«بصیرت» دیرهنگام رهبر از نقش احمدی‌نژاد

از ظهور یکباره محمود احمدی‌نژاد در سپهر سیاسی ایران در سال ۸۴ تا کنون ۱۲ سال می‌گذرد. ظهور محمود احمدی‌نژاد اینک به اعتراف بسیاری هزینه‌های درازی بر نظام جمهوری اسلامی تحمیل کرده‌است. این جدای از زیان‌های جبران ناپذیری است که به کشور وارد آمده‌است.

سال‌های نخست ریاستش آیت الله خامنه‌ای او را «رئیس جمهور» دانشمند نامید. پایان هشت سالش نیز که فرا رسید، رهبر به او بابت هشت سال تلاش «خدا قوت» گفت. اما، هنگامی که بازار انتخابات در سال ۹۵ کم‌کم گرم می‌شد و همان رئیس جمهور دانشمند را سودای ریاست دوباره در سر افتاده بود، رهبر گفت نامزدی «فلان برادر مومن» نه به صلاح اوست و نه به صلاح مملکت چرا که این موجب «دو قطبی» شدن جامعه می‌شود.

از قضا احمدی‌نژاد سرنخ را در همین نکته یافت که آسایش رهبر تا آن هنگام است که جامعه دو قطبی نشود. پس اگر جامعه دو قطبی شد، آسایش رهبر برهم خواهد خورد و آنگاه نوبت امتیاز گرفتن از اوست.

اینکه در ارزیابی رهبر، نامزدی دوباره احمدی‌نژاد جامعه را دو قطبی می‌کند ناگزیر بر جناب رهبر باید «بصیرتی» حاصل آمده باشد که این رئیس جمهور و برادر مومن‌اش دیگر شایسته تصدی امور کشور نیست. این بصیرت، اما، بر بسیاری از همان ماه‌های اول حاصل آمده بود که هیچ؛ بر بسیاری پیش از مطرح شدن نام احمدی‌نژاد در سپهر سیاسی کشور محرز بود. اما، برای رهبر ۱۲ سال زیانبار طول کشید. چنین شد که رئیس جمهور دانشمندش را فقط یک کرسی در مجمع تشخیص مصلحت نظام داد و دیگرهیچ.

اما، داشتن تنها یک کرسی در مجمع تشخیص مصلحت نظام از سفره بزرگ نظام برای «نیروی‌های خودی» چیزی نبود که رضایت احمدی‌نژاد را جلب کند. او زیر بار نمی‌رود که غیرخودی باشد. او سهم خود را از سفره نظام بیش از یک کرسی می‌داند تا هم منزلت بیشتری داشته باشد و هم نقش بیشتری ایفا کند. او به خوبی می‌داند هر چه سهمش از قدرت کمتر، خطر رسیدگی به تخلفاتش بیشتر است.

چنین شد که به رغم منع رهبری، بار دیگر خیز برای ریاست جمهوری برداشت. منع رهبر را وقعی ننهاد؛ هیچ؛ حیثیت انتخاباتی را که رهبر مایه مشروعیت نظام می‌داند، به بازی گرفت. اعلام داشت که هیچ‌یک از نامزدهای مورد تأیید شورای نگهبان را قبول ندارد. در روز انتخابات با جار و جنجال به یکی از صندوق‌های رأی رفت ولی به خودش رأی داد.

همان‌طور که به درستی ارزیابی کرده بود یک کرسی در مجمع تشخیص مانع پیگیری تخلفات او و تیمش نشد. پرونده‌ها علیه نزدیک‌ترین یارانش ازجمله بقایی و جوانفکر به جریان افتاد. خبرهای محرمانه مبنی بر محکومیت قطعی خود او در ۷ پرونده کم‌کم افشا شد. اما هر چه روند قضائی علیه یارانش تنگ‌تر می‌شد او بر حجم آتشش بر رئیس قوه قضائیه و آل لاریجانی افزود.

او اگرچه نتوانست انتخابات را دوقطبی کند اینک توانسته جامعه را دو قطبی کند. دو قطبی احمدی‌نژاد و خاندان فاسد لاریجانی‌ها.

برادر مؤمن رهبر همان‌طور که دیروز «برادران قاچاقچی سپاه» را نواخته بود اینک «برادران لاریجانی» مورد نوازش قرار می‌دهد تا بلکه از راه حمله به حلقه‌های فاسد حاکمیت فساد خود را سرپوش نهد. در این راستا، در نامه سرگشاده به رهبر، دو قوه مقننه و قضائیه را که در رأس آنها برادران لاریجانی هستند به باد انتقاد تند گرفت. در نامه‌اش نوشت که «نارضایتی عمومی از وضع کشور و قوه قضائی بی‌سابقه و فریاد قاطبه مردم از بی‌عدالتی و روابط نادرست به آسمان است». در نشانی آشکارا از اینکه فریادرسی در جمهوری اسلامی وجود ندارد، به بست نشینی در حرم عبدالعظیم رفتند.

در ادامه این خبرسازی‌هایش به رئیس قوه قضائیه ضرب الاجل ۴۸ ساعت داد و با پایان آن رئیس منصوب قوه قضائیه را به دلیل «نقض مکرر قانون اساسی»، «از عدالت ساقط» دانست و او را «فاقد صلاحیت»، «فاقد مشروعیت» و «غاصب» دانست و خواستار آن شد که لاریجانی به دلیل فقدان صلاحیت باید استعفا دهد. او پیشتر، لاریجانی را به قتل ستار بهشتی متهم کرده بود گفته بود که سر او فریاد زده بود.

در مقابل صادق لاریجانی نیز محمود احمدی‌نژاد و نزدیکانش را بانیان «فتنه جدید» خواند. او تا آنجا پیش رفت که اقدامات احمدی‌نژاد را در «اعتمادزادیی» از قوه قضاییه ریشه دار «در برنامه‌ریزی‌ها و اقدامات سرویس‌های جاسوسی و امنیتی غرب» دانست و تلویحاً احمدی‌نژاد را همسو با سرویس‌های جاسوسی خارجی دانست.

روشن است آنچه مطلوب رهبر نبود اینک تحقق یافته‌است؛ دو قطبی احمدی نژادی‌ها – لاریجانی‌ها.

خامنه ای: احمدی‌نژاد "کِش ندهد"

به شرحی که گفته شد در عرض یک سال گذشته (پیش از انتخابات ۹۶ به این سو)، ماه و گاه هفته‌ای نیست که از فرقه احمدی‌نژاد خبری شوکه کننده در رسانه‌های ایران باز تاب نیابد. هدف او از این شانتاژ خبری که هر روز به جامعه پمپاژ می کند تعمیق وضعیت دو قطبی جامعه است.

او پیشتر این ترفند را با رفسنجانی، ناطق نوری و موسوی و کروبی به کار بسته و در پناه رهبر یک یک شاخ و برگ‌های رهبر را درو کرده است. چرا این بار موفق نباشد؟

او به تجربه دید که رهبر در دفاع از او به همه فرمان داد اختلاس سه هزار میلیاردی را "کش ندهند" مبادا در این میان حیثیت رییس جمهور دانشمند! بر باد رود. بر همان سیاق چرا نباید امروز از رهبر انتظار داشته باشد که پرونده‌هایش را سرپوش نهد.

اگر نظام جمهوری اسلامی نظامی مقتدر بود، قوه قضائیه رأسا کار احمدی نژاد را تمام می ساخت. اما، از آنجایی که در این نظام همه چیز به بیت رهبری ختم می شود او در فضای شکل دادن به فضای دو قطبی، آن قدر به رییس فاسد قوه قضائیه و منصوب رهبر تاخت تا اینکه رهبر را مجبور به واکنش کرد.

در جدیدترین اظهارات رهبر، رییس جمهور دانشمند مبدل به حلقوم دشمن شد، رفتارش شد رفتار اپوزسیون، دینش شد دین سیاسی، کردارش شد بی‌تقوایی و...

گویا رهبر را بصیرتی حاصل آمده که این بار بر احمدی نژاد نهیب بزند که "کش ندهد" اما، آیا چنین خواهد شد؟

احمدی‌نژاد کوتاه نخواهد آمد

بازی که احمدی‌نژاد آغاز کرده بازی مرگ و زندگی است. اگر بقایی را به ۶۳ سال حبس محکوم کرده‌اند با احمدی‌نژاد چه خواهند کرد؟ وقتی رئیس قوه قضائیه او را «بانی فتنه جدید» دانسته و «اعتمادزادیی» از قوه قضاییه را ریشه دار «در اقدامات سرویس‌های جاسوسی غرب» شمرده و سخنگوی قوه قضائیه احمدی‌نژاد را «لات از چشم افتاده» توصیف کرده ولی اینک او نهیب رهبر را بر سر خود می‌بیند ونه بر سر قوه قضائیه، به خوبی دریافته که این راه بی‌بازگشت است. اندکی عقب‌نشینی یعنی وا دادن بازی مرگ و زندگی. نظامی که با منتظری و کروبی و موسوی و رفسنجانی چنان کرد با یک «لات» از چشم افتاده چه خواهد کرد؟

ناگزیر تهییج افکار عمومی (مردم به ستوه آمده از فقر) از طریق بازگو کردن هر چه بیشتر فساد آل لاریجانی، آبرو خریدن برای خود است هرچند که رهبر مایل به دو قطبی شدن جامعه نباشد.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یادداشت‌ها و گفتارها نظرات و آرای نویسندگان خود را بازتاب می‌دهند. آن‌ها بیانگر دیدگاهی از سوی رادیو فردا نیستند.