حسین سیمایی صراف، وزیر علوم تحقیقات و فناوری ایران، از مهاجرت «۲۵ درصد از استادان دانشگاههای کشور طی چند سال اخیر» خبر داده و این آمار را «نگرانکننده» خوانده است.
این اولین بار نیست که در ایران نسبت به مهاجرت دانشگاهیان اعم از استادان و دانشجویان به ویژه استادان و دانشجویان نخبه هشدار داده میشود.
سیمایی صراف دو ماه پیش نیز در اجلاس روسای دانشگاههای کشور گفته بود که روند مهاجرت دانشگاهیان از ایران «افزایشی» است.
Your browser doesn’t support HTML5
این آمار به چه معناست؟
سعید پیوندی، جامعهشناس در فرانسه که در زمینه وضعیت دانشگاهها در ایران تحقیق کرده، به رادیو فردا میگوید که چنین آماری «مبهم» است.
به گفته آقای پیوندی، اکنون ۸۰ هزار عضو هیئت علمی در دانشگاههای ایران مشغول به کار هستند و مهاجرت یک چهارم این تعداد، یعنی بیست هزار نفر، بسیار زیاد به نظر میرسد.
او گفت اگر فقط کسانی را که عنوان «استادی دانشگاه» را در درجات مختلف دانشگاهی در نظر بگیریم، ایران دارای هشت هزار استاد دانشگاه است که ۲۵ درصد آن حدود دو هزار نفر میشود.
بیشتر در این باره: «۲۵ درصد» استادان دانشگاهها در چند سال اخیر از ایران مهاجرت کردهاندوزیر علوم همچنین به بازه زمانی دقیق که این تعداد استادان از ایران مهاجرت کردهاند نپرداخت و صرفا بازه «چند سال اخیر» را اعلام کرد. همچنین مشخص نیست که این آمار فقط مربوط به دانشگاههای دولتی است یا مراکز آموزش عالی غیردولتی را نیز شامل میشود.
در شرایطی که شفافیتی درباره وضعیت مهاجرت استادان در ایران وجود ندارد، رسانههای حکومتی از اساس چنین پدیدهای را تکذیب کردهاند.
روزنامه جامجم وابسته به سازمان صداوسیما، مهرماه پارسال و همزمان با بازگشایی دانشگاهها پس از اعتراضات «زن، زندگی، آزادی»، در مطلبی با عنوان «دروغی به نام مهاجرت اساتید»، مدعی شد که وضعیت مهاجرت استادان دانشگاه به خارج از کشور به مرز بحران نرسیده است.
چه دلایلی میتواند استادان را به ترک وطن متقاعد کند؟
با این که وزیر علوم ایران دلایل متعدد مهاجرت استادان را ذکر کرده، اما هم خود او و هم رسانههای ایران بیشتر بر عامل اقتصادی در مهاجرت استادان تاکید کردهاند.
آقای پیوندی چنین عاملی را به رسمیت میشناسد اما عوامل دیگر را نیز برمیشمرد. او میگوید درآمد استادان دانشگاههای ایران طی ۲۰ سال گذشته نسبت به درآمد استادان دانشگاه در خارج از کشور، حدود یک چهارم شده است.
این جامعهشناس با این حال به اظهارات خود استادانی که از ایران مهاجرت کردهاند اشاره کرد و گفت این افراد «نبود امنیت شغلی، فضای عمومی دانشگاه، نبودن آزادیهای آکادمیک که حیاتی است، نبودن استقلال دانشگاه و دخالت نیروهای بیرون از دانشگاه در امور دانشگاه و فضای عمومی جامعه و دورنمای تاریک سیاسی در ایران» را از دلایل خود اعلام کردهاند.
پیوندی تاکید کرد که چنین دلایلی منجر به مهاجرت گروههای دیگر تخصصی در ایران به غیر از گروه شغلی استادان دانشگاه شده است.
رویکرد ایدئولوژیک در دانشگاهها
جمهوری اسلامی از ابتدای شکلگیری خود شدیداً به مسئله دانشگاهها حساس بود و بلافاصله موجی از پاکسازیها را به نام «انقلاب فرهنگی» در دانشگاهها به راه انداخت.
در این میان، حساسیت جمهوری اسلامی در مورد رشتههای علوم انسانی بسیار بیشتر است و علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی با تاکید بر این رشتهها، خواستار «اسلامی کردن» دانشگاهها شده است.
فاتح سعیدی، پژوهشگر در دپارتمان مطالعات دین در دانشگاه تگزاس آمریکا، به رادیو فردا میگوید در میان عوامل مختلف مهاجرت استادان، عاملی که کمتر از همه به آن اشاره میشود، رویکرد ایدئولوژیک در جذب و ترفیع استادان در ایران است.
آقای سعیدی در سال ۲۰۲۳ دکترای خود را در رشته ایرانشناسی از دانشگاه گوتینگن آلمان دریافت کرد اما در بازگشت به ایران نتوانست در دانشگاههای کشور جذب شود.
او به رادیو فردا گفت که «با سد حراست» مواجه شد و «عملا برای کسی که در رشتههای علوم انسانی در خارج از کشور درس خوانده باشد در دانشگاههای ایران کار پیدا نمیشود، مگر این که از نظر ایدئولوژیک با حکومت ایران همسو باشد.»
این پژوهشگر که در زمینه مسائل خاورمیانه کار میکند، گفت: «عموما در دانشگاههای ایران استادان نگران هستند که رفتار روزانهشان کاملا کنترل شود. این سیستمِ کنترل فشار مضاعفی را بر آنان وارد میکند.»
«فضای نظامی» در دانشگاههای ایران
همچنین نعیما محمدی استاد پیشین دانشگاه باهنر کرمان که اکنون به آمریکا مهاجرت کرده و به عنوان استادیار مدعو در مرکز مطالعات جنسیت و زنان دانشگاه پیتسبورگ ایالت پنسیلوانیا مشغول به کار است، در گفتوگو با رادیو فردا، بر آنچه «فضای نظامی» حاکم بر دانشگاههای ایران خواند، تاکید کرد.
او گفت که مسئله اصلی او برای خروج از ایران دلایل اقتصادی نبود و مایل بود که در همان «زادگاه» خود به کار استادی دانشگاه بپردازد.
نعیما محمدی به طور خاص بر تجربیات زنان مسلمان در جوامع با اکثریت غیرمسلمان تمرکز دارد.
خانم محمدی به «تنگنظریها» در دانشگاههای ایران اشاره کرد و گفت مقامات امنیتی با زدن برچسبهایی چون «دگراندیش»، «سکولار» یا «فمینیست» بر مطالعات علمی، زمینه را برای فعالیت استادان دانشگاه تنگ میکنند.
اما آیا استادانی که مجبور به ترک وطن میشوند، میتوانند در کشورهای دیگر به راحتی جذب دانشگاهها شوند؟
فاتح سعیدی میگوید که فرصت و شرایط شغلی برای دانشآموختگان علوم انسانی نسبت به رشتههای فنی و علوم پایه در آمریکا و اروپا کمتر است.
خانم محمدی نیز میگوید که اساسا مهاجرت استادان دانشگاه از ایران، حتی اگر با امکانات جدیدی در کشورهای دیگر همراه باشد، یک خسارت ملی برای ایران است.
انقلاب فرهنگی در جمهوری اسلامی که بسیار شبیه انقلاب فرهنگی در چین دوران مائو است به نظر میرسد پایانی ندارد. نتیجه چنین شرایطی صرفا سقوط رتبه علمی دانشگاههای ایران و پرورش نیافتن افراد شایسته و کاردان برای اداره امور کشور است.