درحالیکه با خروج آمریکا از برجام و بازگشت تحریمهای ایالات متحده، موج جدیدی از فشار و محدودیت متوجه اقتصاد آسیبدیده و شکننده ایران شده، رهبر جمهوری اسلامی بار دیگر بر تعقیب پروژههای موشکی تأکید کرده است.
چند روز پیش، آیتالله خامنهای در سخنانی خطاب به کشورهای اروپایی و آمریکا با اشاره به پروژههای موشکی گفت: «جمهوری اسلامی از مؤلفههای قدرت قطعاً دست نخواهد کشید که یکی از مؤلفههای قدرت، نیروی دفاعی است؛ دفاع از دور.»
مستقل از اینکه هسته اصلی قدرت در جمهوری اسلامی در برابر افزایش فشارهای خارجی در این حوزه (فعالیتهای موشکی سپاه) به چه میزان ایستادگی خواهد کرد، نکته قابلتأمل بیاعتنایی رأس هرم نظام سیاسی به دیگر مؤلفههای قدرت است.
معلوم نیست در کشوری که بیکاری و فقر و رکود تولید و آسیبهای اجتماعی در آن روزافزون شده، سلاح و سرکوب و سانسور و موشک، تا کی به تداوم اقتدارگرایی مسلط، امداد خواهد رساند.
او در همین سخنرانی، و افزون بر موشک و نیروی نظامی، به دو مؤلفه دیگر نیز اشاره کرده است؛ نخست، «عمق راهبردی جمهوری اسلامی، و حضور در کشورهای منطقه»، و دیگری، «اتحاد مردم و اجتماع مردم زیر پرچم اسلام»؛ مؤلفهای که بهنوعی تعریفکننده «شهروندان تابع و همسو با ولیفقیه و حامی آن» است، و نه توصیفگر شهروندانی آزاد که حکومت بیتوجه به دین و آیین و عقیده و جنسیت و قومیت آنها، حقوق اساسی و مدنی ایشان را محترم میشمارد و ادا میکند.
جمهوری اسلامی و مؤلفههای قدرت
در سنجش قدرت ملی کشورها، ارزیابیها و رویکردهای تکمؤلفهای بهحاشیه رفته است. رویکرد صاحبنظرانی که تنها به متغیرهای نظامی و توان و هزینهکرد نظامی تکیهمیکنند یا آنهایی که فقط به شاخصهای اقتصادی (چون درآمد و تولید ناخالص ملی) بها میدهند، تحتتأثیر رویکردهای چندمتغیره و مدلهای ترکیبی است. رویکردهایی که به سنجش مؤلفههای گوناگون و پرشمار (مانند شاخصهای سرزمینی، جمعیت، تولید ناخالص ملی، درصد صادرات، میزان و کیفیت تحقیق و توسعه، منابع انسانی و فاکتورهای اجتماعی و سیاسی) میپردازند.
چنانکه بهعنوان نمونه، شاخص توسعه انسانی یا درصد جمعیت محروم از دسترسی به آب سالم و آشامیدنی، یا سرانه منابع آب شیرین تجدیدپذیر و شاخص پایداری محیط زیست، یا کیفیت حقوق اساسی و آزادیهای مدنی، شاخص آزادی مطبوعات، انتخاب هیأت حاکمه از طریق انتخابات آزاد و سالم و عادلانه، و یا شاخص فساد در ارزیابی نهایی مؤلفههای قدرت مورد توجه قرار میگیرند.
بهگونهای غیرقابل کتمان، اهتمام و تأکید هسته اصلی قدرت در جمهوری اسلامی ـ چنانکه رهبر نظام نیز تصریح میکند ـ بر تحقق مؤلفههای سختافزاری قدرت (نیروی نظامی و تسلیحات موشکی) یا حضور منطقهای بوده، و توسعه انسانی و پایدار و لوازم آن، زیر سایه بیکفایتیها و ناکارآمدیهای حکومت و تعمیق و گسترش فساد و عدمشفافیت، آسیب دیده است. آنگونه که حتی رشد اقتصادی نیز متأثر از این وضع و نیز زیر سایه درآمدهای رانتی نفت و گاز مخدوش شده؛ حتی گزارش مقامهای حکومتی نیز دال بر این است که ۵۰درصد واحدهای تولیدی تعطیل شدهاند یا با کمتر از ۳۰درصد توان خود کار میکنند.
دادههای مرتبط با ضعف مؤلفههای اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و سیاسی قدرت، کم نیستند؛ اما در اینجا، و در ادامه، تنها به برخی دادهها درباره یک استان محروم کشور اشاره میشود؛ دادههایی که نشان میدهد چگونه حکومت بیاعتنا به اهمیت پشتوانه اجتماعی و رفاه و سرزندگی شهروندان، برای تداوم استقرار خود به اقتدار غیردموکراتیک و سلاح و سرکوب و ماجراجویی منطقهای تکیه کرده است.
از سیستان و بلوچستان محروم
این گزارشهای رسمی و تلخ، تصویرگر بحرانی است که گریبانگیر بخش مهمی از شهروندان ایران (اعم از اهل سنت و شیعه) شده است.
مدیرعامل آب و فاضلاب روستایی سیستان و بلوچستان گفته که بیش از سه هزار روستای این استان فاقد شبکه آبرسانی هستند . آب آشامیدنی مورد نیاز این روستاها، از طریق تانکرهای آبرسان سیار و چاه تأمین میشود. کم نیستند روستاییانی که تنها برای استحمام، ناچار به سفر چند ده کیلومتری میشوند.
نماینده زاهدان در مجلس نیز تصریح کرده که ۷۵ درصد مردم استان سیستان و بلوچستان «فقر غذایی» دارند. وی تأکید کرده که آنان «آب سالم برای خوردن ندارند، نان ندارند و بهلحاظ معیشت از هر نظر که فکر کنید در شرایط نامطلوبی قرار دارند.»
علاوه بر این، روستاییان درگیر سوءتغذیه و بیماریهای مختلف هستند؛ «حتی در شهر زاهدان نیز بیش از ۳۵۰ هزار نفر آب سالم لوله کشی ندارند و در خیلی از نقاط خود شهر نیز با تانکر آبرسانی میشود.»
قابلاشاره که زاهدان یک میلیون نفری، شاهد حاشیهنشینی بیش از ۳۰ درصدی است؛ وضعی که جز فقر و بیکاری و آسیبهای اجتماعی بیشتر معنایی ندارد.
جمهوری اسلامی درحالی همچنان در سوریه حضور دارد و حضور منطقهای بسیار پرهزینه خود را به توجیه نشسته که بهعنوان یک شاهد تلخ دیگر، بیمارستان ۶۴ تختخوابی پلان چابهار با گذشت ٢٨ سال از کلنگزنی تنها در حد حصارچینی و ساخت دیواری یکمتری پیشرفت داشته است.
در حوزه سوادآموزی و تحصیل دانشآموزان نیز دادههای ناگوار کم نیست؛ رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس اذعان میکند که «بیشترین مدارس کپری در سیستان و بلوچستان قرار دارد». بیشترین مدارس تخریبی کشور در این استان است بهگونهای که بیش از ۳۰درصد کلاسهای درس (حدود ۶ هزار کلاس) تخریبی است.
رأس هرم نظام سیاسی درحالی به حضور منطقهای و فعالیت موشکی میاندیشد که بودجه سازمان نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس کشور بهشکل معناداری در سال جاری ـ نسبت به سال گذشته ـ کاهش یافته است.
در عرصه و نمونهای دیگر، روستای کُمب در پنج کیلومتری چابهار و با بیش از ۲۳ هزار نفر جمعیت هنوز بدون برق است.
از این دست مثالهای اسفبار کم نیست؛ در هوای مرطوب و گرمای بیش از ۴۰ درجه، اهالی محروم چادران کنارک که زندگیشان چند ماه پیش در آتش سوخت، همچنان بدون آب و برق، در چادر زندگی میکنند؛ همانگونه که بسیاری از اهالی استان کرمانشاه چند ماه پس از زلزله، هنوز در وضعیتی ناگوار و با حداقل امکانات زندگی میکنند.
در این مرور مختصر، تنها بر پارهای دادهها از یک استان کشور تمرکز شد؛ «مشت نمونه خروار» از مشکلات اقتصادی و معیشتی بخش قابل توجهی از شهروندان ایران؛ واقعیتهایی که در حال بازتولید رنج مردمان و آسیبهای اجتماعی است.
در برابر این وضع، رهبر جمهوری اسلامی اما بهجای تأکید و تمرکز بر رفع محرومیتها و گسترش رفاه و توسعه اقتصادی مبتنیشده بر همدلی ملی، بر موشک و قدرت نظامی و حضور امنیتی در کشورهای منطقه اصرار دارد، و آنها را مؤلفههای قدرت نظام میداند، و اگر از مردم سخن میگوید، از آنان تنها انتظار تمکین و همراهی دارد.
معلوم نیست در کشوری که بیکاری و فقر و رکود تولید و آسیبهای اجتماعی در آن روزافزون شده، سلاح و سرکوب و سانسور و موشک، تا کی به تداوم اقتدارگرایی مسلط، امداد خواهد رساند.
------------------------------------------
یادداشتها و مقالات بیانگر نظرات و آرای نویسندگان خود هستند و نه بازتاب دیدگاهی از رادیو فردا.