«تورقوزآباد خودتی!»

خدمت احمدخان رشیدی مطلق، ملقب به جرقه-زنِ انقلاب!

حدود ۱۳۰ روز مانده و هرچه به سالگرد «انقلاب» نزدیک می‌شویم من بیشتر دلم می‌خواهد با شما کتک-کاری کنم. شاید به خاطر احساس گناه، میل دارم یک کتک مفصل بخورم!

در آستانۀ چهلمین سال انقلابِ گیومه سرخود، (یعنی چه اینجوری بنویسیمش «انقلاب»، چه لخت بنویسیمش: انقلاب، تا ابدالآباد گیومه در ذات آن باقی خواهد ماند.) در چهارگوشۀ مملکت، چه خبرها که هست و چه خبرها که نیست. یکی یکی عرض می‌کنم.

رفع و رجوع یک عکس تاریخی
------------------------------
بازگشت پیروزمندانۀ رِئیس‌جمهوری و هیئت همراهش از نیویورک با این سرکوفت همراه بود که روز آخر در مذاکره با پرزیدنت مکرون و هیئت فرانسوی، یک ورق گزارشی، یادداشتی، نموداری، خط و ربطی، شرط و شروطی، هیچ همراهشان نبوده. دستشان را گذاشته بودند روی شکمشان و رفته بودند! و در آن طرف میز فرانسوی‌ها کلی پوشه و پرونده و دوسیه و فایل و فولدر و حتی کامپیوتر روی میز باز کرده بودند.

البته طبق معمول رفع و رجوع بعدی:
« ..... حجم پوشه‌های روبه‌روی هیئت فرانسوی مربوط به اوراق و پرونده‌های کاری خودشان بود که در آنجا بود......»
پس آیا به قصد توهین به هیئت ایرانی بوده که مکرون و همراهانش سرشان را انداخته بودند توی اوراق و اسناد نامربوط خودشان و محل به روحانی و ظریف و زمخت دو طرفش، نگذاشته اند؟

حالا نمی‌شد اینها هم متقابلاً یک مقدار پوشه و پرونده و گزارش و آمار راجع به قاری قرآن همراه ببرند و از فرصت استفاده کرده، همانجا به تبرئۀ چند بارۀ سعید طوسی بپردازند که هم رهبری راضی باشد هم یک عکس آبرومندی از مذاکره با فرانسوی ها انداخته باشند؟

بیا برویم به «تورقوزآباد» من و تو
--------------------------------
توی این هیر و ویر، حالا نخست‌وزیر اسرائیل آمده یک عکس دستش گرفته، احمدی‌نژاد-وار «بگم بگم» درآورده که جمهوری اسلامی مُخلّفات هسته‌ای خود را در «تورقوزآباد» قایم کرده است.

در اولین واکنش، آقای ظریف و یکی دو تن دیگر از مقامات رژیم جواب دادند که اسرائیل خودش مخفیگاه‌های هسته‌ای دارد: پاسخی در مایۀ «تورقوزآباد خودتی!».

به گزارش خبرنگار ما (که هیچ ربطی به خبرنگار رادیوفردا ندارد) حالا اینها مانده‌اند چطوری دست نتانیاهو را خط بزنند. معمول‌ترین گزینۀ شرعی و عرفی و اخلاقی و انسانی برای این رژیم، همواره همانا لحاظ کردن مراتب حاشا و انکار است. مجمع تشخیص فلان و شورای عالی بهمان و بیسار تشکیل جلسه داده‌اند که اصلاً بگوییم جایی به نام «تورقوزآباد» در ایران نداریم و یارو از اساس پرت می‌گوید.

از آن طرف خبر به امام جمعۀ آنجا می‌رسد و دادش هوا که «زکی! حالا مردم جهنم، موجودیت این حقیر زیر سؤال می‌رود! یعنی چه "تورقوزآباد" نداریم؟»

آقای امام‌جمعه با اشاره به امام‌زادۀ جدیدالتأسیس روستا، به مقامات بالا توصیه می‌کند که کاری نکنند تا مورد غضب امام‌زادۀ نوبنیاد قرار بگیرند. وی می‌گوید این امام‌زاده چون تازه‌کار است و می‌خواهد اسمی در کند، ممکن است ناغافل همه‌تان را سوسک کند بروید دنبال کارتان.
یکی از مقامات به او پاسخ داده که برو بابا، این چیزها برای گول زدن شاه خدابیامرز به کار می‌آمد.

عجالتاً آقای نتانیاهو پای دوربین ماهواره نشسته مراقب است اینها اسباب کشی نکنند. جمهوری اسلامی در کار است تا یکجوری پارازیت بیندازد یا دود هوا کند ماهواره را کور کند. امام جمعۀ تورقوزآباد هم از ذوق اینکه اسم امپراتوریش جهانی شده، می‌خواهد یک زن دیگر عقد کند، شاید هم صیغه.
سفارش تی-شرت هم به چین داده:
I Love Turquzabad

دوازده، دوازده، دوازده
----------------------
نازنین جوان، مهدی حاجتی عضو شورای شهر شیراز، دنبال آزادی دو شهروند بی‌گناه بهایی بوده، زندانش کرده‌اند.
دیوانه‌ای نشسته بود لب چاهی و میگفت: یازده، یازده، یازده ..... یکی رد می‌شد پرسید چه را میشمری؟ گرفت انداختش توی چاه: دوازده، دوازده، دوازده ......

آقای حاجتی درباره دو شهروند زندانی بهایی در توییتر خود نوشت: «ده روز گذشته را به هر دری زده‌ام تا دو دوست بهایی بازداشت شده آزاد گردند و به نتیجه نرسیده‌ام.»
حالا رسیده.

بادیگارد ترسید، امام جمعه نترسید!
--------------------------------
ماجرای زهره-ترک شدن امام جمعۀ اهواز در تیراندازی هفتۀ پیش هم بحمدالله رفع و رجوع شد و آخوندی «عضو دفتر امام جمعه» به آگاهی عموم رساند که آقا نترسیده بودند بلکه حالت نزاری که در عکس دارند به خاطر نگرانی ایشان برای مردم بوده.

«حضرت آیت الله تعریف کردند که بادیگارد گفت بخواب ولی من نخوابیدم چون نگران مردم بودم.»

خبرنگار ما افزود (البته خبرنگار ما هنوز چیزی نگفته که حالا افزوده باشد ولی در خبرنویسی این یک رسم است) خبرنگار ما می‌افزاید:
امام جمعه گفت بادیگارد خودش را روی من انداخت و گفت به زمین بخواب، من گفتم نه، شما بخواب من، من می نشینم مواظبم. امام جمعه افزود: من اصولاً بدون اذن رهبری نمی‌خوابم. کروبی یک بار بی اجازه خوابید، وقتی بیدار شد دید آقا مجتبی رأی‌هایش را مصادره کرده.

ایشان یک مقدار دیگر افزود و گفت: آن عکسی که مرا در حال گریه نشان می‌داد توسط یکی از همان تروریست‌های دشمن که لباس عکاس به تن داشته گرفته شده برای تخریب و فرافکنی کیش شخصیت. بعد آن را فتوشاپ هم کرده‌اند. ولی من از گریۀ زیاد برای مردم دامن عبایم خیس شده بود.

حکایت همچنان باقی
--------------------
بله احمدآقا. این است تصویر یک هفته از نتایج انقلابی که شما آنطور ابلهانه خواستی جلوش را بگیری. ...... تا بعد - هادی