میلادا بر دیوارهای پراگ، هفتاد سال پس از اعدام

این روزها اینجا و آنجا بر دیوارهای پراگ تصاویری از میلادا هوراکووا نقش بسته است

«کشته‌شده به‌دست کمونیست‌ها» و «سربلند می‌روم»؛ این عبارات را می‌توان این روزها بر روی پلاکاردهایی بزرگ با عکس یک زن دید که بر روی برخی ساختمان‌های مهم شهر پراگ نصب شده است.

این تصویر به مناسبت هفتادمین سالگرد کشته شدن میلادا هوراکووا، حقوق‌دان و سیاست‌مدار اهل چک، برای یادآوری آن رخداد و اهمیت این زن در تاریخ جمهوری چک بر دیوارها نقش بسته است.

روز جمعه نیز در سه نوبت ایستگاه‌های مترو در شهر پراگ پیام‌هایی صوتی درباره این سالگرد پخش کردند.

در بخشی از پیامی که زدِنِک هِریب، شهردار پراگ، به این مناسبت منتشر کرده، آمده است: «‌تنها یک دلیل برای این جنایت وجود داشت: دکتر میلادا هوراکووا نسبت به بی‌عدالتی بی‌اعتنا نبود و جرئت روبه‌رو شدن با آن را داشت. این وظیفه ماست که داستان او را به یاد بیاوریم و در مقابل کسانی که حتی امروز با حقیقت کنار نیامده‌اند، از آن دفاع کنیم.»

داستان میلادا هوراکووا اما فقط به این‌ ختم نمی‌شود که او تنها زنی بود که در دهه پنجاه میلادی اعدام شد. مبارزه پیوسته او در سال‌های پیش از آن نیز بخشی از این داستان است.

میلادا تنها زنی است که در دهه ۵۰ در دوره حکومت کمونیست‌ها اعدام شد

میلادا (با نام خانوادگی کارلووا) در سال ۱۹۰۱ در منطقه‌ای که امروز بخشی از شهر پراگ است، متولد شد. بسیار زود وارد فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی شد تا جایی که در ۱۷ سالگی، به دلیل شرکت در اعتراضاتی علیه جنگ، از مدرسه اخراج شد. میلادا در سال ۱۹۲۶ از دانشگاه چارلز پراگ در رشته حقوق فارغ‌التحصیل شد.

در زندگینامه‌هایی که درباره او منتشر شده، از دو شخصیت سیاسی به عنوان افراد تأثیرگذار در زندگی میلادا یاد شده است: توماش ماساریک، از بنیان‌گذاران چکسلواکی؛ و فرانتیشکا پلامینکووا، فعال سیاسی و یکی از بنیان‌گذاران شورای ملی زنان.

میلادا هوراکووا از این دانشکده فارغ‌التحصیل شده؛ دانشکده حقوق دانشگاه چارلز در پراگ

میلادا وقتی در ۲۳ سالگی می‌خواست در ساختمان پارلمان چکسلواکی توماش ماساریک را ببیند، به طور اتفاقی خانم پلامینکووا را دید و چندی بعد به یکی از اعضای پرنفوذ شورای ملی زنان تبدیل شد. یکی از حوزه‌هایی که در این دوره بسیار بر روی او اثر گذاشت، وضعیت مادرانی بود که فرزندانی خارج از ازدواج داشتند.

پس از فارغ‌التحصیلی، میلادا با بوهوسلاو هوراک ازدواج کرد که ویراستار و سپس سردبیر رادیو چکسلواکی بود. تنها فرزند آنان، یانا، در سال ۱۹۳۳ متولد شد. در همین سال‌ها بود که او به عضویت حزب سوسالیست ملی چکسلواکی درآمد.

بخش‌هایی از کتایی که سرگذشت میلادا را روایت می‌کند

در پی توافق مونیخ و قدرت گرفتن حزب نازی، فعالیت سیاسی میلادا هوراکووا زیرزمینی شد و چندی بعد، در سال ۱۹۴۰، او و همسرش دستگیر شدند و پس از دو سال بازداشت، با حکم اعدام و سپس ۸ سال زندان به اردوگاه تِرِزین منتقل شد و پس از آن از زندانی به زندانی دیگر در آلمان برده می‌شد.

در همین زمان (۱۹۴۲)، دوست و همکار نزدیک او فرانتیشکا پلامینکووا در جریان انتقام‌گیری آدولف هیتلر به دلیل ترور راینهارد هایدریش اعدام شد.

پس از آزادسازی پراگ، میلادا در سال ۱۹۴۵ توسط ارتش آمریکا آزاد شد، به شهرش بازگشت و فعالیت سیاسی را این‌بار در سمت عضوی از مجلس ملی چکسلواکی از سر گرفت و بی‌وقفه برای آزادی زندانیان سیاسی تلاش کرد. اما در سال ۱۹۴۸، با قدرت گرفت حزب کمونیست در چکسلواکی، او از سمت خود به عنوان قانون‌گذار کناره‌گیری کرد؛ این حرکت اعتراضی در سالمرگ ماساریک انجام شد.

پلاکاردی که تصویری از میلادا بر آن نقش بسته در مقابل موزه هنرهای معاصر پراگ نصب شده است

یک‌سال بعد پرونده‌ای علیه او با موضوع تلاش برای براندازی تشکیل دادند و میلادا در ۴۸ سالگی بار دیگر دستگیر شد. پرونده او بخشی از داد‌گاه‌های جمعی مشهور آن سال‌ها بود که به تقلید از دادگاه‌های شوروی برگزار شد. مورخان چکی نوشته‌اند میلادا که در دادگاه نازی‌ها به‌آلمانی از خود دفاع کرد و حکم اعدامش را به هشت سال زندان تغییر داد، در دادگاه کمونیستی چکسلواکی، بر اساس اتهام‌هایی واهی محاکمه شد و از جمله ۴ نفری بود که به اعدام محکوم شدند.

اگرچه میلادا هوراکووا نمی‌خواست درخواست عفو کند، فرزند و وکیلش این درخواست را ارائه دادند. این حکم با واکنش بین‌المللی گسترده هم رو‌به‌رو شد. مشاهیر آن زمان، از آلبرت اینشتین تا وینستون چرچیل، به آن اعتراض کردند. این اعتراضات به نتیجه نرسید و میلادا در یک بامداد تابستانی، در زندان پانکراتس در پراگ، به دار آویخته شد و آن‌طور که گفته شده، پس از ۱۵ دقیقه درگذشت. جسد او سوزانده شد و خانواده‌اش هیچ‌گاه از محل دفن بقایای او مطلع نشدند.

از روزهای زندان او چند نامه باقی مانده که یکی از آن‌ها را حدود سه ساعت پیش از اعدام نوشته است. در بخشی از این واپسین‌نامه که میلادا خطاب به خانواده‌اش نوشته، چنین آمده است:

«خیلی گریه نکنید - خیلی هم دست نزنید- برای من بهتر است که این‌گونه بمیرم. قلب من مدت زیادی بدون آزادی دوام نمی‌آورد… پرنده‌ها در حال بیدار شدن‌اند، آفتاب طلوع می‌کند. من با سرِ بالاگرفته [سربلند] می‌روم...جای شرم ندارد. حتی دشمن هم اگر صادق باشد، احترام را کنار نمی‌گذارد. نبرد در به خاک افتادن است، و زندگی چیزی جز نبرد نیست.»

هفتاد سال بعد از آن روز، میلادا هوراکووا چهره‌ای مشهور در تاریخ جمهوری چک است. سالگرد اعدام او روز ملی یادبود قربانیان حکومت کمونیستی است و خیابانی بزرگ در منطقه هفت پراگ هر روز نام او را به شهروندان پایتخت جمهوری چک یادآوری می‌کند.

در سال ۲۰۱۷ فیلمی به زبان انگلیسی، محصول مشترک چک و آمریکا با عنوان «میلادا»، زندگی او را به تصویر کشید که این‌روزها در شبکه پرطرفدار نتفلیکس در دسترس است.

نام میلادا حالا بر خیابانی در منطقه هفت پراگ نقش بسته است

در سال‌های اخیر، برخی اعضای حزب کمونیست در جمهوری چک سعی در مغشوش کردن تصویر او داشته‌اند و حتی او را لایق سرنوشتش وصف کرده‌اند، و شاید همین دلیل پررنگ‌شدن هفتادمین سالمرگ میلادا بر در و دیوار شهر پراگ و در میان ادامه‌دهندگان راهش در جمهوری چک است.