پیشنهادهایی برای پذیرایی از رئیسی در سازمان ملل!

طنزنوشته‌ای از جلال سعیدی

سلام سازمان!

خوبی؟ چه خبر؟ کاش می‌شد در موقعیت بهتری بهت نامه می‌نوشتم و می‌توانستم کمی باهات شوخی کنم و سر به سرت بگذارم ولی الان خیلی حس و حالش نیست. چون واقعاً سازمان به آن عریض و طویلی (چرا دور و برت را نگاه می‌کنی خودت را می‌گویم گنده‌بک!) که تقریباً هیچ خاصیت خاصی ندارد، شوخی‌خورمش ملس است.

ما در زبان فارسی یک ضرب‌المثل داریم که می‌گویند گاو ما شیر نداره اما ماشالله به جیشش! دیگه من سر بسته گفتم شما خودت جای خالی گاو و شیر و جیش را در این ضرب‌المثل نغز فارسی پر کن.

اما غرض از این نامه این بود که اگر از احوالات ما خواسته باشی در چند روز گذشته تقریباً هیچ آب خوشی از گلوی‌مان پایین نرفته است، چون در کشورمان یک چیزی به اسم گشت ارشاد زده یکی از دختران‌مان را به دلیل چیزی که به آن بدحجابی می‌گویند، کشته است.

شاید فکر کنی دارم اغراق می‌کنم. ولی اگر در هر جایی #مهسا_امینی را تایپ قشنگ می‌فهمی چه خبر شده. حالا اینها را ول کن! طبق معمول در این زمینه هم مثل خیلی از زمینه‌های دیگر کار خاصی از دست تو بر نمیاید ولی کاری که می‌دانم از تو بر میاید ولی بازهم امیدی ندارم که ازت بر بیاید، این است که این یارو رئیس‌جمهور نظامی را که وارد تو شده و زده این دختر ۲۲ ساله را کشته، یک جوری پاسخگو کنی.

بله! برای شرکت در مهمانی و دور همی سالانه‌ای که در شما برگزار می‌شود، ایشان تشریفش را آورده نیویورک و احتمالاً همین الان اهل بیتش توی فروشگاه میسیسِ نبش تایمز اسکوئر دارند، دنبال حراج‌‌های ۶۰-۷۰ درصد پاییزه می‌گردند.

می‌دانم که طبق صدها پروتکل و قوانین درخشانی که داری نمی‌توانی به او از گل بالاتر بگویی. حتماً اما می‌توانی یک‌جوری که به پروتکل‌هایت برنخورد حال او را بگیری. به هرحال تو خیر سرت، یک سازمانی با یک عالمه امکانات. به خصوص که داریم در مورد نماینده رژیمی حرف می‌زنیم که به اسرائیل می‌گویند رژیم کودک‌کش، در حالی که خودش مهسا‌کش و پویاکش و نداکش و هزاران نفر‌کش دیگر است.

البته شاید همین الان هم با خواندن این جملات متأثر شده‌ باشی و حتی بعید نیست به مسئول نوشتن بیانیه‌های محکومیت‌آمیزت پیغام دادی که یک بیانیه خوش‌خوان با لحنی نسبتاً تند اما «پلیتیکالی کورکت» برایت بنویسد تا حقوقی که از تو می‌گیرد حلال شود و تو هم وجدانت راضی شود که وظایف سازمان مللی‌ات را به جاآورده‌ای.

ولی من می‌دانم که تعداد زیادی هموطنان من در ایران از این شاکی‌اند که آدمی که سال‌ها پیش در اعدام هزاران نفر دست داشته و الان هم در دستگاه‌های زیر نظرش مردان و زنان را با مرگ تدریجی و غیرتدریجی از زندگی محروم می‌کند، الان آمده به جای آنکه در تو محاکمه شود، فرصت پیدا کرده در تو و در یک فضای متمدنانه حتی بیاید حرف بزند.

پس حداقل اگر کاری از دستت بر‌نمی‌آید کمی سر به سرش بگذار. مثلاً با توجه به حساسیت او به ناهار، موقع ناهار یک جایی حبسش کن تا نهار تمام شود. یا مثلاً بده بچه‌ها توی چایی‌اش تف کنند. یا وقتی که دارد می‌رود در صحن علنی سخنرانی کند یک میخی چیزی توی کف پایش فرو کن حداقل تمرکزش موقع حرف زدن کم شود.

در ضمن درب دستشویی‌ها و سیگار‌کش‌ خانه‌هایت را هم در موقع سخنرانی او بر روی نماینده‌های کشورهای دیگر باز کن، یک کافی هم از طرف من مهمان‌شان کن جوری که این یارو خودش بماند و صندلی‌های خالی و نماینده فلسطین و یمن و سوریه و روسیه ونزوئلا. می‌دانم پیشنهادهایم بچگانه است اما خب من معمولاً عادت دارم به هر کسی به اندازه وسع و توانش پیشنهاد بدهم.

در پایان برای همه بی‌خاصیت‌های کره زمین آرزوی خاصیت‌ دارم.

قربانت جلال