مأموران لباس شخصی با زنجیر و چوب، ماشین پراید سبز رنگی را میشکنند و تخریب میکنند. راننده پشت فرمان نشسته است. آرام جلوتر میرود و چند ثانیه بعد صدای گلوله و فریاد مردم معترض است به گوش میرسد. آنها فریاد میزنند «کشتند، کشتند، بی شرفها کشتند».
سنندج، ۱۶ مهر، خیابان ششم بهمن، مأموران لباس شخصی از فاصلهای کوتاه حدود نیم متری به سر یحیی رحیمی، راننده پراید شلیک میکنند. جوان ۳۱ سالهای که ویدئوها و تصاویر منتشر شده در شبکههای اجتماعی، از نحوه کشتهشدنش و صحنههای بعد از آن، هولناک است. خونش بر بدنه ماشینش پاشیده و صورتش متلاشی شده است.
احمد رحیمی، پدر یحیی رحیمی در گفتوگو با رادیو فردا میگوید که این ویدئوها را ندیده است؛ پسران دیگرش نگذاشتهاند که او ببیند.
Your browser doesn’t support HTML5
در گواهی فوت یحیی رحیمی، علت مرگ او آسیب وسیع نسج مغزی، شکستگی و خردشدگی استخوان جمجمه و اصابت پرتابه پرسرعت عنوان شده است.
پدرش میگوید او «سربلند» است چرا که پسرش به گفته او «شهید» شده است: «آقایان مأموران جمهوری اسلامی، ماشینش را شکسته بودند، با این وجود دست از سرش برنداشتهاند، چند قدم پایینتر از آن نقطه -دوربین هم است، هم دوربین مغازهها و هم دوربین بانک- پسرم را زدند شهید کردند.»
آقای رحیمی از فشارها بر خانوادهاش برای بسیجی و شهید اعلام کردن فرزندش میگوید و با تأکید بر اینکه پسرش بسیجی نبوده میگوید: «به غیر از پول یارانه هیچ چیز دیگری به خانه احمد رحیمی سرابشهرکی، و پسرم که شهید شده، نیامده است».
او توضیح میدهد: «سه روز پیش رفتم دادگاه. قاضی گفت قسم خوردیم خیانت نکنیم، چه قسمی که خیانت نکنی؟ پسر من کشته شده، من قاتل را میخواهم، هیچ چیز دیگری نمیخواهم، شب اول که جنازه پسرم را هنوز تحویل نگرفته بودم آقایانگفتند پروندهای برایش درست میکنیم و به عنوان شهید ثبت میکنیم و حقوق میدهیم و پول خونش را هم میدهیم. گفتم من چنین چیزی نمیخواهم، من چنین چیزی قبول نکردم، الان آقایان در کردستان و ایران تبلیغ میکنند میگویند پسرش بسیجی بوده، من اگر زیانم بسته است و چیزی نمیگویم به خاطر سه پسر دیگرم است».
یحیی رحیمی ۳۱ ساله و کارگر کاشیکار بود. پدر او میگوید وقتی در اداره آگاهی به او تسلیت گفتهاند به گریه افتاده: «پسر من چه گناهی داشت در آن خیابان؟ مأمور آگاهی گفت ناراحت نباش گفتم چطور ناراحت نباشم؟ بیگناه بود. چرا زدید کشتید؟»
او از سازمانهای بینالمللی میخواهد که قاتل پسرش را پیدا کنند و میگوید: «من هیچ چیزی از جمهوری اسلامی نمیخواهم. اگر صدایم را بلند کنم جمهوری اسلامی خودم را مثل پسرم میکشد دیگر چی از من میخواهند؟»
پدر یحیی رحیمی سپس درباره شایعات منتشر شده مبنی بر کشته شدن پسر دیگرش میگوید: «این بیخانوادهها به همه چیز دروغ میبندند. من شنیدم گفتهاند پسر دیگرم را با مادرش بردهاند به صداوسیما تا حرف بزند، بعد مقابل چشمان مادرش پسر را کشتهاند. آخر چرا دروغ میگویید بیخانوادهها؟»
اعتراضات در ایران با جان باختن مهسا امینی در بازداشت گشت ارشاد جرقه خورد، همچنان ادامه دارد، اما هیچ آمار دقیقی از جانباختگان این اعتراضات در دست نیست.