جرئت و جسارت انیو موریکونه، مهمترین ویژگیاش بود؛ خصیصهای که او را در عالم موسیقی فیلم، به اسطورهای بینظیر بدل کرد.
او طی بیش از پنج دهه، به طور ممتد و متوالی، موسیقی تعداد قابل توجهی از ساختههای تحسین شده تاریخ سینما را خلق کرد و به شناختهشدهترین آهنگساز فیلم در جهان بدل شد: از سه گانه دلار ساختههای سرجیو لئونه تا «سینما پارادیزو».
انیو موریکونه ۹۱ ساله، در حالی که بر اثر زمینخوردگی در بیمارستانی در رم بستری بود، روز دوشنبه ششم ژوئیه درگذشت.
بیشتر در این باره: انیو موریکونه، آهنگساز مشهور فیلم، در ۹۱ سالگی درگذشتتاریخ سینما آهنگسازان بزرگ و حیرتانگیزی را به خود دیده است: از جان ویلیامز تا هنری منچینی، از نینو روتا تاهانس زیمر، اما انیو موریکونه با وسترنهای سرجیو لئونه روح و قلب مخاطبان خودش را در سراسر جهان تسخیر کرد تا جایی که شهرت موسیقی این فیلمها شاید از خود آن فیلمها هم فراتر رفت.
موریکونه کارش را با لئونه در فیلم «بخاطر یک مشت دلار» (۱۹۶۴) اولین فیلم این سهگانه آغاز کرد و با دو فیلم بعدی («بخاطر چند دلار بیشتر» و «خوب، بد، زشت») به اوج رسید؛ با موسیقی متفاوت و جسارتآمیز که به بخش مهمی از تاثیرگذاری این فیلمها بر مخاطب بدل شد: استفاده از سکوت و سازهای نه چندان مرسوم و همین طور تلفیق آنها با ریتم غریب فیلمهای لئونه (که برای فیلمهای وسترن بسیار عجیب بود و ترکیبی بود از وسترنهای کلاسیک آمریکایی با سینمای آرام و روشنفکرانه اروپا، حتی سبک و سیاق فیلمساز ظاهراً نامربوطی چون اینگمار برگمان) به موفقیت غریبی رسید که مفهوم و ارزش موسیقی فیلم را در برابر مخاطب عام، ارتقا بخشید.
مهمترین ویژگی در موسیقی موریکونه برای وسترنهای اسپاگتی، آسان و سهل الوصول بودن آنها بود که حتی به تماشاگر اجازه میداد پس از یکی دوبار گوش کردن به این موسیقی (حتی تنها در حین تماشای فیلم و نه جداگانه)، ریتم آن را در ذهن حک کند و بتواند با دهان آن را بنوازد. بسیاری از سینماروهای دهه شصت و هفتاد میلادی در کشورهای گوناگون -از جمله ایران- موسیقیهای موریکونه برای این سه گانه را با سوت مینواختند و این راز جاودانگیاش شد: ادامه زندگی این تمها خارج از پرده سینما و در ذهن مردم.
موریکونه که برای ساخت اولین موسیقیاش برای لئونه، «بخاطر یک مشت دلار»، به دلیل کمبود بودجه امکان داشتن یک ارکستر کامل را نداشت، از صدای شلیک، صدای شلاق، سوت و اسباب و وسایلی از این دست استفاده کرد تا این موسیقی حماسی جذاب را برای همیشه جاودانه کند.
اما موریکونه - ظاهراً خسته از ارجاع مکرر به این آثار او در دهه شصت- در مصاحبههایش اصرار داشت که موسیقیهای او برای لئونه تنها بخش کوچکی از کارش است که البته حق هم داشت: موریکونه در بیش از پنج دهه کار برای بیش از پانصد فیلم موسیقی ساخت که رقم حیرتانگیزی است و احتمالاً بینظیر.
درک و شناخت او از موسیقی کلاسیک این قدرت را به او میبخشید که به ترکیب جذابی از موسیقی کلاسیک و موسیقی مدرن برسد.او که موسیقی کلاسیک خوانده بود، برای چهارده سال یکی از اعضای اصلی گروهی بود که موسیقی تجربی کار میکرد.
موریکونه آهنگساز محبوب بسیاری از فیلمسازان جهان از کشورهای گوناگون بود: پس از بخاطر یک مشت دلار برای همیشه با لئونه- دوست دوران مدرسهاش- ماند و تمام موسیقیهای هشت فیلم بعدی او را ساخت (از جمله اثر درخشان «روزی روزگاری در غرب» و «روزی روزگاری در آمریکا»). همچنین پس از «سینما پارادیزو» ساخته تحسین شده دیگر فیلمساز هموطن اش، جوزپه تورناتوره (با یک موسیقی نوستالژیک و به یادماندنی که این اثر تورناتوره را در عشق به سینما و از دست رفتن روزهای خوب آن همراهی میکرد) موسیقی دوازده اثر دیگر او را ساخت.
در آن سوی دنیا، کوئنتین تارانیتنو -که عاشق لئونه بود و بسیار از او تاثیر گرفت- به سراغ آهنگساز محبوب لئونه آمد و شش فیلم با او کار کرد که یکی از آنها -«هشت نفرت انگیز»- بالاخره در سال ۲۰۱۶ اسکار بهترین موسیقی فیلم را برای موریکونه به ارمغان آورد (هر چند پیشتر موریکونه در سال ۲۰۰۷ اسکار افتخاری برده بود اما شوخی تلخی به نظر میرسد که طی بیش ازپنجاه سال کار مداوم و درخشان، او تنها شش بار نامزد جایزه بهترین موسیقی در اسکار شد و تنها یک بار جایزه را به خانه برد و به پیرترین برنده جایزه اسکار- به غیر از جوایز افتخاری- بدل شد.)
فهرست سینماگران شناختهشدهای که با او کار کردند، فهرستی است طولانی و چشمگیر: از سینماگران ایتالیایی چون برناردو برتولوچی، پیر پائولو پازولینی، داریو آرجنتو، لیلیانا کاوانی و فرانکو زفیرهلی، تا سینماگران برجسته اروپایی نظیر رومن پولانسکی تا مارگارت فون تروتا و البته طیف گستردهای از سینماگران آمریکایی، از برایان دی پالما و جان کارپنتر، تا ترنس مالیک و بری لوینسون.