داریوش: «آینه» می‌گوید به انکار و کهنگی بگو، نه

داریوش اقبالی

داریوش اقبالی خواننده نام آشنا و محبوب برای بسیاری از ایرانی‌هاست. او از سال ۲۰۰۰ میلادی تا امروز با پایه‌گذاری بنیاد غیرانتفاعی «آینه» تلاش کرده تا توانمند سازی اجتماعی را ترویج کند.

حالا رادیوی بنیاد آینه، مدتی است که جدی‌تر کار می‌کند و پخش آزمایشی خود را با تولید شش ساعت برنامه روزانه آموزشی شروع کرده است.

با داریوش درباره آینه، پیامش و کار تازه‌اش برای اعتراض‌های اخیر مردم ایران گفت‌وگو کردم که متن کامل آن را در اینجا می‌خوانید.

چه شد که شما و همکارانتان در بنیاد آینه به فکر راه اندازی یک رسانه مستقل ۲۴ ساعته آموزشی برای آگاهی رسانی درباره آسیب‌های اجتماعی و مفاهیم حقوق بشری افتادید؟

وجود رسانه مستقل آموزشی در جامعه خودمان را لازم می دانستیم. فکر می کنم صدای آیینه شاید اولین رسانه کاملا آموزشی باشد، بنیاد آینه یک سازمان غیر انتفاعی است که فقط هدفش آگاهی رساندن و توانمند کردن جامعه درباره آسیب هاست. فعلا روزی شش ساعت برنامه داریم و شنبه و یکشنبه را اختصاص دادیم به منتخب بهترین برنامه هایی که در هفته داشتیم و آن ها را باز پخش می کنیم.

Your browser doesn’t support HTML5

گفت‌وگوی بنیامین صدر با داریوش درباره رادیوی تازه‌اش

با توجه به فعالیت های بنیاد آینه، این حجم برنامه به تولید نیاز دارد و اینکه کسانی باشند تا این اهداف آموزشی را پیگیری کنند. چه تعداد کارشناس با شما همکاری دارند و با توجه به موانعی که وجود دارد مثل موانع مالی و مشکلات دیگر، این کار را چه طور انجام می‌دهید؟

ببینید، این سازمانی است که با داوطلبان علاقمند و عاشق اداره می شود و ما با چنین انسان هایی طرف هستیم، بدون توقع مالی، با عشق و علاقه ای که به خدمت کردن دارند، کار می کنند.

از چند سازمان حقوق بشری دعوت کردیم، یک سازمان آمریکایی هم هست برنامه هایی تولید می‌کنند، می آیند و به صورت داوطلبانه برنامه شان را اجرا می کنند. تمام کارکنان، کارشناسان و روانشناس‌ها و جامعه شناس‌هایی که در آینه کار می کنند همه به صورت داوطلبانه مشغول خدمتند. دوستانی هستند که علاقمندند به اهداف آیینه. آیینه را در این پانزده سال زیر ذره بین برده اند، بدون این که حتی دلشان بخواهد مطرح شوند، حضور دارند و کمک می کنند و این سازمان با کمک این‌ها شکل گرفته. روز به روز هم از کسانی دعوت می کنیم که در این شش ساعت برنامه زنده و هر روزه‌ ما بیایند و نقشی داشته باشند، ساعتی را به برنامه خودشان اختصاص بدهند تا به سهم خودمان در یک چارچوب روشن و قانونمند بتوانیم به جامعه مان آگاهی دهیم.

محتوای برنامه هایی که تولید می شود به طور مشخص روی آسیب‌های اجتماعی به خصوص اعتیاد متمرکز است. به چه حوزه‌های دیگری در مقوله آسیب های اجتماعی توجه می کنید؟

ما در رابطه با کودکان کار، کودکان خیابانی، مسئله پناهندگان و... آگاهی رسانی و کمک رسانی می کنیم. مثلا کاری که در رابطه با کودکان کردیم، توانسته ایم فعلا ۸۵۰ کتاب را در کمپینی به نام کمپین کتاب بازی در اختیار این بچه‌ها قرار بدهیم، از مردم دعوت می کنیمکتاب هایشان را جمع کنند و به دوستان ما بدهند تا بتوانیم به بچه‌های علاقمند در سازمان‌های کودکان کار و خیابان برسانند.

یا حدود ۳ هزار ۹۰۰بسته لوازم التحریر برای بچه‌ها تهیه کردیم. در بخش دیگر کمپین درختکاری را داریم و تا به حال ۷ هزار و ۵۰۰ توسط بچه های کانون های بهبودی کاشته شده... این ها را داریم تشویق می کنیم که همه در مسیر جامعه ای سالم سهیم باشیم. نقش مردم و فعالیت های داوطلبانه بسیار موثر است. دعوت کردیم از رسانه‌ها که همکاری کنند. از سازمان‌های غیر انتفاعی دعوت می کنیم تا یک مثلث سلامت را درست کنیم که پایه و اساس این مثلث روی حضور داوطلبانه مردم است و دو ضلع دیگرش رسانه ها و سازمان های غیر انتفاعی هستند.

درواقع توانمندسازی جامعه را به نوعی دنبال می کند، اما رابطه خارج کشور با داخل ایران، آسان است؟ یعنی شما به راحتی ارتباط می گیرید یا پیام به راحتی منتقل می شود و بازخوردش را می‌بینید؟

بسیاری هستند که خدمت می کنند، عاشقانه و شجاعانه در ایران حضور دارند و همه جور همکاری می کنند. من نیتم این است که آگاهی رسانی درباره مسئله آسیب ها باید مجزا باشد از مسائل دیگر. درست است که همه چیز با مسائل سیاسی ادغام است و به موازات آسیب‌ها، نقض حقوق بشر هم به وفور دیده می شود، ولی بسیاری هستند با نیت خدمت از داخل دارند کار می کنند برای ما. بعضی هایشان گمنامند، بعضی هایشان شناخته شده هستند.

عاشقانه همکاری می کنیم و هدف من بیشتر ایران بوده که این همه آسیب به وجود آمده؛ باید به مردم آگاهی داد، باید دعوتشان کرد به این که از پنهان کاری و از انکار و کهنگی بیرون بیایند و حقوق خودشان را بشناسند.

با توجه به وضعیت ایران که این رزوها وضعیت حساسی است، به خصوص در چند وقت اخیر و افزایش آسیب‌ها به دلیل افزایش تنگناهای اقتصادی که احتمالا در اخبار هم شنیدید و اعتراضات گسترده ای که به این موضوع شد و به تبع آن نقض حقوق بشر، آیا تمرکز شما روی مفاهیم بنیادین حقوق بشری هم هست یا صرفا آسیب ها را بیشتر مدنظر دارید؟

دقیقا، درست می گویید. من چون به روش اصولی معتقد هستم و به این باور دارم که بیشتر جوانان با تاریخ بیگانه‌اند، تنها راه و روشی که فکر کردیم می تواند موثر باشد، است که این‌ها را تلنگری بزنیم برایمرور تاریخ. مرور تاریخ با کتابخوانی، با کتاب‌های صوتیِ کتاب‌های تاریخی مثل سرگذشت گاندی، ماندلا یا آفریقای جنوبی، یا سرگذشت بابک خرمدین... با مستنداتی که وجود دارد این پیام را می‌رسانیم. ملتی که تاریخ را نداند محکوم به فناست. محکوم به تکرار تاریخ است.

باید از تاریخمان یاد بگیریم. به این روش بیشتر معتقدم. این روش به مرامنامه بنیاد آینه نیز بیشتر نزدیک است. ما می خواهیم با آگاهی رسانی و آموزش به جامعه مان بگوییم که تاریخ را یاد بگیرد.

این رویکرد در موضوع پرداختن به ‌آسیب‌ها رویکرد تازه ای است. جدای از فعالیت اجتماعی، در حوزه موسیقی چه کار تازه ای برای نیاز و صدای نسل جوانی دارید که امروز خیلی بلند از ایران شنیده می شود؟

من همیشه معتقدم موسیقی و هنرمندان، نقش سازنده ای در جامعه می توانند داشته باشند، مخصوصا هنرمندان داخل کشور که خودشان در مرکز این دردها هستند و باید جزو اهدافشان باشد، تا من که در خارج نشسته ام بیایم و پیامی بدهم از آن جایی که زود هم قضاوت می‌شوم با این که ابایی از این مسئله ندارم به این معتقدم که هنرمندان باید در شرایط سخت و بحرانی سرزمینشان نقش مهمی داشته باشند.

طرح: مانا نیستانی/ اندیشه کشتنی نیست

به خصوص در ایران، هنرمند نقش شیپورچی یک جامعه را دارد و باید حضور داشته باشد و ترانه و موسیقی هم در شرایط سیاسی و اجتماعی نقش خیلی مهمی داشته، از دوران مشروطیت ترانه هایی که بوده تا امروز و من همیشه می گویم من را گوش بدهید، من را نشنوید، من وظیفه خودم می دانم که با تمام وجودم برای یک کار، زحمت بکشم ولی مهمترین مسئله، اندیشیدن است، چیزی است که در آن سرزمین به حبس کشیده شده. در ماه بهمن هستیم، ماه به خصوصی در تاریخ سرزمین ماست.

این تاریخ همیشه یادآور از دست دادن جوان هایمان است، دگرگون شدن سرزمینمان است، انقلاب سرزمینمان است و برای این، ترانه ای را انتخاب کرده ام و به تازگی خواندم، به نام «اندیشه کشتنی نیست» و به مردم ایران و صدای شان هدیه می‌کنم. آرزو می کنم مردم سرزمین من مخصوصا جوان ها از دریچه دیگری به جهان نگاه بکنند. امیدوارم با آگاهی بپذیرند که هستی چیست، زندگی چیست، و باورهای کهنه مردم تغییر کند و من هم فکر می کنم نه یک ترانه، که ترانه های دیگر و هنرمندان دیگر، باید نقش داشته باشند. من هم سهم خودم را انجام می‌دهم. امیدوارم پیروزی و سعادت هموطنانم را هر چه زودتر ببینم.