«اعتراضات احمدی‌نژاد به دستگاه قضایی ختم نخواهد شد»

روزنامه جوان، نزدیک به سپاه پاسداران، در تیتر یک شماره پنج شنبه خود نوشته که رهبر جمهوری اسلامی «با هشداری، افراد تريبون‎دار بی‎تقوا را از تکرار دروغ‎های شاخدار دشمن در کشور برحذر داشته» و گفته است: «بگوييد با امکانات کشور چه کردهايد نه اينکه اپوزيسيون شويد.»

این روزنامه یکی مخاطبان سخنان رهبر جمهوری اسلامی را محمود احمدی نژاد معرفی کرده و نوشته است: «همه اين هفته‌ها كه ميان تيم احمدی‎نژاد و دستگاه قضایی جنجال و جدل برپا بود، گوشه و كنار زمزمه‌هایی شنيده و خوانده می‎شد كه آيا رهبر معظم به اين موضوع ورود پيدا خواهد كرد؟ شايد همه منتظر بودند ببينند اولين ديدار و سخنرانی آقا(علی خامنه ای) بعد از اين دعوای ناميمون چه زمانی است و روز چهارشنبه موعد فرا رسيد. در اين انتظار، مصداق يابی سخنان رهبری ساده می‌شود. ايشان از كسی و سمت خاصی نام نمی‌برد، اما سخنانی صريح دارند: شما نمی‌توانيد مدعی باشيد، بايد پاسخگو باشيد.»

روزنامه جوان با تاکید براینکه « استفاده رهبری از عبارت "همه‌كاره كشور باشد" باعث مي‌شود اذهان به سمت روسای جمهور برود و نه مقامات ديگر و بعد يافتن مصاديق چندان سخت نخواهد بود»، نوشته است: «وقتی ديروز و امروز را می‌گويد يعنی همين رئيس جمهور كنونی و هم رئيس جمهور سابق و حتی رئيس جمهور اسبق؛ اين يک قاعده است كه وقتی ساختار را پذيرفتيد، امكانات و اختيارات ويژه براي شما قائل شدند و مديريت كلان كشور با شما بود، شما بايد پاسخگو باشيد و نه پرسشگر.»

این روزنامه نزدیک به سپاه پاسداران البته سهم محمود احمدی نژاد در مدیرت اجرایی ایران را «هشت سال» ذکر کرده و تلاش کرده اظهارات علی خامنه‌ای را به تمام دولت‌های پس از درگذشت آیت الله خمینی تعمیم دهد و نوشته است: « ۲۰ سال اداره كشور در دوران پس از امام(آیت الله خمینی) در دست كساني بوده كه امروز هم دولت دستشان است، محمد خاتمی و اکبر هاشمی رفسنجانی و حسن روحانی، و هشت سال هم دست محمود احمدی‌نژاد؛ اختيار بودجه كشور و كل امكانات دست آنها بوده و حالا حاميانشان با حواله دادن همه كاستي به واژه‌ "نظام" ژست دلسوزی برای مردم می‌گيرند، حال آنكه خود اين آقايان بايد پاسخگوی اوضاع كنونی،بد يا خوب، باشند و نه منتقد.»

روزنامه فرهیختگان، وابسته به دانشگاه آزاد اسلامی، اما طی یادداشتی با عنوان «خطای محاسباتی احمدی‌نژاد و انفعال‌ناپذیری آیت‌الله خامنه‌ای»، به صراحت محمود احمدی نژاد را مخاطب اظهارات رهبر جمهوری اسلامی دانسته و نوشته است: «خیلی شفاف و روشن معلوم است که مخاطب اصلی صحبت‌های رهبری، محمود احمدی‌نژاد به‌عنوان رئیس‌جمهور سابق و رادیکال‌ترین معترض و مخالف کنونی است» چرا که «احمدی‌نژاد پس از تلاش نافرجام در پروژه بازسازی خود، تلاش کرده است خود را در موقعیت آلترناتیو جمهوری اسلامی متعارف و در کلیت آن نشان دهد و به‌طور طبیعی، پیش‌فرض این استراتژی، فاصله‌گذاری و برجسته‌کردن مرزبندی‌اش با کل حاکمیت است.»

پرویز امینی یادداشت نویس این روزنامه با اشاره به اینکه «احمدی‌نژاد این جمع‌بندی را دارد که اولا سطح نارضایتی‌ها از جمهوری اسلامی بالا و گسترده و عمیق است و ثانیا وی برعکس جمهوری اسلامی، از آنچنان اقبال اجتماعی‌ای برخوردار است که می‌تواند رویای خود را محقق کند»، نوشته است: «اعتمادبه‌نفس فوق متعارف احمدی‌نژاد نیز او را به تحقق چنین رویایی، باورمند می‌کند که خواهد توانست آلترناتیو جمهوری اسلامی را تاسیس کند.»

روزنامه فرهیختگان با پیشبینی سه نوع مواجهه احمدی‌نژاد با سخنان رهبر جمهوری اسلامی، نوشته که «انکار مخاطب اصلی صحبت‌های رهبری بودن» و «موضع سکوت توام با القای مظلومیت و اجتماعی» کردن احساس مظلومیتش با تاکید بر اینکه با صحبت‌های رهبری، باب نقد و اعتراض بسته شده» دو روش احتمالی او است اما در حالت سوم ممکن است او ااز «ورود رهبری به این مناقشه» استقبال کرده و حتی «رویکرد اعتراضی و انتقادی و رادیکال» خود را در سطح بالاتر یعنی اعتراض صریح به رهبر جمهوری اسلامی تغییر دهد.

روزنامه فرهیختگان با تاکید براینکه «مشخص بود که روند رادیکالیزه کردن اعتراضاتش به دستگاه قضایی و شخص صادق لاریجانی ختم و محدود نخواهد شد و همه سطوح حاکمیت را مستقیم و غیرمستقیم دربر خواهد گرفت» نوشته است: «اعلام عدم صلاحیت و مشروعیت صادق لاریجانی و غاصبانه دانستن حضور او در موقعیت ریاست قوه قضائیه از علائم آغازین آن بود و به نظر می‌رسد براساس تجارب پیشین از رفتارهای احمدی‌نژاد و فاصله‌گذاری از نظام به‌عنوان راهبرد غالب او، احتمال تغییر مشی احمدی‌نژاد به‌رغم صحبت‌های رهبری ضعیف است» و حتی به نظر می‌رسد «به شکل ناگزیری فرجام کارش به رویارویی با جمهوری اسلامی منجر خواهد شد یا به تعبیری احمدی‌نژاد در موقعیتی است که بعد از این، اصل رویارویی با نظام است مگر اینکه او در نظر و عمل خلاف آن را اثبات کند.»

روزنامه فرهیختگان با پیشبینی سه نوع مواجهه احمدی‌نژاد با سخنان رهبر جمهوری اسلامی، نوشته که «انکار مخاطب اصلی صحبت‌های رهبری بودن» و «موضع سکوت توام با القای مظلومیت و اجتماعی» کردن احساس مظلومیتش با تاکید بر اینکه با صحبت‌های رهبری، باب نقد و اعتراض بسته شده» دو روش احتمالی او است اما در حالت سوم ممکن است او ااز «ورود رهبری به این مناقشه» استقبال کرده و حتی «رویکرد اعتراضی و انتقادی و رادیکال» خود را در سطح بالاتر یعنی اعتراض صریح به رهبر جمهوری اسلامی تغییر دهد.

روزنامه فرهیختگان البته تاکید کرده است که «پیش فرض» محمود احمدی نژاد نادرست است چرا که «احتمالا این پیش‌فرض را دارد که به دلیل هزینه بالای برخورد با او، جمهوری اسلامی این هزینه را تحمل نخواهد کرد و در بستر چنین مصونیتی می‌تواند پروژه خود را به پیش ببرد» اما «این پیش‌فرض البته بارها نقض شده است.

یکی از مهم‌ترین مقاطع آن، در انتخاب اسفندیار رحیم‌مشایی به‌عنوان معاون اول در دولت دهم، درست بعد از حوادث سال ۸۸ است. احمدی‌نژاد به‌رغم نارضایتی رهبری، این تصمیم در آن مقطع را با این پیش‌فرض اتخاذ کرد که در شرایط بحرانی و چالشی بعد از انتخابات، در حالی که مدیریت کشور درگیر یک مناقشه گسترده است، جبهه‌ای جدید و از درون خود باز نخواهد کرد و این شرایط اتفاقا بهترین شرایط برای اتخاذ چنین تصمیمی است و هزینه‌های احتمالی ورود رهبری به این مساله، درست در این شرایط که خود اصل نظام در معرض خطر است، بالاست و از دایره مصلحت‌اندیشی خارج خواهد بود»، چنانکه در جریان «مناقشه روی برکناری وزیر وقت اطلاعات و متعاقب آن مخالفت رهبری و خانه‌نشینی ۱۱ روزه» نیز «قرار بود با بالا بردن هزینه‌ها به تجدیدنظر رهبری در تصمیمش منجر شود.»

این روزنامه تاکید کرده «پیش فرض احمدی نژاد» نادرست است چون «در همه این موارد، جمهوری اسلامی و در راس آن رهبری، نشان داد که این هزینه‌سازی‌ها نمی‌تواند آن چیزی را که حق و درست و مصلحت می‌داند، منتفی کند. سوابق جمهوری اسلامی در دوره امام(آیت الله خمینی) نیز چه در مواجهه با شریعتمداری در مقام مرجع تقلید و آیت الله منتظری در موضع قائم‌مقام رهبری و چه با بنی‌صدر در موقعیت رئیس‌جمهور ۱۱ میلیونی» نیز «موید همین رویه است» و « صحبت‌های روز چهارشنبه رهبری و صراحتش در خطاب انتقادی و اعتراضی قرار دادن احمدی‌نژاد نیز حاکی از انفعال‌ناپذیری» بود، همان طور که این «انفعال ناپذیری» بارها و از جمله در «خطبه نمازجمعه ۲۹ خرداد سال ۸۸، تجربه شده است.»

روزنامه خراسان نیز طی یادداشتی نوشته که اظهارات روز چهارشنبه هبر جمهوری اسلامی، بخشی داشت که «کمتر مورد توجه رسانه‌ها قرار گرفت» آنجا که گفت «در آن زمان در دفاع از انتخابات ایستادگی کردیم و همان‌گونه که اعلام کردم و با وجود فشارها، زیر بار ابطال انتخابات نرفتم.»

علی خامنه‌ای در نماز جمعه ۲۹ خرداد ۸۸ گفته بود که با وجود رفاقت ۵۰ ساله با اکبر هاشمی رفسنجانی نظرش به محمود احمدی نژاد نزدیک تر است و روزنامه خراسان تاکید کرده که بخشی از اظهارات روز چهارشنبه او تلاشی برای توضیح «منطق مواضع خود در سال ۸۸» بوده و به این ترتیب خواسته بگوید که «در سال ۸۸ در حقیقت نه در دفاع از یک شخص بلکه دفاع از اصل انتخابات» موضع گیری کرده است.

روزنامه اعتماد نیز در یادداشتی نوشته است: «هرچند در چند ماه گذشته فعالان اصلي اصولگرا نسبت به مواضع احمدي‌نژاد و چند تن از دوستانش سكوت نسبی كرده بودند، ولی اكنون به نظر مي‌رسد كه با مواضع صريح رهبري نظام آنان نيز وارد ميدان شوند و نسبت به رفتار دوستان سابق‌شان اعلام موضع كنند.»

الیاس حضرتی نماینده مجلس و مدیر این روزنامه در یادداشت خود تاکید کرده است که سكوت اصولگرایان در قبال احمدی نژاد «تا حدی قابل درک بود زيرا آنان از يک‌سو ناتوان از توجيه حمايت‌هاي گذشته‌شان بودند و از سوي ديگر گمان می‌كردند كه با دامن زدن به اين موضوع، بيش از پيش در گرداب سياسی ايجاد شده فرو خواهند رفت. از اين رو به جز تعدادی از فعالان جوان‌تر و صادق اصولگرا، باقی آنان سكوت را بر اعلام موضع ترجيح دادند»، و حالا «بايد منتظر ماند و ديد كه آيا احمدی‌نژاد و دوستانش خط‌مشی گذشته را ادامه مي‌دهند يا آن تعيين ضرب‌الاجل‌ها فراموش خواهد شد.»

روزنامه آرمان با اشاره به اینکه چهارشنبه شب «تهران دوباره لرزید اما خفیف‌تر»، نوشته است:« زلزله بار دیگر تهرانی‌ها را هراس‌زده کرد. پایتخت نشینان و همچنین اهالی چند شهر و روستای البرز بامداد چهارشنبه یک زلزله ۴.۲ ریشتری را از سر گذراندند. اگرچه مانند زلزله قبلی، این زلزله به خروج اکثر مردم از خانه‌ها منجر نشد، اما تعداد قابل توجهی از شهروندان ساعاتی را در خیابان‌ها، پارک‌ها و خودرو‌ها گذرانیدند.»

روزنامه آرمان با بیان اینکه در این زلزله «خبر بد ادامه یافتن لرزه‌ها در تهران و البرز بود، اما برخی کار‌شناسان مدعی هستند که زلزله بامداد چهارشنبه اتفاق خوبی بوده است و این زلزله نشان‌دهنده رفع شدن خطر است، چرا که می‌توان آن را پس لرزه زلزله هفته گذشته دانست.»

روزنامه شهروند هم در گزارشی با تیتر «شب‌های دلهره» نوشته است: «تهرانی‌ها شب‌های سختی را می‌گذرانند. وحشت این روزها در میان پایتخت‌نشینان موج می‌زند. از ٣٠ آذر که زمین‌لرزه در ملارد، کرج و تهران را لرزاند، تا به امروز، مردم ٦ شب و روز سخت را پشت‌سر گذاشته‌اند. ترس زلزله، وحشت از تکان‌های زمین و اضطراب از زلزله بزرگ تهران که همه از آن صحبت می‌کنند، آرامش و امنیت را از مردم گرفته است.»

این روزنامه با بیان اینکه در جریان زلزله سه شنبه شب «خانه‌ای فرو نریخت، اما ٥٧نفر مصدوم شدند و یک مرد ٥٨ساله نیز بر اثر ایست قلبی جان باخت»، نوشته است: «وحشت از زلزله و تکان‌های زمین باعث کشته و مصدومیت این افراد شد. کسانی که هنگام وقوع زلزله از ترس به خیابان‌ها ریختند و می‌خواستند فرار کنند، مصدوم شدند. بار دیگر زلزله‌ای بدون خسارت کشته و مجروح بر جا گذاشت.»

روزنامه شهروند از قول احمد صادقی رئیس سازمان پیشگیری و مدیریت بحران شهر تهران نوشته است:«زمین‌لرزه اخیر تنشی روی گسل‌های تهران ایجاد نکرده است. دقایقی پس از این زمین‌لرزه تمامی دستگاه‌های امدادی خدماتی و انتظامی به حالت آماده‌باش درآمده و آماده‌باش آنها همچنان ادامه دارد. با هماهنگی‌های انجام‌شده از سوی مدیریت بحران از دستگاه‌هایی مثل مدیریت مصلی تهران، مدیریت ورزشگاه‌های بزرگ مانند آزادی و... خواستیم تا درهای خود را به روی مردم باز کنند تا کسانی که وحشت از زلزله دارند، در این اماکن مستقر شوند.»

روزنامه جامعه فردا طی یادداشتی با عنوان «زلزله تهران و چند نکته» نوشته است: «زلزله هفته گذشته و سه شنبه شب نشان داد که مانند همیشه مدیران شهری هیچ برنامه‌ای برای مدیریت شهر ندارند و مردم نیز نشان دادند که در مواقع بحرانی، آموزشی ندیده‌اند تا آن‌را به‌خدمت بگیرند. از این‌رو شاهد صحبت‌های پراکنده مدیران و عملکرد ضعیف مردم بوده و هستیم.»

به نوشته این روزنامه «نهادهایی چون شهرداری و شورای شهر فقط بسنده کرده‌اند به رفتن مردم به مساجد و پارک‌ها که حتی مشخص نیست مکان امن هستند یا خیر؛ یا مترو را سازه امن می‌خوانند و به مردم این امیدواری را می‌دهند که زمان زلزله، مترو بسیار امن است، در حالی‌که ایستگاه‌های متروی ما یکی از پرخطرترین مکان‌ها در هنگام وقوع حوادثی چون زلزله هستند.»

جامعه فردا همچنین نوشته است: «در سوی دیگر ماجرا، شهروندانی قرار دارند که هیچ آموزشی ندیده‌اند. هجوم یک‌باره به خیابان‌ها، مصرف بنزین زمانی‌که آلودگی هوا به نهایت خود رسیده است، ترافیک سنگین، پارک کردن در حاشیه اتوبان‌ها و… همگی نشان از نبود فرهنگ اجتماعی در زمان حادثه می‌دهد که به‌جای حفظ آرامش و کارهای کلیدی، هرج‌ومرج و بی‌برنامگی را شاهد هستیم.»

حسین رحیمی، فرمانده نیروی انتظامی پایتخت به روزنامه ایران، نزدیک به دولت، گفته است: «گشت امنیت اخلاقی با کسانی که شئون اسلامی را رعایت نمی‌کنند برخورد خواهد کرد و با اقتدار تمام به کارش در تهران ادامه می‌دهد.»

به نوشته این روزنامه، حسین رحیمی «ضمن تکذیب خبر برخی خبرگزاری‌ها که اعلام کرده بودند نیروی انتظامی دیگر کسانی را که شئون اسلامی را رعایت نمی‌کنند، بازداشت نمی‌کند و برایشان پرونده تشکیل نمی‌دهد»، چنین برخوردی را معطوف به کسانی دانسته که «دچار سهل‌انگاری» می شوند و گفته است: «در خصوص افرادی که در زمینه پوشش اسلامی و رعایت عفاف و حجاب دچار سهل‌انگاری می‌شوند رویکرد پلیس بر این اساس است که برخورد قهرآمیز با این گروه نداشته باشد بلکه با برخوردهای ایجابی و آموزشی به شکل محترمانه‌ای با آنها رفتار کند.همچنین برای این افراد نه تنها پرونده تشکیل نمی‌دهیم و بازداشتی صورت نمی‌گیرد بلکه برای آنها کلاس‌های آموزشی و اصلاح رفتار برگزار می‌کنیم.»

همزمان روزنامه شرق نیز خبر داده که عباس جعفری دولت‎آبادی دادستان تهران از «برخورد با مراکز ماساژ» خبر داده و با انتقاد از «دستگاه‌های دولتی در رسیدگی به آسیب‌های اجتماعی»، گفته است: «پلیس در برخی از موارد از‌جمله بی‌حجابی در خودروها، رانندگان مست و برخورد با مراکز ماساژ‌درمانی نباید کوتاه بیاید و صرف تذکر کفایت نمی‌کند.»

شرق در تیتر یک شماره پنج شنبه خود با عنوان «جزئیات سهو قلم جناب مرتضوی» اقدام به چاپ تصاویر چک هایی سازمان تامین اجتماعی در دوره ریاست سعید مرتضوی در وجه شرکت بابک زنجانی کرده و نوشته است: «مصطفی ترک‌همدانی، وکیل کارگران شاکی در پرونده تأمین اجتماعی هفته گذشته فاش کرد که سعید مرتضوی مدیرعامل سابق تأمین اجتماعی در جلسه دادگاه و در پاسخ به سؤال قاضی درباره علت اشتباه‌نوشتن رقم چک‌هایی که به بابک زنجانی داده است، گفته: شب بود، خسته بودم، سهو قلم پیدا کردم.»

این روزنامه با تاکید براینکه «نگاهی به اسناد و مدارک به‌جامانده از دوران مدیریت سعید مرتضوی نشان می‌دهد اتفاقات رخ‌داده در آن دوران چیزی فراتر از سهو قلم است»، نوشته در جریان فروش شبانه شرکت‌های متعلق به شرکت شستا از سوی سعید مرتضوی به بابک زنجانی قرار شده بود که «سازمان تأمین اجتماعی پنج فقره چک به مبالغ ٨٨‌میلیارد و ٥٠٤‌میلیون و ٨٩٠‌هزار و ٩٠٠ ین ژاپن به شرکت سورینت بدهد اما سهو قلم مشهور سعید مرتضوی در همین زمان اتفاق می‌افتد و نه یک سهو قلم که در واقع پنج سهو قلم رخ می‌دهد و سازمان تأمین اجتماعی پنج فقره چک به مبالغ ٨٨‌میلیارد و ٩٠٤‌میلیون و ٨٩٠‌هزار و ٩٠٠ ین ژاپن به بابک زنجانی تحویل می‌دهد؛ چک‌هایی که مجموع آن به رقم ٤٤٤‌میلیارد و ٥٢٤‌میلیون و ٤٥٤‌هزار و ٥٠٠ ین ژاپن، یعنی دو میلیارد ین بیشتر از رقم قرارداد می‌رسد» که به پول ایران در همان زمان معادل «بیش از ٦٠‌میلیارد تومان به نرخ صرافی بانک ملت و بیش از ٧٥‌میلیارد تومان به نرخ بازار» بوده است.

شرق با تاکید براینکه بابک زنجانی به دلیل آغاز تحریم‌ها «می‌دانسته پولی که بر پایه آن شرکت‌های تأمین اجتماعی را خریداری می‌کند، پولی درگیر و غیرقابل استفاده است»، نوشته « قسمت غم‌انگیز ماجرا اینکه بابک زنجانی چهار فقره از چک‌های دریافتی از سازمان تأمین اجتماعی را به‌جای پول نفت به وزارت نفت می‌دهد و یک فقره باقی‌مانده نیز هنوز مشخص نیست در کجاست. به عبارت ساده، بابک زنجانی و دوستانش نفت ملی ما را می‌فروشند، پولش را دریافت می‌کنند، شرکت‌های متعلق به کارگران کشور را نیز می‌گیرند و چک‌های تضمین آن را به جای پول نفت به وزارت نفت می‌دهند. سهو‌هایی که تاوانش را کارگران و مردم می‌دهند.»