روزنامه نیویورک تایمز مئیر داگان رییس پیشین موساد اسرائیل را ابرجاسوسی که معتقد به کارآیی حملات سایبری به تاسیسات هستهای ایران بود، توصیف کرده است.
مئیر داگان، ۷۱ ساله، بر اثر بیماری پیشرفته سرطان کبد، هفته گذشته در تل آویو درگذشت.
داگان بیش از هشت سال ریاست موساد را تا اوایل ۲۰۱۱ در دست داشت، اما او زمانی بیشتر مورد توجه قرار گرفت که با خروج از موساد، به سختی در برابر موضع گیریهای بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر این کشور، در ارتباط با نحوه مقابله با برنامه اتمی ایران، ایستاد و سخن گفت.
داگان در آخرین سخنرانی، یک ماه قبل از مرگش، در حالی که به گریه افتاده بود، گفت شدیدا نگران عواقب فاجعه بار سیاستهای رهبری کنونی در کشوری است که این همه زحمت برای برپایی آن کشیده شده است.
دیوید اسینگر خبرنگار نیویورک تایمز در گزارشی در سوم فروردین نوشته است، کمتر از سه سال بعد از ترک موساد، زمانی که مئیر داگان در یک کنفرانس در دانشگاه هاروارد در مورد امور خاورمیانه حضور یافته بود، عمق اختلافات او با نتانیاهو در مورد ایران برملا شد.
داگان در سال ۲۰۱۴ نگران بود که نتانیاهو هرلحظه دستور حمله به تاسیسات هستهای ایران را صادر کند.
اسینگر نوشته است، داگان به خود او در این کنفرانس گفت، «دیگر هیچ کس نمی تواند جلوی نتانیاهو را بگیرد».
داگان و شماری از مسئولان پیشین رده بالای اطلاعاتی و نظامی دیگری معتقد به وجود راهکارهای موثرتر از حمله نظامی به سایتهای اتمی ایران با هدف جلوگیری از دستیابی جمهوری اسلامی به سلاح اتمی بودند.
اما بنوشته اسینگر، نتانیاهو داگان و همفکران او را زیر فشار گذاشته بود تا سکوت کرده و زبان در کام بکشند.
داگان در کنفرانس هاروارد گفته بود یک بمباران اسرائیلی تنها یک راه حل نصف و نیمه و بیهوده و در عین حال فاجعه بار برای خود اسرائیل خواهد بود زیرا در بهترین حالت تنها ساختمان تاسیسات ایرانی را برای مدتی از بین می برد و ایرانیها این تاسیسات را با بیشترین مخفی کاری و یقینا در اعماق زمین احیا خواهند کرد.
نیویورک تایمز یادآور شده که داگان هرگز با دشمنان اسرائیل از سر نرمخویی درنیآمده بود؛ او به شیوههای مقابله نرم در کارنامه حرفهاش باور نداشت، و به عنوان یکی از خشنترین مهرههای خاورمیانه مدرن، شناخته شده بود.
داگان، چه زمانی که ژنرال ارتش بود و چه زمانی که به ریاست موساد رسید، عکسی از پدربزرگ خود را در اتاق کارش داشت که در کنار گودالی که برای قبر دسته جمعی یهودیان کنده شده بود، لحظاتی قبل از آنکه از سوی نازیها تیرباران شود، زانو زده بود.
داگان این عکس را به میهمانان نشان می داد تا انگیزه شخصی خود را نیز از تشکیل جوخههای مخفی نشان داده باشد که ماموریتشان در موساد و ارتش، از بین بردن دشمنان اسرائیل بود.
داگان به «هرگز دیگر نه» باور داشت؛ یعنی اسرائیل دیگر هرگز نباید بگذارد یک یهودی این گونه بیدفاع در برابر دیگران تسلیم شود و تن به مرگ دهد و هر کس را که در صدد نابودی یهودیان و اسرائیل باشد، باید از بین برد.
بنوشته نیویورک تایمز، داگان، این کوتوله کله طاس، در طول دوران نظامی گری خود در ارتش فرمانده جوخه هایی بود که فلسطینیان مسلح را به رگبار می بست؛ آریئل شارون که مربی و فرماندهاش بود یک بار در مورد او گفته بود تخصصاش کندن سر عرب هاست.
زمانی که داگان رییس موساد بود، بسیاری ظنین بودند که دست او در ترور دانشمندان هستهای ایران دخیل است؛ در ترافیک شدید تهران که رانندگی در آن آسان نیست، موتورسواری ناگهان یک بمب چسبان را به درب اتومبیل یکی از دانشمندان اتمی ایرانی می چسباند و خودش با سرعت فرار می کرد.
تکرار موفقیت آمیز این نوع ترورها حتی هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه وقت آمریکا را وادار کرد که آشکارا این اقدام را محکوم کند؛ پاسخ داگان همیشه سکوت بود.
بنوشته نیویورک تایمز، اما این داگان بود که شراکت اسرائیل با آمریکا را در انجام یکی از پیچیدهترین خرابکاریهای سایبری علیه تجهیزات سانتریفیوژ در سایتهای اتمی ایران فراهم کرد، که شاید موفقترین عملیات مشترک این دو کشور بود.
داگان خود هکر کامپیوتری نبود اما فن آوریهای مدرن را ستایش می کرد؛ همان فن آوری هایی که مدت زمان طولانی مانع جدی آن شد که ایرانیها سر در بیاورند که از کجا مورد حمله سایبری قرار گرفته اند.
عملیات مشترکی که داگان آن را به دقت در زمان کار دو رییس جمهوری آمریکا (جرج بوش و باراک اوباما) سازماندهی کرد، شیوه فکری او را در مورد نحوه دفاع اسرائیل از خود در آینده نشان می داد؛ نه از راه همیشگی نشان دادن آشکار زور بازوی نظامی که ممکن بود انتقام، تشدید شرایط و نکوهش جهانی را در پی آورد یا از راه سوء قصد و اشغالگری، بلکه با فریب نرم.
دیوید اسینگر نوشته است، در مهمانی همان کنفرانس هاروارد، داگان او را به کناری کشید تا اعتراض کند که در گزارشهای نیویورک تایمز و کتابی که اسینگر در باره حمله سایبری به سایتهای اتمی ایران نوشته، «بخش اصلی داستان» در مورد این عملیات بیان نشده است.
اسینگر نوشته او غافلگیر شد که داگان اصلا باکی نداشت که این اطلاعات فوق محرمانه را بر زبان آورد تا تنها شاکی شود که چرا سهم اسرائیل در این حمله سایبری دست کم گرفته شده و به گفته او، بیش از حد به آمریکا در این جریان اعتبار داده شده است.
داگان به اسینگر گفت برای این عملیات، این موساد و واحد شنود اطلاعات نظامی اسرائیلی، موسوم به واحد ۸۲۰۰ بودند که اطلاعات را گردآوری کرده و در اختیار آمریکاییها گذاشتند.
بنوشته دیوید اسینگر، او به داگان گفت اگر حاضرید نقش اسرائیل را در این عملیات را بیان کنید، من حتما با طیب خاطر بیشتر در این باره می نویسم اما داگان به من زل زد و با خنده گفت «من پیر شدهام و مریض نیز هستم؛ نمی خواهم این آخرین روزهای عمرم را در زندان بگذرانم».
اسینگر افزوده در همه ملاقات هایی که در سالهای قبل از مرگ داگان با او داشته، وی محتاط بود و از جزییات عملیات سخنی نمی گفت؛ اما عبارت «اگر این کار را می کردیم» را بسیار به کار می برد تا با حفظ سوگند به امانتداری در مورد جزییات عملیات مخفی انجام شده در دوران ریاست او بر موساد، شیوه تفکر خود را نیز نشان دهد.
ولی با نگاهی به گذشته، می توان گفت که داگان در تشدید مبارزه و رقابتش با نتانیاهو، از سال گذشته که نتانیاهو دوباره بر مسند نخست وزیری تکیه زد، دو هدف اصلی را دنبال می کرد.
یکی از هدفها احیای اعتبارش در مقام ریاست موساد بود که بخاطر ماجرای ترور عبدالرئوف المبحوح عضو ارشد شاخه نظامی حماس در هتلی در دوبی خدشه دار شده بود.
در آن ترور در سال ۲۰۱۰، تیمهای قتل موساد برملا شدند و راز استفاده آنها از گذرنامه شهروندان زنده چندین کشور جهان افشا گردید و پلیس دوبی فیلمهای متعدد ورود و خروج بسیاری از عوامل موساد را از فرودگاه و هتل محل قتل منتشر کرد.
هدف دوم، بیان موفقیت حملات سایبری در کاهش سرعت تحقق برنامههای اتمی ایران برای میراث داگان اهمیت داشت اما اگر جهان هنوز فکر می کرد که آمریکاییان این عملیات را انجام داده اند، این حاصلی برای او نداشت.
اما یک دلیل دیگر را نیز می توان در مورد داگان از مبارزهاش با نتانیاهو مطرح کرد که بیشتر جنبه سیاسی داشت تا منفعت شخصی؛ و آن مهار نتانیاهو و همچنین وزیر دفاع او، اهود باراک، بود که دستش برای بمباران اسرائیلی علیه سایتهای ایران می خارید.
بنوشته اسینگر، اما داگان مانند مقامات آمریکایی بر این باور بود که افشای برخی از مطالب مربوط به موفقیت حملات سایبری نشان می دهد که راههای ظریف و کمتر فتنه انگیزانهای در مقابله با برنامههای اتمی ایران وجود دارد و افشای این مطالب، کار نتانیاهو و باراک را در صدور دستور به آغاز عملیات جنگندههای اسرائیلی در حمله نظامی به ایران سخت تر می کرد.
داگان در سال ۲۰۱۱ در پایان ریاست موساد، در مجلس اسرائیل گفت «مشکلات فن آوری» ایجاد شده برای ایران مانع از آن خواهد شد که این کشور تا سال ۲۰۱۵ به بمب اتمی برسد؛ سال ۲۰۱۵ نیز سال دستیابی ایران و شش قدرت جهانی به برجام، توافق نهایی هستهای بود.
اما بنوشته نیویورک تایمز، از آنجا که پیام نتانیاهو به جهان در مورد ایران چیز دیگری بود، داگان در آخرین سال عمرش مبارزه با دولتی را که او برایش کار کرده بود، علنی تر کرد- هرچند که بهای آن، از جمله، ضبط گذرنامه دیپلماتیک او (بدستور نتانیاهو) بود.
اهود باراک نیز در مصاحبه با رادیو اسرائیل آشکارا گفت داگان «به توان بازندارگی اسرائیل در برابر ایران لطمه می زند».
اما داگان معتقد بود حکومت ایران دچار اختلافهای عمیق جناحی است و یک حمله نظامی اسرائیل تنها به اتحاد این جناحها کمک خواهد کرد؛ داگان اختلاف جناحهای حاکمیت ایران را حقیقی می دانست.
دیوید اسینگر نوشته است، در روزهای گذشته که جسد داگان در اسرائیل خاک شد، استدلال او، دستکم در کوتاه مدت، بر دیدگاه نتانیاهو غلبه کرده بود؛ دستیابی به برجام، صدای حامیان حمله نظامی به ایران را خفه، و ایران با خروج ۹۸ درصد از اورانیوم غنی شده از این کشور موافقت کرد.
بنوشته نیویورک تایمز، در دو ماه اخیر که داگان در حال احتضار بود، برخی از رهبران اسرائیلی نیز به چشم خود دیدند که شیوه باراک اوباما در به عقب راندن برنامه اتمی ایران بسیار موثرتر از یک حمله نظامی بود.