نشست فوق العاده کمیسیون مشترک در حالی به پایان رسید که دستاورد ملموسی در دگرگونسازی مسیر مرگ کامل برجام نداشت. اظهارات کلی خوشبینانه از سوی عباس عراقچی، معاون وزیر خارجه و نمایندگان روسیه و چین بیشتر اقدامی روانی برای افزایش احتمال موفقیت اقدامات اروپا در حفظ برجام را بازتاب داد و از زاویهای حتی می توان آنها را با توجه به موضع گیریهای ۱ + ۴ بعد از خروج آمریکا کلیشهای و تکراری به حساب آورد. این فضاسازی خوشبینانه هدف تقویت احتمال موفقیت اروپا برای برآورده سازی انتظارات جمهوری اسلامی را دنبال میکند.
از سخنان عراقچی آشکار شد که هنوز راهی برای باز شدن گره فروبسته برجام پیدا نشده است. وی ضمن سازنده خواندن این جلسه اعلام کرد که هنوز فاصله زیادی تا حل مشکلات وجود دارد. گره کار فاصله زیاد توقعات جمهوری اسلامی و ناتوانی ابزار حمایت از مبادلات تجاری (اینستکس) از انجام معاملات بانکی و نفتی است. اتحادیه اروپا میخواهد کاری در این خصوص انجام دهد اما حساسیت و نظر منفی آمریکا و واقعیتهای نظام افتصاد جهانی موانعی هستند که عبور از آنها اگر ناممکن نباشد، دشوار است.
اجلاس یادشده که قرار است به زودی با جلسه کمیسیون مشترک در سطح وزیران ادامه یابد، تحت تنش پدید آمده از توقیف نفتکشها بین دولتهای ایران و بریتانیا برگزار شد و سایه آن بر جلسه سنگینی میکرد. انتخاب بوریس جانسون که دیدگاههایش شباهت بیشتری با ترامپ دارد نیز متغیر جدیدی است که امیدها به نجات برجام از مرگ قطعی را کاهش داده است. البته بعید است دولت جدید بریتانیا مشابه آمریکا از برجام خارج شود اما انتظار میرود در حوزههای اختلافی دیگر مانند موشکی و سیاستهای منطقهای نگاه سختگیرانهتری را علیه جمهوری اسلامی دنبال کند.
کاهش تعهدات برجامی جمهوری اسلامی و نگرانی از افزایش سطح غنیسازی اورانیوم دیگر موضوع مهم گفتوگوها بود. علاوه بر تروئیکای اروپا، دولت روسیه نیز خواهان خودداری جمهوری اسلامی از اجرای مرحله سوم کاهش تعهدات است. در حاشیه مذاکرات بحث بر سر راهکارهای میانجیگرانه دولت فرانسه در جریان بوده است. راهکارهایی که برای بازگشت دو طرف به میز مذاکره طرح شده، توقف در برابر توقف است تا دولت آمریکا به روند افزایش تحریمها پایان دهد و جمهوری اسلامی نیز توقف تعهدات را متوقف سازد و تحرکات تهاجمیاش در منطقه را کاهش دهد. در این خصوص دولت آمریکا تاکنون پاسخ مثبت نداده است . همچنین در رفتار آن علائمی مشاهده نمیشود که راهبرد فشار حداکثری بخواهد دستخوش تغییر گردد. ترامپ از نتایج برخورد تهاجمی با جمهوری اسلامی راضی به نظر میرسد و ارزیابی مثبت از تاثیر تحریمهای یکجانبه در دولت آمریکا تا آنجا قوی است که بعید است تفاوتی در اعمال و گسترش کمی و کیفی تحریمها حاصل شود.
جنگ نفتکشها باعث شده تا دولت آمریکا تبلیغات بیشتری در خصوص درستی سیاست خود در مهار جمهوری اسلامی انجام داده و انتظار همراهی بیشتر اروپا را داشته باشد. متحدان منطقهای آمریکا نیز به لحاظ راهبردی موافق تداوم و تشدید فشارها هستند. البته دولت عربستان سعودی در هفتههای اخیر لحن متفاوتی اتخاذ کرده است. اما معلوم نیست این برخورد در سطح تاکتیکی باشد یا سیاست عربستان در خصوص ایران قرار است مشمول بازنگری شود. برخی نشانهها اراده دولتهای عربستان سعودی وامارات متحده عربی در تنشزدایی با جمهوری اسلامی را بازتاب میدهد اما دامنه آنها معلوم نیست. عامل تعیینکننده در موفقیت این تمهیدات فرجام جنگ داخلی یمن است. تا زمانی که تفاوتی در وضعیت موجود پیش نیاید، تغییر در مناسبات ایران و عربستان سعودی و امارات متحده با موانع بزرگی مواجه است. نوعی دوگانگی در مناسبات ظاهری و واقعی حکومت عربستان سعودی نیز به لحاظ تاریخی وجود دارد که چندان مجال اعتماد به تصمیمگیران تهران نمیدهد. مقامات آل سعود همیشه جمهوری اسلامی را تهدیدی به شمار آوردهاند که نمیتوانند بر روی روابط خوب مستمر با آن حساب کنند.
تداوم خوشبینی پدید آمده به لحاظ زیادی بستگی به سرنوشت تلاشهای مکرون رئیس جمهور فرانسه دارد. سفر وی به تهران تکلیف را مشخص میکند که آیا آخرین تلاشها برجام را از رسیدن به نقطه پایان نجات میدهد یا درب به پاشنه موجود میچرخد و حیات نباتی توافق هستهای ایران و ۱+۵ نیز تمام میشود.
اما جمهوری اسلامی نیز راهبرد تحرکات تهاجمی به صورت کنترل شده را دنبال میکند تا در برابر تشدید پیامدهای منفی تحریمها بازدارندگی ایجاد کند. سقوط پهپاد آمریکایی و توقیف نفتکش بریتانیایی ارادهای را به نمایش گذاشته است که فعلا میخواهد در شرایط تحریمی فضا را مدیریت کند و بختش را در زورآزمایی میجوید تا به شرایط بهتری در آینده دست یابد. کاهش مرحلهای و گام به گام برجام و افزایش هزینه برخوردهای محدود کننده علیه ایران اهرمهای فشار حکومت هستند. سیاستهای معطوف به مذاکره و تنشزدایی فعلا به حاشیه رفتهاند و پاسخهای سخت افزاری در دستور کار قرار گرفته است. ساماندهی به فضای اقتصادی و مقاومت در برابر فشارهای خارجی راهکار کوتاه مدت نظام است تا عوامل روانی را به نفع خود تغییر دهد.
در این چارچوب بعید است که جمهوری اسلامی در صورت عدم پاسخ مثبت اروپا در رفع موانع مبادلات بانکی و فروش نفت فرایند توقف تعهدات برجامی را به تعلیق در بیاورد. دولت آمریکا و متحدانش نیز با درک این رهیافت به دنبال مهار واکنشهای تلافیجویانه و موازنه ساز حکومت ایران هستند تا با ایجاد یک ائتلاف دریایی امکان اختلال در مسیر ترانزیت انرژی و کالا در خلیج فارس و یا بحران سازی در عراق را به صفر برسانند. موفقیت در این مصاف نقش مهمی در تحولات آینده منطقه ایفا میکند. علاوه بر آن نقش دولتهای روسیه و چین در کمک عملی به ایران در خروج از تنگناها نیز اثرگذار است. معادلات نفت- سیاست تاکنون در چارچوب محاسبات جمهوری اسلامی نبوده است و این اهرم نتوانسته فشار قابل اعتنا و پایداری بر بازیگران جهانی و منطقهای در تغییر سیاستهایشان در خصوص ایران ایجاد کند.
بنابراین با توجه به نکات پیش گفته فضای پیش روی مواجهه ایران و آمریکا از یک طرف و با اروپا و متحدان منطقهای آنها ژلاتینی و ناروشن است و دستکم در کوتاه مدت بعید است تغییری در وضعیت موجود که صلح مسلح بهترین توصیف برای آن است، ایجاد شود. از این رو غلط نیست اگر گفته شود که فرجام کار بعد از سال ۲۰۱۹ میلادی مشخص میشود.