سه جلسه دادگاه ظرف شش روز و احکام اعدام و زندانهای طولانیمدت برای ۱۶ نفر به اتهام محاربه و«نقش داشتن» در قتل یک بسیجی «با ضربات چاقو».
سه نفر از این ۱۶ نفر، زیر ۱۸ سال سن دارند و دکتر حمید قرهحسنلو، متخصص رادیولوژی در کرج، یکی از پنج نفری است که قوه قضاییه اعلام کرد به اعدام محکوم شدهاند.
او و همسرش، فرزانه قرهحسنلو پس از شرکت در مراسم چهلم حدیث نجفی، از جانباختگان اعتراضات بعد از جانباختن مهسا امینی در بازداشت گشت ارشاد، در منزل شخصی خود بازداشت شدند.
فرزانه قرهحسنلو به «۲۵ سال حبس نفی بلد در اهواز» محکوم شده «به نحوی که تحت مراقبت بوده و با هیچ کس معاشرت و ملاقات نداشته باشد.»
حسن قرهحسنلو، برادر حمید قرهحسنلو در گفتوگو با رادیوفردا جزئیاتی تکاندهنده از روند بازداشت، محاکمه، صدور احکام سنگین و فشار بر خانوادهها در این پرونده میگوید و اینکه آنها به شدت شکنجه شدهاند و اجازه داشتن وکیل انتخابی هم نداشتهاند.
حمید قرهحسنلو، رادیولوژیست ۵۳ ساله در حال حاضر در بیمارستان بستری است و فرزانه قرهحسنلو کارشناس علوم آزمایشگاهی، ۴۶ ساله در زندان کچوئی زندانی است.
Your browser doesn’t support HTML5
آقای قرهحسنلو، حکم صادر شده آیا به برادر شما ابلاغ شده است؟
به همه متهمینی که درگیر این پرونده بودند روز سهشنبه ابلاغ شده ولی برادر من عمل جراحی خیلی سنگین داشت و ساعت ۱۲ شب، حکم اعدام به او ابلاغ شده در حالتی که تازه هوشیاریاش را به دست آورده بود.
نماینده دادستان به بیمارستان آمده بود و خواهرم در بیمارستان کلی اصرار کرد که برادرم ناراحتی قلبی دارد و تازه عمل سختی انجام داده. این حکم را به من به عنوان نمایندهاش بدهید. قبول نکردند. گفتند باید به خودش بدهیم و به خودش ابلاغ کردند.
الان وضعیت برادر شما به چه صورتی است؟ بعد از ابلاغ حکم، خبری از ایشان دارید؟
چند روز گذشته یعنی بعد از دادگاه و بعد اینکه محسنی اژهای اعلام کرد که حکم می آید و بعد از آنکه سخنگوی قوه قضائیه حرف زد، جو داخل بیمارستان و بخشی که برادرم دو هفته بستری است خیلی امنیتی شد. سربازان زیادی آنجا بودند و به هیچ عنوان اجازه ملاقات نمیدادند. امروز خواهرم موفق شده از پشت پنجره او را ببیند و دیده برای اینکه نیرویش را به دست بیاورد دارد خیلی آرام با عصا قدم میزند.
به چه دلیلی در بیمارستان بستری است؟ برخی مقامات تکذیب کردهاند و در دادگاه هم به برادر شما گفتند که شما سالم هستید.
کسی که چنین حرفی زد آقای ملایی، وکیل مدافع برادرم بود. دو روز قبل از دادگاه، وکیلش به اصرار ما رفت و در بیمارستان، برادرم را ملاقات کرد. روی حساب همان نیم ساعت ملاقات، بدون هیچ نظر کارشناسی، پزشکی قانونی و پزشک معالج برادرم، توی دادگاه گفت که شما بیمارستان را برای خودت حالت ویآیپی کردهاید و شما نه شکنجه شدهای و نه مشکل جسمی داری. هیچ مشکلی نداری. به خاطر همین، برادرم، لباس هایش را در دادگاه درآورد که نشان دهد تیوبهایی که به او وصل است. که نشان دهد جاهایی که شکنجه شده. عکسهایش را ما داریم. قاضی هم یک دقیقه سکوت داد و برادرم، لباسهایش را پوشید.
تا جایی که ما میدانیم موقعی که آمدند از خانه با ضرب و شتم بردهاند همان جا گویا یکی از دندههایش میشکند. دو روز بعد بردهاند بیمارستان البرز کرج و پزشک آنجا سرسری نگاه میکند و با توجه به عکسی که میگیرد و توی عکس هم میفهمد که یکی از دندهها شکسته، ولی باز هم به بازداشتگاه برمیگردانند برای اینکه بازجوییها را ادامه دهند. در این بازجوییها، به شدت شکنجه میشود و ۵ دنده سمت چپش میشکند. هیچ رسیدگی در ده روز اول نمیشود. از طرفی شکسته شدن یکی از دندهها باعث میشود که ریه سمت چپش هم آسیب ببیند و ریهاش خونریزی داخلی بکند.
همین رسیدگی نکردن باعث میشود که وقتی بعد از دو هفته به بیمارستان میبرند میبینند که وضعیت خیلی وخیم است و ۳۰ آبان اولین عمل را انجام میدهند برای اینکه خونهایی که داخل ریه است را تخلیه بکنند. ششم آذر دومین عمل را انجام میدهند که چهار روز بعد، وقت دادگاه بود. روز اول دادگاه که او را نبرده بودند.
پزشکی قانونی میگوید که در دادگاه نمیتواند حضور داشته باشد و حتی ویدئو-کال هم نمیتواند داشته باشد. با اینحال روز دوم به دادگاه میبرند. یک مقدار خون داخل ریه باقی مانده و لخته شده بود و این عمل آخر که ۱۵ آذر انجام شد عمل سختی بود مثل عمل قلب باز چون باید دندهها را باز کنند که بتوانند لختههای ریه را تخلیه بکنند.
در واقع ایشان را از بیمارستان به دادگاه آورده بودند. درست است؟
بله. مستقیم از بیمارستان به دادگاه برده بودند. با وجود اینکه یک روز قبل، پزشکی قانونی معاینه کرده و گفته بود که نمیتواند در دادگاه حضور داشته باشد.
اتهام بسیار سنگینی به برادر شما منتسب شده و حکم بسیار سنگینی هم صادر شده. ممکن است توضیح دهید که قضیه چی بوده؟
برادر من برای چهلم حدیث نجفی به بهشت سکینه رفته بود. توی راه، اتوبان به خاطر ترافیک، بسته میشود. از ماشین پیاده میشوند که پیاده بروند. نیروهای امنیتی همه جا بودهاند و اینها به یک شکلی هدایت شدهاند و از یک مسیری رفتهاند که شهید عجمیان آنجا بوده. سر آن صحنه اینها حضور داشتهاند ولی فعلی انجام ندادهاند. فرزانه قرهحسنلو سعی کرده جلوی بقیه را بگیرد که بیشتر نزنند و توی فیلمها معلوم است که دست هایش را میگیرد که نزنند. ولی اینکه فعلی انجام داده باشند یا ضربهای زده باشند نبوده و مدرکی هم در این زمینه نیست نه به شکل فیلم و نه به شکل عکس. هیچ چیزی نیست.
تنها فعلی که انجام دادهاند این بوده که همانطور که گفتم فرزانه سعی کرده جلویشان را بگیرد. که از این هم علیه فرزانه استفاده کردهاند. کار دیگری هم که کردهاند برادرم مثل هر شخص دیگری که در تجمعات هستند، نه در این صحنه که عجمیان بوده بلکه قبل از آن، جمعیت بزرگی جمع شده بودند و شعار میدادند، برادرم یک فیلم گرفته.
بعد از اینکه از صحنهای که عجیمان کتک میخورده رد میشوند، در فیلمها هم مشخص است که رد میشوند، یک مقدار جلوتر، یک آخوندی مورد ضرب و شتم قرار گرفته بود برادرم به عنوان وظیفه پزشکیاش او را معاینه میکند و به بقیه افرادی که آنجا بودند اطلاع میدهد که علائم حیاتی دارد و به بیمارستان برسانید.
عکسهای این آخوند به اسم یاسر اسماعیلی ساکن نظرآباد، هم موجود است که خونین بوده. او را به بیمارستان میرسانند و زنده میماند. الان هم زنده است. ما با او تماس گرفتیم. تأیید کرد که یادش میآید که یک نفر بالای سرش گفته پزشک است و او را معاینه کرده. بعد که ما از او خواستیم بیاید شهادت دهد، با رؤسای خود تماس گرفت و امتناع کرد.
این تمام ماجرا بود. ترافیک که راه میافتد سوار ماشین میشوند. به خانه میروند. ساعت ۱۲ شب میخوابند و ساعت ۲ نصف شب، تعدادی مأمور با لباس شخصی در را میشکانند و وارد میشوند و با ضرب و شتم، خودش و همسرش را میگیرند و میبرند.
با توجه به توضیحی که درباره وکیل برادرتان دادید، برادر شما وکیل انتخابی نداشته و وکیل تسخیری هم در دادگاه علیه او حرف زده. درست است؟
دقیقاً. به ما گفتند وکیل ماده ۴۸ باید باشد. یعنی وکلای مورد تایید. ما با چند نفر از اینها صحبت کردی. قرارداد نوشتیم. پول کلانی از ما خواستند. پول را تهیه کردیم و بردیم. حتی پول را یورو از ما خواستند و ما یورو هم تهیه کردیم. ولی لحظه آخر با توجه به تهدیدی که از سمت سازمان قضا شده بودند پا پس کشیدند و قرارداد را به صورت یکطرفه ملغی کردند. همین باعث شد که در نهایت تنها چاره ما همین وکیل تسخیری،آقای ملایی باشد.
برادرم علیرغم همه شکنجههایی که شده هیچ اقرار ی نکرده نه در دادگاه و نه در بازجویی. اما وکیل در دادگاه گفته تو دروغ میگویی، تو ضربه زدهای این کار و آن کار را کردهای و تو در سلامت کامل جسمی هستی و شکنجه نشدی. چیزهایی گفته که به نظر میآید فضای رعب و تهدیدی که دادستان و قاضی در حال انجامش بودهاند اینها هم به شدتش اضافه کرده بود. به طوری که برادرم بعد از دادگاه گفت که بیشتر وکیل مهاجم بود و سعی میکرد به موکلش هجوم بیاورد به جای اینکه دفاع کند.
گفتید برادرتان هیچ اقرار و اعتراف اجباری انجام نداده و هیچ چیزی از او ندارند. ولی از همسر برادرتان اقراری داشتند که در دادگاه هم به آن استناد کردند.
فرزانه قرهحسنلو دو روز اول تحت شکنجههای شدید بود. در این شکنجهها به او میگفتند اقرار کن که حمید اینکار را کرده. حتی از او نمیخواستند اقرار کند خودش یک کاری کرده. از او میخواستند که اقرار کن حمید سه ضربه زده. این چیزی است که بعد از اینکه به زندان کچوئی رفت به ما زنگ زد و گفت.
روز اول مقاومت کرده. روز دوم به او گفتهاند که ما میدانیم پسرت در خوابگاه دانشگاه تبریز است و اگر تا امشب اقرار نکنی که حمید ضربه زده، پسرت را بازداشت میکنیم و همین شکنجههایی که تو میشوی، او هم میشود و ممکن است کشته شود. چنین تهدیدی کرده بودند. نه تنها شکنجه جسمی کرده بودند بلکه شکنجه روحی هم شده. در نهایت گفته که کاری به پسرم نداشته باشید من اقرار میکنم که یک ضربه زده. نمیگویم سه ضربه، میگویم که یک ضربه زده.
روز بعد که به زندان کچوئی میآید و میتواند با خانواده تماس بگیرد اولین کاری که می کند کتبا مینویسد و میفرستد و ما داریم که نوشته کتبا تکذیب میکند و تحت شکنجه بوده و قابل استناد نیست.
در دادگاه هم آن اقرار را رد کرد درست است؟
بله. ولی تنها و تنها و تنها مدرکی که علیه حمید قرهحسنلو دارند همین است. یکسری مسائل دیگر عنوان کردند مثل اینکه کفشت خونی بوده. در صورتی که هیچ مدرکی دال بر اینکه کفش خونی بوده اعم از عکس و فیلم و هیچ چیز دیگری وجود ندارد. یا گفتهاند که شما دستت صدمه دیده و گفتند یکی از متهمان گفته که با چاقو دو ضربه زده ضربه اول به کتفش خورده و ضربه دوم به کسی که از کتف او(عجمیان) را گرفته بود خورده. گفتند چون دست تو یک مقدار زخمی شده پس تو از کتف گرفته بودی. در صورتی که این هم قابل استناد نیست و با توجه به شکنجههایی که شده ممکن بود اتفاقات بدتری بیفتد.
حتی شخصی که گفته دو ضربه زده نگفته که حمید، او(عجمیان) را گرفته بود.
الان وضعیت همسر برادرتان، فرزانه قرهحسنلو به چه صورتی است؟
وضع جسمیاش که ما خبر نداریم. الان یک مدت است اجازه ملاقات ندادهاند و ما فقط تلفنی با او در تماس هستیم که زنگ میزند. از لحاظ روحی به شدت در شرایط بدی است. چون هم حکم خودش به او داده شده و هم اینکه در دادگاه شنیده که از آن اقرار ی که کرده علیه همسرش دارند استفاده می کنند. اینها باعث شده که از لحاظ روحی در شرایط خیلی بدی باشد.
گفتید که هیچ مدارک و شواهدی وجود ندارد و تمام اتهامات را رد می کنید. برادرتان و همسر برادرتان هم در دادگاه رد کردهاند. چرا برادر و همسر برادر شما را به این پرونده ربط دادهاند؟
من واقعا نمیدانم چرا اینکار را میکنند. ولی چیزی که میدانم این است که مسلما، هدفمند اینکار را انجام میدهند. خودشان هم میدانند که همین باعث ایجاد رعب و وحشت میشود. یعنی اینکه همه قشرها میتوانند درگیر این مسائل شوند از دکتر گرفته تا بچه ۱۵ و ۱۶ ساله. ربطی ندارد که شما از چه قشری هستید، درگیرتان میکنیم.
می تواند این باشد که چهار هفته است ۵ خانواده درگیر این مساله هستند و کاری که اینها دارند می کنند ایجاد فضای رعب و وحشت برای خانوادهها است. از طرفی فضای وعده و عید. همه به خاطر اینکه از نظر ذهنی ما را مشغول نگهدارند. وعده و وعید که رسانهای نکنید خبرهای خوبی در راه است تا یک هفته یا دو روز دیگر. یک روز وعده و وعید میدهند، یک روز تهدید میکنند. اینها برای این است که خانوادهها در یک حالت برزخی باشند. من فکر میکنم که می خواهند یک ضرب شصتی نشان دهند و خانوادهها را درگیر کنند.
به برادر من گفتهاند که شما لیدری میکردی. در صورتی که حتی برای این مساله هم هیچ مدرکی ندارند و صرفا به خاطر یک فیلمی که برادرم از اعتراضات گرفته میگویند تو لیدری میکردی. حتی اعتراضات توی کردستان و بلوچستان را هم میخواستند بگویند که شما لیدری میکردی.
درباره حکم فرزانه قرهحسنلو، همسر برادرتان ممکن است بگویید دقیقا چه حکمی به او ابلاغ کردهاند؟
۲۵ سال حبس نفی بلد در زندان اهواز به نحوی که تحت مراقبت بوده و با هیچ کس معاشرت و ملاقات نداشته باشد.
برادر شما و همسرشان جزو معترضان بودند حتی برمبنای صحبتهایی که خودشان در دادگاه گفتهاند، جزو معترضان بودند. درست است؟
در چهلم حدیث نجفی به صورت کاملا مسالمت آمیز شرکت کردهاند. بله.
با توجه به اینکه این احکام بدوی است آیا شما اعتراض خواهید کرد؟ با توجه به کیفیتی که در ارتباط با وکیل گفتید چه اقدامی خواهید کرد؟
ما مسلماً اعتراض خواهیم کرد. با چند وکیل داریم صحبت میکنیم. امیدواریم وکیل خوبی گیر ما بیاید. ولی مسلماً سنگاندازی میکنند. ما ۲۰ روز فرصت داریم که به دیوان عالی کشور اعتراض کنیم. خیلی خیلی امیدوار هستیم که حکمها را عوض کنیم. چون براساس هیچ منطقی نیست. هیچ ادلهای نیست. داخل پرونده هم هیچ مدرکی نیست.
علیه فرزانه قرهحسنلو هم هیچ مدرکی نیست. هیچ چیزی نیست که مستحق ۲۵ سال زندان انفرادی باشد. فقط امیدواریم به شکلی که دادگاه بدوی را برگزار کردند دادگاه بعدی نباشد و بتوانیم حداقل در چارچوب خود قوانین قوه قضائیه خود ایران، حتی خود آن قوانین،اجازه دهند و سنگاندازی نکنند مثل دفعه پیش که سنگاندازی کردند و تهدید کردند. امیدواریم اینجا این اتفاق نیفتد.
علاوه بر شرایط سختی که خودشان داشتند، شکنجههایی که شدند، فضای رعب و وحشتی که برای خانوادهها راه انداخته بودند، من مطئن هستم که برای خانوادههایی که درگیر این قضیه هستند این فضا است. به خاطر همین خیلی از خبرها اصلا بیرون نمیآید. اینکه افراد حرف نزنند و واقعیتها را بروز ندهند.
مورد دیگری که باید بگویم این است که برادرم از نظر جسمی کسی نیست که بتواند کسی را بزند و بکشد. از نظر روحی هم همینطور. خیلی از اینها را من خودم نمیدانستم و وقتی داشتیم مدارک جمع میکردیم متوجه شدیم.
برادر من بانی احداث ۴ مدرسه در مناطق محروم بوده در کرمان و سیستان و بلوچستان که مدارکش است. از سال ۸۹ در مرکز کهریزک البرز، هفتهای یکبار، رایگان ویزیت میکرده. در همان مرکز در سال ۹۵ یک دستگاه سونوگرافی به صورت کاملا رایگان اهدا کرده. در مطب خودش افراد سالمند، معلولین جسمی- حرکتی و اوتیسمی را رایگان خدمات میداده. در یکسری درمانگاهها، منجمله درمانگاه امام حسن مجتبی که درمانگاه سپاه کرج هم است میرفت و زیر تعرفه مصوب ویزیت میکرد.
جزو خیرین با کارت طلایی در کمیته امداد امام خمینی بوده. کارت طلایی یعنی خیلی باید کمک کرده باشی و به خانوادههای مختلفی کمک کرده باشی که بتوانی کارت طلایی بگیری. منظورم این است که از نظر روحی و عاطفی هم آدمی نیست که بخواهد به کسی آسیبی برساند. با هیچ عقلی جور درنمیآید.