برخی رسانههای بین المللی با اشاره به فروکش کردن اعتراضات ایران، میگویند که نباید حواث اخیر را دستکم گرفت.
تلویزیون الجزیره قطر طی تحلیلی عنوان میکند که اعتراضات خیابانی بدون رهبر در ایران که جامعه جهانی را سردرگم و شگفت زده کرده است، اهمیت بسیار چشمگیری دارد: «معترضان تصویر عمیق خشم مردم ایران از عدم پیشرفت اقتصادی و سیاسی کشور را ترسیم کردند».
این گزارش میافزاید که حسن روحانی تاکنون چهار گام تشویق کننده برداشته است: توافق هسته ای، تقابل با تندروها، توجه به دستورالعملهای صندوق بین المللی پول برای اصلاح وضعیت اقتصادی و در نهایت مبارزه با فساد حکومتی، اما تاکنون هیچ کدام از اینها به بار ننشسته است.
الجزیره میافزاید که شعارهای معترضان اگرچه در ابتدا علیه وضعیت بد معیشتی مردم بود، اما سریع کل نظام را هدف قرار داد و در اقدامی بیسابقه نوک انتقادات به سمت رهبری و حمایت ایران از آشوبهای منطقه بود.
این گزارش میافزاید که با نگاهی به اوضاع ایران، اکنون سوال اینجاست که روحانی چگونه میتواند آیت الله خامنهای رهبر ایران را مجاب کند که کشور به «جراحی اصلاح سیستم اقتصادی» تن دهد. اما این احتمال نیز هست که تندروها، تمرکز بیشتر کشور را به نظامی گری معطوف کرده و بخواهند از ایران چهرهای نظامیتر به جامعه جهانی نشان دهند.
تندروها اعتقادی به خواست مردم ندارند
نشریه پولیتیکو نیز طی گزارشی مینویسد احتمالا جمهوری اسلامی که مقامات آن ابایی از کشتن شهروندان خود ندارند، با اعمال خشونت علیه معترضان، مانند آنچه در حوادث ۸۸ اتفاق افتاد، بتوانند این بار هم جان سالم به در برد. اما دیگر این حاکمیت در وضعیت پیشین نخواهد بود.
این گزارش میافزاید که اگر علی خامنهای رهبر ایران و حامیان تندرو او وضعیت را بحرانی ارزیابی کنند، دست به خشونت و اعمال زور بیشتری در کشور خواهند زد.
بر اساس این گزارش، مردم ایران در اعتراضات خیابانی علیه حیف و میل شدن داراییهای کشور در بحران کشورهای عربی شعار دادند، اما انتظار نمیرود که حکومت ایران تغییر رویه دهد. دولت ایران که خود را انقلابی بیمرز قلمداد میکند، فرصت خوبی برای افزایش قلمرو نفوذ خود در منطقه به دست آورده است.
پولیتیکو مینویسد: «اصلاح طلبان که زمانی تلاش داشتند دولت مذهبی را با معیارهای حقوق بشری وفق دهند، شکست خورده و کنار رفتهاند و شکاف میان مردم و حکومت عمیقتر شده است».
بر اساس این گزارش، روحانی که پیشینه درازی در کارگزاری جمهوری اسلامی دارد، در انتخابات اخیر مقابل رقیب اصولگرای خود ابراهیم رئیسی بیشتر شعارهای تبلیغاتی خود را معطوف به مبارزه با فساد کرد و حتی به یکی از گوشههای تاریک تاریخ جمهوری اسلامی اشاره کرد که کشتار دسته جمعی زندانیان سیاسی در تابستان سال ۶۷ بود. او رشد سریع اقتصادی، منشور حقوق شهروندی و تشکیل دولتی عاری از اختلاس را قول داده بود، با این حال، روحانی که طی سالیان دراز یکی از ستونهای رژیم ایران در سرکوب جنبش دانشجویی ۷۸ و اعتراضات انتخاباتی ۸۸ بود، تمایلی به اصلاحات عمیق ندارد، چرا که این اقدامات به ناآرامیها دامن میزند، در حالی که وی به غیر از مردم، اعتماد خود اصولگرایان را نیز که هرگونه اصلاحات را زمینهساز براندازی نظام میدانند، از دست داده است.
این گزارش میافزاید که عقیده خامنهای و اصولگرایان بر این است که خواست خدا را در زمین حاکم میکنند و چنین حکومتی اعتقادی به خواست عمومی و مردم ندارد.
با این حال، پولیتیکو مینویسد که خامنهای با نسخه «اقتصاد مقاومتی» خود بیشتر مایل است که ناف اقتصاد را از نفت ببرد، صنایع داخلی را از رقابت با خارجیها محافظت کند، به جای غربیها بازار ایران را دست شرکتهای داخلی بدهد و منابع مالی کشور را از خارج به داخل بکشاند. اما روحانی چشم به سرمایهگذاری خارجی دوخته است که همیشه مورد بیاعتمادی رهبر ایران بوده است، چرا که ادغام در سیستم مالی جهانی را به عنوان تلهای برای جمهوری اسلامی قلمداد میکند.
این گزارش میافزاید که اقتصاد ریاضتی خامنهای احتمالا رفاه مردم را بهتر نخواهد کرد، اما به زعم وی، تنها راه نجات انقلاب اسلامی، انزوای کشور از جهان غرب است.
اصلاح طلبان کجای ماجرا هستند؟
روزنامه واشنگتن پست نیز طی گزارشی به قلم محمد علی کدیور از فعالین سیاسی اصلاح طلب ایران مینویسد که اعتراضات اخیر ایران مانند انقلابهای چند سال گذشته کشورهای منطقه، موسوم به بهار عربی، بدون رهبر بود.
این گزارش میافزاید که اصلاح طلبان میتوانستند داعیهدار رهبری اعتراضات شوند، اما تاکنون ترجیح دادهاند که کنار بایستند. برخی میگویند آنها میترسند ایران به سوریه دیگری تبدیل شود و برخی دیگر حمایت آنها از دولت اعتدالگرای روحانی را مثال میزنند. آقای کدیور میگوید، اما تحقیقات وی نشان میدهد که ریشه این ماجرا به شکلگیری راهبرد اصلاح طلبی در دهه ۱۹۹۰ برمیگردد.
در ادامه این گزارش آمده است، خواستگاه اصلاح طلبی بر پایه مدرنیزاسیون حکومت مذهبی از داخل خود نظام بود که با فعالیتهای روشنفکری، حقوق زنان، طبقه متوسط و دانشجویی همراه بود. اصلاح طلبان در آغاز کار به خاطر ترس از نهادهای قدرت، افزایش سرکوب و عواقب کار، خوشبین نبودند و حتی با وجود سرکوب متمادی جنبشهای اصلاح طلبی، بیشتر تمایل به حفظ آرامش داشتند تا اعتماد نهادهای جمهوری اسلامی را جلب کنند.
اعتراضات ۸۸ نیز حضور میلیونها تهرانی در خیابانها را در پی داشت که برخی اصلاح طلبان را به فکر بسیج عمومی مردم علیه حکومت انداخت، اما در نهایت اعتراضات فروکش کرد و سرکوب شدید حکومتی نیز آنها را متقاعد کرد که بسیج عمومی مردم نمیتواند راهی برای برون پیشبرد اهداف باشد.
این گزارش میافزاید که اعتراضات بدون رهبر میتواند در کوتاه مدت برای خود موهبتی باشد، چرا که جمهوری اسلامی هدف مشخصی برای سرکوب نخواهد داشت، اما در دراز مدت مشکل آفرین است، چرا که به غیر از نبود راهبرد، خود مردم نیز نمایندهای برای مذاکرات و مطرح کردن مطالبات با حکومت نخواهد داشت.
این گزارش میگوید که در وقایع ۸۸ رهبری اعتراضات در دست اصلاح طلبان بود، و معترضان عمدتا از طبقه دانشگاهی و فعالین سیاسی بودند. اما پیوستن طبقههای فقیر و شهرستانها به اعتراضات میتواند شکاف پایتخت و شهرستانها، همچنین طبقه متوسط و فقیر جامعه را جوش دهد.
وی سپس به آرای اصلاح طلبانی مانند حمیدرضا جلالی پور و مصطفی تاجزاده اشاره کرده است که با تایید حق اعتراض مردم، نسبت به لغزیدن کشور به وضعیتی مشابه سوریه و افغانستان هشدار دادهاند. واکنش برخی دیگر از اصلاح طلبان مانند عباس عبدی به مراتب شدیدتر بوده که معترضان را «غیر قابل محاسبه و بیمنطق» خوانده بود.