره قبل یعنی مذاکرات برای رسیدن به توافق.
بیشتر در این باره: گزارش سالانه: افزایش صد درصدی اعدام در ایران پس از پیروزی رئیسی در انتخاباتاین را اول بگویم که بهطور کلی روند اعدامها در جمهوری اسلامی به فرد ارتباطی ندارد. یعنی ربطی ندارد چه کسی رئیسجمهور است، چه کسی رئیس قوه قضائیه است، چون هر دو مستقیم یا غیرمستقیم مورد تأیید رهبر و کل نظام هستند. چیزی که میزان اعدامها را تعیین میکند، یکی نیاز حکومت است به اعدام - چون بهعنوان وسیلهای برای ارعاب جامعه استفاده میشود- و وقتی حکومت از اعتراضات بیم دارد، ما میبینیم که میزان اعدامها بالا میرود. یکی هم وقتی که توجه جامعه جهانی به مسائلی دیگر جز حقوق بشر در ایران معطوف است، در این مواقع هم میزان اعدامها بالا میرود.
یعنی فکر میکنید حتی وقتی در حال مذاکره هستند، به نوعی به حفظ چهره نیاز ندارند که بخواهند نشان دهند وضعیت حقوق بشر در ایران دارد بهبود پیدا میکند یا کمتر اعدام میشود؟
متأسفانه در مذاکرات برجام مسئله حقوق بشر و مسئله اعدام نه تنها مطرح نشده بلکه هیچ جایی ندارد. ما فکر میکنیم جمهوری اسلامی اینطور برداشت میکند که تا وقتی در حال مذاکره هستند، برای رسیدن به یک توافق هستهای، جامعه جهانی تا حدی از مسئله حقوق بشر در ایران چشمپوشی میکند. این را در دور اول برجام هم دیدیم. آن سالی که توافقنامه برجام امضا شد، بالاترین آمار اعدامها در بیش از دو دهه را داشتیم. من فکر میکنم [این نکته] این دفعه هم صدق میکند و این یکی از مواردی است که در بیانیه مشترکمان با سازمان فرانسوی «با هم علیه اعدام» -که گزارش را با هم منتشر کردیم- آمده، که ما از جامعه جهانی، بهخصوص از کشورهایی که در حال مذاکره با جمهوری اسلامی هستند، خواستهایم از مسئله حقوق بشر چشمپوشی نکنند.
برای اینکه خیلی کوتاه جواب بدهم، از یک طرف نیاز حکومت به ایجاد ارعاب بیشتر به خاطر بیم از اعتراض، و از طرف دیگر اینکه میدانند تا وقتی کشورهای غربی در حال مذاکرهاند برای رسیدن به یک توافق، اینها احساس میکنند که دستشان بازتر است برای نقض حقوق بشر.
آقای امیری مقدم، یکی از مسائلی که در گزارش مطرح میشود، اعلام نشدن بیش از هشتاد درصد اعدامهاست. به نظرتان این دلیل با آن پیام داخلی برای این میزان اعدامِ بالا در تناقض نیست؟ یعنی اگر اعلام نشود، چگونه میخواهد ایجاد رعب کند؟
بهطور کلی منظور ما از اعلام نشدن این است که در رسانههای رسمی اعلام نمیشود. ولی وقتی مثلاً در بلوچستان اعدام میکنند، بهطور مثال ۱۲۶ نفر به اتهام جرایم مربوط به مواد مخدر اعدام شدهاند که تعداد زیادی از آنها شهروندان بلوچ هستند، هیچکدام از این اعدامهای مربوط به مواد مخدر اعلام نشدهاند و با این حال به گوش مردم میرسد. یعنی مردم آن مناطق مطلع میشوند که اعدام صورت گرفته. به همین شکل است که این اطلاعات به دست ما هم میرسد. ولی بهطور رسمی اعلام نمیکنند.
برای مثال وقتی ایران در شورای حقوق بشر مورد انتقاد قرار میگیرد، آمار رسمی که جمهوری اسلامی خودش دارد خیلی کمتر از این است. من فکر میکنم با وجود اینکه در رسانههای رسمی اعلام نمیشود، ولی در جامعه و در آن مناطقی که اعدامها صورت میگیرد، حتی خود حکومت کمک میکند که این اخبار [و آمارها] به گوش مردم برسد.
یکی از دستهبندیهای گزارش شما به بیشترین میزان اعدام مربوط است که ۵۵ درصد اعدامها مربوط به قتل عمد و قصاص بوده. راهکارهایی که در گزارش شما پیشنهاد شده، از یک طرف کارزارهای داخلی و فعالیتهای جامعه مدنی و از طرف دیگر موضوع فشارهای بینالمللی است. میشود بگویید این میزان ۵۵ درصد را شما چطور میبینید و برای این موضوع چه کار باید کرد؟
بیشتر در این باره: گزارش سازمان عفو بینالملل از ۹۶ مورد به مرگ کشاندن عمدی زندانیان در ایراندر سال ۲۰۱۷ میلادی، وقتی لایحه مربوط به قانون مواد مخدر به تصویب رسید و آمار اعدامهای مربوط به مواد مخدر در سه سال بعد از آن (۲۰۱۸ تا ۲۰۲۰) پایین آمد، ما متوجه یک افزایش چشمگیر در آمار اعدامهای مربوط به قتل و در واقع قصاص شدیم. از طرف دیگر ما شاهد رشد چشمگیر بودیم در آنچه اسمش را «جنبش بخشش» گذاشتهایم در ایران. یعنی از یک طرف حکومت آمار اعدامها را بالا برده و مسئولیت این اعدامها را بر عهده اولیای دم میگذارد، از طرف دیگر میبینیم [فعالیت] افراد و گروههای جامعه مدنی، هنرمندان و ورزشکاران در این کارزار بخشش و متقاعد کردن اولیای دم مبنی بر اینکه به جای اعدام دیه یا بخشش را انتخاب کنند، این هم افزایش یافته است.
ما فکر میکنیم از آنجایی که مسئولان جمهوری اسلامی بارها اعلام کردهاند مسئله قصاص یک خط قرمز است و اگر کسی با قصاص مخالفت کند ممکن است به زندان بیفتد یا حتی به ارتداد محکوم شود، میبینیم که جامعه مدنی از طریق تعریف «بخشش» با این مسئله اعدامهای مربوط به قصاص مبارزه میکنند و خیلی هم تأثیرگذار بوده در سالهای گذشته.
ولی این خودش به معنی مخالفت با قصاص نیست؟
این کمی پیچیده است، چون حکومت نمیتواند بگوید که ترویجِ بخشش ممنوع است! چون با استناد به شریعت میگویند هر کسی با قصاص مخالفت کند، سرکوب میشود. ولی در شریعت نیامده که بخشش ممنوع است. حتی برعکسش هست که بخشش باید ترویج شود. همین باعث شده حکومت با کمی مشکل روبهرو شود. دقیقاً همان چیزی است که شما میگویید، از طریق ترویج بخشش آمار اعدامها پایین میآید و من فکر میکنم این ربط مستقیم دارد به سرکوب گروههای مدنی مثل جمعیت امام علی که در واقع نقش مهمی را در ترویج بخشش ایفا میکرد، که خب آنها سرکوب شدند. ولی شهروندان عادی هنوز میتوانند در ترویج بخشش فعالیت کنند.
سال گذشته آمار موارد بخشش بیش از ۷۰۰ مورد بود. این فقط مواردی است که ما توانستیم ثبت کنیم و بیش از سهبرابر یا چهاربرابر آمار کل قصاص است. این آمار با [نتیجه] نظرسنجیای که سال گذشته مؤسسه گمان برای ما انجام داد، همخوانی دارد. در آنجا یک سؤال پرسیده شده بود، که بیست هزار نفر در داخل ایران به آن جواب دادهاند، که اگر فردی یکی از اعضای نزدیک خانواده شما را به قتل برساند، کدام گزینه را انتخاب میکنید، [و در پاسخ] حدود ۷۰ درصد گزینهای بهجز اعدام را انتخاب کردند.
من فکر میکنم مقابلۀ حکومت با این جنبش بخشش خیلی مشکلتر است. در واقع دستشان بستهتر است و فقط حرکتهای سازماندهیشده را میتوانند سرکوب کنند، نه شهروندان را. ولی خب از طریق دیگر، جامعه جهانی هم برایش خیلی سختتر است که روی جمهوری اسلامی فشار بیاورد، چون جمهوری اسلامی میگوید این مذهب ماست و شما باید احترام بگذارید و این خط قرمز ماست.
در عین حال آقای امیری مقدم، در موضوع اعدام، اگر تاریخچه کشورهای دیگر در دهههای گذشته را نگاه کنیم که اعدام در آنها برچیده شده، یک چیزی بوده که بیشتر از بالا به پایین اعمال شده و حکومتها بودهاند که موضوع لغو مجازات اعدام را پیاده کردهاند و بعد جامعه با آنها همراه شده. درست است؟
بیشتر در این باره: گزارش عفو بینالملل از سال ۲۰۲۱: ادامه سرکوب، شکنجه و نقض حقوق بشر در ایرانبله، کاملاً درست است و من فکر میکنم ایران یکی از معدود کشورهایی است که با وجود آمار بسیار بالای اعدام در چهار دهه - بعد از چین، در اکثر سالها مقام اول را داشتهایم در دنیا -، ولی با این وجود جنبش مخالفت با اعدام خیلی رشد کرده، بهخصوص در سالهای اخیر. کاملاً درست میگویید، در کشورهای دیگر معمولاً اکثریت مردم نیستند که خواهان لغو اعداماند بلکه دولتها یا مجالساند که قوانین را تصویب میکنند و بعد افکار عمومی به آنها میپیوندد. اما در ایران عکسِ این قضیه هست و من فکر میکنم ارتباط دارد به استفادهای که حکومت از اعدام کرده برای سرکوب مردم.
ما خودمان وقتی گزارش تهیه میکنیم و مثلاً وقتی مردم عادی گزارشهای ما را میخوانند، میگویند خب، درست است که اینجا نوشته بیش از ۳۰ درصد [اعدام] برای جرایم مواد مخدر، ولی اینها دروغ میگویند، چون که ما در جمهوری اسلامی، جدا از اینکه اعدام یک مجازات بیرحمانه و غیرانسانی است، دادرسی عادلانه نداریم.
من فکر میکنم بسیاری از کسانی که در این به اصطلاح دادگاهها محکوم میشوند، در یک دادگاه عادلانه حتی در کشوری که مجازات اعدام هم دارد، به اعدام محکوم نمیشدند. اکثر اوقات کسانی که محکوم میشوند، محکومیتشان بر اساس اقرارهایی است که [با توسل به زور] از اینها گرفته شده و همه ما میدانیم پس از بازداشت، کسی به وکیل دسترسی ندارد و استفاده از شکنجه و فشار روحی و جسمی و [حبس در] سلولهای انفرادی برای گرفتن اقرار بهطور سیستماتیک اعمال میشود؛ نه تنها در موارد سیاسی بلکه در همه موارد.
برای مثال کسانی که برای جرایم مواد مخدر دستگیر میشوند، در اداره آگاهی از آنها اعتراف گرفته میشود و بارها شده ما با افرادی صحبت کردهایم که گفتهاند آنقدر ما را کتک زدند تا ما امضا کردیم. اصلاً نخواندیم روی کاغذ چی نوشته شده بود. بعد هم توسط دادگاه انقلاب پشت درهای بسته محکوم میشوند. یعنی در عمل، حکومت میتواند تصمیم بگیرد هر کسی را که بخواهد به اعدام محکوم کند، با هر اتهامی که بخواهد.
اکثر کسانی هم که اعدام میشوند، از ضعیفترین اقشار جامعه هستند؛ کسانی که ناشناس هستند و تا وقتی که احکامشان اجرا میشود، نه کمپینی [برایشان] هست، نه اسمی ازشان هست و هزینه سیاسی پایینی دارند. من فکر میکنم این افراد قربانیان کمهزینهای هستند برای ماشین اعدام که هدفش نه مقابله با جرم بلکه سرکوب و ارعاب جامعه و نگه داشتن قدرت است.
آقای امیری مقدم، به قربانیان اشاره کردید و به فعالیتهای مدنی که در داخل ایران انجام میشود. مقدمه گزارشی را که تهیه کردهاید، یک کارگردان سینما برای شما نوشته، آقای رسولاف. در این مقدمه کوتاهی که آقای رسولاف نوشته، یکی از مسائلی که مطرح شده، از جمله مواردی است که من بهعنوان یک خبرنگار کمتر دربارهاش میشنوم و آن حلقه بزرگتری از انسانهایی هستند که در پی اجرای مجازات اعدام تحتتأثیر قرار میگیرند. آقای رسولاف پیشنهاد میکند تمرکزمان را بر این زنجیره انسانهایی بگذاریم که تحتتأثیر اجرای مجازات قرار میگیرند. درباره این حلقه بزرگتر، این زنجیره انسانهایی که تحتتأثیر اجرای این مجازات قرار میگیرند، ما چه میدانیم؟ در این باره آیا ارزیابی بزرگتری دارید و آیا تحقیقی در این زمینه انجام شده است یا خیر؟
آقای رسولاف به نکته بسیار مهمی اشاره میکند؛ در واقع تأثیری که اعدام میتواند بر جامعه داشته باشد. من فکر میکنم در جمهوری اسلامی متأسفانه امکان تحقیق بهطور مستقل وجود ندارد. ولی در کشورهایی که این امکان وجود داشته، برای مثال در ایالات متحده آمریکا که برخی از ایالاتش مجازات اعدام را همواره دارند و برخی آن را لغو کرده و سالهاست که ندارند، میبینیم در آن ایالاتی که احکام اعدام اجرا میشود، نه تنها جرایم خشن کمتر نشده بلکه بیشتر هم شده.
در واقع اعدام خشونت را ترویج میکند و باعث میشود این حلقه خشونت ادامه پیدا کند. ولی از سوی دیگر، من فکر میکنم این مسئله که در ایران با وجود آمار همیشه بالای اعدامها شاهد مخالفت نسل جدید با اعدام هستیم، این خودش شگفتانگیز است. یعنی از یک طرف میبینیم ایران کشور امنتری نشده بلکه خشنتر هم شده و آمار جرم در آن پایینتر نرفته بلکه میزان جرایم خشن بالا رفته، ولی از طرف دیگر مخالفت با اعدام بیشتر شده و این باعث میشود که ما امیدوار باشیم رفتهرفته به طرف لغو مجازات اعدام حرکت کنیم.
هرچند میدانیم جمهوری اسلامی حکومتی است که حمایت مردمش را ندارد و انتظار نداریم با چنین ساختاری اعدام را لغو کند. من فکر میکنم فشارهایی که از جامعه مدنی و در مرحله بعد از جامعه جهانی میآید، هزینه سیاسی اعدامها را بالا ببرد و باعث شود میزان استفاده از مجازات مرگ پایین بیاید تا روزی که مجلسی که منتخب مردم است، این مجازات را لغو کند.