وزارت خزانهداری آمریکا روز دوشنبه، ۱۳ آبان، برخی از مشاوران و اعضای دفتر آیتالله خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی را تحریم کرد. در این لیست نام مجتبی خامنهای، دومین فرزند رهبر جمهوری اسلامی هم به چشم میخورد.
تاکنون نام مجتبی خامنهای به عنوان عضو دفتر، مشاور یا مسئول نهاد دیگری اعلام نشده و او ظاهراً هیچ سمت اجرایی ندارد ولی وزارت خزانهداری آمریکا اعلام کرده که آیتالله خامنهای بخشی از مسئولیتهای خودش را به مجتبی خامنهای محول کرده و او ارتباط نزدیکی با سپاه قدس و سازمان بسیج دارد.
وزارت خزانهداری آمریکا سندی برای این ادعا ارائه نداده است ولی مرور تحولات دو دهه اخیر سیاست داخلی ایران نشان میدهد که مجتبی خامنهای اندک اندک به یکی از کلیدیترین مهرههای سیاست ایران تبدیل شده است، به گونهای که بسیاری از گمانهزنیها و تحلیلها درباره آینده ایران هم به نقش و موقعیت احتمالی او گره خورده است.
بیشتر در این باره: حلقه گردان حبیب؛ تیم مجتبی خامنهایاز این زاویه میتوان گفت آوردن نام مجتبی خامنهای در لیست افراد تحریمها که نوعی نشانهگذاری سیاسی هم محسوب میشود، میتواند به بحث و گفتوگو برای شفافسازی درباره دایره اختیارات و مسئولیتهای او کمک کند.
مجتبی خامنهای در نقش مرجع تقلید
حدود ۱۰ سال است که بحث و گفتوگو درباره مرجعیت مجتبی خامنهای در میان است. مجتبی خامنهای از پاییز ۱۳۸۸ در دفتر خامنهای در قم شروع به تدریس «درس خارج فقه» کرد. به طور معمول مراجع و مجتهدین در این سطح از حوزه اقدام به تدریس میکنند و چنین خبری به نوعی تبلیغ برای به اجتهاد رسیدن مجتبی خامنهای محسوب میشد.
سایت جهاننیوز روز ۲۷ آبان ۱۳۸۸ در گزارشی نوشت که این موضوع موجب ناراحتی «برخی مراجع و علما» شده و گفتهاند مجتبی خامنهای «دارد از عنوان پدرش سوءاستفاده میکند» و «در حد تدریس درس سطح خارج» نیست و انتخاب دفتر رهبر در قم به عنوان محل تدریس هم «حکومتی کردن حوزه را به ذهن متبادر میکند». سایت جهان نیوز در همین حال نوشته بود که حسن خمینی، نوه آیتالله خمینی «سطح تحصیلات به مراتب پایینتر» از مجتبی خامنهای دارد ولی یک سال است که درس خارج میدهد و علما و مراجع واکنش نشان نمیدهند.
فارغ از رقابت فقهی بین پسر خامنهای و نوه خمینی، گزارشهای دیگری در همان ایام منتشر شد که نشان میدهد موضوع درس خارج فقه مقدمه مرجعسازی بوده است. رسول جعفریان، رئيس پیشین کتابخانه مجلس در سفرنامه حج خود که ۱۱ مرداد ۱۳۸۹ در سایت کتابخانه مجلس منتشر شده، نوشته در آن زمان در شهر قم شایع بوده که مرتضی مقتدایی، رئيس وقت حوزههای علمیه قم و صادق لاریجانی، رئيس وقت قوه قضاییه، «به خانه مراجع رفتهاند تا اجازه اجتهاد آقای مجتبی خامنهای را بگیرند».
مرتضی مقتدایی این خبر را تکذیب کرده بود ولی شایعه که شباهت زیادی به دهه ۷۰ و رایزنیهای متعدد برای تأیید مرجعیت پدرش داشت، نشان میداد که حرف و حدیثها درباره مجتبی خامنهای در سطح بالاتری در جریان است.
تلاش برای مجتهد یا مرجع تقلید کردن مجتبی خامنهای را میشد بسترسازی برای تبدیل او به یک گزینه بالقوه رهبری و جانشینی پدرش تحلیل کرد ولی با توجه به موقعیت و شخصیت سیاسی و اجرایی رهبر در قانون اساسی جمهوری اسلامی، به نظر میرسد رسیدن به چنین جایگاهی نیازمند برخورداری از سوابق و تجربیات اجرایی است.
آقازاده در نقش آقا
مهدی کروبی، سیاستمداری که اکنون به دستور خامنهای در حصر به سر میبرد، در دو نامه مهم که ۲۹ خرداد ۱۳۸۴ و ۱۰ بهمن ۱۳۹۶ خطاب به رهبر جمهوری اسلامی نوشت، توضیح داد که سپاه و بسیج با محوریت مجتبی خامنهای در انتخابات ریاست جمهوری سالهای ۸۴ و ۸۸ دخالت کردهاند و علیرغم برخی هشدارها، آیتالله خامنهای جلو دخالت آقازادهاش را نگرفته است.
کروبی تنها فردی نبود که به نقش مجتبی خامنهای در انتخابات سال ۸۸ اشاره داشت. محمد هاشمی، برادر اکبر هاشمی رفسنجانی و مصطفی تاجزاده، فعال سیاسی اصلاحطلب هم به نقش او در انتخابات و سرکوب مخالفان اشاره داشتهاند.
به روایت کروبی، رهبر جمهوری اسلامی به یکی از شخصیتهای سیاسی ایران که درباره دخالت آقازادهاش هشدار داد، جواب داده است: «ایشان آقاست، نه آقازاده». این عبارت میتواند به شخصیت مستقل مجتبی خامنهای تفسیر شود و همچنین تبلیغ و اعتبارزایی پدر برای فرزند.
واکنشهای خامنهای درباره فرزندش هیچگاه علنی نبوده و در حد شنیدههاست ولی بر خلاف این پنهانکاری و پرهیز دائمی رهبر، بسیاری از مردم دخالتهای مجتبی خامنهای در امور سیاسی را مقدمهسازی برای جانشین پدر شدن تفسیر میکردند و از همین زاویه بود که تابستان سال ۸۸ در روزهای پس از انتخابات ریاست جمهوری، برخی معترضان در خیابان شعار میدادند که «مجتبی بمیری، رهبری را نبینی».
این شعار به خوبی نشان میداد که گمانهزنی درباره آینده سیاسی مجتبی خامنهای منحصر به تحلیلهای رسانهای نیست و یک باور عمومی هم شکل گرفته که نگران است او جانشین پدرش شود.
این تحلیلها و نگرانیها البته همواره از سوی نزدیکان رهبر جمهوری اسلامی به ویژه خانواده حداد عادل که مجتبی داماد آنهاست، رد شده است. نزدیکان رهبر همچنین بارها گفتهاند که او در نهایت سادهزیستی زندگی میکند، فعالیت سیاسی خاصی ندارد و به درس و فقه مشغول است. با این حال، برخی شواهد نشان میدهد که مجتبی خامنهای نه تنها فعالیت سیاسی که دستی بر آتش تنور مدیریت اجرایی کشور هم دارد.
بیشتر در این باره: «از مجتبی تشکر کن»یک سند در این زمینه را شهریور ۹۸، محمد سرافراز، رئيس سابق صداوسیما در کتاب خاطراتش با عنوان «روایت یک استعفا» فاش ساخت. او گفت مجتبی خامنهای در فراهم ساختن استفعای او از صداوسیما نقش داشته است و در کنار نام مجتبی خامنهای به نام حسین محمدی، معاون بررسی دفتر رهبر و حسین طائب، رئيس سازمان اطلاعات سپاه اشاره کرد که نشاندهنده وجود یک شبکه فعال علیه او بود.
شهرزاد میرقلیخان، مشاور محمد سرافراز در دوران ریاست او بر صداوسیما که مانند سرافراز وادار به استعفا شد نیز بارها به ملاقاتش با مجتبی خامنهای درباره امور صداوسیما اشاره کرده و گفته است او حامی یک شبکه اقتصادی بوده که حسین طائب، رئيس سازمان اطلاعات سپاه در مرکز آن قرار داشت.
مجتبی خامنهای در نقش منحصربهفرد
افزایش توجه به مجتبی خامنهای که ابتدا از شایعات و شنیدههای بین بزرگان سیاسی نظام شروع شد، در خیابانهای تهران به شکل شعار ظهور کرد، سپس توسط مقامهای اجرایی فاش شد و حالا سطح بینالمللی یافته است، او را به چهرهای منحصربهفرد در سیاست ایران تبدیل میکند.
این سیر بیست ساله در عین حال نشان میدهد که قرار گرفتن نام او در لیست تحریمها، انتخابی تصادفی نبوده یا صرفا بخشی از جنگ روانی پیرامون تحریم حکومت ایران نیست، بلکه با افزایش اطلاعات درباره میزان قدرت و نفوذ او، توجه و تمرکز بر نقش و مسئولیتش هم افزایش یافته است.
در دوران خمینی، فرزندش احمد خمینی نیز سمت اجرایی مشخصی نداشت ولی با رضایت و تاکید علنی پدرش در همه امور اجرایی کشور دخالت میکرد. ادعاها درباره میزان دخالت مجتبی خامنهای در امور مختلف کشور نقش او را شبیه احمد خمینی نشان میدهد ولی بر خلاف دوران خمینی، خامنهای هیچگاه به صورت علنی نخواسته است که چنین نقشی را برای فرزندش تبلیغ یا برجسته کند.
رویکرد علی خامنهای احتمالاً معطوف به ملاحظات یا برنامه خاصی است ولی روشن است که هرچقدر فضای گفتوگو درباره نقش و مسئولیتهای مجتبی خامنهای در افکار عمومی، رسانهها و شبکههای اجتماعی بازتر شود، ملاحظات یا برنامه خاص رهبر یا خانواده و نزدیکان او با پیچیدگیها و دشواریهای بیشتری همراه خواهد شد.