بازتاب اعتراضات ایران در رسانه‌های بین‌المللی

درگیری دانشجویان دانشگاه تهران با ماموران امنیتی

در ادامه بازتاب و تشریح نا آرامیهای اخیر ایران رسانه‌های خارجی توجه خود را به آرایش و صنف معترضان خیابانی و نتایج ماجراجویی‌های جمهوری اسلامی در منطقه معطوف کرده اند.

روزنامه واشنگتن پست می نویسد که مردم معترض در خیابانها، بر خلاف اعتراضات ۸۸، بیشتر از قشر فقیر جامعه هستند که احساس می کنند از طرف نخبگان فاسد نادیده گرفته می شوند.

این گزارش می افزاید، حتی این اعتراضات تفاوت چشمگیری با جنبشهای پوپولیستی سال ۲۰۱۶ آمریکا و اروپا دارند.

واشنگتن پست می نویسد که شاید این قیام فقرا نتواند جمهوری اسلامی را سرنگون کند، اما نشان می دهد که ایران اکنون هزینه ماجراجویی‌های انقلابی خود در خاورمیانه را در خود کشور می پردازد و اکنون بر خلاف اعتراضات ۸۸ با روشنفکران و قشر متوسط شهرنشین مواجه نیست، بلکه آتش این اعتراضات از لایه عمیقتر و گسترده تری فوران می کند و سرکوب آن می تواند نتیجه معکوس داده و شدت اعتراضات را بالا ببرد.

علیرضا نادر تحلیلگر ارشد موسسه «رَند» می گوید که قیام اخیر در مقیاس کل کشور گسترده است، دولت سردرگم شده و نیروهای امنیتی کند عمل کرده اند. «این اعتراضات از دل مستضعفین و محرومان برخاسته است، اگرچه حضور طبقه متوسط شهرنشین نیز مشاهده می شود».

این روزنامه به توییت‌های پی در پی دونالد ترامپ رئیس جمهوری آمریکا اشاره کرده و از قول یک مقام کاخ سفید می نویسد که «معترضان ایران نشان دادند که کشور با مشکلات عمیق ساختاری و سیستم اقتصادی فاسدی دست به گریبان است که عمدتا تحت سلطه سپاه پاسداران است که قابل ترمیم نیست».

بگفته وی آمریکا با متحدین خود در حال رایزنی برای وادار کردن جمهوری اسلامی به پذیرش مسئولیت خشونت علیه مردم است. «ایران هزینه ایجاد آشوب در منطقه را می پردازد و چاره‌ای جز تغییر رویه ندارند».

واشنگتن پست به تحقیقات موسسه «نظرسنجی ایران» در تورونتو اشاره کرده که ۵۴ درصد شرکت کننده‌ها گفته اند «وضعیت معیشتی قابل تحمل نیست و به سختی میگذرد».

سال گذشته موسسه «گالوپ» گزارش داد که ایران از لحاظ شاخص تجربه منفی، بعد از عراق و سودان در سومین جایگاه قرار دارد. این شاخص بر اساس مولفه هایی مانند میزان استرس، خشم، ناراحتی، اضطراب و دردهای روانی تعیین می شود که مردم در زندگی روزمره خود تجربه می کنند.

این گزارش می افزاید که مردم، حسن روحانی، رئیس جمهور اعتدال گرا را انتخاب کردند که نتیجه تفاهم هسته‌ای و لغو تحریمها را ببینند، اما انتظارات معشیتی مردم و اقتصادی کشور برآورد نشد و نهایتا معترضان خشمگین به خیابانهای ریختند و نوک حملات خود را بر خطوط قرمزی مانند علی خامنه‌ای رهبر ایران و قاسم سلیمانی فرمانده نیروهای سپاه قدس متوجه کردند.

واشنگتن پست در گزارش دیگری با استناد به گزارش «نیویورک تایمز» می نویسد که میزان بیکاری در میان جوانان که نیمی از جمعیت ایران را تشکیل می دهند، حدود ۴۰ درصد است و آمارهای رسمی نشان می دهد که ۹۰ درصد کسانی که در اعتراضات خیابانی بازداشت شده اند، زیر ۲۵ سال سن دارند.

دنیس راس: نباید خاموش نشست

در همین زمینه دنیس راس نماینده سابق آمریکا در امور خاورمیانه نیز طی مقاله‌ای برای نشریه «فارین پالیسی» (سیاست خارجی) می گوید که ماجراجویی‌های ایران در خارج به خشم ملت در داخل کشور دامن زده است.

وی می گوید که ظاهرا رهبران ایران در منطقه دست بالا را گرفته اند. آنها کمک کردند تا رژیم بشار اسد در سوریه باقی بماند، حزب الله در لبنان تقویت شود، شبه نظامیان شیعه عراق بر کوس پیروزی بدمند و به ابزاری برای فشار ایران به دولت مرکزی عراق تبدیل شوند، سلاحها و موشکلهای ایران به حوثی‌های یمن می رسد و قاسم سلیمانی فرمانده نیروهای قدس به نظر می رسد که در خط مقدم جهان عرب ایستاده است تا بگوید که ایران و متحدین آن غیر قابل شکست هستند. اما اعتراضات اخیر ایران نشان داد که جمهوری اسلامی هزینه همه این ماجراجویی‌ها را در داخل ایران می پردازد.

وی می نویسد که مقامات ایران، از جمله خامنه‌ای و مشاورش علی اکبر ولایتی بر این عقیده بودند که ایران جبهه جنگ را به آنسوی مرزهای خود در سوریه و عراق و لبنان کشانده و منطقه مقاومتی به رهبری جمهوری اسلامی تشکیل داده است.

آقای راس در ادامه به شروع اعتراضات در مشهد اشاره کرده و می نویسد که به سرعت دامنه اعتراضات به شهرهای دیگر کشور کشیده شد و نه تنها طبقه متوسط شهرنشین، بلکه طبقه‌های پایین و محروم جامعه به خیابانها ریختند و نوک حملات خود را متوجه فساد اقتصادی کردند و شعارهای مرگ علیه دیکتاتور سر دادند که به خامنه‌ای بر می گردد. وی می نویسد که شعار «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران» نیز نشان دهنده اعتراض مردم به ماجراجویی جمهوری اسلامی در منطقه بود.

وی به اوضاع نابسامان اقتصادی کشور و کاهش یارانه ها، از جمله نان اشاره کرده و می نویسد که طبقه محروم جامعه به شدت از این وضعیت آسیب دیده اند. آقای راس می نویسد که مدیریت اشتباه اقتصادی در ایران که نیمی از تولید ناخالص داخلی کشور در سلطه سپاه و بنیادهای مذهبی قرار دارد نیز وضعیت اقتصادی کشور را در تیر رس انتقادات قرار داده است. بگفته وی محقق نشدن خواسته‌های معشیتی مردم از منافع لغو تحریمها بر اعتراضات دامن زده است. وی می گوید که برخی مردم شعارهایی درباره همه پرسی، مانند آنچه در ابتدای انقلاب اسلامی رخ داد، سر می دهند.

راس در ادامه می افزاید که مقیاس اعتراضات جاری بعد از حوادث ۸۸ که با بازداشت گسترده فعالین سیاسی مواجه شد و رهبران آن هنوز هم در بازداشت خانگی هستند بی‌سابقه است. بگفته وی، یکی از دلایلی که خامنه‌ای با پیروزی روحانی در انتخابات و تفاهم هسته‌ای موافق کرد، همان اعتراضات سال ۸۸ بود. وی به موضع دولت باراک اوباما در آن زمان اشاره کرده و می نویسد که درسی که باید از سیاست خارجی آمریکا در آن زمان گرفت، این است که واشنگتن نباید در قبال این اعتراضات خاموش باشد. اگرچه دولتهای اروپایی مانند فرانسه و آلمان تاکنون سکوت اختیار کرده اند، اما دولت ترامپ تلاش دارد تا آنها را تشویق کند که چشم به وضعیت حقوق بشر در ایران نبندند.

بگفته وی، تخمین زده می شود که ایران تنها برای حزب الله لبنان سالانه ۸۰۰ میلیون دلار کمک مالی می کند و هزینه نگه داری دولت بشار اسد برای ایران نیز به چندین میلیارد دلار رسیده است.

راه خاموش کردن اعتراضات: گوش دادن به مردم

روزنامه گاردین نیز طی گزارشی می نویسد که دولت ایران تنها زمانی می تواند راه خاموش کردن اعتراضات را بیابد که راه گوش دادن به آن را یافته باشد، اما فعلا مقامات ایران بجای پاسخ گویی، تلاش خود را متوجه متهم کردن دولتهای خارجی و رقبای منطقه‌ای خود در اوضاع داخلی کشور کرده اند.

این گزارش می افزاید که اعتراضات از شهری شروع شد که دو چهره قدرتمند از جناح رقیب روحانی، امام جمعه مشهد (علم الهدی) و رقیب انتخاباتی وی (ابراهیم رئیسی) که متولی آستان قدس رضوی است، حضور دارند، اما به سرعت این اعتراضات در بیش از ۲۰ شهر کشور کشیده شد.

گاردین می افزاید که لغو تحریمهای غرب تاثیر آنی بر اقتصاد کشور نداشت، تلاشهای روحانی برای اصلاح سیستم بانکی با مخالفت جناحهای اصولگرا و امنیتی مواجه شد که از زیان خود می ترسیدند. «رقبا برادر معاون اول روحانی را بازداشت کردند و برادر خود وی را نیز تهدید به تعقیب قضایی کرده اند و نهایتا رئیس جمهوری بجای اصلاحات عمیق ساختاری، تن به اقدامات کوچکی مانند افزایش مالیات بر تجارت خارجی داد.

نقش حیاتی آمریکا در حمایت از مردم ایران

وب‌سایت «پولیتیکو» نیز طی مقاله‌ای با عنوان «جایی که ما می‌توانیم در خصوص ایران هم‌عقیده باشیم» نوشته مارک دوبویس مدیر اجرایی بنیاد «دفاع از دمکراسی» و دانیل شاپیرو، سفیر آمریکا در اسرائیل در زمان ریاست جمهوری باراک اوباما نوشته است که مردم ایران این روزها به خیابان‌ها آمده‌اند تا صدای اعتراضشان از فساد، تورم و بیکاری را به گوش دولت برسانند. اما آنها به همان اندازه که از بیکاری و تورم خسته شده‌اند به ماجراجویی‌های سردمدارانشان در کشورهای منطقه و ارسال میلیون‌ها دلار کمک‌های مالی به سوریه، لبنان ، غزه و گروه‌های تروریستی چون حزب‌الله هم اعتراض دارند.

این گزارش می افزاید که دولت اسلامی ایران ظالمانه بر مردم کشورش حکومت می‌کند، حقوق بشر را زیر پا می‌گذارد، از تروریسم حمایت می‌کند، در پی ناامن کردن منطقه است و همچنان رویای سلاح هسته‌ای را در سر می‌پروراند. «دولت ایران قادر به پویا کردن اقتصادش بعد از تحریم‌ها نیست چرا که اقتصادش سوسیالیستی، مرکز گرا و علیه خصوصی‌سازی است. شرکت‌هایی که توسط آیت الله خامنه‌ای و سپاه پاسداران و سیستم مذهبی‌شان اداره می‌شوند میلیون‌ها دلار خرج شبکه اداری فاسدشان می‌کنند تا بتوانند هسته‌های مرکزی اقتصاد را در دست بگیرد و سیستم قانونی را هم به اجرا بگذارند که موجبات ترس سرمایه‌گذاران داخلی و خارجی شود».

نویسندگان این گزارش در ادامه می افزایند که ما به عنوان کسانی که خارج از ایران به اعتراضات اخیر می‌نگریم، به اندازه کافی در خصوص ماهیت آن نمی‌دانیم. علت شروع این اعتراضات در همه جا یکسان نبوده‌است. اندازه این اعتراضات چشمگیر است اما آنقدری هم نیست که وضع را یکسره کند. مسیر اعتراضات مشخص نیست. رهبری وجود ندارد و به نظر می‌رسد که دولت به شدت قصد سرکوب آن را دارد. ما باید با احتیاط به اعتراضات بنگریم و حواسمان باشد که هنوز درک کاملی از دلیل و اثر آن نداریم. این اعتراضات زیاد، شجاعانه، چشمگیر، خالصانه و بسیار گسترده به نظر می‌رسند ولی هنوز مشخص نیست آیا تهدیدی جدی برای رژیم ایران به شمار می‌روند یا نه. البته ما امیدواریم که این طور باشد. اگر این جنبش به برکناری رژیم آیت‌الله خامنه‌ای بیانجامد، آن وقت لطف بزرگی نه تنها در حق ایرانیان، بلکه برای مردم لبنان، عراق، یمن، اسرائيل، فلسطین، عربستان سعودی، امارات متحده عربی و در نهایت دولت آمریکا انجام شده است.

پولیتیکو می افزاید که کسانی که با تصمیم دولت آقای اوباما در خصوص توافق با ایران موافق بودند هم در نهایت می‌خواهند که تهدید ایران از منطقه برداشته شود. اصلا دلیل توافق هسته‌ای این بود که آمریکا بتواند با «دیگر شیطنت‌های ایران» در منطقه مقابله کند. موافقان و مخالفان توافق هسته‌ای با ایران باید از «مچ‌ گیری» در این لحظه بپرهیزند و از اینکه به طرف دیگر بگویند که دیدید ما راست گفتیم، بپرهیزند. این بحث‌ها از شانس طرفداری همه جانبه از تظاهرات صلح طلبانه مردم و امید به تغییر وضعیت ایران می‌کاهد. به جای این بحث‌ها باید دید که دولت ایالات متحده و همراهان اروپایی‌اش چگونه می‌توانند به مردم ایران امید بیشتری برای ادامه این اعتراض‌ها بدهند. ما همه می توانیم بر سر این به توافق برسیم که خیزش صدها هزار معترض به فساد و سرکوب دولتی باید زنگ خطری نه تنها برای آيت‌الله خامنه‌ای بلکه برای ولادیمیر پوتین و رجب طیب اردوغان (رؤسای جمهوری روسیه و ترکیه) هم باشد.

این گزارش می افزاید که آمریکایی‌ها- چه محافظه‌گرا و چه دمکرات، باید طرفداری خود از مردم ایران را نشان دهند. بیانیه دولت آقای ترامپ در روزهای اولیه شروع این اعتراضات، به همراه پیغام‌های طرفدارای از سوی هیلاری کلینتون، جان کری، برنی سندرز و دیگر دمکرات‌ها و محافظه‌کاران، نقش مهمی در جلب توجه به اعتراضات ایران و پوشش رسانه‌ای ماجرا داشته است. این ممکن است موجب شود که رژیم ایران در استفاده از نیروهای سرکوب‌گر و خشونت احتیاط کند.

لزوم اقدامات بیشتر

این گزارش در ادامه می گوید که در مرحله اول، مسئولین دولت‌های فعلی و سابق (ترامپ و اوباما) باید پیغام‌های حمایت خود از مردم ایران و حق انسانی‌ها برای اعتراض به رژیم، به گوش آنان برسانند. آنها باید با شبکه‌های فارسی زبان صحبت کنند. آنها باید جزییات دارایی‌های دزدیده شده توسط رژیم و سپاه پاسداران را به مردم اعلام کنند و به مردم شرح دهند که چطور دولت ایران از این پول‌ها برای ایجاد ناامنی در منطقه استفاده می‌کنند. میلیون‌ها دلار از مالیات مردم آمریکا صرف گرداندن شبکه‌هایی مانند صدای آمریکا و رادیو فردا می‌شود. باید از آنها استفاده کرد. سیاست را داخل ماجرا نباید کرد. باید نقض حقوق بشر و فساد جاری در دولت ایران را محکوم کرد.

در مرحله بعدی کنگره آمریکا باید با زبانی قاطع مانند آنچه در سال ۲۰۱۲ در «قانون آزادی و مقابله با مواد مخدر» برای ایران از استفاده کرد، نقض گسترده و سیستماتیک حقوق بشر توسط دولت ایران علیه شهروندانش را محکوم کند. همه ۵۳۵ عضو کنگره آمریکا باید از این بیانیه حمایت کنند.

سوما کاخ سفید با کمک دمکرات‌ها و جمهوری خواهان در کنگره فساد دولت ایران و نقض حقوق بشر را از طریق مجامع بین‌المللی پیگیری کند. دولت ایران از فرمان مهاجرتی ترامپ، بسته شدن راه‌های دست‌یابی به ثروت‌های ذخیره کرده در خارج از ایران و همینطور مواخزه شدن در مجامع جهانی خوشش نمی‌یاید. باید درهای کشورهای اروپایی را هم به سوی طرفداران رژیم بست.

در نهایت کاخ سفید باید مطمئن شود که دولت ایران نتواند از ابزارهای سرکوب و سانسور استفاده کند. شرکت‌هایی مانند تلگرام، تویتر و اینستاگرام نباید به خواسته‌‌های دولت ایران مبنی بر بلاک کردن کانال‌هایی که معترضان و تظاهر کنندگان از آنها استفاده می‌کنند، تن در دهند. این شرکت‌ها می توانند در طرف مناسب تاریخ قرار گیرند و به مردم ایران ابزار لازم برای بی‌اثر کردن محدویت‌های رژیم را بدهند.

نویسندگان این مقاله می گویند که در نهایت اهمیتی ندارد که ما چه بگویم و چه انجام دهیم. دولت ایران در نهایت تقصیرها را به گردن دولت آمریکا می‌اندازد. این مهم است که خواسته‌های مردم ایران و اعتراضات آنها در راس قرار گیرد اما ما هم نباید دست روی دست بگذاریم. به عنوان مثل دولت آقای ترامپ می‌تواند نشان دهد که با مردم ایران دشمنی ندارد و اجازه سفر به آمریکا را به آنها بدهد.

«این لحظه مهمی در تاریخ است. معترضان می‌توانند کاری کنند که سرنوشت کشورشان به دست مردم برجسته خودشان بیافتد و جامعه‌ای آزاد و با سعادت، با صلح با همسایگانشان و آمریکا، بر پا کنند. این باید هدفی باشد که موافقان و مخالفان توافق هسته‌ای ایران باید به آن فکر کنند و برای رسیدن به آن متحد شوند».