منوچهر اسماعیلی؛ صدایی مؤلف، ماندگار اما مأیوس

منوچهر اسماعیلی، صداپیشه نام‌آشنای ایرانی

نگاهی کردیم به زندگی صدایی که حالا حالاها کهنه نمی‌شود و شنیدنش تازگی دارد؛ منوچهر اسماعیلی.

صدایش از آن صداهایی بود که به هنرپیشه نقش‌آفرین ایرانی، بعد دیگری می‌داد. سعید راد را بر پرده سینما، علی خوشدستِ باورپذیرِ «تنگنا» می‌کرد و برای فردین در «غزل» متفاوت‌ترین نقش سینمایی‌اش، لباس تازه‌ای بود تا شخصیت حجت قوام بیشتری پیدا کند.

صدای منوچهر اسماعیلی که در ایستگاه هشتاد و سوم خاطره شد، با استخوان‌ خُردکرده‌های هنر نمایش هم چنین کرد. از جمشید مشایخی تا عزت‌الله انتظامی و محمدعلی کشاورز.

او همچنین هنرپیشه غیرایرانی را هم با جادوی صدای خود، بدون دور شدن از شخصیتش، به مخاطب ایرانی چنان می‌قبولاند که گویی بدیل آن هنرپیشه را می‌شد در چند خیابان آن‌طرف‌تر پیدا کرد.

صداپیشه‌ای نادر که می‌شد او را صداپیشه‌ای مؤلف نامید که خود ارزش افزوده‌ای بود بر نقش‌آفرینی نقش‌آفرینان یک فیلم. چنانکه میرعلی حسینی، گوینده سرشناس تلویزیون ملی ایران که با آقای اسماعیلی از نزدیک همکاری داشته، این هنرمند را هنرمندی«صداآفرین» می‌نامد.

او پیشتر درباره صداپیشگی گفته بود پشت صدا باید هنر باشد.

Your browser doesn’t support HTML5

منوچهر اسماعیلی؛ صدایی مؤلف، ماندگار اما مأیوس

ورود آرام و بی‌حاشیه‌اش از اواسط دهه سی خورشیدی در استودیوی دی سی آی(دوبلاژ سینمای ایران) منجر شد به اتفاقی برای این هنر در پرتو سخت‌گیری‌های علی کسمایی و حضور الهام‌بخش چهره‌هایی مانند منوچهر نوذری.

جست‌وجوگری‌های منوچهر اسماعیلی برای پیوند دادن شخصیت‌های فیلم‌های فرنگی با آدم‌های کوچه و بازار، نتیجه‌اش شد دوبله شیرینِ «جوی بوی» در معجزه سیب (فرانک کاپرا) با بازی پیتر فالک، دوبله‌ای که بعدتر هم بر صورت رضا بیک ایمانوردی در تعدادی از فیلم‌ها مانند بابا نان داد (امان‌الله منطقی) امتحان شد و نمره قبولی گرفت.

همان طور که دوبله جوی بوی، در یک مکانیکی در اطراف شاه عبدالعظیم به دست آمده بود، دوبله شخصیت دیلاق چیچو اینگراسیا از مجموعه فیلم‌های چیچو و فرانکو هم حاصل کندوکاوهای او بود که در یک نانوایی به آن رسید.

در سال‌های پس از انقلاب از رونق کار دوبله کم شد، وقتی خواستند برای منوچهر اسماعیلی در ایستگاه هفتاد و هشتم زندگی در جشنواره سی و ششم فیلم فجر بزرگداشتی بگیرند، گفت دری که پشتش دره است، چه باز باشد چه بسته، بهتر است که بسته باشد.

او از دستمزدهای کم این کار گفت و اجبار همکارنش برای اینکه لقمه نانی به خانه ببرند، از نبود فیلمی برای دوبله تا بودجه‌هایی که نیست.

از نسل جوان گلایه کرد و سرعتی که بلای جان یادگیری شده و در نهایت وضعیت را یأس‌آور دانست.