گزارشهای متعدد خبری از آزار اقلیتهای دینی در ایران نه تنها بر زندگی بهائیان، یهودیان، صابئیان، یارسانها و دیگر اقلیتهای دینی و مذهبی اثر مثبت نگذاشته، بلکه سیاستگذاران جمهوری اسلامی را در موضع ستیزهجویانهتری قرار داده است.
تجربه بازتاب رسانهای از خشونتهای حاکمیت نسبت به اقلیتها در طول چهار دهه گذشته، نخستین اثبات این مدعاست. اما پرسش اینجاست: چه باید کرد؟ آیا باید منتظر انعطاف هسته سخت قدرت در نظام ولایت فقیه ماند؟ همه راهها آزموده شده؟ میانبری برای بهرهمند کردن اقلیتهای دینی در ایران از پایهایترین حقوق انسانی وجود دارد؟
تا پیش از انتخاب «نازیلا قانع» به عنوان گزارشگر ویژه «آزادی ادیان و عقیده» پاسخ این پرسشها با ناامیدی درآمیخته بود. امروز اما این وضعیت متفاوت شده است. چشمانداز جوامع اقلیت در ایران زیر ذرهبین کسی رفته که همکیشانش بیش از چهار دهه شکنجه و محرومیت در جمهوری اسلامی ایران، مقاومت کردهاند.
نازیلا قانع در خانوادهای بهایی به دنیا آمده و تجربه زیسته خود و بستگانش، نخستین عامل انگیزهبخش او برای حرفهاش است.
بنابر تعریف سازمان ملل، گزارشگر ویژه «آزادی ادیان و عقیده» یک کارشناس مستقل است که موظف است «موانع موجود و در حال ظهور برای برخورداری از حق آزادی مذهب یا عقیده را شناسایی کند و توصیههایی را در مورد راهها و ابزارهای غلبه بر چنین موانعی ارائه دهد».
به بهانه انتخاب این زن ایرانی به عنوان گزارشگر سازمان ملل، تلاش کردهام اهمیت این موضوع را برای آینده ایران در قالب متن کوتاه پیش رو بیان کنم. گفتنی است آنچه در ادامه خواهید خواند صرفاً درباره جمهوری اسلامی ایران است حال آنکه نازیلا قانع وظیفهای فرامرزی را نیز بر عهده دارد.
گزارشها به چه کاری میآیند؟
بسیاری بیخبرند که چنین وظیفهای نیز در سازمان ملل وجود دارد. شاید به این دلیل که اصطلاح «گزارشگر ویژه آزادی ادیان و عقیده» در رسانههای فارسیزبان کمتر به کار رفته است. البته دلایل دیگری نیز دارد؛ از جمله دلایل جامعهشناختی.
در چند دهه گذشته گرایشِ نسل جوان ایران متمایل به دوری از ادیان و مذاهب بوده است. با روی کار آمدن جمهوری اسلامی ایران، نه تنها خوانش حکومتی از اسلام شیعی به پَستوی مساجد و حسینیهها رانده شد، بلکه دیگر ادیان و مذاهب نیز تحت تأثیر قرار گرفت و با قدری تسامح میتوان گفت دینگریزی فربهتر شد.
نگرانی جوامع اقلیت از این است که رسانهای شدن سلب حقوقشان توسط حاکمیت، بهانهای برای امنیتیتر شدن اوضاع به دست سردمداران جمهوری اسلامی بدهد. در چنین سازوکاری است که گزارشگر ویژه آزادی ادیان و عقیده اهمیت مییابد.
مجموعه این عوامل باعث شد تا اهمیت حقوق پیروان اقلیتهای دینی، به این خاطر که دین متفاوتی دارند از نظر اقشار گوناگون جامعه رنگ ببازد. چنانکه حتی گروههای سکولار در ایران نیز حمایت از اقلیتهای دینی را صرفاً در پرتو حقوق بشر مهم میدانند، و نه اهمیت آزادی ادیان و عقاید.
به این ترتیب خوانش حکومتداران ایران از فقهِ شیعه بر نگاه مردم نسبت به هر دین و مذهب دیگری نیز سایه افکنده است. گویی ادیان همه بدنام شدهاند. در این میان پیروان این ادیان و مذاهب نیز متأثر هستند. اینجاست که گزارشهای سازمان ملل از نگاه و رویکرد مردم نسبت به اقلیتها فراتر میروند.
البته این ادعا به معنای بیاهمیت بودن نظر جامعه اکثریت درباره اقلیتهای دینی و مذهبی ایران نیست. بخش عمدهای از دستاوردهای این گزارشگر تأثیر بر روی عموم مردم با استفاده از اسناد، آمارها و بررسیهای موشکافانه خواهد بود.
ارتباط با لایههای مردمی
آگاهیهای عمومی نسبت به وضعیت زندگی اقلیتهای دینی و مذهبی اگرچه بیشتر شده، اما به حدی نرسیده که تبدیل به یک مطالبه عمومی شود. بسیاری از لایههای گوناگون مردم ایران، حتی قشر تحصیلکرده از شدت سلب حقوق بهائیان و دیگر اقلیتهای دینی ایران بیخبرند.
صدها مسلمان اهل سنت ایران در تهران زندگی میکنند در حالی که مجوز تأسیس مسجد به آنها داده نمیشود. اما این کفِ انحصارگرایی جزماندیشانه در جمهوری اسلامی ایران است. سقفِ آن، تخریب گورستان بهاییان، کنترلِ امنیتی جوامع یهودی به بهانه ارتباط آنها با اسرائیل و موارد مشابه دیگر دیگر است.
نگرانی جوامع اقلیت از این است که رسانهای شدن سلب حقوقشان توسط حاکمیت، بهانهای برای امنیتیتر شدن همین وضعیت به دست سردمداران جمهوری اسلامی بدهد. این نگرانی با توجه به تجربههای چند دهه پیش و بازداشت دهها فعال فرهنگی بهایی و غیربهایی محرز شده است.
در چنین سازوکاری است که گزارشگر ویژه آزادی ادیان و عقیده اهمیت مییابد. این امید وجود دارد که برنامههای نازیلا قانع برای جهانی کردن گفتمان دفاع از حقوق اقلیتها در ایران کارساز باشد.
برهمکنش دقت و سرعت در گزارشها
اغراق و بزرگنمایی میتواند اعتبار یک گزارش را خدشهدار کند. درست است که کارنامه جمهوری اسلامی ایران با اعدام هزاران دگراندیش و زندانهایی چون اوین و عادلآباد در برابر دیدگان جهانیان قرار گرفته، اما کافی است یک خطای کوچک در ارائه گزارشها بهانهای به دست سردمداران این حاکمیت دهد تا اعتبار دیگر گزارشها را نیز فرو بکاهند.
این نکته مهمی است. با توجه به پیشینه فرهنگی و تربیتی نازیلا قانع در یک خانواده مهاجر بهایی در خارج از ایران، میتوان خوشبین بود که او رویه انصاف در گزارشها را اعمال خواهد کرد.
از سوی دیگر پیشینه او حاکی از آن است که نمیتواند نسبتی با ساختار جمهوری اسلامی داشته باشد. پس این نگرانی که در آینده نزدیک گزارشهایی همسو با خواستههای جمهوری اسلامی ایران به سازمان ملل داده شود منتفی است.
به عبارت دیگر خوشبینیها از روی کار آمدن قانع به عنوان گزارشگر آزادی ادیان و عقاید سازمان ملل به این دلیل است که واقعیتهای در خفا مانده را منصفانه گزارش خواهد داد. حال باید دید که نهادهای بینالمللی چگونه از این خمیرمایه نظری استفاده میکنند تا سادهترین حقوق اولیه شهروندی را به اقلیتهای دینی و مذهبی ایران بازگردانند.