موسیقی اعتراضی؛ «همسنگران» دیروز، معترضان امروز

مراسم گرمی امسال که در آن ترانه «برای» از شروین حاجی‌پور جایزه تغییر اجتماعی را دریافت کرد

سه ماه پیش از بهمن۱۳۵۷، موسیقی ایران به ویژه موسیقی روز، وضعیت نامعلومی را تجربه می‌کند، و برزخی که در تعداد معدود کارهایی که در آن زمان منتشر شده‌اند کاملاً به چشم می‌خورد.

پهلوان یکی از همان کارهاست که مازیار بعد از شایعه‌هایی که پیرامون قطع همکاری‌اش با جهانبخش پازوکی منتشر شد، به بازار تقریباً راکد موسیقی عرضه می‌کند. این کار جدای از ضرباهنگ حماسی که طبل زورخانه به دوشش می‌کشد، ترانه‌ای دارد که خود آهنگساز سروده و در آن هیبت پهلوان در کنار مفاهیمی آشنا چون «ستم‌ستیزی» نشسته است.

در این وضعیت که خیابان‌ها را حال و هوای انقلابی گرفته و حکومت نظامی‌ها هم برقرار است، کاباره‌ها تعطیل شده‌اند و بیم به آتش کشیده‌شدن‌شان از سوی انقلابیون هم مزید بر علت شده است.

خوانندگان یا خانه‌نشین شده‌اند یا ترک دیار کرده‌اند. اگر هم مانده‌اند در شش و بش ماندن و رفتن اند. موسیقی روزهای منتهی به انقلاب و تولیداتش بازتابی است از مجهول‌هایی که به کلام ترانه‌ها راه پیدا کرده است.

Your browser doesn’t support HTML5

موسیقی اعتراضی؛ «همسنگران» دیروز، معترضان امروز

در یکی از این کارها عارف، ترانه‌ای به نام «دست‌هایم را به تو می‌دهم» اجرا می‌کند؛ کلام ترانه به نام مهندس سالار ثبت شده و آهنگ کار را حسن خوشدل ساخته است. ترانه که به ظاهر می‌خواهد حرف‌های عاشقانه بزند، خود را به مرز یک ترانه سیاسی و اعتراضی نزدیک می‌کند اما در عمل از انسجام کافی برای نیل به مقصود برخوردار نیست.

اما به استناد مجله‌های آن زمان دست‌ها برای نوشتن و ساختن ترانه‌های اجتماعی و اعتراضی بازتر شده است و حتی مثلث‌های هنری گذشته دوباره دور هم جمع شده‌اند تا دست به کاری زنند، یکی از این خبرها متعلق به همکاری دوباره فرهاد، اسفندیار منفردزاده و شهیار قنبری است.

در دیگر سو کنفدراسیون دانشجویان خارج از کشور هم سرودهای سیاسی و اعتراضی خود را منتشر می کنند.

رادیو تلویزیون ملی در فردا روز پس از انقلاب اما محتاط است و برهنه از موسیقی. تا رفته رفته سرودها انقلابی به پخش رادیو می‌رسند. سرودهایی که برخی از آنها هم تولید جریان مذهبی است، و سراینده و سازنده آنها منوچهر ابرآویز تأییدش را از آیت‌الله طالقانی با تأکید بر ساخت سرودهای اسلامی گرفته است.

پرچمداران موسیقی سنتی هم با پیش‌قراولی محمدرضا لطفی، محمد رضا شجریان و چهره‌های ممتاز این موسقی از راه می‌رسند تا در خلأ موسیقی روز پاپ که انقلابیون آن را طاغوتی و کاباره‌ای می‌نامند، رسالت تازه‌ای را برای موسیقی‌شان تعریف کنند.

حتی خوانندگان موسیقی مردمی که آنها را لاله‌زاری می‌خواندند هم به انقلاب می‌پیوندند. یکی از اولین قربانیان برخورد کمیته‌های انقلاب با صدای زنان، جمع‌آوری آهنگ «همسنگر» با صدای گیتاست که همراهی‌اش با انقلاب را در حال و هوای موسیقی لاله‌زار ابراز کرده است.

این روند اما دیری نمی‌پاید و جریان موازی دیگری پدید می‌آید؛ این بار زیرزمینی برای مبارزه فرهنگی با نظام انقلابی.

یار دبستانی سروده منصور تهرانی، با حال و هوای خاصی که در اجرای فریدون فروغی می‌توان سراغ گرفت، از ترانه‌هایی است که سراینده‌اش، آن را به تناسب اتفاق‌هایی سروده که به فاصله کوتاهی پس از انقلاب اسلامی شاهدش بود.

کم‌کم ستاره‌های موسیقی پاپ حذف می‌شوند و یا به خارج از ایران می‌روند تا هسته موسیقی ایرانی در بیرون از مرزها را شکل بدهند.

موسیقی ایرانی بیرون مرزها تنها صدای مستقیم و معترضی است که در فضایی انتزاعی، سیاه، سرد و تاریک شنیده می‌شود تا از اتفاقاتی بگوید که زیر پوست ایران در حال رخ دادن است و زبانی برای بیانش نیست.

سه دهه بعد در جنبش سبز، موسیقی معترض دوباره تکانی می‌خورد تا به مدد اینترنت ثبت کند و ثبت شود.

اما در خلال اعتراض‌هایی که از شهریور ۱۴۰۱ آغاز شد، روند ترانه‌نویسی و ساختن سرودهای اعتراضی شکل گسترده‌تری به خود گرفت.

در این میان چند کاری به هم‌نوایی بیشتر انجامید، اما داستان ترانه معترض شروین از جنس دیگری بود. او با کلامی غیر متمرکز، متعلق به دنیای رمزنگاری و توزیع داده‌ها که از متن ۳۱ توئیت به هم آمده بود، توانست با پشتیبانی شهروندان اینترنتی، صدای معترضان در ایران را با برنده شدن اولین دوره بخش تغییر اجتماعی شصت و پنجمین گرمی جهانگیر کند.