صبح پنجشنبه ۲۰ مهر خبر رسید که میر شمسالدین ادیب سلطانی، پزشک، مترجم، نویسنده و فلسفهپژوه سرشناس، در بیمارستان ایرانمهر تهران درگذشته است.
ادیب سلطانی که ۹۲ سال سن داشت، در روزهای اخیر در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان ایرانمهر بستری شده بود.
از مهمترین آثار ترجمهشدهٔ او میتوان «سنجش خرد ناب» امانوئل کانت، «منطق ارسطو»، «جستارهای فلسفی» برتراند راسل، «سوگنمایش هملت» اثر ویلیام شکسپیر و همچنین «رساله منطقی- فلسفی» ویتگنشتاین را نام برد.
از ادیب سلطانی، بهدلیل کوشش او در شناساندن این متون مهم فلسفی و ادبی به فارسیزبانان، بهعنوان یکی از پیشکسوتان این عرصه و چهرههای ماندگار کشور یاد میشود.
میر شمسالدین ادیب سلطانی به چندین زبان، ازجمله آلمانی و انگلیسی و فرانسه، تسلط داشت و با زبانهایی دیگر چون پارسی میانه و یونانی باستان هم آشنا بود و در واژهگزینی ترجمههای خود روش ویژهای بهکار میبرد که از آنجمله وارد کردن لغات و الگوهایی از زبانهای قدیمی ایرانی به متن فارسی بود.
آثار ترجمهشدهٔ او را که مستقیماً از زبان مبدأ به زبان فارسی برگردانده شده، دشوارفهم اما در عین حال دقیق و وفادار به متن اصلی توصیف کردهاند.
میر شمسالدین ادیب سلطانی در سال ۱۳۱۰ خورشیدی در قلمستان، از محلات قدیمی تهران، بهدنیا آمد. زبان فرانسه را در کودکی با کتاب دستدومی به نام «فرانسه بدون معلم» آموخت و زبان انگلیسی را از رادیو بیبیسی فرا گرفت.
او پس از پایان شش سال متوسطه در دبیرستان البرز، در سال ۱۳۲۸ وارد دانشکده طب دانشگاه تهران شد و دکترای پزشکی خود را از دانشکده پزشکی دانشگاه تهران دریافت کرد.
ادیب سلطانی برای ادامه تحصیل در زمینه روانپزشکی بالینی و تحقیقات زیستشیمی به وین رفت و بعد از چند ترم، دستیار پروفسور هوفمان، از سرشناسترین روانپزشکان آن دوره، شد.
میر شمسالدین ادیب سلطانی در سال ۱۳۴۰ برای دیدار خانواده به ایران بازگشت و پس از آن دیگر به دانشگاه وین نرفت و بنابراین تحصیلات روانپزشکی در وین را به پایان نرساند.
سبک و سیاق ترجمهها
ادیب سلطانی کتاب ارغنون ارسطو را بعد از ۲۴۰۰ سال، برای نخستین بار از زبان یونانی به فارسی برگرداند و برای این کار ۱۲ سال وقت گذاشت.
محمدعلی مرادی، دانشآموخته فلسفه از دانشگاه فنی برلین، در یادداشتی در مورد نوع کوشش ادیب سلطانی در حوزه ترجمه در یادداشتی مینویسد که «شمسالدین ادیب سلطانی، بهمثابه مترجمی توانا، در طول چند دهه کوشیده است تا متنهای پایهای علوم انسانی را ترجمه کند. این امر نشان از آن دارد که او در سنت ترجمۀ ایرانی دغدغۀ کارهای اساسی دارد و از گرایشهایی که از مد روز پیروی میکنند، به طور اساسی فاصله میگیرد.»
عبدالعلی دستغیب، ناقد ادبی، مترجم و کارشناس ارشد فلسفه، در مورد ادیب سلطانی میگوید که «او کتاب دورانساز کانت، یعنی سنجش خرد ناب را ترجمه کرده و واژگان زیادی برای ترجمه اصطلاحات فلسفی ساخته است. من کتاب ایشان را به کمک یکی از دوستانم که ریاضی و آلمانی میداند، با اصل مطابقت دادم. در واقع میتوان گفت ترجمه او شاهکار است و بهتر از این امکان ندارد کسی بتواند در زبان فارسی کتاب کانت را ترجمه کند.»
با این وصف و بهرغم تأیید دقت نظر موشکافانه ادیب سلطانی در وفاداری به متن اصلی، بسیاری نیز این ترجمهها را به علت وفور استفاده از واژههای نامأنوس و روش غیرمعمول او در معادلسازی، دشواریاب و حتی در مواردی بلااستفاده میدانند.
عبدالله کوثری، مترجم سرشناس، در این باره در مصاحبهای میگوید: « ترجمه آقای ادیبسلطانی برای خواننده بسیار دشوار است و اصولاً نمیتواند درست بخواندش تا چه رسد به لذتبردن از زبان.»
یک نمونه از واژهسازیهای دقیق اما دشوار ادیب سلطانی
امیرحسین ساکت، عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی که اصول الهیات را مستقیماً از یونانی به فارسی ترجمه کرده نیز در مصاحبهای توضیح میدهد که «استاد پیشکسوت، شمسالدین ادیب سلطانی، میتواند "دیالکتیک" را به "دُویچِمگوئیک" ترجمه کند و این معادل از لحاظ فنی کاملاً درست باشد، اما نمیتوان انتظار داشت که خوانندگان از آن استقبال کنند. زبان پدیدهای اجتماعی است و چنانکه ویتگنشتاین میگوید زبان خصوصی وجود ندارد. استفادهٔ خودسرانه از زبان و غفلت از ابعاد اجتماعی آن موجب سقوط در ورطهٔ زبان خصوصی و بیمعنایی است.»
ادیب سلطانی، خود در مورد انتخاب معادل «دویچمگوئیک» برای دیالکتیک در واژهنامه کتاب «سنجش خرد ناب» اینگونه توضیح میدهد که این برابر را از ترکیب «دو» (۲) همریشه با διά در یونانی + «ی»ِ نسبت + «چمگویی» (شکلِ پهلوی: Čimgōvāgīh نشانگرِ «منطق») + īk که پسوندِ صفتسازِ پهلوی است، ساخته است.
ادیب سلطانی در برابرگزینیها به زایا کردن پیشوندها و پسوندهای فارسی نظر داشته و برای نمونه در مسیری که فرهنگستانِ زبان، با زنده کردن پیشوند «تَرا-» (به معنی فراسو و ورای چیزی در فارسی باستان) لغت ترابری را ساخته است، او نیز تراداد (در مفهوم تحویلدادهشده از نسلی به نسل دیگر) را برای واژه «سنّت» و ترافَرازنده (بالارونده به سویی دیگر) را برای مفهوم «استعلایی» در فلسفه ساخته است.
چند واژه از برساختههای او در متون فلسفی بعدی فارسی رواج یافته و شماری دیگر از برابرنهادههای او نه.
به هر روی، بحثها و تبادل نظرها در زمینه رویکرد ادیب سلطانی به معادلسازی همچنان ادامه دارد و در حالی که گروهی بر جنبۀ دشوارفهم بودن این معادلها تأکید دارند، گروهی دیگر آن را «شوکی» به زبان فارسی توصیف میکنند که میتواند دریچهای به استفادۀ بیشتر از توانمندیهای نهفتۀ فارسی در رویاروییهای بعدی با متون و مفاهیم دشوار بگشاید.