سازمان دیدهبان حقوق بشر در گزارشی که روز سهشنبه ۵ اردیبهشت بهدست رادیو فردا رسیده، اعلام کرد که نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی در جریان سرکوب اعتراضات گسترده اخیر، کودکان را بهطور سیستماتیک و غیرقانونی کشته، شکنجه کرده، به آنها تجاوز جنسی کرده و آنها را مفقودالاثر کردهاند.
این گزارش با عنوان «ایران: نیروهای امنیتی کودکان را میکشند، شکنجه میکنند، معترضان جوانی بهطور غیرقانونی بازداشت شدند»، از جمله از طریق مصاحبه با شمار زیادی از بستگان این کودکان تهیه شده است.
این سازمان برپایه یافتههای خود اعلام کرد که این روند، بخشی از یک الگوی نقض جدی حقوق بشر از سوی جمهوری اسلامی در ایران است.
سازمان دیدهبان حقوق بشر جزئیات یافتههای خود را در این گزارش منتشر کرده است که متن آن در زیر میآید:
نیروهای امنیتی ایران در جریان سرکوب اعتراضات گسترده اخیر، کودکان را بهطور سیستماتیک و غیرقانونی کشتهاند، شکنجه کردهاند، به آنها تجاوز جنسی کرده و آنها را مفقودالاثر کردهاند.
مقامات ایرانی همچنین با زیر پا گذاشتن ضمانتهای قانونی، کودکان را دستگیر و بازجویی کرده و تحت تعقیب قرار دادهاند. سپس قاضیهای دادگاههای انقلاب نیز خانوادههای کودکان را از بهکارگیری وکلای دلخواهشان برای دفاع از این کودکان منع کردهاند. این دادگاهها سپس کودکان را به اتهاماتی مبهم محکوم کرده و آنها را در بیرون از حوزه کاری دادگاههای اطفال و نوجوانان محاکمه کردهاند. این در حالی است که طبق قانون، صلاحیت رسیدگی به پروندههای کودکان باید تنها در اختیار دادگاههای اطفال و نوجوانان باشد.
نیروهای امنیتی، کودکان را بدون اطلاع خانوادههایشان، گاهی برای هفتهها دستگیر و بازداشت میکنند. دانشآموزانی که از بازداشت آزاد شدهاند از بازگشت به مدرسه منع شدهاند و مسئولان اداره کار و رفاه اجتماعی هم پرداخت کمکهزینه به خانوادههای آنها را قطع کردهاند و در نتیجه کودکان این خانوادهها مجبور به رفتن به سر کار شدهاند.
تارا سپهریفر، پژوهشگر ارشد ایران در دیدهبان حقوق بشر میگوید: «سران حکومت ایران، نیروهای وحشی امنیتی خود را برای تجاوز جنسی و شکنجه کودکان به کار انداختهاند و کودکان را در معرض محاکمههای مضحک ناعادلانه قرار دادهاند.»
او اضافه میکند که «در طول هفت ماه گذشته، مقامات حکومتی در استفاده از زور و قوه قاهره برای ساکت کردن کودکان هم تردیدی به خود راه ندادهاند.»
دیدهبان حقوق بشر در بازه زمانی سپتامبر ۲۰۲۲ تا فوریه ۲۰۲۳ سوءرفتار علیه ۱۱ کودک را مورد بررسی قرار داد و جزئیات جدیدی را در خصوص دو موردی که پیش از این گزارش شده بود مستند کرد.
مقامات ایرانی اعتراضات گسترده و درخواست مردم برای تغییرات اساسی را بهطرز وحشیانهای سرکوب کردهاند.
در این زمینه، دیدهبان حقوق بشر، عفو بینالملل و سایر گروههای حقوقی استفاده متداول از نیروی کشنده علیه معترضان، از جمله کودکان را مستند کردهاند.
دیدهبان حقوق بشر اعلام میدارد که هیئت حقیقتیاب سازمان ملل باید به عنوان بخشی از گزارش گستردهتر خود آزارهای شدید علیه کودکان در ایران را نیز بررسی کند.
دیدهبان حقوق بشر اعلام میدارد که هیئت حقیقتیاب سازمان ملل متحد در مورد ایران باید به عنوان بخشی از گزارش گستردهتر خود در مورد نقض زنجیرهای حقوق بشر توسط دولت جمهوری اسلامی، این آزارهای شدید علیه کودکان را نیز بررسی کند.
دیدهبان حقوق بشر موارد دستبند و چشمبند زدن به کودکان از سوی نیروهای امنیتی حکومت و شکنجه کودکان در بازداشتگاههای ایران را مستندسازی کرده است.
یکی از اعضای خانواده یکی از این کودکان خبر میدهد که مأموران، یک پسر ۱۷ ساله را مورد ضرب و شتم و تجاوز جنسی قرار دادند و سرتاسر او بدن را کبود کردند و باعث خونریزی مقعدی او شدند.
یک دانشآموز دختر دبیرستانی گفت که نیروهای امنیتی در حین دستگیری، او را به سمت اجاق روشن هل دادند بهطوری لباسهایش آتش گرفت. در بازجویی هم او را کتک و شلاق زدهاند.
بازجوها پسر دیگری را با فروکردن سوزن زیر ناخنهایش شکنجه کردند. دو کودک دیگر با هدف لو دادن مکان اعضای خانواده خود شکنجه شدند. یک نوجوان ۱۶ ساله پس از ضرب و شتم، شوک الکتریکی و تجاوز جنسی، تاکنون دو بار اقدام به خودکشی کرده است.
مقامات همچنین از ارائه خدمات پزشکی به کودکان مجروحشده، از جمله پسر ۱۳ سالهای که دندهاش در جریان ضرب و شتم شکسته است، خودداری کردهاند.
افراد حکومتی اعضای خانواده را نیز تهدید کردهاند که باید در مورد این آزارها سکوت کنند. گزارش این شکنجهها و بدرفتاریها با دهها مورد دیگر که از سوی فعالان و گروههای حقوق بشری گزارش شده، مطابقت دارد.
طبق قوانین ایران، کودکان باید فقط توسط قضات دادگاه اطفال و نوجوانان مورد بازجویی قرار بگیرند و فقط در این دادگاهها محاکمه شوند.
یک نوجوان ۱۶ ساله پس از ضرب و شتم، شوک الکتریکی و تجاوز جنسی، تاکنون دو بار اقدام به خودکشی کرده است
در یک پرونده که شامل ۱۶ متهم ازجمله سه کودک بود، رئیس قوه قضائیه جمهوری اسلامی یک آخوند را که قاضی دادگاه انقلاب است به عنوان قاضی دادگاه نوجوانان منصوب کرد، اما هیچیک از متهمان از حمایت دادگاه اطفال و نوجوانان برخوردار نشدند. به این کودکان اجازه داشتن وکیل مدافع هم داده نشد و قاضی این کودکان را به ۲۵ سال زندان محکوم کرد. پس از آن، دیوان عالی کشور محکومیت این سه پسر را به دلیل فقدان شواهد لغو کرد، اما سپس دستور دادرسی مجدد آنها را توسط همان قاضی صادر کرد.
یک وکیل ایرانی خبر میدهد که از پرونده ۲۸ کودک باخبر است که به «محاربه با خدا» و «افساد فیالارض» متهم شدهاند؛ «جرایم» مبهمی که برای آنها مجازات اعدام یا قطع دست راست و پای چپ درنظر گرفته شده است.
تا اوایل آوریل ۲۰۲۳، گروههای حقوق بشری ایران، قتل ۵۳۷ نفر توسط نیروهای امنیتی را در جریان اعتراضاتی که در اواخر اوت ۲۰۲۲ پس از کشته شدن مهسا ژینا امینی در بازداشت پلیس آغاز شد، ثبت کردند که دستکم ۶۸ تن از مقتولان کودک بودند.
دیدهبان حقوق بشر پیشتر از مرگ چند کودک، از جمله نیکا شاکرمی ۱۶ ساله که خانوادهاش ۱۰ روز پس از ناپدید شدنش در اعتراضات تهران در ۲۰ سپتامبر جسد او را پیدا کردند؛ و سارینا اسماعیلزاده ۱۶ ساله که روز ۲۳ سپتامبر پس از ضرب و شتم توسط نیروهای امنیتی در گوهردشت استان البرز جان باخت، گزارش داده بود.
مقامات ایرانی مدعی شدند که هر دو دختر با پریدن یا سقوط از ساختمان جان خود را از دست دادهاند و پس از آن نیز اعضای خانواده را مورد آزار و اذیت و بازداشت قرار دادهاند.
تارا سپهریفر، پژوهشگر ارشد ایران در دیدهبان حقوق بشر میگوید: «کودکانی که آزارهای وحشتناکی را در بازداشت و محاکمه تجربه کردهاند، در معرض آسیب طولانیمدت قرار دارند. هئیت حقیقتیاب سازمان ملل باید بررسی این آزارها را در اولویت قرار دهد و راهی برای پاسخگو کردن مرتکبان این شکنجهها توصیه کند.»
دیدهبان حقوق بشر با دو کودک و بستگان شش نفر دیگر و چهار شاهد تیراندازی به کودکان و ضرب و شتم آنها و همچنین فعالان، روزنامهنگاران و کارشناسان حقوقی با آگاهی دست اول از موارد شکنجه کودکان در بازداشت، محاکمههای ناعادلانه آنها و تیراندازیهای مرگبار که بین سپتامبر ۲۰۲۲ تا فوریه ۲۰۲۳ صورت گرفته، تماس گرفت.
دیدهبان حقوق بشر نام کودکان، بستگان و سایر منابع و جزئیاتی را که میتواند برای شناسایی آنها مورد استفاده قرار گیرد، به درخواست خودشان، مخفی نگاه میدارد تا امنیتشان حفظ شود.
موارد شکنجه، تجاوز جنسی
یک منبع آگاه، دستگیری پسر ۱۷ ساله و برادر ۱۹ سالهاش در دی ماه در زاهدان را تأیید کرد. آنها و دیگران به مدت ۲۱ روز در بازداشتگاه پاستور بازداشت شدند و در آنجا شکنجه شدند. بازجوها پسر را تحت فشار قرار دادند تا پدرش را محکوم کند و اطلاعاتی دربارهٔ او ارائه دهد.
این پسر بعداً خبر داد که دیگر نمیتواند راه برود زیرا بازجوها کف پای او را ضرب و شتم کردهاند. مقامات همچنین «دست به اندام تناسلی [او] و دیگر [زندانیان] زدند و به آنها شوک الکتریکی دادند و آنها را به تجاوز جنسی با لوله پلاستیکی و مرگ تهدید کردند».
رسانههای خبری محلی از شکنجه یک پسر دیگر ۱۷ ساله خبر دادند. پس از آن یک رسانه نزدیک به سازمانهای اطلاعاتی ایران اعترافات دروغین اجباری او را مبنی بر «شلیک به خودروهای پلیس» منتشر کرد.
بنابر گزارشها، مأموران بازداشتگاه مرتباً به زندانیان قرص مسکن میدادند و نوجوان اول [که برای محکوم کردن پدرش او را شکنجه کردند] با جمعآوری این قرصها و مصرف آنها سعی کرد به زندگی خود پایان بدهد. منبع آگاه به دیدهبان گفت: «او در بیمارستان از خواب بیدار شد، سپس برای بار دوم با خوردن صابون و شامپو سعی به خودکشی کرد.
بیشتر در این باره: جاوید رحمان: اقدامات جمهوری اسلامی علیه مردم ایران میتواند مصداق «جنایت علیه بشریت» باشدگزارشها حاکی است که در ماه نوامبر یک کودک پس از شکنجهشدن در تبریز خودکشی کرده و جان باخت.
اواخر ژانویه، پسر اول ۱۷ ساله پیشگفته و دیگر افراد همبند او به «کانون اصلاح و تربیت» زندان مرکزی زاهدان منتقل شدند. منبع آگاه گفت که مقامات به این پسر و برادرش گفتند که «شما را گروگان گرفتهایم که بتوانیم پدرت را بگیریم.»
شیراحمد شیرانی، سردبیر وبسایت خبری حالوش که گزارشهای زیادی در مورد پروندههای کودکان در زاهدان تهیه و منتشر کرده است، در ماه آوریل به دیدهبان حقوق بشر گفت که تقریباً در همه مواردی که از آن باخبر است، کودکان یا بزرگسالانی که به بازداشتگاه پاستور برده شدند، تا مدتی پس از دستگیری کتک خوردهاند، به آنها چشمبند زدند و به سلول انفرادی انداختند و اجازه تماس تلفنی یا ملاقات هم نداشتند.
او گفت که نیروی انتظامی این بازداشتگاه را اداره میکند، اما سازمانهای دیگر از جمله اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از آن استفاده کردهاند.
موارد بیشتر شکنجه، تجاوز جنسی
یکی از بستگان پسر ۱۷ سالهای که به همراه پسرعمو و دو دوستش پس از نماز جمعه در زاهدان توسط مردانی سوار بر خودرویی بینشان دستگیر شدند، از چند و چون دستگیری او خبر میدهد. خانواده این جوان از طریق پلیس اطلاع پیدا کردند که این نوجوانان توسط سپاه پاسداران به اتهام پرتاب سنگ و شعار دادن به مدت چهار روز بازداشت شدند.
این در حالی است که این چهار دوست در تظاهراتی که آن روز در زاهدان انجام میشد، شرکت نداشتند و در محل تجمع اعتراضی هم حضور نداشتند. آنها را به ساختمان سپاه پاسداران بردند و از هم جدا کردند. فامیل این جوان میگوید که چشمان این پسر را با چشمبند بستند و گفتند برگهای را امضا کند. دستهایش را هم از پشت بسته بودند و مرتب او را بازجویی کرده و کتک میزدند.
فامیل او میگوید که یک بار یک بازجو چنان مشت محکمی به سینه او کوبید که نفسش بند آمد. باری دیگر، او هنگام شلاق خوردن از هوش رفت. خویشاوند این جوان میگوید که مأموران سپاه پاسداران به او تجاوز جنسی کردند، اما نخواست جزئیات را در میان بگذارد. این نوجوان زندانی به مدت چهار روز از خوردن غذا و آب کافی محروم شد و سپس به زندان منتقل شد. در زندان خانوادهاش اجازه یافتند تا زمان محاکمه، او را با وثیقه آزاد کنند.
وقتی آزاد شد، از مقعد خونریزی داشت. کل بدنش از جمله شانهها، بازوها، سینه، کمر و رانهایش کبود شده بود و وضعیت روحی خوبی نداشت. او با گیجی فقط به یک نقطه خیره میشد
خویشاوند این نوجوان گفت: «وقتی آزاد شد، از مقعد خونریزی داشت. کل بدنش از جمله شانهها، بازوها، سینه، کمر و رانهایش کبود شده بود و وضعیت روحی خوبی نداشت. او با گیجی فقط به یک نقطه خیره میشد و به هر سؤالی که میپرسیدیم فقط جواب میداد که باید دوستانش را از زندان بیرون بیاوریم. دوستانش به اغتشاش و تبانی علیه امنیت ملی متهم شدند.»
این منبع افزود: «در جلسه دوم آنها، قاضی این جوان ۱۷ ساله را تبرئه کرد اما تهدید کرد که در صورت دستگیری مجدد به اعدام محکوم خواهد شد. تا الان که اواسط فوریه است او هنوز هر شب بیدار میشود و میلرزد.»
دیگر اتهامات اخیر دربارهٔ شکنجه کودکان بازداشتشده در زاهدان، از جمله تجاوز جنسی، در رسانههای فارسیزبان و حسابهای شبکههای اجتماعی منتشر شده است. خبرگزاری حالوش گزارش داده است که روز سیام دسامبر نیروهای امنیتی لباسشخصی، بسمالله براهویی ۱۷ ساله، و اسماعیل و ابراهیم سرگلزایی، دوقلوهای ۱۶ ساله، را دستگیر کردند.
بنا بر گزارشها، نیروهای سپاه پاسداران آنها را در یک بازداشتگاه، از جمله با شوک الکتریکی شکنجه کردند. بر اثر این شکنجه، ابراهیم قدرت کلام خود را از دست داد و پس از انتقال به کانون اصلاح و تربیت زندان زاهدان نتوانست با اعضای خانوادهاش صحبت کند. این پسران متهم به «حمل پلاکاردهای اعتراضی» هستند.
شکنجه، بازداشت فلهای همراه با بزرگسالان
یک دختر دانشآموز دبیرستانی گفت که در ماه نوامبر در جریان یورش مأموران به خانه یکی از بستگانش در غرب ایران دستگیر شد. مأموران ظاهراً در ارتباط با یک اقدام به آتشسوزی دست به این حمله زده و چندین کودک دیگر را نیز دستگیر کردند.
این دانشآموز میگوید که مقامات امنیتی «میدانستند که آن اقدام به آتشسوزی هیچ ارتباطی با ما ندارد، اما با این حال، آنقدر ما را کتک زدند تا اعتراف کنیم که کار ما بوده.» او گفت: «نیروهای امنیتی مسلح از چندین خودرو پایین ریختند، وارد خانه شدند و من را با خشونت دستگیر و مجروح کردند.»
مأموران این دختر دانشآموز را به اداره اطلاعات محلی بردند و به صندلی بستند، چشمانش را هم بستند و یک گونی روی سرش کشیدند. او گفت که سه مأمور از ساعت ۱۱ صبح تا ۳ بعد از ظهر از او بازجویی کردند، با باتوم او را «از پهلو، گردن و از کمر به پایین» کتک میزدند و روی مچ پایش هم شلاق میزدند.
با باتوم او را «از پهلو، گردن و از کمر به پایین» کتک میزدند و روی مچ پایش هم شلاق میزدند.
دو مأمور دیگر آمدند و از ساعت ۳ بعدازظهر به بعد، تا ۱۱ شب از او بازجویی کردند. در صورت جواب ندادن یا تردید، او را کتک میزدند. او میتوانست صدای بچههای دیگر اتاق بغلی را بشنود، از جمله پسر ۱۶ سالهای که میشناخت، که بعداً متوجه شد که بهشدت مورد ضرب و شتم و حمله با شوک الکتریکی قرار گرفته است.
او گفت که در آن شب، او را به یک زندان زنان منتقل کردند و در آنجا هر روز، به مدت هفت روز، از ساعت ۹ صبح تا ۹ شب از او بازجویی میشد.
«فقط در وقت ناهار، تو را به سلول میفرستادند تا چیزی بخوری و دوباره برای بازجویی برگردی. ما را میزدند، اما آزار و اذیتی که بیشتر از آن استفاده میکردند فحاشی و پرسیدن هر سوال ۳۰ بار بود.»
او یک ماه در زندان زنان ماند و خانوادهاش اجازه داشتند روزی دو بار با او تماس بگیرند. او برخلاف قوانین حقوق کودکان ایران و حقوق بینالملل، با بزرگسالان در یک سلول نگهداری میشد.
این دختر دانشآموز با قرار وثیقه آزاد شده و به اتهام «تخریب، تبانی، توهین به رهبری، کوکتل مولوتف، شعارنویسی، کشف حجاب، رهبریکردن افراد، اقدام علیه امنیت کشور و نظام و تحریک به قتل» در انتظار محاکمه است،» او میگوید: «من تحت نظر هستم.»
بنا بر گزارشها، دادستانی به این خانواده اجازه استخدام وکیل مدافع را نداده و گفته است که او با اتهام محاربه مواجه است.
فاطمه فنائیان، روزنامهنگار ایرانی، دو مورد را تشریح کرده است که در آن پسرانی با افراد بالغ غیرمرتبط بازداشت شدند، از جمله یک نوجوان ۱۷ ساله اهل کرج که در ماه نوامبر در حین بازداشت شدیداً مورد ضرب و شتم قرار گرفت، توسط سایر زندانیان تهدید به تجاوز جنسی شد و سپس با قرار وثیقه آزاد شد.
فنائیان خبر میدهد که یک جوان ۱۷ ساله دیگر اهل شیراز، با سه بزرگسال بازداشت شده و بدون اینکه بداند چه برگههایی جلوی او گذاشتهاند مجبور به امضای این برگهها شد.
شکنجه، نگهداشتن در انفرادی، محرومیت از مراقبتهای پزشکی
اواخر ماه اکتبر، نیروهای امنیتی در یکی از شهرهای غرب ایران، پسری را در جریان یک عملیات ضربتی، هنگامی که به دنبال دستگیری یکی از بستگان او بودند، بازداشت کردند.
فرد خویشاوند این پسر، در جریان تظاهراتی در ماه سپتامبر مورد اصابت گلوله قرار گرفت و به بازداشتگاه نیروی انتظامی فرستاده شد. در آنجا او را کتک زدند و «مجبور شد یک سری برگههای [سفید] را امضا کند.» او تا دو روز پس از آزادی نمیتوانست راه برود و هنوز گلولههای ساچمهای در بدنش وجود دارد.
زمانی که مقامات تهدید به دستگیری دوباره او کردند، این فرد به شهر دیگری گریخت اما مأموران، در عملیات ضربتی یادشده، خویشاوند جوانتر او را با خود بردند.
پسر را روی آسفالت کشیدند، در حین دستگیری به او فحش دادند و کتک زدند. در بازداشتگاه زیر ناخنهایش سوزن میزدند
فرد گریخته به شهر دیگر توضیح میدهد که نیروهای امنیتی «پسر را روی آسفالت کشیدند، در حین دستگیری به او فحش دادند و کتک زدند، و او را به مدت شش روز بدون ارتباط در یک مرکز اطلاعاتی بازداشت کردند و او را شکنجه کردند تا اطلاعاتی در مورد من به آنها بدهد.»
گزارشهای متعددی وجود دارد مبنی بر اینکه نیروهای امنیتی ایران کودکان، از جمله دختران را، گاهی برای هفتهها در حالت بازداشت انفرادی و بدون تماس با دنیای بیرون نگه میدارند.
خویشاوند پسر پیشگفته افزود که در ساختمان نهاد اطلاعاتی، زیر ناخنهای [پسربچه] سوزن میزدند و او را با مشت، لگد و باتوم، بسیار میزدند. سپس او را به اتاقی بردند که در آن دو صندلی و یک میز قرار داشت. او را به صندلی بستند و او گفت سرنگ آوردند و گذاشتند در بازویش. آنها نگفتند چه بود، اما به او گفتند: «اگر این را به تو تزریق کنیم، یا میمیری یا فلج میشوی.» سه چهار نفر او را میزدند، بعد میرفتند.
بعد از پنج دقیقه افراد جدیدی میآمدند و او را میزدند. او را تهدید به اعدام هم کردند. ساعت ۲ و ۳ صبح میآمدند و او را بیدار میکردند و میگفتند برویم، میخواهیم اعدامت کنیم.»
پس از آزادی این پسر، به گفته یکی از بستگانش، «کابوس میدید و وقت بیدار شدن از خواب فقط به دیوار خیره میشود و افسرده است.»
مقامات به این پسر گفتند که دیگر لازم نیست به مدرسه برود. به او گفتند «حتی اگر فوق لیسانس هم بگیری، نخواهیم گذاشت شغلی پیدا کنی.» دولت جمهوری اسلامی از آن زمان به بعد با ذکر مسئله بازداشت این پسر، خدمات اجتماعی و کمک رفاهی به خانواده او را قطع کرده و به گزارش یکی از بستگانش، این پسر ناچار شده مدرسه را رها کند و اکنون در شیفتهای ۱۰ ساعته در جایی کار میکند.
آزار جنسی، ضرب و شتم
یکی از بستگان یک دختر خبر میدهد که در ماه اکتبر، این دختر و دوستش، هر دو زیر ۱۸ سال، قصد داشتند روی دیوارهای نزدیک میدان آزادی سنندج شعار بنویسند، اما پس از آنکه مغازهداران اطراف به آنها گفتند این کار را نکنید، این کار را نکردند.
این دختران حوالی ساعت ۱۴ در حالی که در میدان نشسته بودند توسط مأموران لباس شخصی دستگیر شدند. آنها را سوار خودروی شخصی کردند، چشمانشان را بستند و به محلی بردند و در آنجا تا ساعت ۷ بعد از ظهر مورد بازجویی قرار گرفتند.
مأموران مدعی شدند که این دختران بخشی از یک گروه بزرگتر بودند که با اسپری شعار مینویسند و آنها را به پنج سال زندان تهدید کردند.
مأموران مرد به دوستش گفتند که «بلند شو بایست تا براندازت کنیم.» مأموران تمام تصاویر تلفن او را بررسی کردند و به او گفتند که تکتک افراد تصاویر را شناسایی کند. وقتی خانوادهاش تماس گرفتند، مأموران به او گفتند که بگوید در خانه یکی از دوستانش است.
بستگان دختران میگویند که این دختران عصر همان روز بدون هیچ اتهامی آزاد شدند، اما آنها تحت نظر هستند و نیروهای امنیتی مرتباً با آنها تماس میگیرند و به آنها هشدار میدهند که در فعالیتهای مربوط به اعتراضات شرکت نکنند.
زنی که در اواخر ماه سپتامبر به مدت یک روز در یکی از کلانتریهای سنندج بازداشت شده بود، از مشاهده دو پسر حدوداً ۱۵ ساله خبر میدهد که مأموران آنها را در جریان بازجویی با باتوم میزدند. این زن گفت که وقتی از زیر چشمبند نگاه میکرد، میتوانست ببیند که پسرها را «خیلی کتک زدند.» او توضیح میدهد که «حتی میتوانستم جای باتوم را روی صورتشان ببینم، هر دو گریه میکردند و التماس میکردند». او گفت که یک مادر و دختر زیر ۱۸ ساله او را نیز دید که مأموران آنها را میزدند.
شکنجه، عدم مراقبت پزشکی، تهدید با چاقو
اواخر یک بعد از ظهر ماه اکتبر، مردانی با لباسهای غیرنظامی در یک ماشین سفید، پسر ۱۳ سالهای را که در راه سوپرمارکت بود متوقف کردند. مردها موبایلش را چک کردند. یکی از بستگانش خبر میدهد که بدون هیچ اقدامی از سوی پسربچه که بخواهد باعث واکنش شود، یکی از مردان با شیئی به سر پسر بچه زد و او را بیهوش کرد.
او وقتی به هوش آمد، خود را در ساختمانی به نام «باشگاه افسران» دید که افراد مصاحبهشونده میگویند سپاه پاسداران از آن استفاده میکند. مأموران از این پسر بازجویی کردند و متوجه شدند که خانواده او فعال سیاسی هستند. یکی از بستگان او میگوید: «آنها میخواستند بدانند خانواده کجاست.
«او چیزی نمیدانست، مادرش اکیداً او را از این مسائل دور نگه میدارد… اما آنها دائماً او را شکنجه و بازجویی میکردند. او را با پابند و مچبند بستند و با چاقو تهدید کردند. یکی از دندههایش شکسته و تمام بدنش کبود شده بود، اما خانوادهاش را جوری تهدید کردند که بعد از ازادی از بازداشت، خانواده جرأت نکردند او را به بیمارستان ببرند و پزشک را برای دیدنش به خانه آوردند.»
خانواده او هزینه آزادی او را به قید وثیقه پرداخت کردند.
پیگردهای توهینآمیز، محاکمههای ناعادلانه
روز سوم نوامبر، معترضان یکی از نیروهای شبهنظامی بسیج را که در حال حمله به معترضان در کرج بود، کشتند. طبق گزارشهای خبری و توضیحات یک وکیل پیگیر پرونده، ۱۶ نفر از جمله سه پسر ۱۷ ساله توسط دادگاه انقلاب محاکمه و محکوم شدند. پنج نفر به اعدام و بقیه از جمله پسربچههایی به نامهای آرین فرزامنیا، امین مهدی شکراللهی و امیرمهدی جعفری به اتهام محاربه با خدا و افساد فیالارض به ۲۵ سال حبس و «تبعید» یا بازداشت در یک مکان دور محکوم شدند. جعفری نیز مانند سایر متهمان در جریان بازجویی شکنجه شده است.
این وکیل دادگستری گفت: دیوان عالی کشور درخواست تجدیدنظر پرونده پنج متهم از جمله سه پسر را پذیرفت و به دلیل نداشتن مدارک کافی دستور اعاده دادرسی داد اما پرونده را به همان قاضی بازگرداند.
طبق قوانین ایران، کودکان دستگیرشده فقط توسط دادستانهای تخصصی کودکان قابل بازجویی هستند. در این مورد، بر اساس گزارشهای محاکمه این افراد که در رسانههای طرفدار حکومت منتشر شده، سازمان کل اطلاعات از آنها بازجویی کرده است.
قانون همچنین اجازه محاکمه کودکان را تنها در دادگاههای استانی ویژه کودکان میدهد. این دادگاهها دسترسی بیشتر به اعضای خانواده و وکلا را فراهم میکنند و با بستن در دادگاهها به روی عموم، حریم خصوصی کودک را رعایت میکنند.
اما این محاکمه علنی برگزار شد و با این حال مقامات مدعی شدند که «تمام مراحل قانونی طی شده است» زیرا رئیس قوه قضاییه به قاضی دادگاه انقلاب مجوز فعالیت به عنوان دادگاه کیفری و قاضی دادگاه ویژه جوانان را داده است. این درحالی است که طبق قانون، فقط دادگاه جوانان میتواند کودکان را محاکمه کند، حتی در مواردی که در یک پرونده هم متهمان بزرگسال و هم متهم کودک باشد.
محاکمه این کودکان به اتهام مبهم «افساد فیالارض» نیز به نظر میرسد اتهامی افراطی و توهینآمیز باشد، زیرا قانون کیفری ایران چنین اتهامی را محدود کرده است به اشخاصی که «به طور گسترده علیه بدن افراد یا امنیت داخلی یا بین المللی مرتکب جنایات میشوند».
استفاده از نیروی کشنده علیه کودکان
جوانی گفت که در تظاهرات روز ۲۶ آبان در سنندج شرکت کرده و در اوایل بعدازظهر در ورودی شهرک مولوی، افسران اونیفورمپوش سپاه پاسداران، مسلح به کلاشنیکف با نزدیک شدن معترضان شلیک هوایی کردند. به گفته این جوان، زمانی که گروه معترضان از فاصله حدود ۵۰ متری سنگ پرتاب کرد، مأموران شلیک کردند و در حالی که معترضان فرار میکردند، مأموران به تیرندازی ادامه دادند و سه مرد و یک پسر را زخمی کردند که ظاهرش نشان میداد تقریباً ۱۴ یا ۱۵ ساله است.
او گفت: «این پسر درست در کنار من به زمین افتاد: تیر به سمت چپ سینه، زیر قلبش خورده بود و خون بسیاری فوران میکرد و روی آسفالت جاری میشد. گروهی از معترضان سعی کردند او را با خود ببرند اما ماموران امنیتی با موتورسیکلت راهشان را بستند. پسر آنها را دید و به ما گفت: به خاطر من شما را دستگیر خواهند کرد. اگه قراره بمیرم بذار بمیرم اگر هم قرار است دستگیرم کنند، بگذارید دستگیرم کنند.» پسر از ما تشکر کرد و گفت برویم. وقتی رفتیم، دیدیم مأموران با چرخ موتورسیکلت روی پاشنه او رفتهاند.
استفاده از سلاحهای تهاجمی علیه معترضانی که پس از پرتاب سنگ از راه دور فرار میکنند، استفاده غیرقانونی از نیروی کشنده است. دیدهبان حقوق بشر حوادث متعددی را در مورد شلیک غیرقانونی نیروهای امنیتی با تفنگهای ساچمهای، تفنگهای تهاجمی، و تفنگهای دستی علیه معترضان در سراسر ایران از آغاز اعتراضات گسترده در ۱۶ سپتامبر، مستند کرده است. یکی دیگر از ساکنان سنندج شاهد دو مورد ضرب و شتم شدید کودکان توسط نیروهای امنیتی در بازداشت بود.
یک منبع آگاه گفت: نیروهای امنیتی، امید سارانی ۱۳ ساله را در زاهدان در استان سیستان و بلوچستان روز سیام سپتامبر به ضرب گلوله کشتند. جسد امید در میدان کارگر در کنار جسد جوانی ۲۰ ساله از همان محله پیدا شد. در این میدان، نیروهای امنیتی به سمت معترضان تیراندازی کرده بودند. این منبع گفت که شهر در آن روز «مثل یک منطقه جنگی بود، هم تیراندازی بود و هم هلیکوپتر.» این منبع گفت که امید «از ناحیه قلب» مورد اصابت گلوله قرار گرفت و مرد جوان دیگر از ناحیه سر. عفو بینالملل قبلاً این قتلها را تأیید کرده بود.
ابوالفضل آدینهزاده ۱۷ ساله روز ۸ اکتبر در جریان اعتراضات در مشهد از فاصله نزدیک با تفنگ ساچمهای مورد اصابت گلوله قرار گرفت. بیبیسی گزارش داد که در جواز دفن ذکر شده است که وی در نتیجه آسیب کبدی و کلیوی بر اثر شلیک ساچمه جان خود را از دست داده است. وکیلی که با خانواده او در تماس است گفت که مقامات متعاقباً حکمی را علیه دو تن از بستگانشان صادر کردند و به آنها هشدار دادند که در صورت شکایت با اتهامات کیفری روبهرو خواهند شد. این وکیل همچنین گزارش داد که صاحبخانه آنها تحت فشار سپاه پاسداران از تمدید اجارهنامهشان خودداری کرده است.
بنا بر گزارشها، مقامات ایرانی به دنبال ساکت کردن خانوادههای دیگر کودکان کشته یا زخمی شده توسط نیروهای امنیتی بودهاند، ازجمله: اسرا پناهی، ۱۵ ساله که در ۱۲ اکتبر در دبیرستان خود بهطور مرگبار مورد ضرب و شتم قرار گرفت، هستی حسین پناهی ۱۶ ساله که پس از ربوده شدن از مدرسه در کما به سر میبُرد و بنا بر گزارشها در ۹ نوامبر مورد ضرب و شتم قرار گرفته بود. کیان پیرفلک ۹ ساله که در ۱۶ نوامبر به ضرب گلوله کشته شد، و بهراد مرادی ۱۶ ساله، که در ۲۳ نوامبر مورد اصابت گلوله قرار گرفت و دچار جراحات داخلی شد و بر اساس گزارشها و عکسهای بارگذاریشده در شبکههای اجتماعی، روز ۳ دسامبر از بیمارستان مرخص شد و هنوز گلوله در سرش بود.
کودکان آسیبدیده و محروم از مراقبتهای پزشکی
در چندین مورد گزارش شده، نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی کودکان را مجروح کرده بدون دسترسی به مراقبتهای پزشکی بازداشت کردند. در ویدئویی که در شبکههای اجتماعی بارگذاری شده است، پسری روی تخت بیمارستان به نام ایلیا رضایی، ۱۴ ساله و اهل محلات در استان مرکزی میگوید روز ۲۰ نوامبر در حالی که از محل کارش در یک کارخانه دوچرخهسازی به خانه بازمیگشت افراد سپاه پاسداران به او شلیک کردند. سپس او را به داخل یک وسیله نقلیه هل داده و بدون فراهم کردن مداوا و درمان، او را با شوک الکتریکی شکنجه کرده و به یکی از مراکز سپاه پاسداران بردند. بر اساس گزارشها، عکسبرداری اشعه ایکس نشان داد که در قفسه سینه ایلیا ساچمه وارد شده است.
امیرحسین رحیمی ۱۵ ساله در جریان اعتراضات در حوالی کرج هدف گلوله قرار گرفت و به دلیل اصابت گلوله ساچمهای به سر، گردن، سینه و شکم به مدت دو ماه بدون مراقبت پزشکی در کانون اصلاح و تربیت زندان کچویی بازداشت ماند. این را مادر او در گفتوگو با یک خبرنگار بازگو کرده است. گزارش شده است که خانواده او توانایی پرداخت وثیقه ۵۰۰ میلیون تومانی (تقریباً ۱۱۹۰۰۰ دلار آمریکا) را نداشتند. او به دلیل پرتاب کوکتل مولوتف در دادگاه انقلاب کرج محاکمه میشود.
کودکان محروم از تحصیل
علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، حدود ۳۰۰ دانشآموز دبیرستانی بازداشتشده در سراسر کشور را عفو کرده است که آزاد شدند، اما بسیاری از آنها ظاهراً تحت فشار سپاه پاسداران از ثبت نام مجدد در مدرسه محروم شدهاند. این مطلب را حسین رئیسی، کارشناس حقوق که ۹ مورد از این موارد را دنبال میکند، توضیح میدهد. او میگوید: «برای این بچهها این به معنای پایان تحصیلشان، حتی اگر رسمی نشده باشد، و پایان آینده آنهاست».
روز ۲۳ اکتبر، یوسف نوری، وزیر آموزش و پرورش گفت که دانشآموزان معترض تحت نظارت یک آخوند و یک روانشناس برای «اصلاح و بازآموزی» به مراکز روانپزشکی منتقل میشوند. گزارشها حاکی از آن است که مسئولان مدرسه به کودکانی که در تظاهرات شرکت کردهاند نیز حمله کردهاند.
حمله به کودکان، دستگیری در مدارس
فاطمه فنائیان، روزنامهنگار ایرانی، سه مورد را توصیف کرد که در آن مدیران مدارس در واکنش به اعتراض دختران مدرسهای با پلیس تماس گرفتند.
در ماه اکتبر، پس از آنکه یک دختر ۱۶ ساله با همکلاسیهایش در مدرسهای در رشت آهنگی اعتراضی خواندند، پلیس سه دختر را به مدت ۱۵ روز بازداشت و آنها را به تجاوز و مرگ تهدید کرد.
فنائیان گفت پس از اینکه بچههای مدرسهای در تهران «آخوندی را که برای سخنرانی آمده بود بیرون انداختند»، مأموران لباسشخصی یک دختر ۱۷ ساله را جلوی مدرسهاش دستگیر کردند. مدیر مدرسه برای جلوگیری از خروج بچهها درهای مدرسه را بست و با پلیس تماس گرفت و آنها آمدند و دهها دختر را با باتوم زدند و یک دختر را روی زمین کشیدند و دهها کودک را یکشبه بازداشت کردند.
در بندرعباس، دختر دانشآموزی اهل افغانستان از مدیر دبیرستان شریعتی در حال تهدید دانشآموزان فیلم گرفت و این فیلم بازتاب گستردهای در شبکههای اجتماعی داشت که باعث شد والدین فرزندان خود را از مدرسه خارج کنند. این دختر دستگیر شد.