پوران درخشنده یکی از باسابقهترین و مطرحترین کارگردانان سینمای ایران است. کار سینما را با ساخت فیلمهای مستند شروع کرد و پس از انقلاب با ساخت فیلمهایی با مضامین اجتماعی و مسائل انسانی، مسیر مشخص و متفاوتی را در سینمای ایران انتخاب کرد.
پوران درخشنده فیلمسازی بود که از حمایتهای مرسوم در سینمای ایران برخوردار نبود، با اینحال مستقل و متکی ماند و از کار دست نکشید.
در گفتوگوی اختصاصی رادیو فردا با پوران درخشنده بهمناسبت آغاز سال ۱۴۰۰ خورشیدی، او تعریف میکند که چگونه به سینما راه پیدا کرد و در ادامهٔ راهش قرار است به چه سویی برود.
Your browser doesn’t support HTML5
پوران درخشنده: من پزشکی قبول شده بودم، ولی علاقهای نداشتم و خیلی علاقهمند بودم به شعر و ادبیات. زمانی که دیدم مدرسه عالی سینماتلویزیون یک آگهی داده در واقع برای خانمها و آقایان، علاقهمند شدم اینجا هم شرکت کنم، که خوشبختانه قبول شدم و در آنجا درس خواندم و فارغالتحصیل شدم و در تلویزیون مشغول به کار شدم. اوایل هم کارم مستندسازی بود. با مستندسازی شروع کردم در گروه اجتماعی و گروه ایرانزمین. بعد از انقلاب کمکم این کارهای مستندسازی را ادامه دادم به طرف فیلم سینمایی. اولین فیلم سینماییام را سال ۶۵ ساختم، بهعنوان اولین زنی که بعد از انقلاب وارد این حرفه فیلمسازی شد.
«رابطه» اولین تجربه سینمایی پوران درخشنده است. او با دومین فیلم بلندش در سال ۶۶ با نام «پرنده کوچک خوشبختی» نام خود را در سینمای ایران به عنوان یک کارگردان جدی تثبیت کرد. در این فیلم خانم درخشنده به برخی مشکلات اجتماعی و آسیبشناسی شیوههای تعلیم و تربیت رایج پرداخت.
پوران درخشنده: فیلم «پرنده کوچک خوشبختی» باز یک آسیب دیگری بود از بچههایی که شاهد از دست دادن فردی در خانواده هستند و دچار ناگویایی میشوند و در واقع دیگر تکلم را از دست میدهند. این فیلم را در واقع با یک دختربچه ناشنوا کار کردم. کار بسیار سختی بود بازی گرفتن از بچههای ناشنوا چه در «رابطه» و چه در «پرنده کوچک خوشبختی». خصوصا در دومی. شخصیت [داستانی] من قبلا حرف میزد ولی تکلمش را بر اثر دیدن مرگ مادر از دست میداد، ولی شخصیتی که انتخاب کرده بودم این نقش را بازی کند، دختری که انتخاب کرده بودم، او در واقعیت اصلاً ناشنوا بود. به همین دلیل خیلی سخت بود و ما مهندسی ارتباط را با همدیگر چیدیم که از کجا به کجا، با چه حرفی، با چه تصوری، با چه کلمهای، با چه حرکت من، چه جوری شمارش شروع بشود...
خیلی کار سختی بود. ولی پر از عشق بود. هما روستا نقش معلم را بازی میکرد و بقیه خانمهای دیگر هم خانم جمیله شیخی در نقش ناظم مدرسه بودند، خدا رحمتشان بکند، همه کسانی بودند که خیلی خوب انرژی گذاشتند و فیلم هم جوایز داخلی و بینالمللی گرفت و هم پرفروشترین فیلم سال ۶۶ شد.
بیشتر در این باره: «عید که آمد...»؛ گفتوگوی نوروزی با حافظ موسویپوران درخشنده در سال ۶۸ فیلم «زمان از دست رفته» را ساخت؛ داستان پزشک متخصص زنان و نازایی که خودش به دلیل ناباروری از همسرش جدا میشود. او پس از ساخت این فیلم، ۹سال از کار در سینمای ایران محروم شد، اما در همه این سالها دست از کار نکشید. کارهای تحقیقاتی انجام داد. سالها تاوان داد تا سرآخر توانست فیلم «هیس! دخترها فریاد نمیزنند» را در سال ۹۲ به پرمخاطبترین فیلم سینمایی اجتماعی ایران بدل کند. این فیلم با جسارت موضوع حساسیتبرانگیزی چون سوءاستفاده جنسی، تجاوز و آزار و اذیت جنسی کودکان را در جامعه ایران از پستو بیرون آورد؛ کاری که آسان نبود.
پوران درخشنده: اصلاً آسان نبود. اولین بار توی شرایطی بودیم که خب صحبت کردن راجع به تجاوز به دختربچهها... خب اصلاً نمیشد حرف زد. حرف از آبرو مهمترین مسئله بود و اینکه این بدآموزی دارد و نمیشود نشانش داد و... خب خیلی خیلی سختیها من کشیدم. به هرحال تا وقتی این فیلم توانست اکران بگیرد و وقتی که به کشورهای مختلف جهان رفت، خیلی استقبال خوبی از آن شد. مردم خیلی از آن استقبال کردند و انگار همه بهنوعی درگیر چنین چیزها و تابوهایی بودند که این تابو شکسته شد با این فیلم.
در واقع این اقبال عمومی که برای این فیلم به وجود آمد، اصلاً فوقالعاده بود و من را در واقع یک مقدار تشویق کرد که مسیرم را ادامه بدهم. به دلیل همین آسیبشناس و نوع کار من، مردم خیلی رابطه خوبی با من دارند. در واقع یک جوری انگار که من را محرم خودشان میدانند، میآیند و از چیزهایی حرف میزنند که به هیچکس نگفتهاند.
آخرین فیلم پوران درخشنده با عنوان «زیر سقف دودی» زندگی زنی را روایت میکند که در زندگی خانوادگی رنج ندیده شدن را هر روز با خود حمل میکند.
پوران درخشنده: «زیر سقف دودی» فیلمی است با انگارههای زن ایرانی و اتفاقاتی که در طول تاریخ افتاده و زنانی که خودشان را فراموش کردهاند و خود را وقف بچهها و خانواده کردهاند و به جایی میرسند که احساس میکنند هیچکس به آنها توجهی ندارد و تازه خودشان را پیدا میکنند. این فیلم هم خیلی مورد استقبال قرار گرفت، خیلی زیاد.
در ادامه این گفتوگو از او پرسیدم چه تعریفی دارد از فیلمهای اجتماعی و چهقدر فکر میکند سینمای او سینمای زنان است.
پوران درخشنده: فیلم اجتماعی فیلمی است که به هرحال با مردم معنا پیدا میکند، با مسائل مردم معنا پیدا میکند و شما دلایل وجودی هر چیزی را باید پیدا بکنید. احتیاج به تحقیق دارد. احتیاج دارد شما بین مردم باشید. احتیاج دارد بهروز باشید. چند گام جلوتر از مردم باشید. نمیتوانید عقب بیفتید وقتی که جامعه دارد بهسرعت حرکت میکند. یک فیلمساز اجتماعی نمیتواند عقب بماند. بنابراین باید حرکت کند، باید به وجود بیاورد، باید خلق کند، باید بداند کجا باید برود.
البته این مسیرهایی که من دارم میروم، واقعاً خود مردم دارند مرا سر مسیر میگذارند. یک باره میبینم من سر مسیری هستم که حالا باید بروم تحقیق کنم که خب، این واقعیتش به چه شکل است، و بعد شروع میکنم راجع به آن تحقیقات کتابخانهای و کارشناسی، میدانی. مخصوصاً تحقیقات میدانی برایم خیلی مهم است. به هرحال این چیزی است که یک فیلم اجتماعی با خودش دارد. بار زیادی دارد. درست است که فیلم برای سرگرمی ساخته میشود بهنوعی، ولی من معتقدم که فقط سرگرمی نیست. مخاطب باید یک چیزی هم، یک مشغله ذهنی هم پیدا کند در مقابلِ فیلمی که دارد میبیند. فیلم اجتماعی یک چالش است بین مردم، و فیلمساز.
من فکر میکنم سینمای من هم سینمای مردانه است و هم سینمای زنانه. چون انسان برای من معنا دارد. یعنی من دارم فکر میکنم خب زن چرا باید در این وضعیت قرار بگیرد؟ چون باید مرد هم ساخته بشود. کی مرد را میسازد؟ همین زنان. پس بنابراین ما باید هر دو را با هم مثل دو بال یک پرنده بدانیم و سعی کنیم اینها را به چالش بکشیم، هر دو را. هر دو باید حمایت کنند از هم. اگر مردها حمایت نکنند از زنان، خب زنها به تنهایی ممکن است خیلی آسیب بیشتری از این ببینند.
ولی من اعتقادم این است که خب بیشتر کارهای من زنانه است، آره قبول دارم. یعنی بیشتر مسائل من مسائل زنهاست، در قشرهای مختلف. آره این را قبول دارم. ولی این آگاهیبخشی خیلی خیلی برایم مهم بوده که رفتهام دنبالش. و فکر کردهام که مردها را هم باید بیاورم. الان فیلم بعدی من "هیس! پسرها گریه نمیکنند" است که در بطن شرایطش دارم تلاش میکنم تا بتوانم بسازمش.
در پایان این گفتوگو، بهرسم برنامههای ویژه نوروزی از پوران درخشنده هم خواستم در آغاز سال ۱۴۰۰ در یکی دو جمله بگوید در صدمین سال این قرن ایران را چگونه میبیند و چه آرزویی دارد برای سال و سالهایی که پیش روی ماست.
پوران درخشنده: من امیدوار هستم سال ۱۴۰۰ سال آرامش باشد. سالی باشد که صلح و دوستی معنا پیدا بکند، نه این که ما دوباره به فکر کرونا، جنگ و مسائلی از این دست باشیم. مردم کجای این زندگی هستند؟ چرا به مردم فکر نمیکنیم؟ خیلی سخت است واقعاً. مردم به هرحال بهسختی دارند زندگی میکنند، ولی ما الان هر طرفی را که نگاه میکنیم، البته مشکلات زیادی داشتیم دیگر... خودتان بهتر میدانید.
ما اصلاً در وضعیت خاصی به سر میبریم، تحریمهای زیادی هم داشتهایم که میدانید خودتان. ولی این تحریمها نهایتش به ضرر مردم شده، نه این که به نفع مردم. یعنی مردم داغان شدهاند توی این ماجرا. اینها آن چیزهایی است که واقعاً امیدوار هستم سال ۱۴۰۰ سال آرامش باشد، سال نفس کشیدن باشد، سال آزادی باشد، سال آرامشی باشد که همه به آن احتیاج داریم.